صراط: پسر نوجوانی که با جلب اعتماد آشنایی در یکی از شرکتهای تعاونی پایانه مسافربری دست به سرقت بچگانهای زده بود دستگیر شد.
مرد 60 ساله که در پایانه مسافربری غرب بود به پسر نوجوانی پناه داد، بیخبر از اینکه وی نقشهای تبهکارانه در سر دارد!
ساعت 4 صبح اول آذرماه سال جاری بود که صدای «دزد-دزد» در فضای سرد ترمینال پیچید. پسری لاغر اندام که یک لپتاپ در دست داشت در چشم برهم زدنی پا به فرار گذاشت و در همهمه ترمینال گم شد.
این مرد که میدانست پسر نوجوان در آن مکان تردد دارد منتظر ماند تا در موقعیت مناسب وی را شناسایی کند. یک هفته پس از این اتفاق مرد، دزد لپتاپ و پولهایش را شناخت و وی را دستگیر کرد و تحویل مأموران کلانتری 209 ترمینال داد.
بررسیهای ابتدایی نشان میداد این پسر همان دزد فراری است.
با به دست آمدن این سرنخها پرونده برای رسیدگی به دادسرای کودکان و نوجوانان ارسال شد.
این مرد در بیان جزئیات این پرونده به قاضی «مشفق» گفت: ساعت 3 صبح اول آذرماه بود که «امیرعلی» وارد قسمت پذیرایی ترمینال شد و از من درخواست یک لیوان چای کرد.
چند بار او را در ترمینال دیده بودم و دلم به حالش میسوخت. وقتی دیدم خسته نزد من آمده است برای او یک لیوان چای آوردم. او هر از گاهی پیش من میآمد، تا حدودی به وی اطمینان داشتم اما آن روز نمیدانم چرا امیرعلی جواب مهربانی مرا با دزدی و نمکنشناسی داد.
لپتاپم را در شارژ گذاشته بودم و یک پاکت که حاوی دو میلیون تومان بود نیز کنار آن گذاشته بودم. با وی نشسته بودیم و صحبت میکردیم ولی یک لحظه از او غافل شدم، دیدم او پاکت پول و لپتاپ را برداشته و فرار کرده است. خیلی شوکه شده بودم تا اینکه هفته بعد او را دیدم و تحویل مأموران دادم.
امیرعلی برای دفاع از خود به قاضی شعبه سوم دادسرای اطفال گفت: من پاکت پولی برنداشتم. نمیدانم چرا دست به چنین کاری زدم. در یک لحظه وسوسه شدم و لپتاپ را برداشتم اما در
همان ترمینال عدهای معتاد بر سرم ریختند و لپتاپ را دزدیدند و رفتند.
این پسر که اشک در چشمهایش حلقه زده بود، گفت: من با اینکه شبها حتی جایی برای خواب نداشتم هرگز دزدی نمیکردم اما در یک لحظه وسوسه شدم و دست به این کار زدم. من خانوادهای ندارم که از من حمایت کنند. خیلی از رفتارم پشیمانم و حاضرم اشتباهم را جبران کنم.
با اعترافات این پسر جوان و احتمال اینکه وی سرقتهای دیگری نیز کرده باشد، قاضی پرونده دستور داد تیمی از پلیس آگاهی به تحقیقات گستردهای دست بزند.
بنابر این گزارش، از آنجایی که امیرعلی نمیتوانست وثیقه 5 میلیون تومانی را پرداخت کند به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شد تا زوایای پنهان این سرقت بچگانه آشکار شود.
مرد 60 ساله که در پایانه مسافربری غرب بود به پسر نوجوانی پناه داد، بیخبر از اینکه وی نقشهای تبهکارانه در سر دارد!
ساعت 4 صبح اول آذرماه سال جاری بود که صدای «دزد-دزد» در فضای سرد ترمینال پیچید. پسری لاغر اندام که یک لپتاپ در دست داشت در چشم برهم زدنی پا به فرار گذاشت و در همهمه ترمینال گم شد.
این مرد که میدانست پسر نوجوان در آن مکان تردد دارد منتظر ماند تا در موقعیت مناسب وی را شناسایی کند. یک هفته پس از این اتفاق مرد، دزد لپتاپ و پولهایش را شناخت و وی را دستگیر کرد و تحویل مأموران کلانتری 209 ترمینال داد.
بررسیهای ابتدایی نشان میداد این پسر همان دزد فراری است.
با به دست آمدن این سرنخها پرونده برای رسیدگی به دادسرای کودکان و نوجوانان ارسال شد.
این مرد در بیان جزئیات این پرونده به قاضی «مشفق» گفت: ساعت 3 صبح اول آذرماه بود که «امیرعلی» وارد قسمت پذیرایی ترمینال شد و از من درخواست یک لیوان چای کرد.
چند بار او را در ترمینال دیده بودم و دلم به حالش میسوخت. وقتی دیدم خسته نزد من آمده است برای او یک لیوان چای آوردم. او هر از گاهی پیش من میآمد، تا حدودی به وی اطمینان داشتم اما آن روز نمیدانم چرا امیرعلی جواب مهربانی مرا با دزدی و نمکنشناسی داد.
لپتاپم را در شارژ گذاشته بودم و یک پاکت که حاوی دو میلیون تومان بود نیز کنار آن گذاشته بودم. با وی نشسته بودیم و صحبت میکردیم ولی یک لحظه از او غافل شدم، دیدم او پاکت پول و لپتاپ را برداشته و فرار کرده است. خیلی شوکه شده بودم تا اینکه هفته بعد او را دیدم و تحویل مأموران دادم.
امیرعلی برای دفاع از خود به قاضی شعبه سوم دادسرای اطفال گفت: من پاکت پولی برنداشتم. نمیدانم چرا دست به چنین کاری زدم. در یک لحظه وسوسه شدم و لپتاپ را برداشتم اما در
همان ترمینال عدهای معتاد بر سرم ریختند و لپتاپ را دزدیدند و رفتند.
این پسر که اشک در چشمهایش حلقه زده بود، گفت: من با اینکه شبها حتی جایی برای خواب نداشتم هرگز دزدی نمیکردم اما در یک لحظه وسوسه شدم و دست به این کار زدم. من خانوادهای ندارم که از من حمایت کنند. خیلی از رفتارم پشیمانم و حاضرم اشتباهم را جبران کنم.
با اعترافات این پسر جوان و احتمال اینکه وی سرقتهای دیگری نیز کرده باشد، قاضی پرونده دستور داد تیمی از پلیس آگاهی به تحقیقات گستردهای دست بزند.
بنابر این گزارش، از آنجایی که امیرعلی نمیتوانست وثیقه 5 میلیون تومانی را پرداخت کند به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شد تا زوایای پنهان این سرقت بچگانه آشکار شود.