"گروه اجتماعی صراط"-هنوز زمان زیادی از قتل یک معلم بروجردی توسط دانش آموزش نمی گذرد که خبر باورنکردنی فحاشی و کتک زدن یک کارمند زن فدراسیون توسط مربی مرد تیم امید آنهم در محیط اداری منتشر می گردد.
به گزارش گروه اجتماعی صراط، هومن افاضلی مربی سابق تیم امید ایران روز گذشته با حضور در دفتر یکی از کارمندان زن سازمان که ظاهرا ساعاتی قبل درگیری لفظی با همسر وی داشته، ابتدا به وی فحاشی کرده و سپس او مضروب و به سمت دیوار پرتاب می کند.
این رفتار افاضلی سبب واکنش کارمندان فدراسیون و شکایت آنان به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال می شود.
کارشناسان بر این باورند که همواره بزرگترین آسیب بروز خشونتهای هنجارشکنانه در محیط های عمومی، اثر قبح شکنی آن است. مسلما هنگامی که فردی به دلیل ناهنجاری های روانی قصد ارتکاب عملی غیر اخلاقی را دارد، به دلیل کم بودن فرصت و امکان تفکر در لحظه خاص از الگوهای ذهنی دیده و یا شنیده پیروی می نماید.
متاسفانه در ماههای اخیر شاهد هنجار شکنی های تلخی در حوزه جرایم اجتماعی بودیم که در نوع خود بی نظیر و بی سابقه بوده و این برای ضریب امنیت اجتماعی به معنی یک گام به عقب محسوب می شود.
مسلما قتل با چاقو نه تنها در ایران بلکه در هیچ جامعه ای پدیده بی سابقه ای نیست، اما در کشوری چون ایران قتل معلم توسط دانش آموز پدیده ای باورنکردنی بود که موجبات بروز شوک رسانه ای را فراهم آورد و کارشناسان اجتماعی متعددی به بررسی ابعاد این فاجعه اخلاقی اجتماعی و آثار سو آن پرداختند.
چندی نگذشته است که این بار از سوی یک مربی آنهم مربی سابق تیم امید رفتاری فوق العاده نابهنجار، آنهم در یک محیط اداری روی می دهد، شاید صورت ظاهر مساله چندان بی اخلاقی بی سابقه ای را در بر نداشته باشد اما ذکر چند نکته در روشن شدن ابعاد ناگوار این مساله در الگو سازی غلط برای رفتارهای ناهنجار اجتماعی ضرورت داشته باشد:
1. فرد مرتکب این رفتار نابهنجار یک مربی سابق و دارای شان معلمی است.
2. این فرد مربی تیم امید بوده و مسلما همچنان از تاثیرگذاری قوی در ذهن نوجوانانی که در تیم امید تحت شاگردی وی قرار داشته اند، برخوردار است.
3. بد تر از همه این است که وی در جایگاه مربی گری تیم امید قرار داشته و آموزش نوجوانان ورزشی یعنی آینده های ورزش کشور را برعهده داشته است و مسلما نوجوانان در دوران تاثیر پذیری جدی شخصیتی قرار دارند.
4. ناهنجاری اجتماعی صورت گرفته در محیط اداری بوده است و این علاوه بر نقض قواعد اخلاقی بی اعتنایی و دهن کجی به بنیانهای قانونی کشور و شان محیط عمومی ورسمی نیز محسوب می گردد.
5. خشونت در این حادثه توسط یک مرد و علیه یک زن؛ آنهم در فضای عمومی صورت گرفته که علاوه بر نقض حریم شرعی محرم و نامحرم، نقض فرهنگ سنتی ایرانیان در حفظ حرمت زنان است. فرهنگی که حتی توسط قشر معروف به جاهل یا همان الواط کوچه و بازار هم به صورت سنتی همواره رعایت می شده است که به اصطلاح خودشان دست روی زن بلند نمی کردند.
6. آخرین نکته البته شامل فحاشی و ادامه دادن نزاع بین دو زن توسط همسر یکی از ایشان بوده است که به نوبه خود یک پدیده شرم آور و مسلما رفتار نابهنجار اجتماعی اما نه به وخامت موارد قبلی است.
باید پرسید در سالهای اخیر چه روندی از رویکرد های فرهنگی و اجتماعی در کشور رخ داده است که شاهد بروز چنین قبح شکنی هایی در عرصه عمومی هستیم.
برخی کارشناسان گسترش رفتارهای خشن در عرصه عمومی را ناشی از ترویج گسترده نمایش کلیپ ها و تصاویر چنین رفتارهایی در شبکه های اجتماعی و شبکه های ماهواره ای می دانند و البته برخی نیز فقدان اخلاق سیاسی در سطوح بالا و بی اخلاقی های صورت گرفته از سوی برخی افراد دارای مقام های بالای سیاسی نسبت به یکدیگر طی سالهای گذشته را در ترویج پدیده خشونت اجتماعی و کاهش گذشت و عطوفت در مناسبات اجتماعی موثر می دانند.
به عقیده نگارنده شناسایی علل یک روند غلط شکل گرفته در عرصه اجتماع در یک یادداشت کوتاه نمی گنجد ولی شاید بهانه ای باشد برای تامل بیشتر بر این مساله که با ادامه روند موجود به کدام سو می رویم؟