صراط: عاملان قتل یک زن در دادگاه جنایی تهران دفاعیات عجیبی کردند.
این دو مرد که همه شاخههای علمی و پلیسی نشان میدهد زن جوان را کشتهاند اصرار بر بیگناهی میکنند.
ساعت 10 شب پنجم خردادماه سال گذشته رهگذری وحشتزده مأموران پلیس را در جریان پیدا شدن جسد زن جوانی در مسیر شهریار به کرج قرار داد. دقایقی نگذشته بود که تیمی از پلیس خود را بالای سر جسد رساند و در نخستین فرضیه احتمال مرگ این زن در تصادف با خودروهای عبوری را پیشروی خود دید. وقتی بازپرس ویژه قتل از مأموران پلیس جنایی غرب استان تهران برای بررسیهای بیشتر در محل حاضر شدند پی بردند مرگ این زن تصادفی نبوده و وی به قتل رسیده است. در بازرسیهای میدانی هیچ مدرک شناساییای از زن جوان به دست نیامد تا اینکه در بررسی پرونده زنان گمشده مشخص شد قربانی زنی به نام فاطمه است که با دو دختر و شوهرش در پرندک زندگی میکرد.
شوهر فاطمه به نام «رضا» وقتی در جریان قتل وی قرار گرفت به کارآگاهان گفت: ساعت 5 عصر از سرکار به خانه آمدم، فاطمه در خانه بود و چون کاری نداشتم خوابیدم، ساعت 9 شب بود که از خواب بیدار شدم دیدم فاطمه در خانه نیست که همان لحظه خانواده همسرم به خانهمان آمدند و باجناقم «عباس» گفت فاطمه را زمان سوار شدن به پیکان وانتی دیده است.
وی افزود: شوکه شده بودم که تلفنم به صدا درآمد و اسماعیل که قرار بود پردههای خانهمان را نصب کند ادعا کرد فاطمه را در نزدیکی روستای «یغه» پیاده کرده است.
عباس نیز گفت: با همسر و مادرزنم قصد داشتیم به خانه فاطمه برویم که در خیابان دیدم فاطمه سوار پیکان وانت شد و زمانی که به دنبالشان رفتم آنها بسرعت پا به فرار گذاشتند. در این مرحله فرضیه قاتل بودن اسماعیل توسط کارآگاهان کلید زده شد و جوان 22 ساله روز 16 خردادماه در خانه برادرش دستگیر شد.
اسماعیل در بازجویی های نخست به مأموران گفت: مدتی بود که با فاطمه آشنا شده بودم و قرار بود شب حادثه با هم برای شام به بیرون برویم که از دوستم ابراهیم نیز خواستم همراهمان باشد.
وی افزود: وقتی فاطمه سوار خودرویمان شد مردی تعقیبمان کرد و ما که ترسیده بودیم با سرعت فرار کردیم و خودمان را به باغی رساندیم.
عامل جنایت ادامه داد: در مسیر بازگشت، فاطمه میگفت دامادشان وی را دیده و نمیتواند دیگر به خانه بازگردد و سر این مسأله باهم درگیر شدیم که برای رهایی از دست فاطمه با چاقوی میوهخوری وی را به قتل رساندم و آن را در کنار جاده رها کردیم.همین ادعاها کافی بود تا مأموران به سراغ ابراهیم که در این جنایت حضور داشته رفته و وی را نیز در همان روز دستگیر کنند.ابراهیم 29 ساله نیز وقتی دید اسماعیل پرده از راز جنایتشان برداشته لب به اعتراف باز کرد و شرکت در جنایت را پذیرفت.
ادعاهای عجیب در دادگاه
ساعت 5/11 صبح دیروز جلسه رسیدگی به پرونده قتل زن جوان در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری برگزار شد.ابتدا خانواده فاطمه پشت تریبون قرار گرفتند و خواستار قصاص قاتل دخترشان شدند.
سپس اسماعیل برای دفاع از خود پیشروی پنج قاضی عالیرتبه جنایی ایستاد و با خونسردی گفت: من قاتل نیستم.
وی افزود: در خیابانها چادر میفروختم که فاطمه به سراغم آمد و خواست یک چادر عربی برایش آماده کنم و سپس گفت میخواهد برای خانهاش پرده بخرد که من گفتم در این زمینه آشنا دارم و با هم وارد خانهاش شدیم. رضا در خانه بود ولی فکر نمیکردم شوهرش باشد و برای اینکه آشنای پرده فروشم را به وی معرفی کنم شماره تلفنم را به فاطمه دادم.
وی ادامه داد: همین شماره دادن کافی بود تا با هم آشنا شویم، پس از تماسهای تلفنی قرار شد همدیگر را ملاقات کنیم.عید بود که با هم بیرون رفتیم و زمانی که در شهریار خواستیم از هم جدا شویم، رضا را پیش روی خود دیدم که وی مرا به باد کتک گرفت و فاطمه نیز به خانه رفت.شب بود که فاطمه با موبایلم تماس گرفت و گفت رضا شوهرم است و قرار شده گوشی موبایلم را خاموش کنم.
اسماعیل افزود: پس از چند وقت فاطمه دوباره با شماره دیگری به من پیامک داد و ادعا کرد موبایل شوهرش است و مدتی نیز با این شماره با هم صحبت کردیم و فاطمه ادعا کرد میخواهد از شوهرش جدا شود.
وی ادامه داد: چون قرار بود پردهفروش آشنایم را به او معرفی کنم با هم قرار گذاشتیم و با ابراهیم به سراغ فاطمه رفتیم که دامادشان ما را دید و پا به فرار گذاشتیم.رضا میدانست که من قرار است پردههای خانهشان را نصب کنم به همین خاطر به ما شک نداشت و پس از فرار ما از دست باجناقش به او زنگ زدیم و گفتیم فاطمه میترسد و آن را در نزدیکی روستای «یغه» پیاده کردیم.وی گفت: فاطمه میترسید به خانه برگردد و ما هم او را در خیابان پیاده کردیم و نمیدانیم چطور این حادثه رخ داده است.
اسماعیل در پایان گفت: روزهای نخست در شرایط روحی و روانی بدی قتل را به گردن گرفتم.
ابراهیم نیز در دفاع از خود گفت: من از ماجرا بیخبر بودم و قرار بود کار نصب پرده خانه فاطمه را انجام دهم که با اسماعیل به سراغ فاطمه رفتم و زمانی که زن جوان سوار وانت شد مردی را در تعقیبش دیدم که مجبور به فرار شدیم.
وی افزود: فاطمه میترسید که به خانه برگردد به همین خاطر او را در کنار خیابان پیاده کردیم و از قتل وی اطلاعی نداریم.بنابر این گزارش، این ادعاها در حالی بود که اسماعیل روزهای نخست جنایت با چاقوی دسته قرمز اعتراف کرده بود و چاقوی دسته قرمز نیز در خودروی پیکان وانت به دست آمده است و حالا باید پنج قاضی حکم نهایی را صادر کنند.
این دو مرد که همه شاخههای علمی و پلیسی نشان میدهد زن جوان را کشتهاند اصرار بر بیگناهی میکنند.
ساعت 10 شب پنجم خردادماه سال گذشته رهگذری وحشتزده مأموران پلیس را در جریان پیدا شدن جسد زن جوانی در مسیر شهریار به کرج قرار داد. دقایقی نگذشته بود که تیمی از پلیس خود را بالای سر جسد رساند و در نخستین فرضیه احتمال مرگ این زن در تصادف با خودروهای عبوری را پیشروی خود دید. وقتی بازپرس ویژه قتل از مأموران پلیس جنایی غرب استان تهران برای بررسیهای بیشتر در محل حاضر شدند پی بردند مرگ این زن تصادفی نبوده و وی به قتل رسیده است. در بازرسیهای میدانی هیچ مدرک شناساییای از زن جوان به دست نیامد تا اینکه در بررسی پرونده زنان گمشده مشخص شد قربانی زنی به نام فاطمه است که با دو دختر و شوهرش در پرندک زندگی میکرد.
شوهر فاطمه به نام «رضا» وقتی در جریان قتل وی قرار گرفت به کارآگاهان گفت: ساعت 5 عصر از سرکار به خانه آمدم، فاطمه در خانه بود و چون کاری نداشتم خوابیدم، ساعت 9 شب بود که از خواب بیدار شدم دیدم فاطمه در خانه نیست که همان لحظه خانواده همسرم به خانهمان آمدند و باجناقم «عباس» گفت فاطمه را زمان سوار شدن به پیکان وانتی دیده است.
وی افزود: شوکه شده بودم که تلفنم به صدا درآمد و اسماعیل که قرار بود پردههای خانهمان را نصب کند ادعا کرد فاطمه را در نزدیکی روستای «یغه» پیاده کرده است.
عباس نیز گفت: با همسر و مادرزنم قصد داشتیم به خانه فاطمه برویم که در خیابان دیدم فاطمه سوار پیکان وانت شد و زمانی که به دنبالشان رفتم آنها بسرعت پا به فرار گذاشتند. در این مرحله فرضیه قاتل بودن اسماعیل توسط کارآگاهان کلید زده شد و جوان 22 ساله روز 16 خردادماه در خانه برادرش دستگیر شد.
اسماعیل در بازجویی های نخست به مأموران گفت: مدتی بود که با فاطمه آشنا شده بودم و قرار بود شب حادثه با هم برای شام به بیرون برویم که از دوستم ابراهیم نیز خواستم همراهمان باشد.
وی افزود: وقتی فاطمه سوار خودرویمان شد مردی تعقیبمان کرد و ما که ترسیده بودیم با سرعت فرار کردیم و خودمان را به باغی رساندیم.
عامل جنایت ادامه داد: در مسیر بازگشت، فاطمه میگفت دامادشان وی را دیده و نمیتواند دیگر به خانه بازگردد و سر این مسأله باهم درگیر شدیم که برای رهایی از دست فاطمه با چاقوی میوهخوری وی را به قتل رساندم و آن را در کنار جاده رها کردیم.همین ادعاها کافی بود تا مأموران به سراغ ابراهیم که در این جنایت حضور داشته رفته و وی را نیز در همان روز دستگیر کنند.ابراهیم 29 ساله نیز وقتی دید اسماعیل پرده از راز جنایتشان برداشته لب به اعتراف باز کرد و شرکت در جنایت را پذیرفت.
ادعاهای عجیب در دادگاه
ساعت 5/11 صبح دیروز جلسه رسیدگی به پرونده قتل زن جوان در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری برگزار شد.ابتدا خانواده فاطمه پشت تریبون قرار گرفتند و خواستار قصاص قاتل دخترشان شدند.
سپس اسماعیل برای دفاع از خود پیشروی پنج قاضی عالیرتبه جنایی ایستاد و با خونسردی گفت: من قاتل نیستم.
وی افزود: در خیابانها چادر میفروختم که فاطمه به سراغم آمد و خواست یک چادر عربی برایش آماده کنم و سپس گفت میخواهد برای خانهاش پرده بخرد که من گفتم در این زمینه آشنا دارم و با هم وارد خانهاش شدیم. رضا در خانه بود ولی فکر نمیکردم شوهرش باشد و برای اینکه آشنای پرده فروشم را به وی معرفی کنم شماره تلفنم را به فاطمه دادم.
وی ادامه داد: همین شماره دادن کافی بود تا با هم آشنا شویم، پس از تماسهای تلفنی قرار شد همدیگر را ملاقات کنیم.عید بود که با هم بیرون رفتیم و زمانی که در شهریار خواستیم از هم جدا شویم، رضا را پیش روی خود دیدم که وی مرا به باد کتک گرفت و فاطمه نیز به خانه رفت.شب بود که فاطمه با موبایلم تماس گرفت و گفت رضا شوهرم است و قرار شده گوشی موبایلم را خاموش کنم.
اسماعیل افزود: پس از چند وقت فاطمه دوباره با شماره دیگری به من پیامک داد و ادعا کرد موبایل شوهرش است و مدتی نیز با این شماره با هم صحبت کردیم و فاطمه ادعا کرد میخواهد از شوهرش جدا شود.
وی ادامه داد: چون قرار بود پردهفروش آشنایم را به او معرفی کنم با هم قرار گذاشتیم و با ابراهیم به سراغ فاطمه رفتیم که دامادشان ما را دید و پا به فرار گذاشتیم.رضا میدانست که من قرار است پردههای خانهشان را نصب کنم به همین خاطر به ما شک نداشت و پس از فرار ما از دست باجناقش به او زنگ زدیم و گفتیم فاطمه میترسد و آن را در نزدیکی روستای «یغه» پیاده کردیم.وی گفت: فاطمه میترسید به خانه برگردد و ما هم او را در خیابان پیاده کردیم و نمیدانیم چطور این حادثه رخ داده است.
اسماعیل در پایان گفت: روزهای نخست در شرایط روحی و روانی بدی قتل را به گردن گرفتم.
ابراهیم نیز در دفاع از خود گفت: من از ماجرا بیخبر بودم و قرار بود کار نصب پرده خانه فاطمه را انجام دهم که با اسماعیل به سراغ فاطمه رفتم و زمانی که زن جوان سوار وانت شد مردی را در تعقیبش دیدم که مجبور به فرار شدیم.
وی افزود: فاطمه میترسید که به خانه برگردد به همین خاطر او را در کنار خیابان پیاده کردیم و از قتل وی اطلاعی نداریم.بنابر این گزارش، این ادعاها در حالی بود که اسماعیل روزهای نخست جنایت با چاقوی دسته قرمز اعتراف کرده بود و چاقوی دسته قرمز نیز در خودروی پیکان وانت به دست آمده است و حالا باید پنج قاضی حکم نهایی را صادر کنند.