جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۳
آیا روحانی چراغ سبز انتقاد به صدا و سیما را داده است؟

گربه کشی روحانی دم حجله سرافراز!

گویا دوستان اصلاح طلب همانگونه که نتایج انتخابات را تنها در صورت پیروز شدن نامزد مورد علاقه خود سالم می دانند، مفید بودن رسانه های منتقد را نیز تنها زمانی می پذیرند که قدرت مورد انتقاد، از میان خودشان نباشد.
کد خبر : ۲۱۸۳۳۰

"گروه سیاسی صراط"-هفته گذشته شاهد اظهاراتی از سوی رییس جمهور آقای حسن روحانی بودیم که مبنی بر کوتاهی صدا و سیما در حمایت رسانه ای از دولت بود.

به گزارش گروه سیاسی صراط اظهارات روز یکشنبه رییس جمهور صراحتا از کم کاری صدا و سیما در اطلاع رسانی خدمات دولت به مردم خبر می داد و گله جدی عالی ترین مقام اجرایی کشور را از نحوه مدیریت صدا و سیما می رساند.

این سخنان البته پایان ماجرا نبود و پس از رییس جمهور این نوبت سخنگوی دولت بود تا در حاشیه جلسه روز چهارشنبه هیات دولت طی سخنانی رویکرد ملی در صدا و سیما را به زیر سوال ببرد و رسما از محمد سرافراز بخواهد تا در روند عملکرد خود تجدید نظر نماید!

هرچند این سخنان بی پاسخ نماند و از سوی سهرابی مدیرکل روابط عمومی سازمان صداوسیما پاسخ داده شد، اما گویی این روند تازه آغاز شده است و پس از نوبخت نیز این بار هاشمی رفسنجانی در اظهاراتی بسیار تند صدا و سیما را به پخش محتوای تفرقه افکنانه متهم ساخت.

سخنان روز پنج شنبه هاشمی در اجلاس پیامبر رحمت که همانند انتقادات قبلی به تیتر اول بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب تبدیل شد، البته جای تامل جدی دارد. وی علنا صدا و سیما را متهم به دروغ گویی ساخته و تاکید می کند: از صدا و سیما علائم تفرقه پخش می‌شود و چیزهایی را به خورد مردم می‌دهند که واقعیت ندارد.

در ادامه روند انتقادات جریان نزدیک به دولت نسبت به صدا و سیما، خباز معاون تقنینی پارلمانی دولت نیز روز جمعه در گفتگو با ایلنا صدا و سیما را به تبعیض در پوشش اخبار متهم کرده و گفت: تا همین چند سال قبل، رئیس جمهور قبلی تا آب می‌خورد، صداوسیما آن را نشان می‌داد و به رخ ملت می‌کشید ولی اکنون اقدامات دولت از سوی صداوسیما بیان نمی‌شود.

خباز طی سخنانی که دامنه آن مدیریت قبلی صدا و سیما را دربر می گرفت گفت مدیریت در صدا و سیما بر همان پاشنه قبلی می چرخد که مدار آن درشت نمایی عیب ها و کوچک نمایی حسن هاست.

این روند رسانه ای حمله به صدا و سیما که هنوز پایان نیافته و مشخص نیست توسط چه افراد دیگری از جریان کارگزاران ادامه خواهد یافت؛ در نخستین ماههای مدیریت جدید صدا و سیما یعنی محمد سرافراز، به نوعی کشتن گربه دم حجله محسوب می گردد و باید گفت که ادامه روند موجود انتقاد جریان سیاسی نزدیک به دولت از رسانه ملی به شدت یادآور سالهای دولت خاتمی است، سالهایی که در آن جریان اصلاحات صرفا به انتقاد شفاهی و مکتوب از صدا و سیما اکتفا نکرده و در راستای تضعیف رسانه ملی از پیاده نظام سیاسی خود بهره گرفت. به گونه ای که در اغلب میتینگ های سیاسی قانونی و غیر قانونی اصلاح طلبان شعارهایی علیه صدا و سیما همچون «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» و مانند آن به کرات شنیده می شد.

جالب توجه است اصلاح طلبان که همواره فریاد آزادی رسانه ها در انتقاد از قدرت و حاکمیت سر داده و از نبود آن در جامعه می نالند، هنگامی که عالی ترین قدرت اجرایی کشور را در دست دارند منتقد بودن عالیترین رسانه کشور نسبت خود را برنمی تابند و این در حالی است بر اساس شعار های همین جریان، اوج خدمت رسانه به یک جامعه در زمانی محقق می شود که رسانه های اصلی و بزرگ کشور منتقد قدرتهای اول در میان جریانات سیاسی باشند نه سر سپرده آنان! ولی گویا دوستان اصلاح طلب همانگونه که نتایج انتخابات را تنها در صورت پیروز شدن نامزد مورد علاقه خود سالم می دانند، مفید بودن رسانه های منتقد را نیز تنها زمانی می پذیرند که قدرت مورد انتقاد، از میان خودشان نباشد.

باید دید که آیا جریان اعتدال چنان که از نام خود برمی آید قصد دارد این موضوع را به آرامی پایان دهد؛ یا تداوم چنین دعوایی در سهم خواهی دولت از صدا و سیما به جای باریک کشیده و مانند دوران اصلاحات دوره ای طولانی از درگیری دولت با رسانه ملی را رقم خواهد زد.