صراط: بهتاش فریبا در مورد خاطره ای که از جام ملتهای آسیا دارد، گفت: من از حضور در جام ملتها خاطره خوبی ندارم. سال 1980 بود که ما برای جام ملتهای آسیا کویت بودیم و درگیر مسابقات.
وی ادامه داد: تمرکز ما فقط روی مسابقات بود که خبر دادند عراق به ایران حمله کرده و جنگ شده است! ما تا آن روز اصلا جنگ ندیده بودیم به همین دلیل به طور کامل به هم ریخته بودیم، اخباری هم که کویت نشان می داد بسیار بد بود. شاید می خواستند روحیه ما را خراب کنند. شاید هم دلایل سیاسی خودشان را داشتند اما هر چه که بود فرقی نمی کرد آنها هر روز اعلام می کردند که عراق اهواز را گرفت، اندیمشک را گرفت، آبادان را گرفت و از قول عراقیها اعلام می کردند که در راه تهران هستند و به زودی به تهران می رسند! در واقع کل اردوی تیم ملی به هم ریخته بود و هیچکس روحیه خوبی نداشت.
بازیکن سابق تیم ملی ایران در ادامه افزود: خاطرم هست شبی که با کویت بازی داشتیم تا به فینال صعود کنیم، من با حمید علی دوستی هم اتاق بودم، ساعت دو نیمه شب دیدم اصلا نمی توانم در اتاق بمانم آرام و بی صدا بلند شدم تا از در بیرون بروم که علی دوستی گفت بیداری؟ گفتم نمی توانم بخوابم باید راه بروم می خواهم بروم لب ساحل، حمید علی دوستی هم با من همراه شد و رفتیم راه برویم که دیدیم 13 یا 14 بازیکن تیم ملی ایران هم آمده اند بیرون و نمی دانند چکار کنند!
وی در ادامه افزود: هیچکس نخوابیده بود خانواده ها همه ایران بودند و به آنها دسترسی نداشتیم و تلفن ها هم اولا به این شکل نبود و ثانیا اگر بود هم برای ایران قطع بود! نگران بچه های جنوبی هم بودیم آنها که شرایطشان از ما هم بدتر بود آقایان برزگری و قاسمپور و چند نفر دیگر بودند. آنها اخبار را که در مورد اهواز و آبادان و اندیمشک می شنیدند اصلا نمی دانستند بر سر خانواده هایشان چه آمده است.
پیشکسوت فوتبال ایران در ادامه تاکید کرد: آن روزها اینگونه نبود که مربی تیم را قبل از بازی گرم کند، ما خودمان گرم می کردیم فردای آن مقابل کویت رفتیم برای گرم کردن. از هر کس که می پرسیدیم می گفت بدنم نمی کشه ...متاسفانه آن دیدار را به کویت باختیم و به فینال نرسیدیم،به هر حال هر کسی خاطره خاصی دارد ما اما خاطره مان شیرین نبود.
وی ادامه داد: تمرکز ما فقط روی مسابقات بود که خبر دادند عراق به ایران حمله کرده و جنگ شده است! ما تا آن روز اصلا جنگ ندیده بودیم به همین دلیل به طور کامل به هم ریخته بودیم، اخباری هم که کویت نشان می داد بسیار بد بود. شاید می خواستند روحیه ما را خراب کنند. شاید هم دلایل سیاسی خودشان را داشتند اما هر چه که بود فرقی نمی کرد آنها هر روز اعلام می کردند که عراق اهواز را گرفت، اندیمشک را گرفت، آبادان را گرفت و از قول عراقیها اعلام می کردند که در راه تهران هستند و به زودی به تهران می رسند! در واقع کل اردوی تیم ملی به هم ریخته بود و هیچکس روحیه خوبی نداشت.
بازیکن سابق تیم ملی ایران در ادامه افزود: خاطرم هست شبی که با کویت بازی داشتیم تا به فینال صعود کنیم، من با حمید علی دوستی هم اتاق بودم، ساعت دو نیمه شب دیدم اصلا نمی توانم در اتاق بمانم آرام و بی صدا بلند شدم تا از در بیرون بروم که علی دوستی گفت بیداری؟ گفتم نمی توانم بخوابم باید راه بروم می خواهم بروم لب ساحل، حمید علی دوستی هم با من همراه شد و رفتیم راه برویم که دیدیم 13 یا 14 بازیکن تیم ملی ایران هم آمده اند بیرون و نمی دانند چکار کنند!
وی در ادامه افزود: هیچکس نخوابیده بود خانواده ها همه ایران بودند و به آنها دسترسی نداشتیم و تلفن ها هم اولا به این شکل نبود و ثانیا اگر بود هم برای ایران قطع بود! نگران بچه های جنوبی هم بودیم آنها که شرایطشان از ما هم بدتر بود آقایان برزگری و قاسمپور و چند نفر دیگر بودند. آنها اخبار را که در مورد اهواز و آبادان و اندیمشک می شنیدند اصلا نمی دانستند بر سر خانواده هایشان چه آمده است.
پیشکسوت فوتبال ایران در ادامه تاکید کرد: آن روزها اینگونه نبود که مربی تیم را قبل از بازی گرم کند، ما خودمان گرم می کردیم فردای آن مقابل کویت رفتیم برای گرم کردن. از هر کس که می پرسیدیم می گفت بدنم نمی کشه ...متاسفانه آن دیدار را به کویت باختیم و به فینال نرسیدیم،به هر حال هر کسی خاطره خاصی دارد ما اما خاطره مان شیرین نبود.