صراط: رسول منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی که در سالهای گذشته معتقد بود بدون حضور دبیر کل فعالیتهای حزبی اعتماد ملی معنایی ندارد، این روزها بر این اعتقاد است که شرایط کشور به گونه ای است که چارهای جز فعال کردن حزب ندارند و مقدمات کار را فراهم کردهاند اما از وزارت اطلاعات و دستگاه های امنیتی و انتظامی درخواست کردهاند وسایل و مدارک دفتر حزب را که پلمپ شده بازگردانند. وی همچنین تاکید دارد اعتدال گفتمان جدیدی نیست و به تشکلهای نوظهور اصلح طلبی توصیه میکند که حرمت بزرگان اصلاح طلب را حفظ کنند. منتجب نیا معتقد است تنها در صورت حضور افراطیون، اصولگرایان میانه رو و اصلاح طلبان ائتلاف می کنند.
مشروح گفتگو با رسول منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی را در ادامه میخوانید:
شما اخیرا بر خلاف موضع گیریهایتان در سال های گذشته بر این باور هستید که باید حزب اعتماد ملی فعالیت هایش را از سر بگیرد، اما تاکنون هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است، این در حالی است که برخی از اعضای حزب معتقد هستند اساسا حزبی وجود ندارد که قصد فعالیت داشته باشد،آخرین وضعیت حزب چگونه است؟
حزب اعتماد ملی ظرف این چند سال و بعد از جریانات سال 88 سعی کرد اعتدال و قانومندی خود را حفظ کند که از نظر وزارت کشور و دستگاههای امنیتی مشکلی برای حزب به وجود نیاید. گرچه عده ای در ابتدای امر مانع از تشکیل جلسات میشدند، دفترحزب را پلمپ کردند. اما گویی یک حالت پشیمانی برای افراد به وجود آمده است! بعد از مدتی هیچ گونه برخورد منفی نمیشد و حتی در دولت گذشته مقامات وزارت کشور مصاحبه کردند که حزب اعتماد ملی مشکلی برای برگزاری جلساتش ندارد. ولی خود ما اقدام به فعالیت رسمی نمی کردیم و فعالیتهایمان را به صورت غیر رسمی و محدود ادامه میدادیم. در دولت روحانی استقبال قابل توجهی از حزب اعتماد ملی شد به خصوص از سوی وزارت کشور و در تمام جلسات مربوط به احزاب از ما دعوت کردند. در رابطه با بررسی اصلاحیه قانون احزاب حضور فعال داشتیم و تلاش کردیم نظر حزب را منعکس کنیم. البته در این دولت فضا برای فعالیت راحتتر است.
اقناع اعضای حزب مقدمه فعالیت مجدد اعتماد ملی
آنچه لازم است برای فعالیت مجدد حزب، تهیه مقدمات کار است. یکی از مقدمات کار این است ما دوستان را قانع کنیم و به یک جمع بندی واحد برسیم. دوستان ما مصر هستند که حزب فعالیتهایش را به صورت گسترده ادامه دهد و معتقد هستند الان بهترین شرایط برای فعالیت حزب است، به خصوص که به انتخابات مجلس نزدیک میشویم. چند نفر از دوستان یک مقدار برای فعال کردن حزب دغدغه داشتند که نکند مشکلی پیش آید و سوالاتی را مطرح کردند، ما جلساتی را برگزار کردیم و به همه سوالات دوستان پاسخ دادیم که هیچ مشکل قانونی نداریم. اساسنامه هم مشخص کرده که اگر دبیر کل حضور نداشت چه کسانی باید حزب را مدیریت کنند. دوستان را تا حدی قانع کردیم. یکی دو نفر از دوستان هستند که صحبتهایشان جنبه حقوقی ندارد و اینکه منشا این شبهه چیست، آن را باید بررسی کرد. مثلا می گویند چون حزب چند سال تعطیل بوده الان حزبی وجود ندارد. یا کنگره تشکیل نشده است. این حرف درستی نیست. تا زمانی که پروانه حزب باطل نشده و فعال است حزب قانونمند است و می تواند فعالیت کند. در زمان لازم هم جلسات و برنامه خواهیم داشت.
حقوقدانهای ما اعلام کردند پروانه حزب هیچ مشکلی ندارد و شاید دوستانی که شبهه ایجاد می کنند خودشان تمایل به برنامه حزبی نداشته باشند و دلسرد شده باشند، اما پاسخ آن ها داده شده و ما الان در شرایطی هستیم که چاره ای نداریم جز اینکه حزب را فعال کنیم. اگر حزب اعتماد ملی بخواهد ادامه حیات دهد باید از فرصتی که به وجود آمده، خودش را بازسازی کند و ضربههایی که وارد شده را جبران کند و به عنوان حزب قوی در صحنه حضور داشته باشد، این مطلوب همه دوستان است. حتی مسئولان دولتی و حکومتی به ما گفتند چرا حزب را فعال نمی کنید و هم دوستان حزبی ما در جناح های مختلف همه گله میکنند چرا حزبتان را فعالیت نمی کنید و ما ناچار هستیم برای حفظ سرمایه اجتماعی حزب را فعال کنیم. انتظار داریم مقامات امنیتی در حمله ای که به دفتر مرکزی حزب در سال 89 شد و امکانات حزب و مدارک و اسناد و اموال حزب را بردهاند، به ما بازگردانند! از وزارت اطلاعات و مقامات انتظامی تقاضا داریم مشخص کنند اموال حزب در دست چه کسی است و آنچه را که مضر میدانند بردارند و بقیه را به ما برگردانند تا ما دفتر حزب را فعال کنیم.
مصادیق بازگشایی حزب را بگویید، آیا قرار است افرادی از شورای مرکزی کنار گذاشته شوند و افراد دیگری به حزب و شورای مرکزی اضافه شوند؟
ما وقتی گفتیم حزب باید بازسازی شود به این معنا نیست کسی را کنار بگذاریم، آغوش ما برای همه کسانی که در حزب فعالیت کرده اند باز است اما ساختار حزب باید دوباره بازسازی شود، باید در استانها گروههایی را بفرستیم تا افراد را شناسایی کنند تا دفاتر استانی را فعال کنیم. وقتی حزب تمام قامت وارد صحنه شد و حضور پیدا کرد می تواند اظهار نظر و موضع گیری کند. الان دوران بازسازی را طی میکنیم. البته در همه موارد ما موضع گیری کردهایم؛ در مواردی که معذوریتی نداشته باشیم ساکت نیستیم.
الان حزب سخنگو دارد؟ با توجه به وضعیت سخنگوی سابق نیاز به سخنگو درحزب احساس نمیشود؟
آقای گرامی مقدم ایران نیستند و در هند در حال تحصیل هستند. معلوم هم نیست تا کی آنجا باشند. طبق اساسنامه دبیرکل و یا قائم مقام می تواند مواضع حزب را اعلام کنند و داشتن سخنگو الزامی نیست، بیان مواضع حزب میتواند از سوی ارکان دیگر حزب انجام شود ضمن اینکه تعیین سخنگو کار دشواری نیست فقط باید مقدمات را فراهم کنیم که داریم فراهم میکنیم انشاءالله به نتیجه می رسیم.
ارزیابی شما از تشکیلات ندا که اخیرا اعلام موجودیت کرده است و افرادی که به عنوان لیدر منتصب به این تشکیلات هستند، چیست؟ با توجه به وضعیت کنونی احزاب اصلاح طلب آیا ضرورتی به وجود تشکلهای نو اصلاح طلب هست و یا وجود چنین تشکل هایی باعث تفرق در مجموعه اصلاح طلبی میشود؟
در جریان اصلاحات مسئله تکثرگرایی و تعدد سلایق و احزاب یک امر پذیرفته شده است و مشکلی به وجود نمیآورد، منتها چیزی که مهم است این است که آیا تشکل جدید، با یک نگرش نو و نگاه جدید در جهت تکمیل و تقویت جبهه اصلاحات به وجود می آید یا در جهت تضعیف جبهه و به عبارت دیگر یک حالت انشعاب و انشقاق در جبهه است. اگر صورت اول باشد امری پذیرفته است و مورد قبول و حمایت ما است. هر حزبی که تشکیل و گروهی رسمی شود و پروانه بگیرد ما از آن استقبال می کنیم و هیچ جای نگرانی نیست چرا که وجود حزب میتواند یک جو جدیدی را به جریان اصلاحات اضافه کند و می تواند افرادی را جذب کند که تا به حال گروه های دیگر اصلاح طلب نتوانسته اند آنها را جذب کنند. ولی مهم این است که هدف و انگیزه تقویت جریان اصلاحات و تحکیم آن و ایجاد تقویت و انسجام باشد ولی اگر خدایی ناخواسته یک جریان یا یک گروهی بخواهند در سایه تشکل جدید به نام اصلاحات، رخنه و خدشهای به جبهه اصلاحات وارد کنند و بخواهند اعلام کنند اصلاحات نوعی انشعاب پیدا کرده است و تابع مرامنامه نانوشته اصلاح طلبان نباشند پذیرفته شده نیست. به هر حال هر کدام از دو جناح مرامنامه ای دارند؛ فرض کنید یک جریان اصولگرا اعلام موجودیت کند، بعد مواضعی را اعلام کند که 180 درجه با اصولگرایان مغایر باشد. طبیعی است که این ضربه میزند و اصولگرایان به هیچ وجه آن را برنمی تابند و استقبال هم نمی کنند بلکه آن را نوعی تهدید می دانند. در اصلاح طلبان نیز همینطور است.حالا اگر چنانچه گروههایی که جدید تاسیس می شوند با این انگیزه باشند که بخواهند اصلاحات را تقویت کنند و یا موجب تضعیف اصلاح طلبی نشود طبیعی است که مورد استقبال ما قرار می گیرد، به خصوص درباره دوستانی که ما سالها آنها را میشناسیم و مورد اعتماد هستند و هم تفکرشان مقبول است دلیلی ندارد با آنها مخالفت شود اما باید دید انگیزه چیست و روشی که اتخاذ می کنند چه روشی است. من تصور نمیکنم این گروهی که درصدد اخذ پروانه هستند انگیزه منفی داشته باشند آنچه من میشناسم دوستان ما هستند.
تشکیلات نوپای اصلاح طلبی حرمتها را نگه دارند
اما به هر حال این تشکیلات نمیتواند به عنوان یک حلقه وصل باشند چراکه حلقه گسترده ای به نام جبهه اصلاحات در کشور وجود دارد و سبقه تاریخی دارد و چیزی نیست که دیروز و امروز به وجود آمده باشد. اگر گروهی بخواهد به این جریان بپیوندند و نام اصلاحات را در کنار خود داشته باشند باید حتما خط مشی، روش و شیوه اصلاح طلبی داشته باشند اما اینکه اعلام می شود ما قصد تعامل با نظام را داریم مگر کسی میتواند در احزاب ما باشد و با نظام تعامل نداشته باشد؟ مگر نظام می پذیرد یک حزبی قانونی باشد و با نظام در تقابل باشد؟ مگر اصلاح طلبها چنین تصوری داشتند یا چنین ذهنیتی تا به حال وجود داشته است؟ ممکن است اشخاص و فرد دچار اشتباهات شده باشند. اصلاح طلب ها همان کسانی هستند که انقلاب را بپا کردند و کسانی هستند که بعد از انقلاب بخش زیادی از مسئولیت نظام برعهده شان بوده است و عمر خود را صرف نظام کرده و استخوان خرد کرده اند و موهایشان را سفید کردهاند. معنا ندارد کسانی که برای نظام همه سرمایه حیاتی خود را گذاشتهاند ما بگوییم قصد تعاملشان با نظام را داریم مگر می شود پدر نسبت به فرزند تعامل نداشته باشد و برعکس. بنابراین این تعابیر، تعابیری صحیحیای نیست و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی فعالیت میکند و باید حرمت اصلاح طلب ها را پاس نگه داشت و عناوینی که در جامعه برای خودش اعتبار کسب کرده و جا باز کرده است را محترم شمرد.
شما پیشنهاد جبهه فراگیر اصلاحات را داده بودید؛ آیا با عارف و هاشمی در این باره صحبتی کردهاید؟ نظر آنها چه بود است؟
من در رابطه با این پیشنهاد از سال گذشته با بسیاری از بزرگان اصلاح طلب صحبت کردم و با هر کدام از که صحبت کردم همه تحسین و تقدیر کردهاند و پذیرفتهاند. بسیاری از دوستان گفتند ما راهی به جز این نداریم من با بسیاری از آقایان جلسات متعددی داشتم، با بعضی از بزرگان جلسه حضوری نداشتم اما مکاتبه ای صحبت کردیم به ده نفر از بزرگان کشور نامه ارسال کردم و بسیاری از آنها از من تشکر کردند، تلاش قابل دفاع و قابل قبولی است و اصلاح طلبها در شرایط فعلی بهترین راه پیروزیشان همین است که به صورت یک جبهه منسجم فراگیر ظاهر شوند، احساس میکنم شرایط مناسب است و عملا این قضیه دارد اتفاق میافتد و کسی را ندیدهام که بر طبل مخالف این جبهه بکوبد و شعاری خلاف این داشته باشد. بحث این است که چگونه باید مدیریت کنیم، طبیعی است من از خیلی وقت قبل معتقد بودم اداره یک جبهه و هدایت یک جبهه از عهده یک فرد بر نمیآید و یا ممکن است آسیبهایی داشته باشد مجموعه قابل قبولی باید باشد.
من پیشنهاد 3 تا 5 نفر را ارائه کردم که در جبهه اصلاحات این رسالت را برعهده بگیرند و هدایت کنند، اسم دو نفر دیگر را نیز را اشاره کردم که ممکن است در شرایط کنونی بعضی ها حضور نداشته باشند اما نام آنها می تواند جبهه اصلاحات را تقویت کند. آقایانی که در حصر هستند یا آزاد هستند از همه پتانسیلها باید استفاده کنیم. من معتقدم اگر حرکت جبههوار داشته باشیم چه در جریان اصولگرا و چه در جریان اصلاح طلب این به نفع کشور است و می تواند یک رقابت سالم و سنگین اخلاقی را در کشور شکل دهد. اگر ما جبهه ها را تبدیل به احزاب ضعیف، کوچک و پراکنده بکنیم آن وقت است که رقابت تبدیل به یک بلبشوی خاص میشود که آخرش هم معلوم نیست چه از آب در بیاید و خروجی آن از رقابت ها چیست. در گذشته شاهد بودیم به خاطر عدم انسجام اصولگرایان در دولت گذشته چنین مشکلی پیش آمد. در 84 و 88 علی رغم استفاده از پتانسیل اصولگرایان ولی رییس جمهور تا آخر اعلام می کرد ما مستقل بودیم و ما مدیون و وامدار اصولگرایان نیستیم. در سالهای آخر هم که کلا خطشان را جدا کردند و در مقابل اصولگرایان موضع گیری کردند. این نشان می دهد اصولگرایان به صورت منسجم وارد نشدند و فردی از صندوق در آمد که مورد قبول هیچ کدام از دو طرف نبود.
آیا برای انتخابات مجلس شورای اسلامی فعالیت جبهه اصلاح طلبان که شما پیشنهاد دادهاید و یا فعالیتهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، منافاتی با شورای مشورتی خاتمی ندارد؟
نه بهحمدالله روی این مساله بحث های زیادی شده است، شورای مشورتی چه شورای مشورتی آقای خاتمی باشد، چه شورای مشورتی هسته مرکزی جبهه اصلاح طلبان که آقایان هاشمی، خاتمی و عارف در آن هستند که به احتمال زیاد همین گونه هم خواهد بود، از مجموعه عقلایی که هستند نظر مشورتیشان را به جبهه اصلاحات ارائه میکنند و جبهه اصلاحات تصمیمگیری میکند، هیچگونه مغایرتی باهم ندارند بلکه مکمل هم هستند. کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری نیز شورای مشورتی بود که نظر داد و کل اصلاح طلبان نظر شورای مشورتی را پذیرفتند.
آیا قرار است یک نماینده ای از سوی اعتماد ملی درجلسات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از شرکت کند؟
تا به حال بعضی از تشکل های اصلاح طلب در جلسات شورای هماهنگی اصلاحات به دلایلی نماینده مستقیم نداشتند و خودشان نخواستند مانند مجمع روحانیون مبارز یا اعتماد ملی. با توجه به شرایط جدید دوستان به این نتیجه رسیدند نماینده ای را اعلام کنیم تا تصمیماتی که گرفته می شود نماینده ما نیز صاحب نظر باشد.
اصلاح طلبان تن به اعتدال دادهاند و از افراط دور شدهاند
این روزها برخی اصلاح طلبان از تعامل و ائتلاف اصلاح طلبان با اصولگرایان میانه رو صحبت میکنند آیا امکان چنین ائتلاف و تعاملی وجود دارد؟
هرگونه پیشنهاد و طرحی که بخواهد در جریان اصلاحات مطرح شود باید در جمع دوستان و بزرگان اصلاح طلب مطرح شود و جمع به نتیجه برسد و به صورت انفرادی نباید هر فرد طرحی را ارائه کند و بر سر زبان ها بیاندازد که بعدا مشکل آفرین شود. این یک مسئله مهمی است و همه دوستان باید حرمت اصلاح طلبی و بزرگان جبهه را حفظ کنند. واقعیت جامعه به اینجا رسیده است در دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب یک تعداد معدودی افراد افراطی هستند که قبلا در میان اصلاح طلبها هم بودند که به حمدالله الان شاید یا وجود نداشته باشند یا اگر وجود دارند به ندرت هستند و همه تابع یک روش معتدل، میانه و مقبول شدهاند. الان اصلاح طلبها تن به اعتدال و روش فارغ از افراط و تفریط دادند. در میان اصولگراها هنوز مرزها مشخص نشده است. یک مجموعه ای از میان جریان اصولگرا به وجود آمده است که افراطیگری را ادامه میدهند که به هیچ وجه با عقل و منطق قابل پذیرش نیست.
تعامل بین اصلاح طلبان و اصولگرایان اگر در مقابل خطر افراطی گری قرار
بگیرد باید عقلای قوم در کنار هم قرار گیرند و این خطر را از کشور و نظام
دفع کنند بعد از جریان 88 بارها در مصاحبه ها گفتم تنها راه حل مشکلات کشور
این است که از عقلای کشور استفاده کنیم و حتی برخی چهره ها را اسم بردم که
عقلای اصلاح طلب و اصولگرا بنشینند و راه حلی برای مشکلات کشور در آن زمان
ارائه کنند. الان هم در مقابل افراطی گری، اصولگرایان و اصلاح طلبان تعامل
دارند اما اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان در کنار هم قرار بگیرند و
اصولگرایان دست از اصولگرایی بردارند و اصلاح طلبان دست از اصلاحات این یک
امر نشدنی است و منطقی نیست.
آیا اصلاح طلبان با جریان دولت در انتخابات مجلس همراه میشوند و باز تجربه ائتلاف انتخابات ریاست جمهوری تکرار میشود؟
دولت نمی تواند چتری برای تبلیغات داشته باشد، دولت برگزارکننده انتخابات
است. باید کاملا بی طرف باشد و فضا را برای رقابتی سالم فراهم کند.
هواداران دولت که اسم اعتدال گرفتهاند ما آن را تفکر جدید و گفتمانی جدید
نمیدانیم؛ آنها کسانی هستند که با جریان اصلاحات گره خورده اند و دوستان
ما هستند که با ما همفکر و همکار بودند، ممکن است در حزب های ما نبوده
باشند اما با ما همجناح بودند و با یک بینش باز و اصلاح طلبی با ما همکاری
کردند، کما اینکه روحانی در هیچ یک از احزاب اصلاح طلب نبوده است ولی آیا
سخنان ایشان با اصلاحات متفاوت است؟ هیچ تفاوتی بین گفتمان وی و شعارهایش
با شعارهای اصلاح طلبان نمی بینیم، ما نمیتوانیم بگوییم اعتدالگرایان
جریان ثالثی هستند که ما زیر چتر آنها باشیم یا نباشیم. ما از آنجا که خود
را هوادار دولت میدانیم کسانی که جزء احزاب اصلاح طلب و حامی دولت باشند،
در کنار هم هستیم یعنی در یک کلام تمام کسانی که دل به دولت یازدهم بستند
اینها دست به دست هم میدهند و در کنار هم میتوانند در انتخابات شرکت
کنند. ممکن است حال در میان آنان تعداد معدودی از چهره های معتدل اصولگرا
هم باشند.همان طور که در انتخابات ریاست جمهوری هم چند نفر از چهره های
شاخص اصولگرا طرفدار روحانی بودند البته به صورت شخصی نه جناحی.
اگر جبهه اصلاحات و هواداران دولت یک جریان وسیعی را راه بیاندازند ممکن
است تعداد محدودی از اصولگرایان نیز در درون آنها بگنجند. اصولگراهایی که
دولت را قبول دارند می توانند با این جبهه اصلاح طلبی رقابت کنند ضمن اینکه
وجهه مشترک همه آنها حمایت از دولت است. اصولگرایان حامی دولت هستند با
تفاوت بر اینکه گفتمان دولت به گفتمان اصلاح طلبی نزدیک است. در عین اینکه
گفتمان دولت اصولگرایی نیست، خیلی از اصولگرایان از روحانی حمایت می کنند و
میتوانند روی همین مساله با هم رقابت کنند که ببینند کدام گفتمان پیروز
می شود.
ارتباط احزاب و تشکل ها با رهبر معظم انقلاب، ارتباط فرزند با پدر بوده و باید باشد
نامه مجمع روحانیون مبارز به رهبر انقلاب بعد از کسالت ایشان بازتابهای زیادی داشت، ارزیابی شما از این اقدام چیست؟ با توجه به اینکه رهبری اخیرا صحبتهای زیادی درباره فتنه 88 داشتند که نمونه آن فرمایشاتشان در دیدار با اعضای هیات دولت در هفتههای گذشته بود، آیا این نامه در راستای سخنان رهبری و نوعی دلجویی بود؟
ارتباط احزاب و تشکلها با رهبر معظم انقلاب، ارتباط فرزند با پدر بوده و
باید باشد، باید این ارتباط متقابل وجود داشته باشد که به هر حال رهبری
نظام، متعلق به همه افراد است و همه افرادی که می خواهند فعالیت کنند در
درون نظام هستند. در نظامی ما فعالیت میکنیم که هم رهبری با نگاه واحد به
همه احزاب نگاه میکنند و هم احزاب به رهبری به عنوان کسی که فصل الخطاب
است، نگاه میکنند و این ارتباط وجود داشته و باید وجود داشته باشد.
مجمع روحانیون مبارز تنها تشکلی است که با تایید حضرت امام(ره) به وجود
آمد و از مجموعه نیروهای ریشه دار انقلاب و علمای بنام و یاران امام(ره)
است. بعد از امام خمینی(ره) نیز تعاملشان را با مقام معظم رهبری منسجم
داشتند و الان دوست دارند این ارتباط وجود داشته باشد.
در سال 88 خدشهای وارد شد و یک چنین ذهنیتهایی بوجود آمد که طبیعی است
باید خاتمه پیدا کند و آن ارتباط و تعامل همچنان وجود داشته باشد. این
تعامل، تعامل طرفینی است. کسالت مقام معظم رهبری موجب نگرانی همه بود و همه
برای ایشان دعاگو بودند.
با توجه به نزدیکی انتخابات دولت بدون تعارف با استاندارانی که هماهنگ نیستند برخورد کند
ارزیابی شما از عملکرد دولت در حوزه سیاست داخلی چیست؟ آیا دولت توانسته است مطالبات مدنظر رای دهندگانش را برآورده کند؟
ما در رابطه با سیاست خارجی هیچ مشکلی نمیبینیم، دکتر ظریف همان مواضعی را دنبال می کند که روحانی وعدهاش را داده بود. در مورد سیاست داخلی احساس میکنیم یک فاصلهای بین حرفها و شعارهای روحانی و عملکردش خصوصا در عزل و نصب ها وجود دارد. در برخورد با احزاب و تشکلهای سیاسی یکی از شعارهای روحانی باز کردن فضای باز سیاسی و ایجاد امنیت فوقالعاده در جامعه بود. نیاز بود افرادی که در راس وزارت کشور هستند این مسیر را دنبال کنند. افرادی که در استانها منصوب می کنند کاملا با این تفکر هماهنگ باشند. در اینجا یک مقدار جای گله باقی مانده است که این گله ها به صورت خصوصی و کتبی به رییس جمهور منتقل شده است. امیدواریم با تذکرات و توجهاتی که رییس جمهوری دارد مقامات مسئول خودشان را به خصوص در استانها هماهنگتر کنند. بخصوص با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس وزارت کشور حساسیت های زیادی دارد و امیدواریم این وزارتخانه به آرمانهای روحانی جامه عمل بپوشاند. استانداران، فرمانداران و معاونینی که با دولت هماهنگ نیستند، بدون تعارف با آنها برخورد شود و بدانند وقتی رئیس جمهور سیاستی را ابلاغ کرد خودشان را منطبق بکنند. وقتی جدی برخورد نشود شاهد جزایر مستقلی هستیم که هر استان یک خط مشی را دنبال می کند.