صراط: رفیع افتخار درباره چرایی کمرغبتی مردم به مطالعه، بورس نبودن این پدیده در ایران را مطرح کرد.
این نویسنده گفت: این سؤال که چرا مردم ما نسبت به مطالعه کمرغبت هستند سؤال دردناکی است و من با شنیدن آن به یاد مرحوم آذریزدی افتادم که همیشه با حسرت میگفت دلم میخواست نوجوانیام را در خیابانها در حال خواندن کتاب میدیدم.
او افزود: بعضیها این مشکل را مربوط به معیشت و وضعیت نابسامان اقتصادی میبینند. البته شرایط اقتصادی را میتوان در این زمینه دخیل دانست، اما مگر مردم کشورهای دیگر با شرایط به مراتب بدتر به کتاب و مطالعه پشت کردهاند؟ و مگر آنهایی که پولدارند همیشه کتاب میخوانند و برای کتاب سر و دست میشکنند؟
افتخار در ادامه بیان کرد: منظور این است که در موضوع مطالعه اوضاع اقتصادی شرط لازم است ولی کافی نیست. امروزه در خیلی جاها مثل مترو و اتوبوس از پیر و جوان آدمهایی را میبینیم که مشغول تق تق کوبیدن روی دکمههای موبایل و سرگرم شدن با انواع و اقسام بازیهای کامپیوتری هستند. هزینههای همین کارها را حساب کنید سر به آسمان میزند. آنان حاضر به پرداخت اینگونه هزینهها و تلف کردن عمر و وقتشان هستند، اما حاضر به خرید یک کتاب و خواندن آن نیستند.
این نویسنده همچنین گفت: برخی مشکل کمبود مطالعه را در آموزش و پرورش و تعداد کم کتابخانهها میبینند. البته فرهنگسازی مهم است و ساختار آموزشی و پرورشی کشور نیازمند تغییراتی است، اما مگر ما هم در این سیستم درس نخواندهایم، مگر مدرسههای ما کتابخانه داشت؟ خودمان دنبال کتابها میرفتیم.
او تأکید کرد: به نظر میرسد نبود توجه و علاقه به فرهنگ مکتوب و کتابخانهیی در جامعه ما ریشهای تاریخی دارد؛ به عبارت دیگر در شرایطی که چیزی مثل فوتبال در خون ماست، چیزی مثل کتاب در خون ما نیست.
رفیع افتخار همچنین گفت: آقایی را میشناسم که دکترایش را در کانادا گذرانده. اصلا خود و خانوادهاش به ادبیات علاقه ندارند. برایم تعریف میکرد در سرمای منفی 20 از ساعت 5 صبح رفته است توی صف خرید کتاب «هری پاتر» تا «هری پاتر» به مبلغ 36 دلار را برای دخترش بگیرد. حالا سالهاست که آنها برگشتهاند ایران و به قول خودش از آن زمان یک کتاب هم نخواندهاند، به عبارتی موضوع این است: کتاب روی بورس نیست؛ همین!
این نویسنده گفت: این سؤال که چرا مردم ما نسبت به مطالعه کمرغبت هستند سؤال دردناکی است و من با شنیدن آن به یاد مرحوم آذریزدی افتادم که همیشه با حسرت میگفت دلم میخواست نوجوانیام را در خیابانها در حال خواندن کتاب میدیدم.
او افزود: بعضیها این مشکل را مربوط به معیشت و وضعیت نابسامان اقتصادی میبینند. البته شرایط اقتصادی را میتوان در این زمینه دخیل دانست، اما مگر مردم کشورهای دیگر با شرایط به مراتب بدتر به کتاب و مطالعه پشت کردهاند؟ و مگر آنهایی که پولدارند همیشه کتاب میخوانند و برای کتاب سر و دست میشکنند؟
افتخار در ادامه بیان کرد: منظور این است که در موضوع مطالعه اوضاع اقتصادی شرط لازم است ولی کافی نیست. امروزه در خیلی جاها مثل مترو و اتوبوس از پیر و جوان آدمهایی را میبینیم که مشغول تق تق کوبیدن روی دکمههای موبایل و سرگرم شدن با انواع و اقسام بازیهای کامپیوتری هستند. هزینههای همین کارها را حساب کنید سر به آسمان میزند. آنان حاضر به پرداخت اینگونه هزینهها و تلف کردن عمر و وقتشان هستند، اما حاضر به خرید یک کتاب و خواندن آن نیستند.
این نویسنده همچنین گفت: برخی مشکل کمبود مطالعه را در آموزش و پرورش و تعداد کم کتابخانهها میبینند. البته فرهنگسازی مهم است و ساختار آموزشی و پرورشی کشور نیازمند تغییراتی است، اما مگر ما هم در این سیستم درس نخواندهایم، مگر مدرسههای ما کتابخانه داشت؟ خودمان دنبال کتابها میرفتیم.
او تأکید کرد: به نظر میرسد نبود توجه و علاقه به فرهنگ مکتوب و کتابخانهیی در جامعه ما ریشهای تاریخی دارد؛ به عبارت دیگر در شرایطی که چیزی مثل فوتبال در خون ماست، چیزی مثل کتاب در خون ما نیست.
رفیع افتخار همچنین گفت: آقایی را میشناسم که دکترایش را در کانادا گذرانده. اصلا خود و خانوادهاش به ادبیات علاقه ندارند. برایم تعریف میکرد در سرمای منفی 20 از ساعت 5 صبح رفته است توی صف خرید کتاب «هری پاتر» تا «هری پاتر» به مبلغ 36 دلار را برای دخترش بگیرد. حالا سالهاست که آنها برگشتهاند ایران و به قول خودش از آن زمان یک کتاب هم نخواندهاند، به عبارتی موضوع این است: کتاب روی بورس نیست؛ همین!