صراط: همچنان پای دولت محمود احمدینژاد ایستاده است؛ معتقد است که بیشترین
نیروهای ارزشی در دولتهای نهم و دهم حضور داشتند؛ میگوید که بعضیها باید
با رئیسجمهور سابق کشور، ملایمتر برخورد میکردند. در سال 84 برای
لاریجانی کار میکرده و میگوید در دور اول آن انتخابات، به احمدینژاد رأی
نداده است.
در دولت نهم، در کسوت قائممقامی وزارت علوم و ریاست دانشگاه پیامنور نقشآفرینی کرد و در دولت دهم، روی صندلی داغ وزارت ارشاد تکیه زد.
این مرد سر به زیر و متین اصولگرا، کسی جز «سید محمد حسینی» نیست؛ بحثهای زیادی را با وی مطرح کردیم؛ از ارزیابی عملکرد دولت یازدهم تا دلایل پیروزی احمدینژاد در سال 84.
مشروح گفتوگو با سید محمد حسینی به شرح زیر است:
دولت یازدهم در یک نگاه
حسینی در ارزیابی عملکرد یک ساله دولت یازدهم، اظهار داشت: دولت اقدامات متعددی را در یک سال گذشته انجام داده و تمرکز آن بیشتر بر حل مسئله هستهای بوده است. به نظر میرسید براساس وعدههای داده شده، این مسئله سریعا به نتیجه برسد، ولی در عمل مشخص شد که اینطور نیست و چون دولت مسائل اقتصادی را به سیاست خارجی و حل مسئله هستهای گره زده است، عملا شاهد اقدامات گستردهای در داخل کشور نبودهایم. البته تورم کنترل شده و اعلام میشود از رکود گذر کردهایم، که این ادعا با توجه به شاخصهای اقتصادی و نرخ بیکاری، قابل تأمل و درنگ است. با توجه به شعارهای انتخاباتی توقعاتی در مردم ایجاد شد که شکوفایی و رونق اقتصادی از جمله آنها بود.
در این مدت قیمت ارز، سکه و طلا تثبیت و شرایط آرامی ایجاد شد. تا حدودی هم طبیعی بود که دیگر نوسانات قبلی را نداشته باشیم. زیرا در یک مقطع خاص به علت تحریمها، شاهد افزایش قیمت ارز بودیم و همین مسئله آثارش را روی زندگی مردم و نرخ کالاها گذاشت، و پس از مدتی شرایط جدیدی حاکم شد و طبیعی بود که دیگر التهابات گذشته ادامه پیدا نکند.
در هر صورت ما همه آرزو داریم که دولت موفق شود و بتواند گرهگشایی کند و شرایط بهتری را برای کشور فراهم کند. در حوزه مسائل فرهنگی، اقداماتی صورت گرفته است ولی نقدهای جدی هم به رویکردهای فرهنگی و هنری وارد است.
دولت یازدهم ویژگیهای خاص خود را دارد و با دولت قبل تفاوتهای زیادی دارد، از جمله بهخاطر سن بالای غالب اعضای کابینه شاهد آن تحرک و پویایی دوره گذشته نیستیم. البته مطرح میکنند که ژنرال هستند و با تجربه و تدبیر این نقیصه را جبران میکنند، که اثبات این ادعا با توقف برخی پروژهها و کمتوجهی به مشکلات و خواستههای مردم، بهویژه اقشار محروم جامعه، دشوار بهنظر میرسد.
در هر حال در کنار کارهای مثبت انجام شده، یک سری ضعفهای جدی هم به چشم میخورد. مثلا در حوزه آموزش عالی، شرایط مناسبی وجود ندارد. در آغاز فعالیت دولت یازدهم مجلس تعامل بسیار خوبی داشت و شاید اگر نگوییم بیسابقه، لااقل کمسابقه بود که نمایندگان مجلس به غالب وزرای پیشنهادی بالای ۲۰۰ رأی و حتی ۲۵۰ و ۲۶۰ رأی بدهند، که این نشانگر حمایت مجلس از این دولت بوده است، ولی برخورد دولت بهگونهای بوده که در این مدت کوتاه به نقطهای رسیدهایم که به آقای دانش آشتیانی وزیر پیشنهادی علوم، فقط 7۰ رأی داده میشود. خب این نشان میدهد که دولت برخلاف شعارهای اولیه خطمشی مناسبی را در ارتباط با نمایندگان ملت انتخاب نکرده است.
گره کور وزارت علوم
وی گره کور وزارت علوم را در اصرار دولت بر انتخاب وزیر علوم از یک طیف سیاسی خاص دانست و در همین باره گفت: خط قرمز مجلس فتنه سال ۸۸ است و روی این قضیه حساسیت وجود دارد. هر دو فراکسیون مجلس هم این برداشت را دارند و نمیخواهند که دانشگاه محلی برای جولان احزاب و گروههای سیاسی باشد، بهویژه عناصری که با آرمانها و اهداف امام و انقلاب فاصله گرفتهاند.
دولتمردان هم بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب در مقام قول و بیان میگویند دانشگاه نباید تبدیل به باشگاه احزاب شود، ولی در عمل گزینههایی را به مجلس معرفی میکنند که پیشینه آنها بیانگر تفکرات، نگرشها و رویکردهای خاص سیاسی است. این دوگانگی قول و فعل موجب برانگیخته شدن حساسیتها میشود.
دانشگاه مهمی مثل دانشگاه تهران و یا دانشگاه پیامنور با بالغ بر 1 میلیون نفر دانشجو، مدتهاست که با سرپرست اداره میشوند که از نظر قانونی هم وجاهت ندارد و در گذشته هم معمول نبوده است، و هر توجیهی که ذکر شود باز هم حاکی از ضعف دولت است. این رویه به کشور لطمه میزند. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که سرعت رشد علمی کاهش نیابد. وقتی دانشگاهی رئیس نداشته باشد و بلاتکلیف باشد، قطعا تبعات منفی و اجتنابناپذیری دارد که میطلبد دولت و شخص آقای رئیسجمهور در رویه فعلی تجدیدنظر نماید، و رسانههای حامی دولت بهجای اقلیت و رادیکال خواندن مجلس، در شیوههای ناصواب خود بازنگری کنند و بدانند که روشهای نخنماشده برای جلب آراء مردم نتیجه معکوس خواهد داشت.
دولت که شعار اعتدال را مطرح میکند و خود را فراتر از جناحهای سیاسی قلمداد میکند چه شده است که در مواردی با نگاه به انتخابات مجلس آینده، مواضعی اتخاذ میکند که در روند کار اجرایی اخلال ایجاد کند؟ با این شیوهها نمیتوان بدنه اجتماعی را حفظ کرد و زیادهخواهی برخی حامیان موسوم به اصلاحطلب را پاسخ داد.
رمز موفقیت
حسینی درباره چرایی توفیق احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال 84، گفت: البته در دور اول انتخابات ریاستجمهوری سال 84 به آقای احمدینژاد رأی ندادم. ما جزو گروههای اصولگرا بودیم که از نظر شورای هماهنگی اصولگرایان تبعیت میکردیم. جمعبندی شورا کاندیداتوری دکتر لاریجانی بود. بنده با توجه به شناختی که از همکاری با ایشان در صداوسیما داشتم، در ستاد وی فعالیت کردم.
بنای نیروهای ارزشی بر این بود که کاندیداهای اصولگرا علیه یکدیگر تبلیغ نکنند تا بهطور طبیعی مشخص شود کدامیک پایگاه مردمی بیشتری دارند.
بههرحال در جریان جزئیات امور نیستم که اعضای ستاد دکتر احمدینژاد از چه شیوههای تبلیغاتی و رسانهای استفاده کردند. اما آنچه که معلوم است تفاوت رویکرد و مواضع صریح آقای احمدینژاد با بقیه کاندیداها بود. تکیه وی صرفا بر روی خواص و عناصر سیاسی نبود، ارتباط وسیعی با تودههای مردم داشت و دیگر کاندیداهای اصولگرا، به هر دلیل نتوانستند این ارتباط و پیوند عاطفی و فراگیر را برقرار کنند.
آقای احمدینژاد بهعنوان شهردار تهران ارتباط گرم و گستردهای با اقشار مختلف جامعه داشت و در تبلیغات ریاستجمهوری هم بسیاری از مبلغان و فعالان ستاد وی، نیروهای مردمی و میدانی بودند که با انگیزه و اعتقاد توانستند نظر مردم را همراه سازند.
دکتر احمدینژاد در شهرداری توانست تمام دیوارها و موانع تشریفاتی و تجملاتی را که در دوران سازندگی و دوران موسوم به اصلاحات برپا شده بود و ارتباط مسئولان با مردم را کاهش داده بود، از میان بردارد. از آرمانهای امام و انقلاب بدون لکنت زبان و ملاحظهکاری، بلکه با افتخار و آشکار حمایت کرد، یعنی تحتتأثیر فضاسازیهای داخلی و خارجی به یکسری اصطلاحات و تعابیر روشنفکرمأبانه و یا تعابیر دوپهلو متوسل نشد که بخواهد با سیاسیکاری همگان را مجذوب خود سازد.
ضعف یا قوت مدیریت
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه، آیا در دولت احمدینژاد، خلأ مدیریتی وجود داشت یا خیر، بیان کرد: بحث خلأ مدیریتی نبود. مشکل بیشتر مربوط به تنش با اشخاص و طیفهای سیاسی بود. روحیات آقای احمدینژاد بهگونهای بود که با بعضی افراد نمیتوانست و یا نمیخواست تعامل داشته باشد و رقبای وی هم به این مسئله دامن میزدند، بهویژه اختلاف میان اصولگرایان باعث شده بود که مشکلاتی ایجاد شود، وگرنه از نظر توان مدیریتیِ غالب دولتمردان و مدیران، مشکل جدی نداشتند، و اقدامات گسترده در این مدت و نیز پشت سر گذاردن تحریمهای به تعبیر غربیها فلجکننده حاکی از تلاش دلسوزانه و بیوقفه دستاندرکاران در سطوح مختلف بود، که این پر کاری و اهتمام بارها مورد تقدیر رهبر فرزانه انقلاب قرار گرفت و ایشان همواره از زحمات شاکله دولت به خوبی یاد کردند. چه بسا اگر بعضی از دیدگاهها را اطرافیان نزدیک آقای احمدینژاد مطرح نمیکردند و مخالفان ایشان هم اختلافات را تشدید نمیکردند، شرایط بهتری را شاهد بودیم.
عنایتی که حاشیه درست کرد
وزیر ارشاد دولت دهم در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا دولت نهم انقلابیتر بود یا دولت دهم، بیان داشت: در مجموع اهتمام آقای احمدینژاد در دولت نهم، بر فعالیتهای دینی و ارزشی بیشتر بود. نه اینکه در دولت دهم کمتوجه باشد، ولی به تدریج با مطرح شدن مباحث دیگر، تنشهایی ایجاد شد و مسائل حاشیهای بر متن غلبه پیدا کرد و به ارتباط گرم و صمیمی با علماء، نهادهای انقلابی و نیروهای حزباللهی لطمه وارد کرد.
نقش اطرافیان و مخالفان
حسینی درباره نقش اطرافیان احمدینژاد در فاصله گرفتن وی از حامیان سابقش، اظهار داشت: یک بخش تأثیر اطرافیان است که نمیتوان نادیده گرفت و بخشی هم واکنش وی در برابر برخی برخوردها بود. مثلا در حوزه فرهنگ با کمترین گمانهزنی و احتمال اینکه میخواهد اتفاقی بیفتد، واکنشهای سریع و گستردهای را شاهد بودیم درحالیکه در دوره جدید خطوط قرمز متعددی در حوزه کتاب، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، شعر و ادب و رسانهها نادیده گرفته میشود، و نظارتها در بسیاری از بخشها کمرنگ شده است، اما از عکسالعملهای قبلی و اعتراضات آنچنانی خبری نیست و لابد همه موارد را که پایانی هم ندارد حمل بر صحت میکنند!
البته طرح بعضی مسائل مانند مکتب ایرانی حساسیتبرانگیز بود ولی موارد دیگری وجود داشت که اگر برخورد ملایمتری میشد تبدیل به مسئله روز جامعه نمیشد.
در مورد اطرافیان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هر فردی خودش آنها را انتخاب میکند و طبیعی است که آنها هم با انتقال اخبار و با تحلیلها و ارزیابیهایی که نسبت به افراد و رویدادها دارند، تأثیرگذار خواهند بود. یعنی کمتر کسی است که تحتتأثیر حلقه پیرامون خود قرار نگیرد. در مورد رؤسای جمهور و مسئولان گذشته و فعلی هم، این تأثیرگذاری وجود داشته و دارد. تیمی که اطراف رئیسجمهور قرار میگیرد، معمولا بیشترین تأثیرگذاری را دارند. در زمانی که حضرت امام (ره) بعضی از رفتارهای امثال آقای منتظری را دیدند، تأکید کردند که بزرگان مراقبت کنند که در بیوت آنها چه کسانی رفت و آمد میکنند.
مباحث اختلافی در دولت
حسینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا احمدینژاد مطلقگرایی را در جلسات دولت اعمال میکرد، ابراز کرد: آقای احمدینژاد در بیان مطالب از توان بالایی برخوردار بود و میتوانست ایده خود را بهخوبی تبیین و دیگران را متقاعد کند. البته در دولت نظرات مخالف و موافق مطرح و در نهایت رأیگیری میشد و رأی اکثریت مبنای کار قرار میگرفت. رؤسای جمهور قبل هم سعی میکردند انتخاب تیم کاریشان بهگونهای باشد که تا حدود زیادی با آنها همراه باشند و در پیشبرد نظراتشان کمتر با چالش مواجه شوند.
بنای کار دولت بر رأیگیری است، مگر در اموری که شخص رئیسجمهور بر مبنای قانون بهتنهایی تصمیمگیر باشد. در بعضی اقدامات اجرایی لازم بود که هماهنگیهایی با رئیسجمهور انجام بشود، چه بسا برخی اختلاف دیدگاهها منجر به مجادله و اصطکاک هم میشد. در جلسات دولت اعضای دولت تحلیل و نقد خود را در موارد ضروری بیان میکردند و در نهایت جمعبندی بر مبنای نظر غالب صورت میگرفت.
در موضوعاتی که مربوط به تصمیم و اقدام شخص رئیسجمهور بود، آقای احمدینژاد این روحیه را داشت که وقتی به جمعبندی میرسید، کمتر تحتتأثیر حرف دیگران قرار میگرفت. مثلا در بحث استیضاح وزیر کار اگر وی با اعضای دولت مشورت میکرد، با توجه به اینکه اعضای دولت مخالف این بودند که جلسه استیضاح تبدیل به رویارویی دولت با مجلس و یا مواجهه رؤسای دو قوه شود، شرایط به شکل دیگری رقم میخورد، اما این تشخیص دکتر احمدینژاد بود و فردی هم عمل کرد. ما که از پخش فیلم در مجلس اطلاع نداشتیم، اما برخی هم که اطلاع داشتند اصرار کرده بودند که این اتفاق روی ندهد ولی مشاوره آنها بینتیجه ماند.
مشورتی که نشد
وی در پاسخ به این سؤال که آیا احمدینژاد برای حمایت از مشایی در انتخابات ریاستجمهوری 92 از اعضای دولت مشورت گرفت، اظهار کرد: نه، به هیچ وجه مشورتی نشد و قطعا غالب اعضای دولت مخالف این نظر بودند.
حضور پر رنگ در همایش
حسینی حول چرایی حضور پر رنگ وزرای کابینه دولتهای نهم و دهم در همایش وحدت اصولگرایان، تصریح کرد: در دولتهای نهم و دهم، بیشترین نیروهای ارزشی و اصولگرا حضور داشتند و بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم با توجه به اینکه غالبا مسئولیت اجرایی ندارند، فرصت بیشتری برای فعالیتهای سیاسی دارند و ملاحظات گذشته را هم ندارند و بدون هیچگونه شائبهای میتوانند در حوزه سیاست ورود پیدا کنند. لذا برخی از وزرا دعوت حجتالاسلام تقوی را پذیرفته و بهعنوان بخشی از نیروهایی که شورای هماهنگی اصولگرایان را شکل میدهند، در جلسات پنجشنبهها حضور فعال و تأثیرگذار دارند و وجهه همت خود را برطرف کردن و یا کاهش اختلافات اصولگرایان قرار دادهاند. برخلاف دوران دوم خرداد که مدتی طول کشید تا نیروهای ارزشی خودشان را بازیابی کنند، در این دوره بلافاصله احساس شد که این تعاملات باید وجود داشته باشد و جریان اصولگرایی از حالت انفعال خارج شود.
اولین فعالیت هم این بود که طیفهای گوناگون اصولگرایی اختلاف نظرهای دوران انتخابات سال ۹۲ را کنار بگذارند و به هیچوجه همدیگر را تخریب نکنند و بر وجوه مشترک که کم نیست تأکید کنند، و مراقبت کنند که جبهه رقیب با لطایفالحیل آتشبیار معرکه اختلافات بین آنها نشود.
از جمله کارها آسیبشناسی وضعیت اصولگرایان بود که نتیجه در جلسه شورای همگرایی مطرح شد و در این گزارش دلایلی که منجر به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری شد مورد بررسی قرار گرفت، تا با توجه و اذعان به نقاط ضعف و اشکالات، مسیر حرکت آینده ترسیم گردد.
سه گردهمایی با سخنرانی حضرات آیات نوری همدانی، جنتی و موحدی کرمانی برپا شد و سخنران اصلی جلسه چهارم هم آیتالله مصباح یزدی بود. بعضیها اظهار میداشتند که به هیچوجه آیتالله مصباح و جبهه پایداری حاضر نیستند با بقیه اصولگرایان مثل جبهه پیروان خط امام و رهبری در همایش مشترکی شرکت کنند. خوشبختانه دیدیم که این امکان وجود دارد که اصولگرایان علیرغم اختلاف سلایق در کنار هم باشند، زیرا در موضوعات مختلف مشترکات بسیار زیاد است و همه بر گفتمان امام و رهبری تأکید دارند. یعنی اگر مسائل درست تبیین شود، در سیاست داخلی و خارجی، موضوعات اقتصادی و فرهنگی اختلاف عمدهای وجود ندارد. بله در گذشته اختلاف نظرهایی وجود داشته یا مثلا در بحث انتخابات ریاستجمهوری در این که چه کسی پایگاه مردمی بیشتری دارد و کارآمدتر است، اختلاف وجود داشته است ولی در قضیهای مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخاب در مورد یک نفر نیست بلکه ۲۹۰ نفر انتخاب میشوند و امکان توافق و تفاهم بسیار بالاست.
نیروهای متدین و ارزشی تأکید دارند که اصولگرایان مراقب تفرقهافکنیها، شیطنتها و وسوسههای خناسان باشند، زیرا برخی رسانههای رقیب عمده کارشان این شده که بر طبل اختلافات بکوبند و آن را رؤیایی دستنیافتنی جلوه دهند.
بههرحال این نشستها موجب دلگرمی هرچه بیشتر دلسوزان نظام در سراسر کشور میشود و طبیعی است که مدیران متعهد دولت قبل هم در این جلسات حضور فعال داشته باشند. لذا این موضوع جدیدی نبود که بگوییم چه شده در همایشی که سخنران آن آیتالله مصباح بود حضور پیدا کردند. نه، قبلا هم پای ثابت جلسات همگرایی این دوستان بودهاند. بنده هم در گذشته بهعنوان قائممقام جامعه اسلامی نمایندگان ادوار به مدت چندین سال در جلسات جبهه پیروان شرکت میکردم ولی مسئولیتهای اجرایی سنگین در دولت نهم و دهم مانع ادامه همکاری شد. درحالحاضر هم بهعنوان دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی بههمراه شورای مرکزی و اعضای این تشکل اصولگرا اهتمام ویژه به همدلی و همراهی اصولگرایان داریم و اساتید انقلابی دانشگاهها در سراسر کشور منادی وحدت هستند.
ما بر این باوریم تنها عاملی که باعث شد نتیجه انتخابات به نفع اصولگرایان نباشد، وجود تفرقه در میان آنان بود. برخی از عناصر اصلاحطلب به ذهنشان هم خطور نمیکرد که با آن کارنامه کذایی گذشته و با افراطگریها و تندرویهای مجلس ششم، ماجرای کوی دانشگاه و در نهایت فتنه 88، بار دیگر مجالی برای عرض اندام آنها فراهم شود.
لذا معتقدیم اگر این تفرقه از میان اصولگرایان برداشته شود، شرایط تغییر خواهد کرد و انتخابات آینده مجلس، خبرگان و ریاستجمهوری به نفع آنها رقم خواهد خورد. شواهد و قرائن این حقیقت مدتی است که آشکار گشته است، برای نمونه در استیضاح وزیر علوم، وقتی بین دو فراکسیون اصولگرایان و رهروان مجلس همراهی صورت گرفت، مشاهده کردیم که علیرغم تلاشهای گستردهای که حامیان دولت داشتند، بالاخره استیضاح رأی آورد و آقای فرجیدانا کنار رفت.
مصادیق وحدت
وی اشارهای هم به برخی مصادیق وحدت کنونی اصولگرایان کرد و گفت: اعضای اصولگرای شورای شهر تهران که از طیفهای مختلف اصولگرایان هستند، در سال دوم انتخابات هیئت رئیسه وقتی که همعهد و پیمان شدند، نتیجه با سال گذشته تفاوت چشمگیری یافت و آقای مهندس چمران با رأی قاطع یعنی ۱۸ رأی رئیس شورای شهر تهران شد.
در معرفی آقایان نیلی و دانشآشتیانی به مجلس هم شاهد بودیم که هر دو فراکسیون، با وجود اختلاف نظر درباره مسائلی مثل تعیین هیئت رئیسه مجلس، یکپارچه موضع گرفتند و قبول نکردند افرادی که واجد شرایط نیستند و ردپای آنها در فتنه وجود دارد رأی بیاورند.
به هر حال حرکت همگرایی آغاز شده و قطعا نتایج فراوانی را به همراه خواهد داشت، لذا شما دیدید که بعد از همایش اخیر همگرایی اصولگرایان، برخی از رسانهها، احزاب و گروهها برآشفته شده بودند و نمیدانستند که این حرکت را چگونه تحلیل کنند؟! پس از همفکری و تجزیه و تحلیل اوضاع بر چند مسئله متمرکز شدند که حاکی از خالی بودن دست آنها بود. از جمله گفتند چرا فلان شخصیت در جلسه نبوده است؟ یعنی همه سعی خود را بهکار گرفتند تا علامت سؤالی را روی این نشست قرار دهند. در حالی که مگر خود آنها وقتی نشستی برگزار میکنند، تمام چهرهها و شخیصتهای معروفشان شرکت میکنند؟ طبیعی است که بعضی افراد بههر جهتی حضور نداشته باشند.
اصلاحطلبان این بیم و نگرانی را دارند که اگر اصولگرایان در کنار هم قرار بگیرند، آنها نمیتوانند روند قبلی خود را ادامه بدهند و به اهدافشان دست پیدا کنند. تحلیل اصلاحطلبان در سال گذشته این بود که وارد پاستور شدیم و بعد از پاستور به بهشت و از آن جا به بهارستان میرویم، ولی همین که به بهشت رسیدند با دوربرگردان مواجه شدند و مجبور شدند که عقبگرد کنند، یعنی طراحیها ابتر ماند.
حال که اصولگرایان بر اهمیت و ضرورت همگامی تأکید دارند و دیگر نمیخواهند مثل گذشته، بین خودشان وزنکشی و رقابت بکنند، شاهد هستیم که این تصمیم و اراده، تأثیرگذار بوده است. علیرغم اینکه اصلاحطلبان امکانات وسیع مطبوعاتی و تبلیغاتی و رسانهای دارند، و علاوهبر آن رسانههای خارج از کشور هم معمولا با آنها همراهی دارند، ولی میبینیم که در هر موردی اصولگرایان منسجم عمل کنند، آنها ره به جایی نخواهند برد.
انشاءالله نتیجه هماهنگی وفاداران به آرمانهای انقلاب، امام و رهبری را در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، با پیروزی قاطع خواهیم دید.
آزمونی برای ورود
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا احمدینژاد وارد وحدت اصولگرایان میشود یا خیر، بیان کرد: بههرحال یک سری سؤالات جدی در بین گروههای اصولگرا نسبت به برخی عملکردهای آقای احمدینژاد وجود دارد. لذا ورود وی به وحدت اصولگرایان بستگی به این دارد که بنشینند و با هم صحبت کنند و به یک جمعبندی برسند. تاکنون در این خصوص از سوی طرفین تمایلی ابراز نشده است.
قرابت با اصلاحات
حسینی درباره طرح قرابت احمدینژاد با اصلاحطلبان، گفت: بسیار بعید میدانم که چنین موضوعی مطرح باشد. برخی نزدیکان آقای احمدینژاد هم اصل ماجرا را تکذیب کردهاند. این مسائل بیشتر در فضای مجازی از سوی افرادی ارائه میشود که الزامی به واقعیتها ندارند و دنبال سوژههای جنجالی میگردند.
نقش جامعه روحانیت و جامعه مدرسین
حسینی در پاسخ به این سؤال که آیا محوریت جامعتین برای وحدت اصولگرایان، با توجه به اختلافاتی که در انتخابات 92 با هم داشتند، میتواند برای انتخابات مجلس کارساز باشد، گفت: نتیجه اختلافات گذشته را همه به رأیالعین دیدهاند و براساس فاعتبروا یا اولی الابصار درصدد تکرار گذشته نیستند. رخدادهای نامبارک گذشته، انذار و هشداری فرا روی آنان است که برای مصالح عالی نظام، پارهای خودمحوریها، تنگنظریها و مسائل حاشیهای را کنار بگذارند و بدون تردید نقش جامعتین در این همبستگی نقشی بیبدیل خواهد بود.
البته باید ساز و کار موضوع مشخص شود. مثلا برای انتخابات مجلس چه گروهی با تعداد از افراد و با چه ترکیبی تصمیمگیر نهایی باشند، مثل کارهایی که در گذشته انجام میشد و افرادی را برای این کار مأمور میکردند. البته در بحث خبرگان قطعا اختلافی نخواهد بود، زیرا مسئله خبرگان کاملا تخصصی و فراتر از مباحث سیاسی داخلی است و چون در این مجلس علمایی که سالهای سال به کار علمی و تدریس در حوزه اشتغال داشتهاند حضور پیدا میکنند، احزاب و تشکلهای اصولگرا هم در این خصوص مطالباتی ندارند.
اختلافات در انتخابات ریاستجمهوری ظاهر شد که کاندیداهای مختلفی مطرح بودند و خودشان یا طرفدارانشان به جدائیها دامن میزدند، اما الان این شقاق و جدایی مشاهده نمیشود لذا علاوهبر خبرگان، در مورد مجلس هم امکان توافق و ارائه لیست واحد سراسری وجود دارد.شاید بگویید در مجلس فعلی یعنی نهم، جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایی، لیست مجزا از هم دادند. بله درست است، ولی چه بسا آن موقع شرایط چنین اقتضا میکرد، یعنی اصلاحطلبان حضور بسیار کمرنگی داشتند و با وجود رقابت درون جبههای اصولگرایان احساس نمیشد که اصلاحطلبان پیروز شوند. لذا بعضی حساسیت نداشتند که حتما این دو گروه با هم یکی شوند، گفتند مانعی ندارد، رقابتی با هم داشته باشند، اما در شرایط کنونی که رقیبی فعال در صحنه است عقل سلیم حکم میکند که اصولگرایان در کنار هم باشند.
دیدگاه آیتالله
نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی درباره دیدگاه متفاوت آیتالله مصباح به مسئله وحدت اصولگرایان، بیان داشت: ممکن است پیشنهاد و راهکاری مطرح بشود که یک جمعی یا شخصیتی مثل آیتالله یزدی یا آیتالله مصباح آن را نپذیرند، ولی درحالحاضر هیچ فرد یا گروهی ضرورت وحدت و همبستگی را نفی نمیکند، با گفتوگو و همفکری امکان تفاهم وجود دارد و در جایی که میخواهد ائتلافی صورت بگیرد، هر کسی نمیتواند بر مواضع خود پافشاری کند. حتی پیامبر اکرم (ص) هم وقتی در مباحث اجتماعی و سیاسی با یارانشان مشورت میکردند، به نظر اکثریت اعتناء میکردند.
خدا رحمت کند آیتالله مهدویکنی میگفتند به همه کسانی که در لیست نهایی جامعه روحانیت هستند رأی ندادهام، ولی حالا که اکثریت این را گفتهاند، من هم حمایت میکنم.
محوریت ریشسفیدان
حسینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا همچنان ریشسفیدی میتواند در وحدت اصولگرایان مؤثر باشد، تصریح کرد: اگر بحث جامعتین و یا بزرگان اصولگرا مطرح میشود، به این معنی نیست که احزاب و تشکلها، هیچ فعالیتی انجام ندهند و منتظر بمانند، بلکه آنها الان دارند کار میکنند و هر گروهی در حال فراهم کردن زمینههاست. بررسیهای خود را انجام میدهند که ببینند در هر استان و شهرستان چه کسانی میتوانند در مجلس آینده حضور پیدا کنند. بعد از همه این تلاشها در نهایت به جایی میرسیم که باید یک جمعبندی انجام شود. یک جایی بین گروه تصمیمگیر اختلاف پیش میآید، باید یک محوریتی وجود داشته باشد که همگان در برابر آنها حرفشنوی داشته باشند. اصلاحطلبان هم وقتی در انتخابات 92 دیدند که با حضور همزمان دکتر عارف و دکتر روحانی نمیتوانند پیروز انتخابات باشند، بالاخره چند نفر از شیوخ آنها نشستند و درباره این مسأله تصمیم گرفتند و بقیه هم پذیرفتند.
بین اصولگرایان هم این وحدت نظر باید بیشتر باشد، اصولگرایان به مراتب اختلافاتشان بسیار کمتر بوده است. اصلاحطلبان و کارگزاران در گذشته اختلافات شدیدی با هم داشتند. رفتاری که برخی از افراطیون اصلاحطلب نسبت به آقای هاشمی داشتند، مثل ایجاد فضای سنگین و تبلیغات گسترده بر علیه وی که مانع از ورود ایشان به مجلس ششم شد، از جمله این منازعات بود. گروههای مختلف اصولگرایی این روحیه را دارند که فصلالخطاب را برخی از بزرگان قرار دهند.
مسئولیت خطیر
این استاد دانشگاه تهران درباره این سؤال که آیا عدم حضور ریشسفیدانی مانند مرحوم عسگراولادی و آیتالله مهدویکنی، میتواند به جریان اصولگرایی ضربه وارد کند، گفت: قطعا این دو بزرگوار نقش بسیار حائز اهمیتی داشتند و خدمات ارزندهای را ارائه کردند، ولی به هر حال این طور نیست که بعد از آنها، اصولگرایان نتوانند به تفاهم و توافق برسند. سفارش همیشگی مرحوم عسگراولادی و آیتالله مهدوی، دعوت به وحدت بود و حال که حضور ندارند چه بسا اصولگرایان احساس تعهد و مسئولیت بیشتری کنند و پایبندی بیشتری به وحدت نشان دهند.
تاکتیک در مقابل تاکتیک
حسینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا وحدت اصلاحطلبان، میتواند کار اصولگرایان را سخت بکند، گفت: وحدت اصلاحطلبان باعث میشود که اصولگرایان هم مسئله را جدی بگیرند. مثلا در سال 84، شاید یکی از دلایلی که باعث شد کاندیداهای متعدد اصولگرایی حضور داشته باشند، این بود که میدیدند در طرف مقابل هم آقایان معین، مهرعلیزاده، کروبی و هاشمی حضور دارند، لذا اصولگرایان میگفتند در پایان رقابتها دو نفر به مرحله دوم میروند که حتما یکی از آن دو نفر، اصولگرا است، لذا نگرانی جدی وجود نداشت. اما در سال 88 دیگر کاندیداهای متعدد نداشتیم، چون میدیدیم که اصلاحطلبان منسجم شدهاند و همه از میرحسین موسوی حمایت میکنند. لذا اصولگرایان هم با کاندیدای واحد وارد صحنه شدند و الان که اصلاحطلبان و کارگزاران مقدمات وحدت را فراهم میکنند اصولگرایان هم بر انسجام بین خود میافزایند.
فهم دیروز با اتفاقات امروز
وی درباره اینکه آیا امروز جریان اصولگرایی برای مردم جذابیت دارد، اظهار داشت: اصولگرایی چیزی نیست که جدای از نظام اسلامی باشد. تبیین اصولگرایی توسط رهبر معظم انقلاب انجام شده است، حالا نه به عنوان یک جناح سیاسی در کشور، بلکه به عنوان محورهایی که اصول اساسی نظام میباشد.
هر مقدار هم که پیش میرویم با توجه به ضعفهای آشکار که در دولت مشاهده میشود، گرایش مردم به سمت اصولگرایی بیشتر میشود. دولت در یک سال گذشته، توفیقات چشمگیری نداشته است که منجر به تقویت پایگاه مردمی شود. اصولگرایان از شورای شهر شروع کردند و بعد انتخابات ریاستجمهوری و سپس انتخابات مجلس را با موفقیت پشت سر گذاشتند و بالأخره توانستند که شرایط را عوض کنند. خیزی که سال گذشته اصلاحطلبان برداشتند، در همان حرکت اول ناکام ماند و در شورای شهر با بنبست مواجه شد.
البته ما آرزو داریم و دعا میکنیم دولت موفق باشد، اما کارنامه عملکرد و موضعگیریها در حوزههای مختلف نشانگر یک نقطه عطف و برجسته نیست که باعث اقبال عمومی شود. مردم حتی به فراخوانی که در آغاز راه از سوی دولت برای عدم ثبتنام یارانه داده شد توجهی نکردند. اینکه مردم از یک دولت و یا طیف سیاسی حمایت کنند، بستگی به موفقیتهای آن دولت و جریان دارد، مثلا در دولت دوم خرداد گفته میشد که شعار ما توسعه سیاسی است و ما مسئولیتی در قبال مشکلات اقتصادی مردم نداریم و شاهد بودیم که تلاش لازم برای آبادانی و رونق اقتصاد کشور انجام نمیشد. این رویکرد باعث رویگردانی مردم از آنها شد، چون مردم با گروه خاصی عهد اخوت نبستهاند که همیشه از آنها حمایت کنند، بلکه میزان عملکرد صادقانه است.
قرابت ظاهری
حسینی در ارزیابی قرابت اصلاحطلبان با برخی چهرههای اصولگرا، مانند لاریجانی و ناطقنوری هم گفت: اصلاحطلبان در دوره دوم خرداد، یک اصطکاک و چالش جدی با آقای لاریجانی به دلیل روشنگریهای صداوسیما در موضوعاتی مانند ماجرای کنفرانس برلین داشتند. لذا جریان اصلاحات مشکل میتواند با آقای لاریجانی قرابتی داشته باشد.
این فعلا تاکتیک اصلاحطلبان به حساب میآید که چون آقای لاریجانی در حال حاضر رئیس مجلس است، بهظاهر نشان بدهند که با وی همراه هستند، و از طرفی میخواهند با این اظهارات بین اصولگرایان ایجاد تفرقه بکنند، ولی مطلوب و ایدهآل آنها برای ریاست مجلس فردی اصلاحطلب مثل دکتر عارف است.
سکوت معنادار!
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه، آیا سکوت ناطقنوری شائبه نزدیکی وی با اصلاحطلبان را ایجاد نمیکند، خاطر نشان کرد: بههرحال آقای ناطقنوری در سال 76 رقیب جدی خاتمی بود و نیروهای ارزشی و متدین با جدیت از ایشان حمایت کردند. کسانی که امروز بهعنوان اصولگرا مطرح هستند زحمت زیادی کشیدند ولی ایشان به جهات گوناگون از جمله با ترفندهایی که طرف مقابل بهکار بست، با اقبال جامعه مواجه نشد. وی به دلایل مختلف بهتدریج کنار کشید و کمتر اظهارنظر کرد و بعید هم به نظر میرسد که در آینده به طور فعال در این حوزهها وارد بشود. البته وی در پشت صحنه در انتخابات 92 از دکتر روحانی حمایت کرد. با توجه به ارتباطاتی که هنوز آقای ناطق با نیروهای اصولگرا دارد و همچنین با توجه به موضعگیریهای گذشته جریان اصلاحات علیه وی، بعید و عجیب است که ایشان بخواهد دوش به دوش امثال خاتمی به حمایت از مخالفان سرسخت دیروز خود بپردازد.
جدایی ناطق از احمدی نژاد
حسینی درباره تأثیر دولت احمدینژاد بر جدایی ناطق از اصولگرایان، گفت: آقای ناطق در سال 84 تأکید داشت که احمدینژاد برای ریاستجمهوری کاندیدا نشود و از همان موقع اختلاف نظر بهوجود آمد. بعد هم التیام پیدا نکرد، چه بسا در مواردی هم این مسأله تشدید شد، و هنوز هم ادامه دارد.
دو راهی خط سوم
وزیر ارشاد دولت دهم درباره اینکه آیا امکان به وجود آمدن خط سوم در عرصه سیاسی کشور وجود دارد، ابراز داشت: در گذشته هم خیلیها بحث خط سوم و راه سوم را مطرح کردند ولی به نتیجه نرسیدند زیرا بهطور سنتی در کشور، حتی قبل از جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز، دو جریان وجود داشت. در اوائل پیروزی انقلاب هم در دولت سعی شد که از هر دو طیف در کابینه وزرایی حضور داشته باشند. بعد از مدتی اختلافات تشدید شد و امثال آقایان عسگراولادی، پرورش، مرتضی نبوی و احمد توکلی کنار گذاشته شدند و دیگر از این افراد استفاده نشد و این رقابت به شکلهای مختلف تاکنون ادامه داشته است و خارج از این دو جریان سیاسی نبوده است. حالا اینکه عدهای موفق شوند یک راه وسط را در پیش بگیرند، بعید بهنظر می رسد.
فشار بر پاشنه آشیل
حسینی دلیل فشار اصلاحطلبان به وزارت کشور را ناشی از تمامیتخواهی آنها دانست و گفت: اصلاح طلبان سعهصدر ندارند و در جایی که بحث قدرت مطرح شود، میخواهند که صد درصد در اختیار خودشان باشد. در همین شورای شهر تهران دیدید که چه برخورد تندی با خانم الهه راستگو داشتند! عملکرد وزارت کشور به گونهای بوده که الان استانداری را سراغ نداریم که بگوید اصولگرا است. با این وجود، دیگر دنبال چه هستند؟! بله، اگر با وجود فردی اصولگرا در رأس وزارت کشور انتخابهای وی هم در جهت اصولگرایی بود، آن موقع اصلاحطلبان میتوانستند ادعایی را مطرح کنند که چرا عملکرد دولتی که با حمایت ما روی کار آمده، اینگونه است؟
الان با وجود اینکه وزیر کشور پیشینه اصولگرایی دارد، عملا همه استانداران از طیفی هستند که مورد نظر دولت است. این که میگویند خود وزیر کشور هم باید تغییر کند، نشان میدهد که برنامههایی برای انتخابات دارند. غیر از این، چیزی به ذهن نمیرسد. با گذشت ماهها از کنار رفتن معاون سیاسی وزارت کشور، عدم توافق در مورد انتخاب جایگزین که رئیس ستاد انتخابات هم هست و نقش مهمی را ایفا میکند به همین دلیل است. خلاصه اصلاحطلبان قصد دارند که وزارت کشور دربست در اختیار و قلمرو آنها باشد، همان نگاهی که به وزارت علوم دارند!
طرح یک فرض
وی درباره اینکه آیا اگر امروز با توجه به شناختی که از احمدینژاد دارید، باز هم در صورت پیشنهاد تصدی وزارت ارشاد را میپذیرفتید، گفت: اگر شناختی که الان دارم را آن موقع هم داشتم، در آغاز شفافتر مباحث را مطرح میکردم تا انتظارات مشخصتر باشد. البته قبل از آن هم بهعنوان قائممقام وزیر علوم با دولت همکاری داشتم، این طور نبود که با شرایط بیگانه باشم ولی اینکه خود انسان به طور مستقیم برخورد داشته باشد و امور را تجربه کند، قطعا به شناخت بیشتری دست پیدا خواهد کرد.
در دولت نهم، در کسوت قائممقامی وزارت علوم و ریاست دانشگاه پیامنور نقشآفرینی کرد و در دولت دهم، روی صندلی داغ وزارت ارشاد تکیه زد.
این مرد سر به زیر و متین اصولگرا، کسی جز «سید محمد حسینی» نیست؛ بحثهای زیادی را با وی مطرح کردیم؛ از ارزیابی عملکرد دولت یازدهم تا دلایل پیروزی احمدینژاد در سال 84.
مشروح گفتوگو با سید محمد حسینی به شرح زیر است:
دولت یازدهم در یک نگاه
حسینی در ارزیابی عملکرد یک ساله دولت یازدهم، اظهار داشت: دولت اقدامات متعددی را در یک سال گذشته انجام داده و تمرکز آن بیشتر بر حل مسئله هستهای بوده است. به نظر میرسید براساس وعدههای داده شده، این مسئله سریعا به نتیجه برسد، ولی در عمل مشخص شد که اینطور نیست و چون دولت مسائل اقتصادی را به سیاست خارجی و حل مسئله هستهای گره زده است، عملا شاهد اقدامات گستردهای در داخل کشور نبودهایم. البته تورم کنترل شده و اعلام میشود از رکود گذر کردهایم، که این ادعا با توجه به شاخصهای اقتصادی و نرخ بیکاری، قابل تأمل و درنگ است. با توجه به شعارهای انتخاباتی توقعاتی در مردم ایجاد شد که شکوفایی و رونق اقتصادی از جمله آنها بود.
در این مدت قیمت ارز، سکه و طلا تثبیت و شرایط آرامی ایجاد شد. تا حدودی هم طبیعی بود که دیگر نوسانات قبلی را نداشته باشیم. زیرا در یک مقطع خاص به علت تحریمها، شاهد افزایش قیمت ارز بودیم و همین مسئله آثارش را روی زندگی مردم و نرخ کالاها گذاشت، و پس از مدتی شرایط جدیدی حاکم شد و طبیعی بود که دیگر التهابات گذشته ادامه پیدا نکند.
در هر صورت ما همه آرزو داریم که دولت موفق شود و بتواند گرهگشایی کند و شرایط بهتری را برای کشور فراهم کند. در حوزه مسائل فرهنگی، اقداماتی صورت گرفته است ولی نقدهای جدی هم به رویکردهای فرهنگی و هنری وارد است.
دولت یازدهم ویژگیهای خاص خود را دارد و با دولت قبل تفاوتهای زیادی دارد، از جمله بهخاطر سن بالای غالب اعضای کابینه شاهد آن تحرک و پویایی دوره گذشته نیستیم. البته مطرح میکنند که ژنرال هستند و با تجربه و تدبیر این نقیصه را جبران میکنند، که اثبات این ادعا با توقف برخی پروژهها و کمتوجهی به مشکلات و خواستههای مردم، بهویژه اقشار محروم جامعه، دشوار بهنظر میرسد.
در هر حال در کنار کارهای مثبت انجام شده، یک سری ضعفهای جدی هم به چشم میخورد. مثلا در حوزه آموزش عالی، شرایط مناسبی وجود ندارد. در آغاز فعالیت دولت یازدهم مجلس تعامل بسیار خوبی داشت و شاید اگر نگوییم بیسابقه، لااقل کمسابقه بود که نمایندگان مجلس به غالب وزرای پیشنهادی بالای ۲۰۰ رأی و حتی ۲۵۰ و ۲۶۰ رأی بدهند، که این نشانگر حمایت مجلس از این دولت بوده است، ولی برخورد دولت بهگونهای بوده که در این مدت کوتاه به نقطهای رسیدهایم که به آقای دانش آشتیانی وزیر پیشنهادی علوم، فقط 7۰ رأی داده میشود. خب این نشان میدهد که دولت برخلاف شعارهای اولیه خطمشی مناسبی را در ارتباط با نمایندگان ملت انتخاب نکرده است.
گره کور وزارت علوم
وی گره کور وزارت علوم را در اصرار دولت بر انتخاب وزیر علوم از یک طیف سیاسی خاص دانست و در همین باره گفت: خط قرمز مجلس فتنه سال ۸۸ است و روی این قضیه حساسیت وجود دارد. هر دو فراکسیون مجلس هم این برداشت را دارند و نمیخواهند که دانشگاه محلی برای جولان احزاب و گروههای سیاسی باشد، بهویژه عناصری که با آرمانها و اهداف امام و انقلاب فاصله گرفتهاند.
دولتمردان هم بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب در مقام قول و بیان میگویند دانشگاه نباید تبدیل به باشگاه احزاب شود، ولی در عمل گزینههایی را به مجلس معرفی میکنند که پیشینه آنها بیانگر تفکرات، نگرشها و رویکردهای خاص سیاسی است. این دوگانگی قول و فعل موجب برانگیخته شدن حساسیتها میشود.
دانشگاه مهمی مثل دانشگاه تهران و یا دانشگاه پیامنور با بالغ بر 1 میلیون نفر دانشجو، مدتهاست که با سرپرست اداره میشوند که از نظر قانونی هم وجاهت ندارد و در گذشته هم معمول نبوده است، و هر توجیهی که ذکر شود باز هم حاکی از ضعف دولت است. این رویه به کشور لطمه میزند. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که سرعت رشد علمی کاهش نیابد. وقتی دانشگاهی رئیس نداشته باشد و بلاتکلیف باشد، قطعا تبعات منفی و اجتنابناپذیری دارد که میطلبد دولت و شخص آقای رئیسجمهور در رویه فعلی تجدیدنظر نماید، و رسانههای حامی دولت بهجای اقلیت و رادیکال خواندن مجلس، در شیوههای ناصواب خود بازنگری کنند و بدانند که روشهای نخنماشده برای جلب آراء مردم نتیجه معکوس خواهد داشت.
دولت که شعار اعتدال را مطرح میکند و خود را فراتر از جناحهای سیاسی قلمداد میکند چه شده است که در مواردی با نگاه به انتخابات مجلس آینده، مواضعی اتخاذ میکند که در روند کار اجرایی اخلال ایجاد کند؟ با این شیوهها نمیتوان بدنه اجتماعی را حفظ کرد و زیادهخواهی برخی حامیان موسوم به اصلاحطلب را پاسخ داد.
رمز موفقیت
حسینی درباره چرایی توفیق احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال 84، گفت: البته در دور اول انتخابات ریاستجمهوری سال 84 به آقای احمدینژاد رأی ندادم. ما جزو گروههای اصولگرا بودیم که از نظر شورای هماهنگی اصولگرایان تبعیت میکردیم. جمعبندی شورا کاندیداتوری دکتر لاریجانی بود. بنده با توجه به شناختی که از همکاری با ایشان در صداوسیما داشتم، در ستاد وی فعالیت کردم.
بنای نیروهای ارزشی بر این بود که کاندیداهای اصولگرا علیه یکدیگر تبلیغ نکنند تا بهطور طبیعی مشخص شود کدامیک پایگاه مردمی بیشتری دارند.
بههرحال در جریان جزئیات امور نیستم که اعضای ستاد دکتر احمدینژاد از چه شیوههای تبلیغاتی و رسانهای استفاده کردند. اما آنچه که معلوم است تفاوت رویکرد و مواضع صریح آقای احمدینژاد با بقیه کاندیداها بود. تکیه وی صرفا بر روی خواص و عناصر سیاسی نبود، ارتباط وسیعی با تودههای مردم داشت و دیگر کاندیداهای اصولگرا، به هر دلیل نتوانستند این ارتباط و پیوند عاطفی و فراگیر را برقرار کنند.
آقای احمدینژاد بهعنوان شهردار تهران ارتباط گرم و گستردهای با اقشار مختلف جامعه داشت و در تبلیغات ریاستجمهوری هم بسیاری از مبلغان و فعالان ستاد وی، نیروهای مردمی و میدانی بودند که با انگیزه و اعتقاد توانستند نظر مردم را همراه سازند.
دکتر احمدینژاد در شهرداری توانست تمام دیوارها و موانع تشریفاتی و تجملاتی را که در دوران سازندگی و دوران موسوم به اصلاحات برپا شده بود و ارتباط مسئولان با مردم را کاهش داده بود، از میان بردارد. از آرمانهای امام و انقلاب بدون لکنت زبان و ملاحظهکاری، بلکه با افتخار و آشکار حمایت کرد، یعنی تحتتأثیر فضاسازیهای داخلی و خارجی به یکسری اصطلاحات و تعابیر روشنفکرمأبانه و یا تعابیر دوپهلو متوسل نشد که بخواهد با سیاسیکاری همگان را مجذوب خود سازد.
ضعف یا قوت مدیریت
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه، آیا در دولت احمدینژاد، خلأ مدیریتی وجود داشت یا خیر، بیان کرد: بحث خلأ مدیریتی نبود. مشکل بیشتر مربوط به تنش با اشخاص و طیفهای سیاسی بود. روحیات آقای احمدینژاد بهگونهای بود که با بعضی افراد نمیتوانست و یا نمیخواست تعامل داشته باشد و رقبای وی هم به این مسئله دامن میزدند، بهویژه اختلاف میان اصولگرایان باعث شده بود که مشکلاتی ایجاد شود، وگرنه از نظر توان مدیریتیِ غالب دولتمردان و مدیران، مشکل جدی نداشتند، و اقدامات گسترده در این مدت و نیز پشت سر گذاردن تحریمهای به تعبیر غربیها فلجکننده حاکی از تلاش دلسوزانه و بیوقفه دستاندرکاران در سطوح مختلف بود، که این پر کاری و اهتمام بارها مورد تقدیر رهبر فرزانه انقلاب قرار گرفت و ایشان همواره از زحمات شاکله دولت به خوبی یاد کردند. چه بسا اگر بعضی از دیدگاهها را اطرافیان نزدیک آقای احمدینژاد مطرح نمیکردند و مخالفان ایشان هم اختلافات را تشدید نمیکردند، شرایط بهتری را شاهد بودیم.
عنایتی که حاشیه درست کرد
وزیر ارشاد دولت دهم در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا دولت نهم انقلابیتر بود یا دولت دهم، بیان داشت: در مجموع اهتمام آقای احمدینژاد در دولت نهم، بر فعالیتهای دینی و ارزشی بیشتر بود. نه اینکه در دولت دهم کمتوجه باشد، ولی به تدریج با مطرح شدن مباحث دیگر، تنشهایی ایجاد شد و مسائل حاشیهای بر متن غلبه پیدا کرد و به ارتباط گرم و صمیمی با علماء، نهادهای انقلابی و نیروهای حزباللهی لطمه وارد کرد.
نقش اطرافیان و مخالفان
حسینی درباره نقش اطرافیان احمدینژاد در فاصله گرفتن وی از حامیان سابقش، اظهار داشت: یک بخش تأثیر اطرافیان است که نمیتوان نادیده گرفت و بخشی هم واکنش وی در برابر برخی برخوردها بود. مثلا در حوزه فرهنگ با کمترین گمانهزنی و احتمال اینکه میخواهد اتفاقی بیفتد، واکنشهای سریع و گستردهای را شاهد بودیم درحالیکه در دوره جدید خطوط قرمز متعددی در حوزه کتاب، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، شعر و ادب و رسانهها نادیده گرفته میشود، و نظارتها در بسیاری از بخشها کمرنگ شده است، اما از عکسالعملهای قبلی و اعتراضات آنچنانی خبری نیست و لابد همه موارد را که پایانی هم ندارد حمل بر صحت میکنند!
البته طرح بعضی مسائل مانند مکتب ایرانی حساسیتبرانگیز بود ولی موارد دیگری وجود داشت که اگر برخورد ملایمتری میشد تبدیل به مسئله روز جامعه نمیشد.
در مورد اطرافیان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هر فردی خودش آنها را انتخاب میکند و طبیعی است که آنها هم با انتقال اخبار و با تحلیلها و ارزیابیهایی که نسبت به افراد و رویدادها دارند، تأثیرگذار خواهند بود. یعنی کمتر کسی است که تحتتأثیر حلقه پیرامون خود قرار نگیرد. در مورد رؤسای جمهور و مسئولان گذشته و فعلی هم، این تأثیرگذاری وجود داشته و دارد. تیمی که اطراف رئیسجمهور قرار میگیرد، معمولا بیشترین تأثیرگذاری را دارند. در زمانی که حضرت امام (ره) بعضی از رفتارهای امثال آقای منتظری را دیدند، تأکید کردند که بزرگان مراقبت کنند که در بیوت آنها چه کسانی رفت و آمد میکنند.
مباحث اختلافی در دولت
حسینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا احمدینژاد مطلقگرایی را در جلسات دولت اعمال میکرد، ابراز کرد: آقای احمدینژاد در بیان مطالب از توان بالایی برخوردار بود و میتوانست ایده خود را بهخوبی تبیین و دیگران را متقاعد کند. البته در دولت نظرات مخالف و موافق مطرح و در نهایت رأیگیری میشد و رأی اکثریت مبنای کار قرار میگرفت. رؤسای جمهور قبل هم سعی میکردند انتخاب تیم کاریشان بهگونهای باشد که تا حدود زیادی با آنها همراه باشند و در پیشبرد نظراتشان کمتر با چالش مواجه شوند.
بنای کار دولت بر رأیگیری است، مگر در اموری که شخص رئیسجمهور بر مبنای قانون بهتنهایی تصمیمگیر باشد. در بعضی اقدامات اجرایی لازم بود که هماهنگیهایی با رئیسجمهور انجام بشود، چه بسا برخی اختلاف دیدگاهها منجر به مجادله و اصطکاک هم میشد. در جلسات دولت اعضای دولت تحلیل و نقد خود را در موارد ضروری بیان میکردند و در نهایت جمعبندی بر مبنای نظر غالب صورت میگرفت.
در موضوعاتی که مربوط به تصمیم و اقدام شخص رئیسجمهور بود، آقای احمدینژاد این روحیه را داشت که وقتی به جمعبندی میرسید، کمتر تحتتأثیر حرف دیگران قرار میگرفت. مثلا در بحث استیضاح وزیر کار اگر وی با اعضای دولت مشورت میکرد، با توجه به اینکه اعضای دولت مخالف این بودند که جلسه استیضاح تبدیل به رویارویی دولت با مجلس و یا مواجهه رؤسای دو قوه شود، شرایط به شکل دیگری رقم میخورد، اما این تشخیص دکتر احمدینژاد بود و فردی هم عمل کرد. ما که از پخش فیلم در مجلس اطلاع نداشتیم، اما برخی هم که اطلاع داشتند اصرار کرده بودند که این اتفاق روی ندهد ولی مشاوره آنها بینتیجه ماند.
مشورتی که نشد
وی در پاسخ به این سؤال که آیا احمدینژاد برای حمایت از مشایی در انتخابات ریاستجمهوری 92 از اعضای دولت مشورت گرفت، اظهار کرد: نه، به هیچ وجه مشورتی نشد و قطعا غالب اعضای دولت مخالف این نظر بودند.
حضور پر رنگ در همایش
حسینی حول چرایی حضور پر رنگ وزرای کابینه دولتهای نهم و دهم در همایش وحدت اصولگرایان، تصریح کرد: در دولتهای نهم و دهم، بیشترین نیروهای ارزشی و اصولگرا حضور داشتند و بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم با توجه به اینکه غالبا مسئولیت اجرایی ندارند، فرصت بیشتری برای فعالیتهای سیاسی دارند و ملاحظات گذشته را هم ندارند و بدون هیچگونه شائبهای میتوانند در حوزه سیاست ورود پیدا کنند. لذا برخی از وزرا دعوت حجتالاسلام تقوی را پذیرفته و بهعنوان بخشی از نیروهایی که شورای هماهنگی اصولگرایان را شکل میدهند، در جلسات پنجشنبهها حضور فعال و تأثیرگذار دارند و وجهه همت خود را برطرف کردن و یا کاهش اختلافات اصولگرایان قرار دادهاند. برخلاف دوران دوم خرداد که مدتی طول کشید تا نیروهای ارزشی خودشان را بازیابی کنند، در این دوره بلافاصله احساس شد که این تعاملات باید وجود داشته باشد و جریان اصولگرایی از حالت انفعال خارج شود.
اولین فعالیت هم این بود که طیفهای گوناگون اصولگرایی اختلاف نظرهای دوران انتخابات سال ۹۲ را کنار بگذارند و به هیچوجه همدیگر را تخریب نکنند و بر وجوه مشترک که کم نیست تأکید کنند، و مراقبت کنند که جبهه رقیب با لطایفالحیل آتشبیار معرکه اختلافات بین آنها نشود.
از جمله کارها آسیبشناسی وضعیت اصولگرایان بود که نتیجه در جلسه شورای همگرایی مطرح شد و در این گزارش دلایلی که منجر به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری شد مورد بررسی قرار گرفت، تا با توجه و اذعان به نقاط ضعف و اشکالات، مسیر حرکت آینده ترسیم گردد.
سه گردهمایی با سخنرانی حضرات آیات نوری همدانی، جنتی و موحدی کرمانی برپا شد و سخنران اصلی جلسه چهارم هم آیتالله مصباح یزدی بود. بعضیها اظهار میداشتند که به هیچوجه آیتالله مصباح و جبهه پایداری حاضر نیستند با بقیه اصولگرایان مثل جبهه پیروان خط امام و رهبری در همایش مشترکی شرکت کنند. خوشبختانه دیدیم که این امکان وجود دارد که اصولگرایان علیرغم اختلاف سلایق در کنار هم باشند، زیرا در موضوعات مختلف مشترکات بسیار زیاد است و همه بر گفتمان امام و رهبری تأکید دارند. یعنی اگر مسائل درست تبیین شود، در سیاست داخلی و خارجی، موضوعات اقتصادی و فرهنگی اختلاف عمدهای وجود ندارد. بله در گذشته اختلاف نظرهایی وجود داشته یا مثلا در بحث انتخابات ریاستجمهوری در این که چه کسی پایگاه مردمی بیشتری دارد و کارآمدتر است، اختلاف وجود داشته است ولی در قضیهای مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخاب در مورد یک نفر نیست بلکه ۲۹۰ نفر انتخاب میشوند و امکان توافق و تفاهم بسیار بالاست.
نیروهای متدین و ارزشی تأکید دارند که اصولگرایان مراقب تفرقهافکنیها، شیطنتها و وسوسههای خناسان باشند، زیرا برخی رسانههای رقیب عمده کارشان این شده که بر طبل اختلافات بکوبند و آن را رؤیایی دستنیافتنی جلوه دهند.
بههرحال این نشستها موجب دلگرمی هرچه بیشتر دلسوزان نظام در سراسر کشور میشود و طبیعی است که مدیران متعهد دولت قبل هم در این جلسات حضور فعال داشته باشند. لذا این موضوع جدیدی نبود که بگوییم چه شده در همایشی که سخنران آن آیتالله مصباح بود حضور پیدا کردند. نه، قبلا هم پای ثابت جلسات همگرایی این دوستان بودهاند. بنده هم در گذشته بهعنوان قائممقام جامعه اسلامی نمایندگان ادوار به مدت چندین سال در جلسات جبهه پیروان شرکت میکردم ولی مسئولیتهای اجرایی سنگین در دولت نهم و دهم مانع ادامه همکاری شد. درحالحاضر هم بهعنوان دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی بههمراه شورای مرکزی و اعضای این تشکل اصولگرا اهتمام ویژه به همدلی و همراهی اصولگرایان داریم و اساتید انقلابی دانشگاهها در سراسر کشور منادی وحدت هستند.
ما بر این باوریم تنها عاملی که باعث شد نتیجه انتخابات به نفع اصولگرایان نباشد، وجود تفرقه در میان آنان بود. برخی از عناصر اصلاحطلب به ذهنشان هم خطور نمیکرد که با آن کارنامه کذایی گذشته و با افراطگریها و تندرویهای مجلس ششم، ماجرای کوی دانشگاه و در نهایت فتنه 88، بار دیگر مجالی برای عرض اندام آنها فراهم شود.
لذا معتقدیم اگر این تفرقه از میان اصولگرایان برداشته شود، شرایط تغییر خواهد کرد و انتخابات آینده مجلس، خبرگان و ریاستجمهوری به نفع آنها رقم خواهد خورد. شواهد و قرائن این حقیقت مدتی است که آشکار گشته است، برای نمونه در استیضاح وزیر علوم، وقتی بین دو فراکسیون اصولگرایان و رهروان مجلس همراهی صورت گرفت، مشاهده کردیم که علیرغم تلاشهای گستردهای که حامیان دولت داشتند، بالاخره استیضاح رأی آورد و آقای فرجیدانا کنار رفت.
مصادیق وحدت
وی اشارهای هم به برخی مصادیق وحدت کنونی اصولگرایان کرد و گفت: اعضای اصولگرای شورای شهر تهران که از طیفهای مختلف اصولگرایان هستند، در سال دوم انتخابات هیئت رئیسه وقتی که همعهد و پیمان شدند، نتیجه با سال گذشته تفاوت چشمگیری یافت و آقای مهندس چمران با رأی قاطع یعنی ۱۸ رأی رئیس شورای شهر تهران شد.
در معرفی آقایان نیلی و دانشآشتیانی به مجلس هم شاهد بودیم که هر دو فراکسیون، با وجود اختلاف نظر درباره مسائلی مثل تعیین هیئت رئیسه مجلس، یکپارچه موضع گرفتند و قبول نکردند افرادی که واجد شرایط نیستند و ردپای آنها در فتنه وجود دارد رأی بیاورند.
به هر حال حرکت همگرایی آغاز شده و قطعا نتایج فراوانی را به همراه خواهد داشت، لذا شما دیدید که بعد از همایش اخیر همگرایی اصولگرایان، برخی از رسانهها، احزاب و گروهها برآشفته شده بودند و نمیدانستند که این حرکت را چگونه تحلیل کنند؟! پس از همفکری و تجزیه و تحلیل اوضاع بر چند مسئله متمرکز شدند که حاکی از خالی بودن دست آنها بود. از جمله گفتند چرا فلان شخصیت در جلسه نبوده است؟ یعنی همه سعی خود را بهکار گرفتند تا علامت سؤالی را روی این نشست قرار دهند. در حالی که مگر خود آنها وقتی نشستی برگزار میکنند، تمام چهرهها و شخیصتهای معروفشان شرکت میکنند؟ طبیعی است که بعضی افراد بههر جهتی حضور نداشته باشند.
اصلاحطلبان این بیم و نگرانی را دارند که اگر اصولگرایان در کنار هم قرار بگیرند، آنها نمیتوانند روند قبلی خود را ادامه بدهند و به اهدافشان دست پیدا کنند. تحلیل اصلاحطلبان در سال گذشته این بود که وارد پاستور شدیم و بعد از پاستور به بهشت و از آن جا به بهارستان میرویم، ولی همین که به بهشت رسیدند با دوربرگردان مواجه شدند و مجبور شدند که عقبگرد کنند، یعنی طراحیها ابتر ماند.
حال که اصولگرایان بر اهمیت و ضرورت همگامی تأکید دارند و دیگر نمیخواهند مثل گذشته، بین خودشان وزنکشی و رقابت بکنند، شاهد هستیم که این تصمیم و اراده، تأثیرگذار بوده است. علیرغم اینکه اصلاحطلبان امکانات وسیع مطبوعاتی و تبلیغاتی و رسانهای دارند، و علاوهبر آن رسانههای خارج از کشور هم معمولا با آنها همراهی دارند، ولی میبینیم که در هر موردی اصولگرایان منسجم عمل کنند، آنها ره به جایی نخواهند برد.
انشاءالله نتیجه هماهنگی وفاداران به آرمانهای انقلاب، امام و رهبری را در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، با پیروزی قاطع خواهیم دید.
آزمونی برای ورود
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا احمدینژاد وارد وحدت اصولگرایان میشود یا خیر، بیان کرد: بههرحال یک سری سؤالات جدی در بین گروههای اصولگرا نسبت به برخی عملکردهای آقای احمدینژاد وجود دارد. لذا ورود وی به وحدت اصولگرایان بستگی به این دارد که بنشینند و با هم صحبت کنند و به یک جمعبندی برسند. تاکنون در این خصوص از سوی طرفین تمایلی ابراز نشده است.
قرابت با اصلاحات
حسینی درباره طرح قرابت احمدینژاد با اصلاحطلبان، گفت: بسیار بعید میدانم که چنین موضوعی مطرح باشد. برخی نزدیکان آقای احمدینژاد هم اصل ماجرا را تکذیب کردهاند. این مسائل بیشتر در فضای مجازی از سوی افرادی ارائه میشود که الزامی به واقعیتها ندارند و دنبال سوژههای جنجالی میگردند.
نقش جامعه روحانیت و جامعه مدرسین
حسینی در پاسخ به این سؤال که آیا محوریت جامعتین برای وحدت اصولگرایان، با توجه به اختلافاتی که در انتخابات 92 با هم داشتند، میتواند برای انتخابات مجلس کارساز باشد، گفت: نتیجه اختلافات گذشته را همه به رأیالعین دیدهاند و براساس فاعتبروا یا اولی الابصار درصدد تکرار گذشته نیستند. رخدادهای نامبارک گذشته، انذار و هشداری فرا روی آنان است که برای مصالح عالی نظام، پارهای خودمحوریها، تنگنظریها و مسائل حاشیهای را کنار بگذارند و بدون تردید نقش جامعتین در این همبستگی نقشی بیبدیل خواهد بود.
البته باید ساز و کار موضوع مشخص شود. مثلا برای انتخابات مجلس چه گروهی با تعداد از افراد و با چه ترکیبی تصمیمگیر نهایی باشند، مثل کارهایی که در گذشته انجام میشد و افرادی را برای این کار مأمور میکردند. البته در بحث خبرگان قطعا اختلافی نخواهد بود، زیرا مسئله خبرگان کاملا تخصصی و فراتر از مباحث سیاسی داخلی است و چون در این مجلس علمایی که سالهای سال به کار علمی و تدریس در حوزه اشتغال داشتهاند حضور پیدا میکنند، احزاب و تشکلهای اصولگرا هم در این خصوص مطالباتی ندارند.
اختلافات در انتخابات ریاستجمهوری ظاهر شد که کاندیداهای مختلفی مطرح بودند و خودشان یا طرفدارانشان به جدائیها دامن میزدند، اما الان این شقاق و جدایی مشاهده نمیشود لذا علاوهبر خبرگان، در مورد مجلس هم امکان توافق و ارائه لیست واحد سراسری وجود دارد.شاید بگویید در مجلس فعلی یعنی نهم، جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایی، لیست مجزا از هم دادند. بله درست است، ولی چه بسا آن موقع شرایط چنین اقتضا میکرد، یعنی اصلاحطلبان حضور بسیار کمرنگی داشتند و با وجود رقابت درون جبههای اصولگرایان احساس نمیشد که اصلاحطلبان پیروز شوند. لذا بعضی حساسیت نداشتند که حتما این دو گروه با هم یکی شوند، گفتند مانعی ندارد، رقابتی با هم داشته باشند، اما در شرایط کنونی که رقیبی فعال در صحنه است عقل سلیم حکم میکند که اصولگرایان در کنار هم باشند.
دیدگاه آیتالله
نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی درباره دیدگاه متفاوت آیتالله مصباح به مسئله وحدت اصولگرایان، بیان داشت: ممکن است پیشنهاد و راهکاری مطرح بشود که یک جمعی یا شخصیتی مثل آیتالله یزدی یا آیتالله مصباح آن را نپذیرند، ولی درحالحاضر هیچ فرد یا گروهی ضرورت وحدت و همبستگی را نفی نمیکند، با گفتوگو و همفکری امکان تفاهم وجود دارد و در جایی که میخواهد ائتلافی صورت بگیرد، هر کسی نمیتواند بر مواضع خود پافشاری کند. حتی پیامبر اکرم (ص) هم وقتی در مباحث اجتماعی و سیاسی با یارانشان مشورت میکردند، به نظر اکثریت اعتناء میکردند.
خدا رحمت کند آیتالله مهدویکنی میگفتند به همه کسانی که در لیست نهایی جامعه روحانیت هستند رأی ندادهام، ولی حالا که اکثریت این را گفتهاند، من هم حمایت میکنم.
محوریت ریشسفیدان
حسینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا همچنان ریشسفیدی میتواند در وحدت اصولگرایان مؤثر باشد، تصریح کرد: اگر بحث جامعتین و یا بزرگان اصولگرا مطرح میشود، به این معنی نیست که احزاب و تشکلها، هیچ فعالیتی انجام ندهند و منتظر بمانند، بلکه آنها الان دارند کار میکنند و هر گروهی در حال فراهم کردن زمینههاست. بررسیهای خود را انجام میدهند که ببینند در هر استان و شهرستان چه کسانی میتوانند در مجلس آینده حضور پیدا کنند. بعد از همه این تلاشها در نهایت به جایی میرسیم که باید یک جمعبندی انجام شود. یک جایی بین گروه تصمیمگیر اختلاف پیش میآید، باید یک محوریتی وجود داشته باشد که همگان در برابر آنها حرفشنوی داشته باشند. اصلاحطلبان هم وقتی در انتخابات 92 دیدند که با حضور همزمان دکتر عارف و دکتر روحانی نمیتوانند پیروز انتخابات باشند، بالاخره چند نفر از شیوخ آنها نشستند و درباره این مسأله تصمیم گرفتند و بقیه هم پذیرفتند.
بین اصولگرایان هم این وحدت نظر باید بیشتر باشد، اصولگرایان به مراتب اختلافاتشان بسیار کمتر بوده است. اصلاحطلبان و کارگزاران در گذشته اختلافات شدیدی با هم داشتند. رفتاری که برخی از افراطیون اصلاحطلب نسبت به آقای هاشمی داشتند، مثل ایجاد فضای سنگین و تبلیغات گسترده بر علیه وی که مانع از ورود ایشان به مجلس ششم شد، از جمله این منازعات بود. گروههای مختلف اصولگرایی این روحیه را دارند که فصلالخطاب را برخی از بزرگان قرار دهند.
مسئولیت خطیر
این استاد دانشگاه تهران درباره این سؤال که آیا عدم حضور ریشسفیدانی مانند مرحوم عسگراولادی و آیتالله مهدویکنی، میتواند به جریان اصولگرایی ضربه وارد کند، گفت: قطعا این دو بزرگوار نقش بسیار حائز اهمیتی داشتند و خدمات ارزندهای را ارائه کردند، ولی به هر حال این طور نیست که بعد از آنها، اصولگرایان نتوانند به تفاهم و توافق برسند. سفارش همیشگی مرحوم عسگراولادی و آیتالله مهدوی، دعوت به وحدت بود و حال که حضور ندارند چه بسا اصولگرایان احساس تعهد و مسئولیت بیشتری کنند و پایبندی بیشتری به وحدت نشان دهند.
تاکتیک در مقابل تاکتیک
حسینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا وحدت اصلاحطلبان، میتواند کار اصولگرایان را سخت بکند، گفت: وحدت اصلاحطلبان باعث میشود که اصولگرایان هم مسئله را جدی بگیرند. مثلا در سال 84، شاید یکی از دلایلی که باعث شد کاندیداهای متعدد اصولگرایی حضور داشته باشند، این بود که میدیدند در طرف مقابل هم آقایان معین، مهرعلیزاده، کروبی و هاشمی حضور دارند، لذا اصولگرایان میگفتند در پایان رقابتها دو نفر به مرحله دوم میروند که حتما یکی از آن دو نفر، اصولگرا است، لذا نگرانی جدی وجود نداشت. اما در سال 88 دیگر کاندیداهای متعدد نداشتیم، چون میدیدیم که اصلاحطلبان منسجم شدهاند و همه از میرحسین موسوی حمایت میکنند. لذا اصولگرایان هم با کاندیدای واحد وارد صحنه شدند و الان که اصلاحطلبان و کارگزاران مقدمات وحدت را فراهم میکنند اصولگرایان هم بر انسجام بین خود میافزایند.
فهم دیروز با اتفاقات امروز
وی درباره اینکه آیا امروز جریان اصولگرایی برای مردم جذابیت دارد، اظهار داشت: اصولگرایی چیزی نیست که جدای از نظام اسلامی باشد. تبیین اصولگرایی توسط رهبر معظم انقلاب انجام شده است، حالا نه به عنوان یک جناح سیاسی در کشور، بلکه به عنوان محورهایی که اصول اساسی نظام میباشد.
هر مقدار هم که پیش میرویم با توجه به ضعفهای آشکار که در دولت مشاهده میشود، گرایش مردم به سمت اصولگرایی بیشتر میشود. دولت در یک سال گذشته، توفیقات چشمگیری نداشته است که منجر به تقویت پایگاه مردمی شود. اصولگرایان از شورای شهر شروع کردند و بعد انتخابات ریاستجمهوری و سپس انتخابات مجلس را با موفقیت پشت سر گذاشتند و بالأخره توانستند که شرایط را عوض کنند. خیزی که سال گذشته اصلاحطلبان برداشتند، در همان حرکت اول ناکام ماند و در شورای شهر با بنبست مواجه شد.
البته ما آرزو داریم و دعا میکنیم دولت موفق باشد، اما کارنامه عملکرد و موضعگیریها در حوزههای مختلف نشانگر یک نقطه عطف و برجسته نیست که باعث اقبال عمومی شود. مردم حتی به فراخوانی که در آغاز راه از سوی دولت برای عدم ثبتنام یارانه داده شد توجهی نکردند. اینکه مردم از یک دولت و یا طیف سیاسی حمایت کنند، بستگی به موفقیتهای آن دولت و جریان دارد، مثلا در دولت دوم خرداد گفته میشد که شعار ما توسعه سیاسی است و ما مسئولیتی در قبال مشکلات اقتصادی مردم نداریم و شاهد بودیم که تلاش لازم برای آبادانی و رونق اقتصاد کشور انجام نمیشد. این رویکرد باعث رویگردانی مردم از آنها شد، چون مردم با گروه خاصی عهد اخوت نبستهاند که همیشه از آنها حمایت کنند، بلکه میزان عملکرد صادقانه است.
قرابت ظاهری
حسینی در ارزیابی قرابت اصلاحطلبان با برخی چهرههای اصولگرا، مانند لاریجانی و ناطقنوری هم گفت: اصلاحطلبان در دوره دوم خرداد، یک اصطکاک و چالش جدی با آقای لاریجانی به دلیل روشنگریهای صداوسیما در موضوعاتی مانند ماجرای کنفرانس برلین داشتند. لذا جریان اصلاحات مشکل میتواند با آقای لاریجانی قرابتی داشته باشد.
این فعلا تاکتیک اصلاحطلبان به حساب میآید که چون آقای لاریجانی در حال حاضر رئیس مجلس است، بهظاهر نشان بدهند که با وی همراه هستند، و از طرفی میخواهند با این اظهارات بین اصولگرایان ایجاد تفرقه بکنند، ولی مطلوب و ایدهآل آنها برای ریاست مجلس فردی اصلاحطلب مثل دکتر عارف است.
سکوت معنادار!
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه، آیا سکوت ناطقنوری شائبه نزدیکی وی با اصلاحطلبان را ایجاد نمیکند، خاطر نشان کرد: بههرحال آقای ناطقنوری در سال 76 رقیب جدی خاتمی بود و نیروهای ارزشی و متدین با جدیت از ایشان حمایت کردند. کسانی که امروز بهعنوان اصولگرا مطرح هستند زحمت زیادی کشیدند ولی ایشان به جهات گوناگون از جمله با ترفندهایی که طرف مقابل بهکار بست، با اقبال جامعه مواجه نشد. وی به دلایل مختلف بهتدریج کنار کشید و کمتر اظهارنظر کرد و بعید هم به نظر میرسد که در آینده به طور فعال در این حوزهها وارد بشود. البته وی در پشت صحنه در انتخابات 92 از دکتر روحانی حمایت کرد. با توجه به ارتباطاتی که هنوز آقای ناطق با نیروهای اصولگرا دارد و همچنین با توجه به موضعگیریهای گذشته جریان اصلاحات علیه وی، بعید و عجیب است که ایشان بخواهد دوش به دوش امثال خاتمی به حمایت از مخالفان سرسخت دیروز خود بپردازد.
جدایی ناطق از احمدی نژاد
حسینی درباره تأثیر دولت احمدینژاد بر جدایی ناطق از اصولگرایان، گفت: آقای ناطق در سال 84 تأکید داشت که احمدینژاد برای ریاستجمهوری کاندیدا نشود و از همان موقع اختلاف نظر بهوجود آمد. بعد هم التیام پیدا نکرد، چه بسا در مواردی هم این مسأله تشدید شد، و هنوز هم ادامه دارد.
دو راهی خط سوم
وزیر ارشاد دولت دهم درباره اینکه آیا امکان به وجود آمدن خط سوم در عرصه سیاسی کشور وجود دارد، ابراز داشت: در گذشته هم خیلیها بحث خط سوم و راه سوم را مطرح کردند ولی به نتیجه نرسیدند زیرا بهطور سنتی در کشور، حتی قبل از جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز، دو جریان وجود داشت. در اوائل پیروزی انقلاب هم در دولت سعی شد که از هر دو طیف در کابینه وزرایی حضور داشته باشند. بعد از مدتی اختلافات تشدید شد و امثال آقایان عسگراولادی، پرورش، مرتضی نبوی و احمد توکلی کنار گذاشته شدند و دیگر از این افراد استفاده نشد و این رقابت به شکلهای مختلف تاکنون ادامه داشته است و خارج از این دو جریان سیاسی نبوده است. حالا اینکه عدهای موفق شوند یک راه وسط را در پیش بگیرند، بعید بهنظر می رسد.
فشار بر پاشنه آشیل
حسینی دلیل فشار اصلاحطلبان به وزارت کشور را ناشی از تمامیتخواهی آنها دانست و گفت: اصلاح طلبان سعهصدر ندارند و در جایی که بحث قدرت مطرح شود، میخواهند که صد درصد در اختیار خودشان باشد. در همین شورای شهر تهران دیدید که چه برخورد تندی با خانم الهه راستگو داشتند! عملکرد وزارت کشور به گونهای بوده که الان استانداری را سراغ نداریم که بگوید اصولگرا است. با این وجود، دیگر دنبال چه هستند؟! بله، اگر با وجود فردی اصولگرا در رأس وزارت کشور انتخابهای وی هم در جهت اصولگرایی بود، آن موقع اصلاحطلبان میتوانستند ادعایی را مطرح کنند که چرا عملکرد دولتی که با حمایت ما روی کار آمده، اینگونه است؟
الان با وجود اینکه وزیر کشور پیشینه اصولگرایی دارد، عملا همه استانداران از طیفی هستند که مورد نظر دولت است. این که میگویند خود وزیر کشور هم باید تغییر کند، نشان میدهد که برنامههایی برای انتخابات دارند. غیر از این، چیزی به ذهن نمیرسد. با گذشت ماهها از کنار رفتن معاون سیاسی وزارت کشور، عدم توافق در مورد انتخاب جایگزین که رئیس ستاد انتخابات هم هست و نقش مهمی را ایفا میکند به همین دلیل است. خلاصه اصلاحطلبان قصد دارند که وزارت کشور دربست در اختیار و قلمرو آنها باشد، همان نگاهی که به وزارت علوم دارند!
طرح یک فرض
وی درباره اینکه آیا اگر امروز با توجه به شناختی که از احمدینژاد دارید، باز هم در صورت پیشنهاد تصدی وزارت ارشاد را میپذیرفتید، گفت: اگر شناختی که الان دارم را آن موقع هم داشتم، در آغاز شفافتر مباحث را مطرح میکردم تا انتظارات مشخصتر باشد. البته قبل از آن هم بهعنوان قائممقام وزیر علوم با دولت همکاری داشتم، این طور نبود که با شرایط بیگانه باشم ولی اینکه خود انسان به طور مستقیم برخورد داشته باشد و امور را تجربه کند، قطعا به شناخت بیشتری دست پیدا خواهد کرد.