صراط: جریان لیبرال دچار تب پوست اندازی شده است. بعد از اینکه تشکل های تازه نواصلاح طلبی روی کار آمدند، لیبرال ها به این فکر افتادند که برای رد شدن از فیلتر شورای نگهبان در قالب تشکل های تازه خود را بازیابی کنند. اما در این جهت لیبرال های نسل اول و همچنین برخی از سران این جریان سیاسی احساس خطر می کنند. لیبرال های سنتی نگران این موضوع هستند که با روی کار آمدن نو اصلاح طلبان و همچنین ورود آنان به عرصه سیاسی آنان کم کم از دور خارج شوند. چراکه لیبرال های سنتی گفتمان خود را همواره در مخالفت با حاکمیت تعریف کرده اند و از این جهت حضور نو اصلاح طلبان می تواند هم گفتمان انان را به چالش بکشد و هم اینکه جای آنان را در فضای سیاسی کشور بگیرد. نو اصلاح طلبان در این زمینه با انتقاد از ساختارشکنی های لیبرال ها اعلام حضور کردند و از این جهت حضور آنان در عرصه سیاسی کشور چالشی برای لیبرال های نسل اول است.
مشارکتی ها در این زمینه بیش از همه جریان های سیاسی نسبت به ظهور نو اصلاح طلبان اعتراض دارند. از سوی دیگر نکته قابل توجه دیگری که در این زمینه مشهود است، عبور بی سر و صدای اصلاح طلبان از خاتمی است. البته این موضوع تازه ای نیست و پیش از اینها نیز خاتمی قربانی سیاست های جناحی شده است اما به نظر می رسد در دور تازهای از تحولات سیاسی کشور اصلاح طلبان به این نتیجه رسیدند که بایستی با ترفند تشکیلات سازی خود را در فضای سیاسی بازآفرینی کنند.
از این جهت لیبرال ها نمی خواهند با توجه به وقایعی که در دوران حوادث پس از انتخابات سال 88 دوباره هزینه دهند. زعامت خاتمی نیز می تواند هزینه دیگری را بر روی دوش لیبرال ها سوار کند. از این جهت پروژه عبور از خاتمی در این جریان آغاز شده است و بسیاری از شخصیت های شاخص سیاسی این جریان همچون عارف و منتجب نیا صراحا بیان داشته اند که اصلاحات لیدر ندارد. به نظر نمی رسد عارف در این انتخابات مانند انتخابات سال 92 پا پس بکشد.
حتی خبرها حاکی از آن است که مشارکتی ها نیز به پروژه پوست اندازی روی آوردند و با تشکیلات سازی سعی دارند که خود را در فضای سیاسی بازنمایی کنند. اما موضوع جالب توجه دیگر در این میان فعال شدن حزب کارگزاران است. کارگزاران پیش از اینها با استعفای محمد هاشمی و اضافه شدن اعضای جدید پوست اندازی کرد و لیبرالیزه شد. حال خبرهایی به گوش می رسد که کارگزاران سعی دارد جریان سیاسی لیبرال را در انتخابات آینده مجلس مدیریت و هدایت کند. نگاه ها در این زمینه به هاشمی معطوف شده است. برخی از اصلاح طلبان بیان می کنند هاشمی گرچه در یک دوره زمانی اصلاح طلبان زاویه داشته است اما اکنون خود یک اصلاح طلب است. نفوذ هاشمی در جریان اصلاحات هم می تواند هم سبب جمع شدن اصلاح طلبان زیر یک چتر شود و هم اینکه با توجه به زوایه ای که عارف از جریان انتخابات ریاست جمهوری پیدا کرده موجب انشقاق هر چه بیشتر این جریان شود. اینکه کارگزاران نبض اصلاحات را در غیاب مشارکتی ها در دست بگیرند، موضوعی نیست که به راحتی دیگر احزاب سیاسی و تشکل های قدیمی و جدید برتابند.
همایش اصلاح طلبان دراین راستا راهی است برای رسیدن به اتحاد و یا ائتلاف اما آنچه مشخص لیبرال ها ویژگی های وحدت را ندارند. هنوز مشخص نیست که چه افرادی در این همایش حضور می یابند و ممکن است این همایش خود به نمایشی از انشقاق سیاسی این جریان تبدیل شود. انشقاق ودو دستگی با وجود ایجاد تشکلات جدید که بعضا رویکرد فعالیت در داخل گفتمان نظام را بر رویکرد مخالفت با فضای موجود در پیش گرفته اند خود یکی از موارد انشقاق است.
عارف و صادق خرازی در این زمینه دو چهره شاخص هستند که پیش از اینها مورد انتقاد لیبرال های نسل اول قرار گرفته اند اما با تند تر شدن تب تشکیلات سازی فضا بیشتر به سمت اهداف نو اصلاح طلبان پیش می رود. از این نظر ظهور نو اصلاح طلبان یک پدیده تازه در جریان لیبرال بود که جریان درون جناحی جدیدی بوجود آورد که ممکن است تحولات جالب توجه دیگری را در آینده نزدیک در این جریان بوجود آورد. به قول صادق خرازی اصلاح طلبان بایستی وجود نو اصلاح طلبان را قبول کنند زیرا این موضوع به یک واقعیت جدایی انکار ناپذیر در این جریان تبدیل شده است.
مشارکتی ها در این زمینه بیش از همه جریان های سیاسی نسبت به ظهور نو اصلاح طلبان اعتراض دارند. از سوی دیگر نکته قابل توجه دیگری که در این زمینه مشهود است، عبور بی سر و صدای اصلاح طلبان از خاتمی است. البته این موضوع تازه ای نیست و پیش از اینها نیز خاتمی قربانی سیاست های جناحی شده است اما به نظر می رسد در دور تازهای از تحولات سیاسی کشور اصلاح طلبان به این نتیجه رسیدند که بایستی با ترفند تشکیلات سازی خود را در فضای سیاسی بازآفرینی کنند.
از این جهت لیبرال ها نمی خواهند با توجه به وقایعی که در دوران حوادث پس از انتخابات سال 88 دوباره هزینه دهند. زعامت خاتمی نیز می تواند هزینه دیگری را بر روی دوش لیبرال ها سوار کند. از این جهت پروژه عبور از خاتمی در این جریان آغاز شده است و بسیاری از شخصیت های شاخص سیاسی این جریان همچون عارف و منتجب نیا صراحا بیان داشته اند که اصلاحات لیدر ندارد. به نظر نمی رسد عارف در این انتخابات مانند انتخابات سال 92 پا پس بکشد.
حتی خبرها حاکی از آن است که مشارکتی ها نیز به پروژه پوست اندازی روی آوردند و با تشکیلات سازی سعی دارند که خود را در فضای سیاسی بازنمایی کنند. اما موضوع جالب توجه دیگر در این میان فعال شدن حزب کارگزاران است. کارگزاران پیش از اینها با استعفای محمد هاشمی و اضافه شدن اعضای جدید پوست اندازی کرد و لیبرالیزه شد. حال خبرهایی به گوش می رسد که کارگزاران سعی دارد جریان سیاسی لیبرال را در انتخابات آینده مجلس مدیریت و هدایت کند. نگاه ها در این زمینه به هاشمی معطوف شده است. برخی از اصلاح طلبان بیان می کنند هاشمی گرچه در یک دوره زمانی اصلاح طلبان زاویه داشته است اما اکنون خود یک اصلاح طلب است. نفوذ هاشمی در جریان اصلاحات هم می تواند هم سبب جمع شدن اصلاح طلبان زیر یک چتر شود و هم اینکه با توجه به زوایه ای که عارف از جریان انتخابات ریاست جمهوری پیدا کرده موجب انشقاق هر چه بیشتر این جریان شود. اینکه کارگزاران نبض اصلاحات را در غیاب مشارکتی ها در دست بگیرند، موضوعی نیست که به راحتی دیگر احزاب سیاسی و تشکل های قدیمی و جدید برتابند.
همایش اصلاح طلبان دراین راستا راهی است برای رسیدن به اتحاد و یا ائتلاف اما آنچه مشخص لیبرال ها ویژگی های وحدت را ندارند. هنوز مشخص نیست که چه افرادی در این همایش حضور می یابند و ممکن است این همایش خود به نمایشی از انشقاق سیاسی این جریان تبدیل شود. انشقاق ودو دستگی با وجود ایجاد تشکلات جدید که بعضا رویکرد فعالیت در داخل گفتمان نظام را بر رویکرد مخالفت با فضای موجود در پیش گرفته اند خود یکی از موارد انشقاق است.
عارف و صادق خرازی در این زمینه دو چهره شاخص هستند که پیش از اینها مورد انتقاد لیبرال های نسل اول قرار گرفته اند اما با تند تر شدن تب تشکیلات سازی فضا بیشتر به سمت اهداف نو اصلاح طلبان پیش می رود. از این نظر ظهور نو اصلاح طلبان یک پدیده تازه در جریان لیبرال بود که جریان درون جناحی جدیدی بوجود آورد که ممکن است تحولات جالب توجه دیگری را در آینده نزدیک در این جریان بوجود آورد. به قول صادق خرازی اصلاح طلبان بایستی وجود نو اصلاح طلبان را قبول کنند زیرا این موضوع به یک واقعیت جدایی انکار ناپذیر در این جریان تبدیل شده است.