صراط: خبر قتل زنی آرایشگر در شمال تهران سهسال قبل به پلیس اعلام شد. خانه این زن کاملا به هم ریخته و جسد زن میانسال روی تختخوابش در حالی که پارچهای دور گردنش بسته شده، رها شده بود. پس از انتقال جسد به پزشکیقانونی و آغاز تحقیقات، مشخص شد این زن تازه به این خانه اسبابکشی کرده و زمان قتل نیز در منزل تنها بود. همچنین مشخص شد زن میانسال ملیحه نام دارد و آرایشگری حرفهای است که در چند کشور دیگر نیز کار کرده است. بررسی تماسهای تلفنی ملیحه ماموران را به مردی به نام میلاد ظنین کرد. وقتی میلاد بازداشت شد و مورد پرسش قرار گرفت نتوانست مقاومت کند و جزییات قتل را فاش کرد.
او گفت: «ملیحه را از مدتی قبل میشناختم و کارهایش را انجام میدادم. یکبار برای گرفتن بلیت به من مراجعه کرد و از آن به بعد رابطه ما شروع شد. در چندسال گذشته با هم رابطه داشتیم تا اینکه من با دختری به نام زیبا آشنا شدم و نامزد کردم. ملیحه این موضوع را فهمید و همین هم برای من دردسر شد. او به من بدهکار بود. نمیخواست پول را بدهد و هربار به بهانهای من را به خانهاش میکشاند تا اینکه روز حادثه دوباره از من خواست برای گرفتن پول بروم. من هم با زیبا به آنجا رفتم و وقتی پول را نداد با هم درگیر شدیم من او را زدم و به زمین انداختم. زیبا هم بالشی روی دهانش گذاشت و خفهاش کرد، بعد هم جواهرات و پولهای ملیحه را دزدیدم و فرار کردیم.»
اعترافات میلاد باعث بازداشت زیبا شد و زن 19ساله نیز گفتههای نامزدش را تایید کرد. سپس پرونده برای محاکمه به شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و با توجه به اینکه اولیایدم درخواست قصاص کرده بودند میلاد در قتل مجرم شناخته و به قصاص و حبس و زیبا نیز به جرم معاونت در قتل و سرقت به 15سال حبس و شلاق محکوم شد. با ارسال پرونده به دیوانعالی کشور رای صادره در مورد میلاد به تایید رسید. اما حکمی که قضات در مورد سرقت برای زیبا صادر کرده بودند نقض و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد. روز گذشته زیبا برای محاکمه مجدد به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد.
او بعد از نماینده دادستان در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود گفت: «من نامزد میلاد بودم و ابتدا نمیدانستم معتاد است. بعد از مدتی فهمیدم میلاد وسایل دفترش را میفروشد و خرج مواد میکند. زمانی که به این موضوع اعتراض کردم میلاد من را هم معتاد کرد. یک روز وقتی به خاطر پول مواد مانده بودیم، گفت از زنی به نام ملیحه 15میلیونتومان طلب دارد. با هم به خانه او رفتیم. میلاد گفته بود ملیحه را از قبل میشناخته و او خواسته من هم به خانهاش بروم و با هم آشنا شویم. وقتی به خانه ملیحه رفتیم ابتدا میلاد و ملیحه به اتاق رفتند و فکر میکنم با هم رابطه برقرار کردند بعد که میلاد بیرون آمد با ملیحه درگیر شد و گفت اگر پول را ندهی میکشمت. این درگیری باعث شد میلاد عصبیتر شود و اول ملیحه را کتک زد و به زمین انداخت و بعد هم بالش را روی دهانش گذاشت تا او فوت شود.»
متهم در ادامه گفت: «سرقت از گاوصندوق کار میلاد بود و من فقط تماشاچی بودم.» در این هنگام قاضی از متهم پرسید: «اگر فقط تماشاچی بودی برای چه پیش از این به قتل اعتراف کرده و گفته بودی بالش را روی دهان مقتول گذاشتی؟» زیبا جواب داد: «میلاد خیلی من را تحت فشار میگذاشت و میگفت باید نیمی از جرم من را به گردن بگیری و من هم مجبور شدم اینطور اعتراف کنم.»
هیات قضات با پایان جلسه رسیدگی برای تصمیمگیری مجدد در مورد زیبا وارد شور شدند.
او گفت: «ملیحه را از مدتی قبل میشناختم و کارهایش را انجام میدادم. یکبار برای گرفتن بلیت به من مراجعه کرد و از آن به بعد رابطه ما شروع شد. در چندسال گذشته با هم رابطه داشتیم تا اینکه من با دختری به نام زیبا آشنا شدم و نامزد کردم. ملیحه این موضوع را فهمید و همین هم برای من دردسر شد. او به من بدهکار بود. نمیخواست پول را بدهد و هربار به بهانهای من را به خانهاش میکشاند تا اینکه روز حادثه دوباره از من خواست برای گرفتن پول بروم. من هم با زیبا به آنجا رفتم و وقتی پول را نداد با هم درگیر شدیم من او را زدم و به زمین انداختم. زیبا هم بالشی روی دهانش گذاشت و خفهاش کرد، بعد هم جواهرات و پولهای ملیحه را دزدیدم و فرار کردیم.»
اعترافات میلاد باعث بازداشت زیبا شد و زن 19ساله نیز گفتههای نامزدش را تایید کرد. سپس پرونده برای محاکمه به شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و با توجه به اینکه اولیایدم درخواست قصاص کرده بودند میلاد در قتل مجرم شناخته و به قصاص و حبس و زیبا نیز به جرم معاونت در قتل و سرقت به 15سال حبس و شلاق محکوم شد. با ارسال پرونده به دیوانعالی کشور رای صادره در مورد میلاد به تایید رسید. اما حکمی که قضات در مورد سرقت برای زیبا صادر کرده بودند نقض و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد. روز گذشته زیبا برای محاکمه مجدد به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد.
او بعد از نماینده دادستان در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود گفت: «من نامزد میلاد بودم و ابتدا نمیدانستم معتاد است. بعد از مدتی فهمیدم میلاد وسایل دفترش را میفروشد و خرج مواد میکند. زمانی که به این موضوع اعتراض کردم میلاد من را هم معتاد کرد. یک روز وقتی به خاطر پول مواد مانده بودیم، گفت از زنی به نام ملیحه 15میلیونتومان طلب دارد. با هم به خانه او رفتیم. میلاد گفته بود ملیحه را از قبل میشناخته و او خواسته من هم به خانهاش بروم و با هم آشنا شویم. وقتی به خانه ملیحه رفتیم ابتدا میلاد و ملیحه به اتاق رفتند و فکر میکنم با هم رابطه برقرار کردند بعد که میلاد بیرون آمد با ملیحه درگیر شد و گفت اگر پول را ندهی میکشمت. این درگیری باعث شد میلاد عصبیتر شود و اول ملیحه را کتک زد و به زمین انداخت و بعد هم بالش را روی دهانش گذاشت تا او فوت شود.»
متهم در ادامه گفت: «سرقت از گاوصندوق کار میلاد بود و من فقط تماشاچی بودم.» در این هنگام قاضی از متهم پرسید: «اگر فقط تماشاچی بودی برای چه پیش از این به قتل اعتراف کرده و گفته بودی بالش را روی دهان مقتول گذاشتی؟» زیبا جواب داد: «میلاد خیلی من را تحت فشار میگذاشت و میگفت باید نیمی از جرم من را به گردن بگیری و من هم مجبور شدم اینطور اعتراف کنم.»
هیات قضات با پایان جلسه رسیدگی برای تصمیمگیری مجدد در مورد زیبا وارد شور شدند.