صراط: اکنون یک سال و اندی است که سکان هدایت مذاکرات هستهای بین ایران و شش کشوری که خود را قدرتهای جهانی میخوانند، به دست تیم دیپلماسی دولت آقای حسن روحانی است. در طی این یکسال و نیم در بین تمام جناحها و گروههای سیاسی کشور دستکم در این دو نقطه اتفاق نظر وجود دارد که اولا، باید از حقوق ملت محافظت کرد و ثانیا تیم مذاکرهکننده هستهای کشور در این دوران، زحمات زیادی برای حفظ حقوق ملت در عین از میان برداشتن تحریمهای ظالمانه غرب علیه ایران صورت داده است؛ تلاشی که علیرغم وجود انتقادات نسبت به برخی موضوعات در بین بعضی متفکرین، نفس آن مورد حمایت همگان است.
با این حال، روز 26 آذر گذشته در دانشگاه تهران واقعهای تلخ رخ داد و سخنانی مطرح شد که اگرچه نفس طرح آنها نشانه وجود آزادی بیان در ایران است – تا آنجا که دو نفر بهنامهای شیرزاد و زیباکلام بتوانند دستاوردهایی که ملت پای آنها خون داده زیر سوال ببرند – اما در خور واکنش جدی کسانی بود که در مقطع فعلی و مقاطع سابق، در امر رشد و توسعه هستهای کشور و همچنین مذاکرات هستهای دستی بر آتش داشته و دارند.
آنچه شایسته سوال است آنکه چرا کسی در میان اعضای محترم دولت، وزارت امور خارجه که مسئولیت مذاکرات هستهای را برعهده دارد و سازمان انرژی اتمی نسبت به این مواضع پرمساله موضعی نگرفت؟ اگرچه سیاست صبر و سکوت در بسیاری موارد میتواند سیاست خوبی باشد اما صبر در برابر زیر سوال بردن همهچیز و اهانت به همهکس شاید نهتنها سیاست خوبی نباشد بلکه اطلاق عنوان سیاست بر آن محل ابهام است. بیتعارف باید اذعان کرد که برداشت دقیق از این سکوت، «انفعال» است.
سیاست اساسی دولت از ابتدا این بوده که حافظ حقوق مردم به طریقی است که هم سانتریفیوژها بچرخند و هم چرخ زندگی مردم، بنابراین آیا نباید در برابر کسانی که با لحنی اهانتبار خواستار نچرخیدن سانتریفیوژها هستند، واکنش نشان دهد؟ آقای روحانی خود قبلا مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای بوده و اکنون نیز طبعا بر مذاکرات نظارت دارد. بارها دیده شده که منتقدین برخی سیاستهای دولت فعلی بهخصوص آنها که در خصوص تاکتیکهای مذاکراتی نظر مخالف با دولت دارند، با واژگانی تند از جانب ایشان مورد سرزنش واقع شدهاند. «سوال اینجاست که آن جهنمی که "منتقدین" به آن حواله داده شدند، برای منکرین دستاوردهای هستهای کشور جایی ندارد؟»
سکوت تیم مذاکرهکننده هستهای که خود بیشترین تلاشهای را برای حفاظت از حقوق هستهای مردم به عمل آورده و خود بر حفظ این حقوق تاکید دارد، چرا کوچکترین واکنشی در این خصوص نشان نداده است؟ آن هم در شرایطی که پیش از این یادداشت فلان روزنامه موجب واکنشهای نسبتا تند شخص وزیر خارجه شده است. درست است که وزارت امور خارجه مسئول واکنش رسمی در برابر سخنان کسانی که سمت رسمی ندارند، نیست؛ اما انتظار بهجایی است که همانگونه که در برابر آن دسته «انتقادات» واکنش نشان داده میشد، در برابر این دسته «لاطائلات» هم واکنش نشان داده شود.
اما از همه عجیبتر سکوت سازمان انرژی اتمی است. یکی از آن دو نفر مزبور، تهمتهایی را به سازمان انرژی اتمی زده که قابل پیگرد حقوقی هم هست. در این بین شاید بتوان با ملاحظه سکوت دولت و وزارت خارجه را توجیه کرد اما دیگر سکوت این مرجع سوم، قابل هیچگونه توجیهی نیست.
اسفناک خواهد بود اگر بخشهایی از افکار عمومی جامعه به این باور برسند که سکوت مزبور، نشانه رضاست. آنگاه سکوت مزبور، هزینهبر هم خواهد بود. کسانی که در همین دولت برای حفظ حقوق هستهای ایران تلاش فراوان و بیشائبه کردهاند، بد نبود که در برابر این سخنان واکنشی درخور نشان میدادند.
با این حال، روز 26 آذر گذشته در دانشگاه تهران واقعهای تلخ رخ داد و سخنانی مطرح شد که اگرچه نفس طرح آنها نشانه وجود آزادی بیان در ایران است – تا آنجا که دو نفر بهنامهای شیرزاد و زیباکلام بتوانند دستاوردهایی که ملت پای آنها خون داده زیر سوال ببرند – اما در خور واکنش جدی کسانی بود که در مقطع فعلی و مقاطع سابق، در امر رشد و توسعه هستهای کشور و همچنین مذاکرات هستهای دستی بر آتش داشته و دارند.
آنچه شایسته سوال است آنکه چرا کسی در میان اعضای محترم دولت، وزارت امور خارجه که مسئولیت مذاکرات هستهای را برعهده دارد و سازمان انرژی اتمی نسبت به این مواضع پرمساله موضعی نگرفت؟ اگرچه سیاست صبر و سکوت در بسیاری موارد میتواند سیاست خوبی باشد اما صبر در برابر زیر سوال بردن همهچیز و اهانت به همهکس شاید نهتنها سیاست خوبی نباشد بلکه اطلاق عنوان سیاست بر آن محل ابهام است. بیتعارف باید اذعان کرد که برداشت دقیق از این سکوت، «انفعال» است.
سیاست اساسی دولت از ابتدا این بوده که حافظ حقوق مردم به طریقی است که هم سانتریفیوژها بچرخند و هم چرخ زندگی مردم، بنابراین آیا نباید در برابر کسانی که با لحنی اهانتبار خواستار نچرخیدن سانتریفیوژها هستند، واکنش نشان دهد؟ آقای روحانی خود قبلا مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای بوده و اکنون نیز طبعا بر مذاکرات نظارت دارد. بارها دیده شده که منتقدین برخی سیاستهای دولت فعلی بهخصوص آنها که در خصوص تاکتیکهای مذاکراتی نظر مخالف با دولت دارند، با واژگانی تند از جانب ایشان مورد سرزنش واقع شدهاند. «سوال اینجاست که آن جهنمی که "منتقدین" به آن حواله داده شدند، برای منکرین دستاوردهای هستهای کشور جایی ندارد؟»
سکوت تیم مذاکرهکننده هستهای که خود بیشترین تلاشهای را برای حفاظت از حقوق هستهای مردم به عمل آورده و خود بر حفظ این حقوق تاکید دارد، چرا کوچکترین واکنشی در این خصوص نشان نداده است؟ آن هم در شرایطی که پیش از این یادداشت فلان روزنامه موجب واکنشهای نسبتا تند شخص وزیر خارجه شده است. درست است که وزارت امور خارجه مسئول واکنش رسمی در برابر سخنان کسانی که سمت رسمی ندارند، نیست؛ اما انتظار بهجایی است که همانگونه که در برابر آن دسته «انتقادات» واکنش نشان داده میشد، در برابر این دسته «لاطائلات» هم واکنش نشان داده شود.
اما از همه عجیبتر سکوت سازمان انرژی اتمی است. یکی از آن دو نفر مزبور، تهمتهایی را به سازمان انرژی اتمی زده که قابل پیگرد حقوقی هم هست. در این بین شاید بتوان با ملاحظه سکوت دولت و وزارت خارجه را توجیه کرد اما دیگر سکوت این مرجع سوم، قابل هیچگونه توجیهی نیست.
اسفناک خواهد بود اگر بخشهایی از افکار عمومی جامعه به این باور برسند که سکوت مزبور، نشانه رضاست. آنگاه سکوت مزبور، هزینهبر هم خواهد بود. کسانی که در همین دولت برای حفظ حقوق هستهای ایران تلاش فراوان و بیشائبه کردهاند، بد نبود که در برابر این سخنان واکنشی درخور نشان میدادند.