صراط: بعد از گذشت شش ماه انتظار، فصل صید از دریا آغاز شده و چند روز دیگر صیادان به آب میزنند تا تورهایشان را روی امواج خزر بیندازند. از چند روز دیگر، کمکم ماهیان پرطرفدار و گرانقیمت دریا، جایگزین پرورشیهای ارزانقیمت میشوند تا به گمان مردم، طبیعت بکر را مزمزه کنیم اما در این میان، شاید کمتر کسی بداند که دریای خزر، حالا تبدیل به کلکسیونی از سموم خارج از رده و منسوخ کشاورزی شده است.
حالا شیلات و صیادی هم در کنار بخش کشاورزی این منطقه با بحرانی تازه روبهروست که ناشی از سموم کشاورزی استفاده شده در زمینهای این منطقه بوده است. محل کار صیادان شمال، یا همان خزر، حالا گردابی مخرب از عناصر شیمیایی خطرناک و سرطانزاست که روزبهروز به حجم آلودگی آن هم اضافهتر میشود.
دریاچه خزر یا همان کاسپین ایرانی، حجم قابلتوجهی از ذخایر ارزشمند ماهیان خود را از دست داده و تبعات آلودگی آب خزر، گریبان ماهیانش را گرفته است؛ ماهیانی که بر اساس اطلاعات موجود با پسابهای صنعتی، شهری و آب آلوده به سموم کشاورزی رودخانههای خزر رشد کردهاند و عنوان ماهیان مسموم به خود گرفتهاند.
عمق این ماجرا را میتوان از زبان محلیها و خزرنشینان درک کرد که دیگر کمتر مشتری ماهیهای دریا هستند. برای اثبات این هراس هم نگاهی به رکوردداری مبتلایان به سرطان در کشور گویاست که هراس خزرنشینان بیهوده و بیربط هم نیست. اقتصاد صیادی این منطقه و سلامت مردم این پهنه وسیع آبی در خطر است و بعد از مرگ خاموش خاویار ایرانی (که روزی یکهتاز بازار بینالمللی بود) حالا منابع مختلف از ریزش شدید جمعیت ماهیان ارزشمند این دریا و بیکاری صیادان و مشاغل دریایی خبر میدهند. این در شرایطی است که کارشناسان میگویند، دستهای پنهانی در کار است تا مصرف سموم کشاورزی در ایران به کنترل جدی درنیاید و نجات خزر، اسیر مناقشههای متعدد میان نهادهای مختلف شود.
سرعت ریزش جمعیت ماهیان خزر؛ چرا؟
بنا بر اعلام سازمان شیلات ایران، در حال حاضر حدود ٩٠ درصد ذخایر ارزشمند ماهیان خاویاری خزر از بین رفته است. این موضوع که به صید بیرویه و آلودگی خزر نسبت داده شده است، مدتی قبل مسئولان را به چارهاندیشی واداشت. بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته، تصمیم به تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری گرفته شد. در این پروسه، تخم ماهیان خاویاری و بچهماهیها در رودخانههای منتهی به خزر تکثیر میشد اما آلودگی شدید این رودخانهها به پسابهای سمی باعث شد پروژه تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری بازده چندانی نداشته باشد و بیشتر بچهماهیها با فاضلاب مسموم کشاورزی جاری در رودخانهها کشته شوند.
غیر از این، منابع مختلف از ریزش شدید جمعیت سایر ماهیها خبر دادند. محمدرضا فکوری، دبیر انجمن صنفی شرکتهای صیادی گیلان از کاهش ٧٥ درصدی صید ماهی کیلکا در ١٣ سال گذشته به ایسنا خبر داده و سلمان تخمافشان، رئیس اتحادیه صیادان مازندران نیز از کاهش ٣٨ درصدی صید ماهی کفال، کاهش ١٦ درصدی صید ماهی سفید و ٧٣ درصدی کپور به همین منبع خبری گفت.
این مسئول اتحادیه صنفی همچنین از بیکاری و تعطیلی ٢٤ درصدی تعاونیهای صیادی در این استان نیز خبر داده و اوضاع و درآمد صید را نامناسب توصیف کرده است. علاوه بر ماهیها بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری خزر بر اثر همین آلودگی از بین رفته است بهطوریکه جمعیت فک خزر بهعنوان تنها پستاندار این دریا در معرض انقراض قرار گرفته است.
روایت کارشناسان از تراژدی مرگ ماهیان و سموم
اما این ماجرا مستندات دیگری هم دارد. اگر به حدود یکسال پیش برگردیم و از خزر یاد کنیم، صحنه تکاندهندهای به خاطر میآید. تصاویر جان دادن انبوهی از ماهیان کفال در ساحل را رسانههای بسیاری مخابره کردند اما پیگیریاش نکردند.
مسئولان شیلات و سازمان دامپزشکی کشور که در ابتدا علت مرگ دستهجمعی ماهیان کفال را نامشخص میدانستند، چندی بعد زیر فشار رسانهها اعلام کردند، موضوع تنها به یک بیماری ویروسی برمیگردد! حال آنکه پژوهشگران و استادان علوم دریا این موضوع را رد کرده و آن را به آلودگی آب خزر به سموم کشاورزی نسبت دادند.
مجید محمدزاده، استاد دانشگاه گلستان، مرگومیر ماهیان کفال و کاهش قابل توجه ذخایر ماهیان خزر را به آلودگی شیمیایی دریای خزر نسبت داده و به شمالنیوز گفته بود: آب ٦٠ رودخانه آلوده به پسابهای سمی کشاورزی به دریای خزر میریزد و این موضوع نهتنها باعث مرگومیر ماهیان کفال که سایر گونههای ماهی نیز شده است.
این استاد دانشگاه همچنین گفته بود، گیلان و مازندران بهعنوان قطبهای کشاورزی ایران بالغ بر ٥/١ میلیون هکتار اراضی کشاورزی دارند و از ٣٥ هزار تن سم عرضه شده در کشور ٢٥ هزار تن در این دو استان استفاده میشود که پساب آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم وارد دریا میشود و خاک و آب را آلوده و درگیر کرده است. در همین خصوص، محمدرضا فاطمی، مدیر گروه دریا دانشگاه علوم و تحقیقات نیز با رد ویروسی بودن علت مرگ ماهیان کفال آن را به فاضلاب مسموم کشاورزی نسبت داده بود.
پساب ٧٠ درصد سموم کشاورزی در خزر
حسین حیدری، عضو هیأت علمی سازمان تحقیقات گیاه پزشکی ایران با تأیید مسمومیت ماهیان خزر از وضع بحرانی خزر و آبزیانش پردهبرداری میکند و به «شهروند» میگوید: ٧٠ درصد سموم کشاورزی ایران در مازندران مصرف میشود و پساب سمی مزارع هم از طریق رودخانههای این منطقه به دریا ریخته میشود.
او ادامه داد: دریای خزر که درواقع دریاچه بسته است، به دیگر آبهای آزاد دسترسی ندارد و این سموم و عناصر سرطانزا را در خود حفظ میکند؛ این سموم حتی با تبخیر آب دریا و ریزشهای جوی از بین نمیرود و دوباره از طریق باران به دریا برمیگردد بنابراین با گذشت زمان و افزایش حجم آلودگی، خزر روز به روز سمیتر میشود و سموم موجود در دریا به بدن آبزیان ساکن خزر وارد شده و این سموم از طریق خوردن ماهی به بدن انسان منتقل میشود.
این پژوهشگر ایرانی همکار با سازمان جهانی خواروبار (فائو) با اشاره به پیشرفت آلودگیهای دریای خزر ادامه میدهد: بسیاری از گونههای دریای خزر بر اثر همین آلودگی از بین رفته یا جمعیت آن بهطور چشمگیری کاهش داشته است.
صدفهای خزر چرا مردند؟
حیدری، بهعنوان مثال از مرگ صدفها یاد کرده و افزود: تا ٣٠ سال قبل حجم صدفهای ٢ کفهای دریای خزر به اندازهای بود که سواحل شمال کشور را سفید میکرد اما در حال حاضر به ندرت ردی از این صدفها در سواحل خزر مشاهده میکنید.
وی ادامه داد: نمونه دیگر، مرگ دستهجمعی ماهیهای رودخانه «دره زرجوب» گیلان است که بر اثر سموم صنعتی کارخانهها اتفاق میافتد؛ این سموم از طریق آبزیان خوراکی به بدن انسانها وارد میشود.
او همچنین به رشد سرطان در شمال ایران اشاره کرد و گفت: تقریبا یک خاندان و خانواده مازندرانی وجود ندارد که بیمار سرطانی نداشته باشد؛ بنا بر آمارهای رسمی، شمار مبتلایان به سرطانمعده و دستگاه گوارش و انواع دیگری از سرطان در مازندران بیشتر از سایر نقاط کشور است که این موضوع خود موید آلودگیهای سموم در این منطقه است.
پرداخت حق پایش دریا در کشورهای پیشرفته
بحرانیشدن آلودگی خزر بیشتر از ١٠ سال است که توسط سازمان ملل متحد هشدار داده شده و به تشکیل یک کنوانسیون بینالمللی برای خزر نیز منجر شده است اما این کنوانسیون که به مرکزیت ایران شکل گرفته، تاکنون کار چندانی از پیش نبرده است. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که به تازگی منتشر کرده، وضع آلایندههای خزر را خارج از استانداردهای جهانی معرفی کرده است.
محمد پورکاظمی، رئیس مؤسسه تحقیقات شیلات ایران به «شهروند» میگوید: بحث ایجاد تصفیهخانههای فاضلاب در حواشی دریای خزر سالهاست مطرح شده اما تاکنون هیچ ارگانی زیر بار اجرای آن نرفته است. علاوه بر این در تمام کشورهای پیشرفته دنیا مرسوم است که کشور آلاینده دریاها مبلغی را مطابق ارزیابی کارشناسان بهعنوان حق پایش دریا میپردازد تا دریا از وجود سموم و آلایندهها پاکسازی شود اما درباره دریای خزر این اتفاق به تازگی با یک پروتکل از سوی کنوانسیون بینالمللی خزر به کشورهای حاشیه دریا ابلاغ شده است که معلوم نیست تا چه حد جدی گرفته شود.
سازمان متولی سم؛ مسئول تأیید سلامت محصول!
فارغ از موضوع ایجاد تصفیهخانه حاشیه خزر که مدتهاست مورد اختلاف و پاسکاری بین نهادهای گوناگون است، کارشناسان از نبود استانداردهای غذا و محصولات کشاورزی سالم در ایران خبر میدهند و میگویند، منافع عدهای مانع از آن است که این استانداردها تعیین و اجرایی شود یا راهکارهای کاهش استفاده سم در مزارع جدی گرفته شود.
حسین حیدری، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی ایران که خود از کارشناسان همکار فائو بوده است به «شهروند» میگوید: سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل یا فائو، چندی قبل با وزارت جهاد کشاورزی ایران الگویی تدوین کرد که براساس آن میزان مصرف سم در مزارع کشور ٥٠ تا ٨٠ درصد کاهش پیدا میکرد؛ این الگو که به IPM موسوم است، توانست مصرف سم در اراضی کشاورزی شهرستان دماوند را به میزان ٤ هزار کیلوگرم کاهش دهد اما این الگو نه به صورت سیاست و برنامه درآمد و نه سیستم نظارتی خاصی برای اجرای آن تعریف شد.
این کارشناس و استاد دانشگاه ادامه میدهد: چند سال قبل نیز یک کد ١٦ رقمی برای محصول سالم در نظر گرفته شد اما جالب است که بدانید نهتنها هیچ معیار و میزانی برای تعیین سلامت این محصولات ارایه و شفافسازی نشد که سازمان متولی توزیع سم کشاورزی مسئولیت تأیید سلامت محصولات کشاورزی را به عهده گرفت! آیا متولی توزیع سم باید خودش را تأیید کند؟
سموم بینام و نشان قدیمی
پیروز یزدانی، کارشناس گیاهپزشکی هم در این خصوص میگوید: بیشتر از ٩٠ درصد سموم فرموله داخلی با استفاده از مواد اولیه بدون شناسنامه و از کمپانیهای غیرمجاز خارجی تهیه میشود که غالب این فرمولاسیون مربوط به سموم از رده خارج، منسوخ و مسألهدار بوده که بیشتر از چند دهه است در سایر کشورها ممنوع اعلام شده. این در شرایطی است که حجم انبوهی از سموم مورد استفاده در مزارع ما از راه قاچاق تأمین میشود و مشکلساز است. با این حال منافع عموم مردم فدای تعداد محدودی شده است که در کار تولید و فروش سموم کشاورزی هستند.
به گفته عیسی کلانتری، دبیرکل خانه کشاورز نیز حجم قابلتوجهی از سموم وارداتی کشور از چین میآید که این سموم تأثیرگذاری لازم بر آفات را ندارد و کشاورزان را ناچار به استفاده چندباره از آن میکند. این موضوع باعث افزایش در آلایندهها میشود.
حالا شیلات و صیادی هم در کنار بخش کشاورزی این منطقه با بحرانی تازه روبهروست که ناشی از سموم کشاورزی استفاده شده در زمینهای این منطقه بوده است. محل کار صیادان شمال، یا همان خزر، حالا گردابی مخرب از عناصر شیمیایی خطرناک و سرطانزاست که روزبهروز به حجم آلودگی آن هم اضافهتر میشود.
دریاچه خزر یا همان کاسپین ایرانی، حجم قابلتوجهی از ذخایر ارزشمند ماهیان خود را از دست داده و تبعات آلودگی آب خزر، گریبان ماهیانش را گرفته است؛ ماهیانی که بر اساس اطلاعات موجود با پسابهای صنعتی، شهری و آب آلوده به سموم کشاورزی رودخانههای خزر رشد کردهاند و عنوان ماهیان مسموم به خود گرفتهاند.
عمق این ماجرا را میتوان از زبان محلیها و خزرنشینان درک کرد که دیگر کمتر مشتری ماهیهای دریا هستند. برای اثبات این هراس هم نگاهی به رکوردداری مبتلایان به سرطان در کشور گویاست که هراس خزرنشینان بیهوده و بیربط هم نیست. اقتصاد صیادی این منطقه و سلامت مردم این پهنه وسیع آبی در خطر است و بعد از مرگ خاموش خاویار ایرانی (که روزی یکهتاز بازار بینالمللی بود) حالا منابع مختلف از ریزش شدید جمعیت ماهیان ارزشمند این دریا و بیکاری صیادان و مشاغل دریایی خبر میدهند. این در شرایطی است که کارشناسان میگویند، دستهای پنهانی در کار است تا مصرف سموم کشاورزی در ایران به کنترل جدی درنیاید و نجات خزر، اسیر مناقشههای متعدد میان نهادهای مختلف شود.
سرعت ریزش جمعیت ماهیان خزر؛ چرا؟
بنا بر اعلام سازمان شیلات ایران، در حال حاضر حدود ٩٠ درصد ذخایر ارزشمند ماهیان خاویاری خزر از بین رفته است. این موضوع که به صید بیرویه و آلودگی خزر نسبت داده شده است، مدتی قبل مسئولان را به چارهاندیشی واداشت. بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته، تصمیم به تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری گرفته شد. در این پروسه، تخم ماهیان خاویاری و بچهماهیها در رودخانههای منتهی به خزر تکثیر میشد اما آلودگی شدید این رودخانهها به پسابهای سمی باعث شد پروژه تکثیر مصنوعی ماهیان خاویاری بازده چندانی نداشته باشد و بیشتر بچهماهیها با فاضلاب مسموم کشاورزی جاری در رودخانهها کشته شوند.
غیر از این، منابع مختلف از ریزش شدید جمعیت سایر ماهیها خبر دادند. محمدرضا فکوری، دبیر انجمن صنفی شرکتهای صیادی گیلان از کاهش ٧٥ درصدی صید ماهی کیلکا در ١٣ سال گذشته به ایسنا خبر داده و سلمان تخمافشان، رئیس اتحادیه صیادان مازندران نیز از کاهش ٣٨ درصدی صید ماهی کفال، کاهش ١٦ درصدی صید ماهی سفید و ٧٣ درصدی کپور به همین منبع خبری گفت.
این مسئول اتحادیه صنفی همچنین از بیکاری و تعطیلی ٢٤ درصدی تعاونیهای صیادی در این استان نیز خبر داده و اوضاع و درآمد صید را نامناسب توصیف کرده است. علاوه بر ماهیها بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری خزر بر اثر همین آلودگی از بین رفته است بهطوریکه جمعیت فک خزر بهعنوان تنها پستاندار این دریا در معرض انقراض قرار گرفته است.
روایت کارشناسان از تراژدی مرگ ماهیان و سموم
اما این ماجرا مستندات دیگری هم دارد. اگر به حدود یکسال پیش برگردیم و از خزر یاد کنیم، صحنه تکاندهندهای به خاطر میآید. تصاویر جان دادن انبوهی از ماهیان کفال در ساحل را رسانههای بسیاری مخابره کردند اما پیگیریاش نکردند.
مسئولان شیلات و سازمان دامپزشکی کشور که در ابتدا علت مرگ دستهجمعی ماهیان کفال را نامشخص میدانستند، چندی بعد زیر فشار رسانهها اعلام کردند، موضوع تنها به یک بیماری ویروسی برمیگردد! حال آنکه پژوهشگران و استادان علوم دریا این موضوع را رد کرده و آن را به آلودگی آب خزر به سموم کشاورزی نسبت دادند.
مجید محمدزاده، استاد دانشگاه گلستان، مرگومیر ماهیان کفال و کاهش قابل توجه ذخایر ماهیان خزر را به آلودگی شیمیایی دریای خزر نسبت داده و به شمالنیوز گفته بود: آب ٦٠ رودخانه آلوده به پسابهای سمی کشاورزی به دریای خزر میریزد و این موضوع نهتنها باعث مرگومیر ماهیان کفال که سایر گونههای ماهی نیز شده است.
این استاد دانشگاه همچنین گفته بود، گیلان و مازندران بهعنوان قطبهای کشاورزی ایران بالغ بر ٥/١ میلیون هکتار اراضی کشاورزی دارند و از ٣٥ هزار تن سم عرضه شده در کشور ٢٥ هزار تن در این دو استان استفاده میشود که پساب آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم وارد دریا میشود و خاک و آب را آلوده و درگیر کرده است. در همین خصوص، محمدرضا فاطمی، مدیر گروه دریا دانشگاه علوم و تحقیقات نیز با رد ویروسی بودن علت مرگ ماهیان کفال آن را به فاضلاب مسموم کشاورزی نسبت داده بود.
پساب ٧٠ درصد سموم کشاورزی در خزر
حسین حیدری، عضو هیأت علمی سازمان تحقیقات گیاه پزشکی ایران با تأیید مسمومیت ماهیان خزر از وضع بحرانی خزر و آبزیانش پردهبرداری میکند و به «شهروند» میگوید: ٧٠ درصد سموم کشاورزی ایران در مازندران مصرف میشود و پساب سمی مزارع هم از طریق رودخانههای این منطقه به دریا ریخته میشود.
او ادامه داد: دریای خزر که درواقع دریاچه بسته است، به دیگر آبهای آزاد دسترسی ندارد و این سموم و عناصر سرطانزا را در خود حفظ میکند؛ این سموم حتی با تبخیر آب دریا و ریزشهای جوی از بین نمیرود و دوباره از طریق باران به دریا برمیگردد بنابراین با گذشت زمان و افزایش حجم آلودگی، خزر روز به روز سمیتر میشود و سموم موجود در دریا به بدن آبزیان ساکن خزر وارد شده و این سموم از طریق خوردن ماهی به بدن انسان منتقل میشود.
این پژوهشگر ایرانی همکار با سازمان جهانی خواروبار (فائو) با اشاره به پیشرفت آلودگیهای دریای خزر ادامه میدهد: بسیاری از گونههای دریای خزر بر اثر همین آلودگی از بین رفته یا جمعیت آن بهطور چشمگیری کاهش داشته است.
صدفهای خزر چرا مردند؟
حیدری، بهعنوان مثال از مرگ صدفها یاد کرده و افزود: تا ٣٠ سال قبل حجم صدفهای ٢ کفهای دریای خزر به اندازهای بود که سواحل شمال کشور را سفید میکرد اما در حال حاضر به ندرت ردی از این صدفها در سواحل خزر مشاهده میکنید.
وی ادامه داد: نمونه دیگر، مرگ دستهجمعی ماهیهای رودخانه «دره زرجوب» گیلان است که بر اثر سموم صنعتی کارخانهها اتفاق میافتد؛ این سموم از طریق آبزیان خوراکی به بدن انسانها وارد میشود.
او همچنین به رشد سرطان در شمال ایران اشاره کرد و گفت: تقریبا یک خاندان و خانواده مازندرانی وجود ندارد که بیمار سرطانی نداشته باشد؛ بنا بر آمارهای رسمی، شمار مبتلایان به سرطانمعده و دستگاه گوارش و انواع دیگری از سرطان در مازندران بیشتر از سایر نقاط کشور است که این موضوع خود موید آلودگیهای سموم در این منطقه است.
پرداخت حق پایش دریا در کشورهای پیشرفته
بحرانیشدن آلودگی خزر بیشتر از ١٠ سال است که توسط سازمان ملل متحد هشدار داده شده و به تشکیل یک کنوانسیون بینالمللی برای خزر نیز منجر شده است اما این کنوانسیون که به مرکزیت ایران شکل گرفته، تاکنون کار چندانی از پیش نبرده است. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که به تازگی منتشر کرده، وضع آلایندههای خزر را خارج از استانداردهای جهانی معرفی کرده است.
محمد پورکاظمی، رئیس مؤسسه تحقیقات شیلات ایران به «شهروند» میگوید: بحث ایجاد تصفیهخانههای فاضلاب در حواشی دریای خزر سالهاست مطرح شده اما تاکنون هیچ ارگانی زیر بار اجرای آن نرفته است. علاوه بر این در تمام کشورهای پیشرفته دنیا مرسوم است که کشور آلاینده دریاها مبلغی را مطابق ارزیابی کارشناسان بهعنوان حق پایش دریا میپردازد تا دریا از وجود سموم و آلایندهها پاکسازی شود اما درباره دریای خزر این اتفاق به تازگی با یک پروتکل از سوی کنوانسیون بینالمللی خزر به کشورهای حاشیه دریا ابلاغ شده است که معلوم نیست تا چه حد جدی گرفته شود.
سازمان متولی سم؛ مسئول تأیید سلامت محصول!
فارغ از موضوع ایجاد تصفیهخانه حاشیه خزر که مدتهاست مورد اختلاف و پاسکاری بین نهادهای گوناگون است، کارشناسان از نبود استانداردهای غذا و محصولات کشاورزی سالم در ایران خبر میدهند و میگویند، منافع عدهای مانع از آن است که این استانداردها تعیین و اجرایی شود یا راهکارهای کاهش استفاده سم در مزارع جدی گرفته شود.
حسین حیدری، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی ایران که خود از کارشناسان همکار فائو بوده است به «شهروند» میگوید: سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل یا فائو، چندی قبل با وزارت جهاد کشاورزی ایران الگویی تدوین کرد که براساس آن میزان مصرف سم در مزارع کشور ٥٠ تا ٨٠ درصد کاهش پیدا میکرد؛ این الگو که به IPM موسوم است، توانست مصرف سم در اراضی کشاورزی شهرستان دماوند را به میزان ٤ هزار کیلوگرم کاهش دهد اما این الگو نه به صورت سیاست و برنامه درآمد و نه سیستم نظارتی خاصی برای اجرای آن تعریف شد.
این کارشناس و استاد دانشگاه ادامه میدهد: چند سال قبل نیز یک کد ١٦ رقمی برای محصول سالم در نظر گرفته شد اما جالب است که بدانید نهتنها هیچ معیار و میزانی برای تعیین سلامت این محصولات ارایه و شفافسازی نشد که سازمان متولی توزیع سم کشاورزی مسئولیت تأیید سلامت محصولات کشاورزی را به عهده گرفت! آیا متولی توزیع سم باید خودش را تأیید کند؟
سموم بینام و نشان قدیمی
پیروز یزدانی، کارشناس گیاهپزشکی هم در این خصوص میگوید: بیشتر از ٩٠ درصد سموم فرموله داخلی با استفاده از مواد اولیه بدون شناسنامه و از کمپانیهای غیرمجاز خارجی تهیه میشود که غالب این فرمولاسیون مربوط به سموم از رده خارج، منسوخ و مسألهدار بوده که بیشتر از چند دهه است در سایر کشورها ممنوع اعلام شده. این در شرایطی است که حجم انبوهی از سموم مورد استفاده در مزارع ما از راه قاچاق تأمین میشود و مشکلساز است. با این حال منافع عموم مردم فدای تعداد محدودی شده است که در کار تولید و فروش سموم کشاورزی هستند.
به گفته عیسی کلانتری، دبیرکل خانه کشاورز نیز حجم قابلتوجهی از سموم وارداتی کشور از چین میآید که این سموم تأثیرگذاری لازم بر آفات را ندارد و کشاورزان را ناچار به استفاده چندباره از آن میکند. این موضوع باعث افزایش در آلایندهها میشود.