شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۵

مشکل جوانان دهه‌هفتادی چیست؟!

مشکل جوانان دهه هفتادی پیرمردها و سنّ و سال‌دارهای خسته‌ای است که همراه چند طرفدارشان در این روزهای میانه و آخر عمر، قصد قربت کرده‌اند که به هر لطایف‌الحیل ممکن؛ انقلاب و نظام اسلامی را به مسیری خاص! بکشانند.
کد خبر : ۲۲۲۰۵۵
صراط: محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان در وزارت ورزش و جوانان، اخیراً در بخشی از مصاحبه با روزنامه اعتماد به صحبت‌های خود با یک دانشجوی متولد دهه 70! اشاره کرده و به نقل از وی گفته است:

«نه سیاسیون و نه مذهبیون و نه ورزشکاران دیگر مرجع ما دهه هفتادی‌ها نیستند...ما آدم‌های بی تکیه‌گاه و سرگردانی هستیم...افرادی مثل مرتضی پاشایی انگار به این سرگردانی و سرگشتگی ما نزدیک‌ترند و خود او هم همین گونه بود و برای همین می‌تواند برای ما نه اینکه مرجع باشد بلکه نشانه‌ای از همذات پنداری ما باشد تا در پشت جنازه‌اش فریاد غربت و سرگشتگی سر دهیم...ما بچه‌های بدی نیستیم اما شماها را قبول نداریم. به خودمان هم فشار آوردیم که شما را باور کنیم اما نمی‌شود»!

گلزاری پس از تأیید تلویحی این صحبت‌ها به مسئله تشییع مرحوم پاشایی اشاره و تصریح می‌کند:

«به نظرم مرتضی پاشایی نماد یک نسل است نه شخص مرتضی پاشایی بلکه پدیده پاشایی که نمایانگر و نشانگر سرگشتی است... پدیده مرتضی پاشایی باعث شد تا ما متوجه شویم مثل اینکه میلیون‌ها جوان ما این گونه‌اند! این جمعیت نه طغیانگرند و نه پدیده سیاسی‌اند بلکه تک‌تک اینها سرگشتگی دارند و در عین حال بچه‌های خوبی هستند. خیلی از این بچه‌ها ظاهر عصیانگری دارند اما درونشان دنیایی پر از غم است...پاشایی، درون جوانان ما را نشان داده است و کمکی به ما است و می‌تواند مثل یک تست باشد...به نظر من مرتضی پاشایی یک ابزار تشخیصی فرافکن است که ما متوجه شویم درون جوان‌ها چه می‌گذرد»

 

*متأسفانه مشکل استدلال‌های امثال گلزاری و سایرینی که این روزها به چند دلیل دست از سر نسل‌های جدید و همینطور، تشییع‌کنندگان مرحوم پاشایی بر نمی‌دارند این است که نظراتی شخصی را در کنار حقایق قرار می‌دهند و نتیجه دلخواه خود را نیز به عنوان واقعیت جلوه می‌دهند.

باید اشاره کرد که مشکل جوانان دهه هفتادی نه محتوای دیالوگ فوق بین گلزاری و یک دانشجوی دهه هفتادی که وجود پیرمردها و سنّ و سال‌دارهای خسته‌ای است که نه تنها به گفته چندی قبل فیّاض زاهد «خاطره خوشی از انقلاب 57 ندارند» و به گفته‌ی عیسی سحرخیز «دیگر به امام علاقه ندارند»؛ بلکه به همراه چند طرفدارشان در این روزهای میانه و آخر عمر، قصد قربت کرده‌اند که به هر لطایف‌الحیل ممکن؛ انقلاب و نظام اسلامی را به مسیری خاص! بکشانند.

و برای همین قصد قربت است که تلاش می‌کنند تا هر نوع نظری را به جوانان ایرانی و نسل‌های نوین انقلاب اسلامی مرتبط کنند تا بدین سان از آتش «معترض‌سازی»، برای علاقه‌مندان همیشگی به «تجمع خیابانی» و نقّاشان حوادث سال 88 و سال 78! آبی گرم شود.

در نقض صحبت‌ها و ادعاهای آقای گلزاری و آن دانشجوی محترم دهه هفتادی پیرامون جوانان، همین بس که اتفاقا مرجعیت‌های اجتماعی در دوران کنونی بروز و ظهور بهتری نیز یافته‌اند و همچنین جامعه جوان ایرانی نیز در مقابل کج‌فکری‌های ناشی از تسلیم عده‌ای منورالفکر در مقابل آمریکا دچار یک «کَژتابی خوش‌یُمن» شده و از برکات همین کژتابی خوش‌یُمن است که این جامعه جوان، در قامت خود سبب‌ساز رخدادهایی بی‌سابقه در تاریخ انقلاب و البته برای دفاع از انقلاب اسلامی همچون «9 دی» می‌شود.

همین جمعیت به قول آقای گلزاری و آن دانشجوی محترم دهه هفتادی «سرگردان و سرگشته» که به دنبال همذات پنداری و همزاد پنداری است! اتفاقا همذات‌پنداری‌های بزرگی با قافله اباعبدالله الحسین(ع) از خود بروز داده که فقط نمونه کوچکی از آن در اربعین میلیونی امسال در کربلای معلی به چشم آمد.

و نمونه دیگر این همذات پنداری را نیز آن تحلیلگر غربی به چشم دیده است که اذعان می‌کند حضور گسترده جوانان ایرانی در مراسم تشییع شهدای گمنام نشان از آن دارد که عکس‌العمل نسل‌های جدید ایرانی نسبت به تعرض به نظام و کشورشان دور از ذهن است.

آقای گلزاری و آن دانشجوی مورد اشاره ایشان مدعی باور نداشتن مراجع فکری کنونی توسط نسل‌های جدید شده‌اند...

این در حالی است که مگر همین نسل‌های جدید نیستند که به تبعیت از مراجع اجتماعی منزّه و خوشفکر امروز ایران اسلامی، قوانین کشور را برتافته‌اند، در انتخابات‌ها و راهپیمایی‌های هر ساله شرکت می‌کنند، گاهی در منصه‌هایی از نبرد در داخل و خارج به شهادت می‌رسند و در لابه‌لای همین جامعه، با نجابت در حال زیست هستند.

معاون وزیر ورزش همچنین در بخش دوم صحبت‌های خود به تشییع‌کنندگان مرحوم پاشایی اشاره کرده و از این گفته است که آن ماجرا یک تست بود!

در اقتفای همین موضع و تحلیل عجیب، توجه به صحبت‌های زیر که در روزهای پسین درگذشت مرحوم پاشایی و از جانب پیرمردهای خسته‌ی اشاره شده و طرفداران آنها درباره تشییع‌کنندگان مرحوم پاشایی بیان شده نیز ضروریست:

_ این نمایش، نمایش پاشایی نبود. نمایش چیز دیگری است.

_ این جمعیت هر چیزی را برای بروز دادن خود بهانه می‌کند.

_ جوانان دهه شصتی خودشان را در پاشایی می‌بینند، کسی که به آرزوها و خواسته‌هایش نرسید...

_ تجمعات تشییع پاشایی بخاطر فقدان عدالت و جامعه مدنی بود.

_ این تجمع یک جنبش بود.

_ مشایعت‌کنندگان منتقد حکومت بودند.

_ این رخداد باز هم تکرار می‌شود.

_ واکنش‌های بزرگتری هم در راه است.


اکنون آقای گلزاری، تحلیلش درباره تشییع‌کنندگان سوگوار مرحوم پاشایی و احمد پورنجاتی که چندی قبل گفته بود: «بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان باید رخ‌نمایی کند»!

گفتنیست، محمد خاتمی، چندی قبل در یک دیدار رسمی از وجود بدبینی‌های نظام نسبت به اصلاح‌طلبان سخن گفته و تأکید کرده بود که اصلاح‌طلبان باید در راستای حذف این بدبینی‌ها تلاش کنند...
منبع: فارس