صراط: گدای پولدار بوکانی که در جریان طرح جمعآوری متکدیان بازداشت شده بود ترحم و دلسوزی مردم را عامل اصلی تکدیگری خود عنوان کرد.
این مرد 62 ساله که در زمان دستگیری مبلغ 10 میلیون و 600 هزار تومان پول نقد از داخل لباسهایش کشف شد پس از انتقال به شهرداری درباره اینکه چرا گدایی را پیشه خود کرده است گفت: اهل یکی از روستاهای تکاب هستم و از 15 سال قبل در پارک بوکان گدایی میکنم.
20 سال قبل همسرم فوت کرد و از آنجایی که فرزندی ندارم، تنها شدم. تنهایی را دوست داشتم و نمیخواستم کسی تنهاییام را به هم بریزد. برای امرار معاش در خیابانها عطرفروشی میکردم و شیشههای عطر را به رهگذران یا مغازهداران میفروختم. مردمی که از من عطر میخریدند از روی دلرحمی و به تصور اینکه کمکی به من کرده باشند پول بیشتری میپرداختند و زمانی که میخواستم بقیه پول آنها را برگردانم، قبول نمیکردند. کمکم فکر کردم که میتوان بدون فروختن عطر هم پول درآورد. شروع به گدایی کردم و با ایستادن مقابل تالارهای عروسی یا مجالس عزا از مردم گدایی میکردم و پول خوبی هم به جیب میزدم. در طول روز هم به مغازههای مختلف یا پارک بوکان میرفتم و گدایی میکردم.
وی ادامه داد: مبلغی از این پولها را نزد خود نگه میداشتم و ب قیه را به حساب پساندازی که در بانک داشتم واریز میکردم. در مدت 15 سال مبلغ 120 میلیون تومان در حساب پس اندازم دارم و مبلغ 10 میلیون و 600 هزار تومان نیز نزد خودم نگه داشته بودم.
این مرد که خانهای را در یکی از محلههای بوکان اجاره کرده است با بیان اینکه هزینه زیادی برای زندگی نمیکرد ادامه داد: خرج زیادی نداشتم و معمولاً مردم مقداری غذا به من میدادند. من همه این پولها را برای روز مبادا پس انداز کرده بودم.
کامیل جهانی مدیر روابط عمومی شهرداری بوکان در مورد اینکه این مرد آیا دارای خانواده هست یا خیر،گفت: این گدای پولدار در حالی در پارک بوکان دستگیر شده است که بیش از 10 میلیون تومان پول نقد همراه داشت و بررسیهای ما نشان میدهد که خواهر و برادران او بارها از وی خواستهاند برای او خانهای تهیه و مخارج زندگی او را تأمین کنند اما او نپذیرفته بود و دوست داشته است به همین شیوه به زندگی ادامه دهد. گدای 62 ساله در اختیار دستگاه قضایی قرار گرفته و به گفته مسئولان قضایی دارایی وی مصادره شده و قرار است پس از صدور حکم برای ساخت ساختمان اورژانس اجتماعی در اداره بهزیستی هزینه شود.
کارشناسان معتقدند اگر این مرد با توجه بیجا و دلسوزی و ترحم مردم روبهرو نشده بود و به کار عطر فروشیاش ادامه میداد، روند زندگیاش اینگونه دچار ابهام و مشکل نمیشد و او میتوانست به صورت سالم با مشکلات زندگی خود دست و پنجه نرم کند.
این مرد 62 ساله که در زمان دستگیری مبلغ 10 میلیون و 600 هزار تومان پول نقد از داخل لباسهایش کشف شد پس از انتقال به شهرداری درباره اینکه چرا گدایی را پیشه خود کرده است گفت: اهل یکی از روستاهای تکاب هستم و از 15 سال قبل در پارک بوکان گدایی میکنم.
20 سال قبل همسرم فوت کرد و از آنجایی که فرزندی ندارم، تنها شدم. تنهایی را دوست داشتم و نمیخواستم کسی تنهاییام را به هم بریزد. برای امرار معاش در خیابانها عطرفروشی میکردم و شیشههای عطر را به رهگذران یا مغازهداران میفروختم. مردمی که از من عطر میخریدند از روی دلرحمی و به تصور اینکه کمکی به من کرده باشند پول بیشتری میپرداختند و زمانی که میخواستم بقیه پول آنها را برگردانم، قبول نمیکردند. کمکم فکر کردم که میتوان بدون فروختن عطر هم پول درآورد. شروع به گدایی کردم و با ایستادن مقابل تالارهای عروسی یا مجالس عزا از مردم گدایی میکردم و پول خوبی هم به جیب میزدم. در طول روز هم به مغازههای مختلف یا پارک بوکان میرفتم و گدایی میکردم.
وی ادامه داد: مبلغی از این پولها را نزد خود نگه میداشتم و ب قیه را به حساب پساندازی که در بانک داشتم واریز میکردم. در مدت 15 سال مبلغ 120 میلیون تومان در حساب پس اندازم دارم و مبلغ 10 میلیون و 600 هزار تومان نیز نزد خودم نگه داشته بودم.
این مرد که خانهای را در یکی از محلههای بوکان اجاره کرده است با بیان اینکه هزینه زیادی برای زندگی نمیکرد ادامه داد: خرج زیادی نداشتم و معمولاً مردم مقداری غذا به من میدادند. من همه این پولها را برای روز مبادا پس انداز کرده بودم.
کامیل جهانی مدیر روابط عمومی شهرداری بوکان در مورد اینکه این مرد آیا دارای خانواده هست یا خیر،گفت: این گدای پولدار در حالی در پارک بوکان دستگیر شده است که بیش از 10 میلیون تومان پول نقد همراه داشت و بررسیهای ما نشان میدهد که خواهر و برادران او بارها از وی خواستهاند برای او خانهای تهیه و مخارج زندگی او را تأمین کنند اما او نپذیرفته بود و دوست داشته است به همین شیوه به زندگی ادامه دهد. گدای 62 ساله در اختیار دستگاه قضایی قرار گرفته و به گفته مسئولان قضایی دارایی وی مصادره شده و قرار است پس از صدور حکم برای ساخت ساختمان اورژانس اجتماعی در اداره بهزیستی هزینه شود.
کارشناسان معتقدند اگر این مرد با توجه بیجا و دلسوزی و ترحم مردم روبهرو نشده بود و به کار عطر فروشیاش ادامه میداد، روند زندگیاش اینگونه دچار ابهام و مشکل نمیشد و او میتوانست به صورت سالم با مشکلات زندگی خود دست و پنجه نرم کند.