سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۰۴

سلیمی‌نمین: ضرغامی‌ فاقد شبکه‌ مشاوران‌ قوی‌ بود

آقای ضرغامی اگر نگاه توسعه‌گرا نداشت، به لحاظ فرهنگی دچار مشکلات زیادی می‌شدیم. این نگاه توسعه‌گرا به کمک رسانه ملی آمد و آن را از رقیبان خود جلو انداخت.
کد خبر : ۲۰۷۰۵۶
صراط: اعتراض برخی نمایندگان مجلس، چهره های سیاسی و قوم بختیاری به قسمتی از سریال سرزمین کهن، یکی از جنجالی‌ترین موضوعات در آخرین سال فعالیت مهندس ضرغامی در صدا و سیما بود؛ بحرانی که با عملکرد به‌موقع رییس سازمان و صحبت رو در رو با مردم مسجد سلیمان و جوانان بختیاری مرتفع شد. در این بین نام عباس سلیمی‌نمین به عنوان کارشناس و مشاور تاریخی سریال خونمایی می‌کرد و همین مسئله و دیگر اظهارات ایشان درباره سریال‌ها و پروژه‌های صداوسیما از دلایلی بود که برای ارزیابی عملکرد مهندس ضرغامی به سراغ وی رفتیم.

در ابتدا، بنا داشتیم تنها درباره مسائل سیاسی-تاریخی و نحوه عملکرد صداوسیما در حوزه فیلم و سریال از ایشان سؤال کنیم، ولی با شروع مصاحبه و توضیحات ایشان درباره عملکرد رسانه ملی در دوره مدیریت 10 ساله ضرغامی، برای پرسیدن سؤالات دیگری به غیر از مسائل تاریخی ترغیب شدیم.

ارزیابی سلیمی نمین از عملکرد صداوسیما حاکی از نگاه تخصصی و بدون جهت‌گیری وی به عملکرد سازمان بود. ایشان معتقدند همۀ کانون‌های قدرت باید با یک نگاه ملی و نه جناحی به رسانه ملی نگاه کنند و در تدوین استراتژی این سازمان باید برخوردار از نگاه ملی بود. سلیمی نمین در مجموع عملکرد مهندس ضرغامی را قابل قبول دانست، اما در عین حال انتقاداتی نیز به عملکرد ایشان داشتند که شما را به خواندن آن‌ دعوت می‌کنیم.

**یکی از وظایف سازمان صدا و سیما توجه به سبک زندگی ایرانی-اسلامی بود، به نظر شما صدا و سیما چقدر در این حوزه موفق عمل کرده است؟

    بحث سبک زندگی ایرانی اسلامی، یک بحث مفصل و مبسوط است و در حد توان مدیر رسانه ملی به تنهایی نیست؛ یعنی، ما باید از مراکز تولید فکر استفاده کنیم و در این زمینه انتظار داریم که آن‌ها سبک زندگی ایرانی اسلامی را در همه ادوار مدون کنند و بعد این خروجی را ارائه دهند.

در این زمینه نمره خوبی برای رسانه ملی قائل نیستم. در این دوران اجازه دادند که سریال‌ها و برنامه‌هایی پخش شود که مخاطب را به جاذبه‌های بصری لوکس‌گرایی جذب می‌کند. لوکس‌گرایی جاذبه بصری دارد که برای خیلی‌ از افراد مهم است. مثلاً، برای عده‌ای مهم است که هنرپیشه‌ها چه مدل مویی دارند و یا چه نوع لباسی می‌پوشند. در خیلی از مسائل اجتماعی دیگر نیز رسانه ملی به طرف برنامه‌هایی رفت که خیلی دارای نقش هدایت‌گری در جامعه نیستند و وقتی نقش هدایت‌گری نداشته باشد، به طرف انحراف می‌رود.

زمانی که شما می‌گویید من می‌خواهم از هنر فقط به جهت وقت‌گذرانی استفاده کنم، این هم یک نوع جهت‌گیری است؛ یعنی، هنر در خدمت تحمیق جامعه می‌شود؛ یعنی، اگر من توانستم جامعه را از مسائل اصلی خود دور کنم، نوعی جهت‌گیری در کارهایم دارم؛ می‌خواهم بگویم که در برخی از برنامه‌های صدا و سیما، یک نوع ساده انگاری و سهل‌گیری وجود داشت که می‌گفتند خیلی در این مسائل، سخت‌گیری نکنیم و اجازه دهیم که برنامه‌هایی برای انبساط جامعه تولید شود، برای اینکه تنوعی در زندگی افراد ایجاد شود. این برنامه‌ها به طرف ترویج ارتباطات سطحی خانوادگی رفت که خیلی نمی‌توانست آن ارتباطات سازنده‌ای بین اعضای خانواده را ایجاد کند. این هم برمی‌گشت به اینکه رسانه ملی باید در مواجهه با موضوعات ضروری جامعه هزینه‌های جدی پرداخت کند. منظور از هزینه، هزینه‌های سیاسی است، نه صرفاً هزینه‌های مادی. زمانی که شما می‌گویید این دختر با آن پسر آشنا می‌شود و این مسائل سطحی را در رسانه ملی مطرح کنید، این نه به کسی برمی‌خورد و نه مدعی پیدا می‌کند، اما وقتی مسائل کلان را مطرح کردید، مجبور می‌شوید هزینه کنید.

هنرمند باید مسائل اصلی جامعه را شناسایی کند و بر اساس رسالتی که دارد و موهبتی که خداوند به او عطا کرده برای حل مشکلات جامعه اقدام کند. به طور مثال، در جامعه عوام‌زدگی در حال گسترش است و این امر باعث می‌شود که هر فرد شارلاتانی بتواند بخشی از جامعه را به دنبال خود بکشاند. طی سال‌های گذشته می‌بینید که افراد حیله‌گری با بافتن مسائل مختلف به یکدیگر توانستند مردم را فریب دهند. هنرمند باید با عوام‌زدگی مقابله کند، اما وقتی هنرمند به عوام‌زدگی نمی‌پردازد و هزینه سیاسی آن را پرداخت نمی‌کند، شخصی می‌آید و ادعا می‌کند که امام زمان است، دیگری ادعای می‌کند که می‌تواند قدرت کائنات را به قدرت یک فرد متصل کند و این فرد را از نظر قدرت غنی سازد. ادعاهای مختلفی که بازار داغی دارد؛ بازار رمال‌ها و دعانویس‌ها رونق پیدا می‌کند، چون شما نسبت به عوام‌زدگی هیچ واکنش مناسبی نداشته‌اید. رسانه ملی در این مباحث می‌تواند وارد شود، اما هزینه دارد. باید ایجاد تقابل کند و این کار برای مدیریت سختی ایجاد می‌کند.

البته نباید انتظار داشت که از هر طرف به رسانه ملی فشار وارد شود و افراد قصد داشته باشند که رسانه ملی را کوچک کنند و همه فشار بیاورند که این رسانه را از جایگاه خود به پایین بکشند و بعد انتظار داشته باشیم که سبک زندگی ایرانی اسلامی داشته باشیم.

**به نظر شما، رسانه ملی برای امیدآفرینی و پرهیز از یأس برنامه‌هایی داشته و آیا توانسته است تا حدی دغدغه مردم در این زمینه را کاهش دهد؟

رسانه ملی در این زمینه تا حدی کارنامه موفقی دارد. به‌ویژه در ارتباط با مقاطع حساس، مانند انتخابات؛ یعنی، رسانه ملی توانست مردم را درباره انتخابات آگاه سازد و این روحیه را در مردم تقویت کرد که آن‌ها می‌توانند اثرگذار باشند و این در دوره‌های گذشته نبوده است، البته برای این اقدامات واقعاً فشار شدیدی بر دست‌اندرکاران صدا و سیما وارد کرد و حتی بنده اطلاع دارم که یکی از مجریان به دلیل اضطرابی که در برگزاری مناظرات داشت، بیمار شد، ولی در مجموع نشان داد که آقای ضرغامی این توانمندی را دارد که رسانه ملی را از سطح احزاب و گروه‌ها بالاتر بیاورد.

**در مجموع عملکرد صدا و سیما را در چه حوزه‌ای موفق‌تر ارزیابی می‌کنید؟

بنده حوزه برون مرزی را حوزه موفقی می‌دانم. در این حوزه بر اساس واکنش‌هایی که برانگیخته شد می‌توان گفت که اثرگذار بوده است. مثلاً، یک زمانی برای ما قابل تصور نبود که یک شبکه انگلیسی‌زبان داشته باشیم، اما وقتی پرس تی‌وی راه افتاد، دیدیم که هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ تنوع، خوب عمل کرد، علت هم این است که چون در فضای برون مرزی، دخالت‌های داخلی کمتر است و کمتر اعمال سلیقه می‌شود، مدیران دست بازتری دارند.

به طور مثال، در شبکه‌های داخلی وقتی تهیه‌کننده می‌خواهد مصاحبه‌ای انجام دهد و نظر همه را در یک حوزه فکری بداند، به او می‌گویند که اگر تار مویی بیرون باشد، اجازه پخش نمی‌دهیم، اما فرض کنید در یک مقطعی می‌خواهند در انتخابات عدۀ خود را به لحاظ سیاسی افزایش دهند، با خانم‌های بدحجاب هم مصاحبه می‌کنند! تعجب بنده همین است که در حوزه فکری وقتی می‌خواهیم اقشار مختلف را به میدان فکری بیاوریم که هم عمیق‌تر است و هم تأثیرگذارتر، دایره را محدود می‌کنیم، اما در حوزه سیاست و انتخابات با خانم‌هایی که حجاب خوبی ندارند، مصاحبه می‌کنیم و در دفاع از مواضع خودمان این مسئله مشکلی ندارد.

**ارزیابی کلی شما از نقاط قوت و ضعف مهندس ضرغامی طی ده سال مدیریت بر صدا و سیما چیست؟

در کشور، افراد، نهادها و سازمان های مختلفی هستند که هر کدام توقع ویژه ای از صداوسیما دارند. به تعبیری می خواهند رسانه ملی را در اختیار داشته باشند. وقتی کانون‌های قدرت یک نگاه خاصی را دنبال می‌کنند، نمی‌توانیم رسانه ملی را خارج از این نگاه‌ها بررسی کنیم. در این مورد، این بحث را می‌توان مطرح کرد که رسانه ملی متأثر از دولت‌هاست، چه این دولت و چه دولت‌های قبلی، دولت‌ها در پی این هستند که رسانه ملی از قدرت خود عدول کند و استقلال خود را از دست بدهد.

به طور مثال اغلب دولت‌ها، اجازه نمی‌دهند که رسانه ملی در ارتباط با رئیس جمهور، حالت استقلال داشته باشد؛ یعنی، نمی‌گذارند که رسانه ملی مجری انتخاب کند، سؤالات را تدوین کند و ... و برای رسانه ملی در مقابل رئیس جمهور هویتی قائل نیستند. طبیعی است که رسانه ملی در اینجا مجبور می‌شود از موضع خود کوتاه بیاید و چون بودجه این سازمان دست دولت است، اگر خواسته آن‌ها را تمکین نکند، دچار مشکلاتی می‌شود و دیگر آن اقتداری که باید داشته باشد را ندارد؛ وقتی اقتدار نداشته باشد، باید متناسب با موجودی که از او انتظار و توقعی بسیار پایینی دارید، با او برخورد کنید. در حالی که رسانه ملی، حداقل زمانی که می‌خواهد مصاحبه‌ای با رئیس جمهور داشته باشد، باید مجری را خودش انتخاب کند، در صورتی که حتی در این حد هم، به این رسانه قدرت مانور نمی‌دهند.

**یعنی شما قائل هستید که در دوره 10 ساله آقای ضرغامی و دیگر رؤسای رسانه ملی، این استقلال وجود نداشت؟

بحث استقلال مطرح نیست. بحث از یک رسانه پرقدرت و مقتدر است که می‌خواهد در سطح کشور موقعیت ویژه‌ای داشته باشد و بتواند با استفاده از این موقعیت تأثیرگذاری بالایی داشته باشد.

این بحث را راجع به قوه مجریه گفتیم و درباره سایر قوا هم همین‌طور است؛ یعنی، سایر کانون‌های تصمیم‌ساز کشور نیز نگاهشان به رسانه ملی یک نگاه استقلالی و اقتداری نیست.

بنابراین، قبل از اینکه شما صدا و سیما را نقد و بررسی کنید، باید نگاه‌های سایرین به صدا و سیما را نقد کنید. قوه مجریه و به طور کلی هر جایی که قدرتی دارد، به رسانه ملی فشار می‌آورد که سلایق خود را اعمال کند و اگر این سلایق تبعیت شود، دیگر این رسانه، ملی نخواهد بود. وقتی فردی دارای قدرت با رسانه ملی تماس بگیرد و بگوید این مطلبی را که روی آنتن است بردارید، یا چرا این را پخش کردید؟ یا همین الان باید تغییر جهت دهید؟ این مسائل باعث می‌شود که ما توقعات خود را از رسانه ملی به شکل دیگری تدوین کنیم و این کار باعث هرج و مرج و درهم‌ریختگی می‌شود و در عملکرد رسانه ملی بسیار تأثیرگذار است.


**بر اساس فرمایشات شما، می‌توانیم رسانه ملی را یک رسانه وابسته بدانیم؟

خیر. من نمی‌خواهم بگویم در تدوین استراتژی رسانه ملی، مراکز تأثیرگذار نقش نداشته باشند. نمی‌خواهم بگویم یک فرد می‌تواند استراتژی رسانه ملی را تعیین کند، اما وقتی سیاست‌ها توسط همۀ سازمان‌های اثرگذار تدوین شد، مدیر صدا و سیما باید استراتژی را برای مدت زمانی پیش ببرد و نباید مدام از وی ایراد گرفته شود و درخواست شود که فلان برنامه را تغییر دهید. در این صورت، مدیر می‌تواند بر اساس یک برنامه مدون سیاستگذاری کند که مثلاً در زمینه کودکان، بزرگسالان، نوجوانان و ... چه چنین برنامه‌ای داشته باشد.

بنده می‌خواهم عرض کنم که نگاه ما به رسانه ملی، به‌ویژه در سال‌های اخیر، خیلی به این رسانه لطمه زد و هر مدیریتی که برای این رسانه قرار می‌دادیم، دچار مشکلات می‌شد. به طور مثال، سریال سرزمین کهن، سریالی چند قسمتی بود که برای اینکه بتواند تأثیرگذار باشد؛ باید پیچیدگی داشته باشد و چند لایه باشد. اگر سریال رو باشد و مخاطب بداند که چه می‌خواهد بگوید، دیگر تأثیرگذاری نخواهد داشت، اما ملاحظه کردید که برخی از کانون‌های قدرت برای اینکه بتوانند از احساسات ملی استفاده کنند، چه مقدار به رسانه ملی لطمه زدند؛ یعنی، آمدند و احساسات را در شهرستان‌ها تحریک کردند، فقط به خاطر منافع شخصی خود. هنوز مشخص نیست که این سریال در مورد فلان قوم یا نژاد، چه موضعی داشته است. مسلماً، هدف نهایی سریال در قسمت اول مشخص نمی‌شود و باید دید که در آخر آن چه موضعی گرفته می‌شود، اما دو قسمت از آن نگذشته بود که رسانه ملی را وادار به توقف کردند، در حالی که درست عکس چیزی که آن‌ها اعلام می‌کردند در این فیلم رخ داده بود. درواقع، بختیاری‌ها در این سریال لطمه‌ای ندیده بودند، بلکه حتی قهرمان داستان نیز بودند، ولی این امر در انتهای قصه مشخص می‌شود که قهرمان قصه یک بختیاری است. بنابراین، بختیاری‌ها در این سریال نه‌تنها ناموجه نیستند، بلکه بسیار آن‌ها را بزرگ داشته‌اند. حال، اگر رسانه ملی از ابتدا آخر فیلم را اعلام کند، جاذبه‌ای در سریال نخواهد بود. بیننده باید سریال را دنبال کند و نهایتاً با پیگیری به نتیجه برسد. بیننده باید مشاهده کند که شخصیت فیلم جزو توده‌ای‌هاست یا جز خانواده حسین کاشی‌گر است یا جز خانواده بختیاری‌هاست؛ این تعلیق است جاذبه ایجاد می‌کند.

شما می‌بینید که تلاش جدی‌ای صورت می‌گیرد که رسانه ملی این سریال را متوقف کند؛ متوقف کردن یک تولید توسط رسانه ملی یک نوع شکست محسوب می‌شود و درهم ریختن رسانه ملی است. بنده شخصاً با این عقب‌نشینی موافق نبودم و معتقدم که پشت این قضیه برخی از متنفذین و برخی از نمایندگان مجلس بودند که لباس بختیاری پوشیدند و دایه‌دار قوم‌گرایی شدند. در صورتی که این سریال نمی‌خواهد با بختیاری‌ها برخورد ناشایستی داشته باشد. همۀ این امور نشان از این دارد که برخی از افراد قرار نیست برای رسانه ملی جایگاه والایی را قائل باشند و می‌خواهند برای منافع سیاسی خود، هر زمان که اراده کردند، رسانه ملی در اختیارشان باشد تا به اهداف سیاسی خود برسند.

در مورد قوه قضاییه هم می‌توان در این قضیه چنین مثال‌هایی را مطرح کرد و سایر کانون‌های قدرت هم به این صورت. ما باید برای رسانه ملی ‌شأن و جایگاه قائل باشیم و تلاش نکنیم با همۀ توان سطح رسانه ملی را پایین بیاوریم. گروه‌ها و احزاب سیاسی هم باید به همین شکل عمل کنند.

آنچه شما در رفتار با رسانه ملی می‌بینید -که سابقه آن به دوران آقای لاریجانی برمی‌گردد- یک جریان سیاسی شروع به ترویج بی بی سی و تخریب رسانه ملی کرد؛ یعنی، رسانه دشمن را در ایران ترویج می‌کرد و رسانه ملی خودمان را تخریب می‌کرد. دلیل این کار هم این بود که احساس می‌کردند که موضع رسانه ملی به نفع او نیست. آیا واقعاً این روش درستی است که رسانه ملی را به خاطر منافع شخصی‌شان تخریب کنند؟ منافع این بی‌اعتمادی که نسبت به رسانه ملی ایجاد می‌شود، در سبد چه کسی می‌رود؟ این ضربات و بی‌اعتمادی به‌گونه‌ای شده که الان، به جای اینکه مخاطب رسانه ملی را روشن کند، از طریق رسانه ملی کشور دیگری ارتباطات خود را تنظیم می‌کند و این کار به شدت ضد منافع ملی است، البته من نمی‌خواهم بگویم که رسانه ملی اشکالی ندارد، اما انتقاد از رسانه ملی با آن تخریبی که در گذشته انجام می‌شد، کاملاً متفاوت است.

با توجه به این مقدمه می‌خواهم بگویم که هر کس دیگری هم در جایگاه آقای ضرغامی بود، طبیعتاً برخی از ضعف‌ها خودنمایی می‌کرد. وقتی شما در کانون‌های قدرت منافع ملی را در ارتباط با رسانه ملی لحاظ نمی‌کنید، مدیر رسانه ملی متزلزل می‌شود و مجبور می‌شود که به برخی‌ها امتیاز بدهد؛ یعنی، احساس می‌کند که دولت ابزاری دارد و متناسب با آن ابزار می‌تواند مدیریت رسانه ملی را تضعیف کند. بنابراین، باید به دولت امتیاز داد. یا مثلاً اگر دولتی‌ها گفتند که باید قبل از مصاحبه، سؤالات را ببینیم، این کار را می‌کنند، کما اینکه در سفر اخیر همین اتفاق افتاده بود؛ سؤالات را دیده بودند و برخی را حذف کرده بودند؛ این بدان معناست که رسانه ملی در حال امتیاز دادن است. این امتیازدادن در برخی موارد باعث می‌شود که رسانه ملی استراتژی خود را کنار بگذارد. وقتی رسانه ملی می‌خواهد استراتژی داشته باشد، باید عوامل مختلف این استراتژی را تخریب و تضعیف نکنند و اگر می‌خواهند تأثیر داشته باشد، باید از طریق شورای سیاستگذاری صدا و سیما پیشنهادات خود را برای سال آینده ارائه دهند، نه اینکه در نقطه‌نقطۀ کار رسانه ملی دخالت کنند.

یکی از مسائل ناگواری که در دوران آقای ضرغامی شاهد بودیم، فشارهای زیادی بود که بعضاً از میزان تحمل مدیریت نیز فراتر می‌رفت و برای اینکه کاهش پیدا کند، مدیران مجبور به امتیازدهی می‌شدند. مثلاً، شما می‌بینید که به یک مداح امتیاز می‌دهند، و در «افق رسانه» برای او سخنرانی می‌گذارند؛ واقعاً این فرد می‌تواند از نظر فکری دستاوردی برای مدیران رسانه داشته باشد؟ مسلماً خیر، این کار فقط امتیازی است که او در مقام تضعیف رسانه ملی بر نیاید.

در مجموع باید گفت که رسانه ملی باید استراتژی پنهان و استراتژی آشکار داشته باشد؛ سیاست‌های غیراعلامی و اعلامی داشته باشد؛ یعنی، برای اینکه بتواند یک کار فرهنگی تأثیرگذار داشته باشد، باید سیاست‌های چندلایه را دنبال کند، البته برای برخی از افراد این سیاست‌های چند لایه قابل فهم نیست و بر همین اساس، شروع می‌کنند به اشکال گرفتن از رسانه ملی و با این جوسازی‌ها نمی‌گذارند رسانه ملی تأثیرگذاری زیادی از طریق استراتژی غیر اعلامی داشته باشد، چون بسیاری از این افراد اصلاً نمی‌توانند استراتژی غیراعلامی را درک کنند و فاقد این توانمندی در درک هستند که برای تأثیرگذاری در هر قشر باید نوع ورود به جامعه هدف متفاوت باشد و امکان هم دارد که با ذوق شما سازگاری نداشته باشد.


با توجه به گستردگی و تنوع مخاطب و سلیقه متفاوت هر فرد، اینکه هر کانون قدرتی بیاید و بر رسانه ملی فشار بیاورد و سعی کند این رسانه‌ را در قالب ذهنی خودش قرار دهد، قطعاً به رسانه ملی ضربه می‌زند. البته این را هم بگوییم که شخص و شخصیت مدیر در این قضیه تأثیر زیادی دارد. یک مدیر میزان مقاومتش در برابر این فشارها خیلی زیاد است و این فشار را به بدنه سازمان تحت امرش وارد نمی‌کند، ولی یک مدیر به شکل دیگری است و در این قضیه که آقای ضرغامی به این شکل نبوده است که نیروهای زیر دست خود را قربانی کند، اما برخی از مدیران هستند که خیلی خودخواهی دارند؛ یعنی، بلافاصله که با یک بحران مواجه می‌شوند نیروهای تحت امر خود را قربانی می‌کنند. آقای ضرغامی چنین مدیری نبوده است، اما مدیری هم نبود که بتواند همه این فشارها را یک تنه تحمل کند و این فشارها را تبدیل به استراتژی در دوره بعدی کند. از آن طرف، این مردانگی و انسانیت را در آقای ضرغامی می‌بینیم که هیچ نیروی تحت امرش را در هیچ مقطعی قربانی نکرده است، اما این ضعف را هم برای ایشان باید قائل بود که اگر فشار آوردند این فشار را به درون تشکیلات خود به نوعی منعکس کرده یا حرکتی را متوقف کرده یا جهت‌گیری یک حرکت را تغییر داده و این موجب سردرگمی نیروهایش شده است.

**اگر بخواهید در مجموع عملکرد آقای ضرغامی را ارزیابی کنید، چه می‌فرمایید؟ و آیا به نظر شما رسانه ملی در این دوره توانست تا حدی در مقابل کانون‌های قدرت استقلال خود را حفظ کند و به سلایق مختلف توجه کند؟

در مجموع عملکرد ایشان را مثبت می‌بینم، اما اگر این سؤال را قبل از انتخاب آقای ضرغامی می‌پرسیدید، می‌گفتم که رسانه ملی را باید به کسی سپرد که جایگاهی بالاتر از قوا یا حداقل در حد رئیس یک قوه باشد و باید بتواند فوق قوای سه‌گانه عمل کند؛ یعنی، در برخی موارد بتواند در برابر خطاهای قوای سه گانه مجریه،مقننه و قضاییه ایستادگی کند.

**این قدرت را شما از شخص می‌دانید یا به رسانه می‌دهید؟

هم برای شخص است و هم برای رسانه؛ توضیحات اول من راجع به رسانه بود و الان راجع به شخص صحبت می‌کنم. منظور بنده از شخص مقتدر این است که به راحتی از مواضع خود پایین نمی‌آید. می‌تواند با سایر کانون‌های قدرت درگیر شود و از ابزارهای مناسب برای این کار به‌خوبی استفاده کند.

اوج نگاه من به رئیس رسانه ملی این است که شخصیتی که در رأس این رسانه قرار می‌گیرد، حداقل در حد رؤسای قوا باشد تا بتواند مصالح نظام را در ارتباط با مسائل رسانه‌ای دنبال کند. مصالح نظام هم همیشه یکی نیست، بلکه در جایی درگیری است، در جایی تشویق است، در جایی باید از کار خوب حمایت کند و در جایی باید با فساد و انحراف مقابله کرد. امروز این ظرفیت و نگاه به رسانه ملی نیست. بنده معتقدم رسانه در مبارزه با مفاسد جامعه تأثیر بسیار زیادی دارد، شاید این نگاه در مقام انتصاب وجود دارد، اما نیرویی در این حد وجود ندارد. شاید این نگاه وجود داشته باشد، اما فردی که دارای وجوه مختلف به لحاظ شخصیتی باشد، در اختیار نداشته باشیم.

**در مورد آقای ضرغامی باید گفت که قاعدتاً ایشان ویژگی‌های مثبتی داشته‌اند که به این سِمت منصوب شده‌اند، اگر بخواهید به این ویژگی‌ها فهرست‌وار اشاره کنید، چه مواردی را نام می‌برید؟

پر کاری ایشان یک نکته مثبت است. یکی دیگر از نکات مثبت ایشان نگاه توسعه‌گرایی است که دارند؛ شما در دوران مدیریت‌های گذشته صدا و سیما، چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ خروجی‌های شبکه‌ای، هرگز چنین گسترشی را در شبکه‌ها نمی‌بینید. آقای ضرغامی اگر نگاه توسعه‌گرا نداشت، به لحاظ فرهنگی دچار مشکلات زیادی می‌شدیم و بسیاری از مخاطبین خود را از دست می‌دادیم. مثلاً، وقتی شبکه طنز در ایران به وجود آمد بلافاصله، شبکه‌های فارسی‌زبان مخالف ایران شبکه طنز راه اندازی کردند و این نگاه توسعه‌گرا به کمک رسانه ملی آمد و این رسانه را از رقیبان خود جلو انداخت، اما این نگاه مثبت به طنز، باید با استحکام برنامه‌ای هم همراه شود.

**شما به توسعه‌گرایی آقای ضرغامی اشاره کردید، سؤال من این است که این توسعه‌گرایی در شبکه‌های استانی، ورزشی، بهداشتی، طنز و ... چه دستاوردی برای نظام داشته است؟

بنده این توسعه را به عنوان گام اول قبول دارم، اما باید گام‌های بعدی نیز برداشته شود تا بتواند تأثیرگذاری را افزایش دهد. مثلاً، ما شبکه نخبگان ایجاد می‌کنیم که این کار خودش، بسیار ارزشمند است. تحمل ما نسبت به این شبکه می‌تواند به تقویت و رشد این شبکه کمک کند و آدم‌های مختلفی حرف‌های خود را بزنند؛ این ظرفیت را رسانه ملی توانسته به وجود آورده است. اما هنوز به خوبی نتوانسته افراد را به وادی تولید فکر در رسانه بکشاند؛ یعنی ظرفیت‌ این کار ایجاد شد، اما در برداشتن گام‌های بعدی صدا و سیما زیاد موفق عمل نکرد.

در مجموع سریال‌سازی کشور را به‌ویژه در حوزه تاریخ؛ نه به لحاظ محتوایی، بلکه به لحاظ قالبی و شکلی خوب می‌دانم؛ یعنی، در قالب و شکل در مجموع، موفق می‌دانم، اما در محتوا بعضاً موفق هستند ولی بعضاً کارهای پژوهشی انجام نمی‌دهند، اما به لحاظ اینکه می‌توانیم مدار صفر درجه بسازیم که کار قوی را ارائه دهد، خوب است، البته این سریال هم تاحدی مشکل محتوایی داشت. بنده در مناظرۀ صدا و سیما هم شرکت کردم و در مورد محتوای این سریال نظرات خودم را گفتم.

**به نظر شما، فیلم یا سریالی که هم به لحاظ محتوایی و هم از نظر قالب در این ده سال موفق باشد، داشته‌ایم؟

متاسفأنه نداشتیم؛ یعنی، متناسب با جایگاه و شأن انقلاب اسلامی ما نتوانستیم کار مناسبی ارائه دهیم.

**برنامه‌های ورزشی صدا و سیما چطور؟

بنده در مورد مسائل ورزشی، رسانه ملی را تأیید نمی‌کنم. ما در این سال‌ها با وجود ابزار قدرتمندی مثل رسانه ملی، فساد در ورزش را رو به گسترش می‌بینیم، به‌خصوص در فوتبال و این سازمان نتوانسته با فساد مقابله کند و در برخی موارد حتی تشدید هم کرده است.

متاسفانه فوتبال امروز در فرهنگ عمومی ما تأثیر بسزایی دارد. درست است که فرهنگ خواص ما را نمی‌سازد، اما فرهنگ عمومی ما خیلی متأثر از فضای ورزشی است. ما در گذشته فرهنگ عمومی‌مان بیشتر متأثر از مروت و مردانگی افرادی مانند تختی‌ها و امثال او بود؛ افرادی که حاضر بودند زندگی خود را پای حق بگذارند و در دفاع از حق حاضر بودند، ایثار و فداکاری داشته باشند.

ما متوجه نیستیم که فرهنگ عمومی چه مقدار در جامعه تعیین‌کننده است و فرهنگ عمومی را به دست افراد ناشایست و ناصالح داده‌ایم. قبل از انقلاب فحش‌های رکیک مانند نقل و نبات در ارتش به جوانان آموزش داده می‌شد، اما به کمک انقلاب اسلامی این فضا برچیده شد، اما متأسفانه طی این سال‌ها مجدداً ادبیات سخیف از طریق باشگاه‌های ورزشی و میادین ورزشی دوباره به جامعه منتقل شده است.

بحث دوم، بحث مفاسد مختلف دیگری است که در ورزش ایجاد شده است؛ مفاسد اقتصادی که ایجاد می‌شود و پول‌های کلانی به افرادی منتقل می‌شود که این افراد الگوی جوانان می‌شوند و این پول‌های کلان در مسیرهای ناصوابی صرف می‌شود. این افراد در جامعه الگو می‌شوند و بسیاری از مشکلات فعلی جامعه به این مسئله برمی‌گردد. بنده رسانه ملی را در این حوزه خیلی موفق ارزیابی نمی‌کنم و فکر می‌کنم که بر روی دلیل چشم بستن به این مسائل معضلاتی ایجاد شده که این معضلات به راحتی قابل مهار نیست.

**در ماجرای اطلاع‌رسانی شفاف رسانه ملی چگونه عمل کرده است؟

هر جایی که رسانه ملی خوب سرمایه‌گذاری کرده و شفاف اطلاع‌رسانی کرده، نتیجه خوبی گرفته است.

**یعنی می‌توانیم رسانه ملی را با رسانه‌های بیگانه و ضد انقلاب مقایسه کنیم در این زمینه مقایسه کنیم؟

صدا و سیما در برخی مواقع از آن‌ها خیلی موفق‌تر عمل کرده است، این امر منوط به مدیران ما بوده است.


**ارزیابی شما از عملکرد صدا و سیما در فتنه 88 چیست؟

رسانه ملی در جهت تدوین علل پیدایش این اتفاق در کشور خیلی موفق نبود، اما در ارتباط با مهار آن توانست نقش مؤثری ایفا کند؛ یعنی، ریشه‌یابی و تحلیل کلان از پشت پرده و عقبه این جریان به‌خوبی در صدا و سیما تببین نشد.

به نظر بنده، رسانه ملی می‌توانست از ابتدا با کشاندن مخالفین به صحنه گفتگو، قبل از اینکه مسائل خیلی حاد شود، در این باره روشنگری کند، البته چند باری خواستند این کار را انجام دهند، اما در عمل موفق نبودند. گفتگوها شروع شد، اما بلافاصله در سطح مقام رسمی- که قطعاً موضع‌گیری آن‌ها تبعاتی در کشور داشت- متوقف شد. مثلاً، از آقای ولایتی برای مناظره دعوت کردند که مناظره او لغو شد؛ در حالی که می‌توانست از کسانی که موضع‌گیری آن‌ها تبعات سیاسی برای کشور نداشت، دعوت کنند؛ این افراد می‌توانستند به روشن شدن ابعاد پنهان این قضیه کمک کنند، اما وقتی غائله ابعاد مختلفی پیدا کرد و دشمن به صراحت به میدان آمد، صدا و سیما توانست نقش‌آفرینی کند. رسانه ملی در ابتدا که اتفاقات در سطح جریانات داخلی بود، توفیق چندانی نداشت، ولی وقتی منافقین آمدند، عکس امام را آتش زدند، کلیت اسلام را زیر سؤال بردند و علیه عزاداری امام حسین (ع) اقدام کردند رسانه ملی خوب توانست این اتفاقات را منعکس کند و در این حوزه موفق عمل کند.

**نقطه قوت آقای ضرغامی را در مقایسه با رؤسای قبلی در چه می‌دانید؟

پرکاری بیشتر و متکی بودن به توان خود از جمله ویژگی‌ها متمایزکننده ایشان است.

**ضعف‌های ایشان چه بود؟

ضعف ایشان هم تلاش نکردن برای به وجود آوردن شبکه‌ای از مشاوران قوی بود.

**شما فرمودید صدا و سیما در بحث مالی استقلال ندارد و به خاطر همین مسئله، باید به کانون‌های قدرت امتیاز بدهد. برای رفع این مشکل باید چه کاری انجام داد. آیا باید بودجه صدا و سیما مستقل باشد و زیر نظر دولت نباشد؟

به دو گونه می‌توان این قضیه را حل کرد. یک، اینکه خود صدا و سیما هیبتی از خود نشان دهد که قوا وارد این عرصه نشوند. مثالی می‌زنم، در دوران آقای محمد هاشمی (البته ایشان متکی به خود نبودند و آقای هاشمی را در پشت خود داشت. خود این قضیه به ایشان جسارت‌هایی را می‌داد.) زمانی قوه قضاییه یکی از ساختمان‌های صدا و سیما را تخلیه کرده بود. صدا و سیما بلافاصله یک برنامه طنز بسیار کوتاه ساخت که قوه قضاییه مجبور شد کوتاه بیاید. این کار نشان‌دهندۀ توانمندی‌ رسانه ملی است. جنبه دیگر قضیه تمهیدی است که در کل نظام باید صورت گیرد و این کار واقعاً درست نیست که ما قائل به رسانه ملی باشیم و بودجه این رسانه را به دست دولت بدهیم. برای این مسئله باید به صورت کلان فکر کرد و مشکل را حل کرد.

**اگر بخواهید به مجموعه کارهای آقای ضرغامی نمره بدهید و او را ارزیابی کنید، چه می‌فرمایید؟

بنده خیلی به نمره دادن اعتقاد ندارم، اما به صورت کلی، عملکرد ایشان را قابل قبول ارزیابی می‌کنم. ایشان فرد پرتلاش و دلسوزی است که باید انتظاراتمان را در حد توانمندی‌های ایشان تنظیم کنیم. ایشان در حد توانمندی‌های خود خیلی تلاش کردند، اما کمتر از نظرات مشاورین استفاده کردند که این امر برای ایشان تاحدی نقص محسوب می‌شود.

منبع: مشرق