صراط: سردبیر روزنامه توقیف شده مردم امروز به جای عذرخواهی صریح به توجیه خیانت این نشریه در حمایت از نشریه هتاک فرانسوی پرداخت.
محمد قوچانی در مصاحبه با آریا ضمن طرح این ادعا که من به نظام و قانون پایبندم و اپوزیسیون نیستم، گفت: رفتار نشریه شارلی بیش از هر چیز معلول افراطگریهای برخی لائیکها و تفکر ظاهراً مذهبی تندروهای تکفیری است. آن بخش که به تفکر افراطی آنها باز میگردد را در این جا میتوان مشاهده کرد که وقتی جهان به خصوص مسلمانان علیرغم مخالفت با محتوای نشریه شارلی بخاطر کشته شدن 12 نفر همدلی کرد به جای اینکه برای همدلی هر کس با همان عقیده خودش احترام قائل باشند سردبیر شارلی وسط دعوا نرخ تعیین میکند و سرمقاله «فقط لاییسیته» را مینویسد و با این جمله تمام میکند که «ما نمیپذیریم که ناقوسهای نوتردام برای ما بنوازند الا آنکه فمنها آنها را به صدا درآورند.» و در آن بخش که مربوط به تکفیریها میشود ما باید مرز اسلام رحمانی و نبوی را با اسلام جعلی آنها نشان دهیم. احساس میکنم در برابر این رفتارها باید متحد باشیم و حتماً در مقابل تفکر سکولاریزم ستیزهجو و تکفیری به ظاهر مذهبی اتحاد داشته باشیم.
قوچانی در توضیح تیتر جنجالی روزنامه مردم امروز که موجب توقیف آن شد گفت: خیلیها نمیدانستند که مجله شارلی در مراحل بعدی چه اقدامی خواهد کرد. فرض بر این بود که این نشریه با احتیاط بیشتری عمل خواهد کرد و این تیتر سه روز قبل از کارتون توهینآمیز این نشریه بود اما آتشی که آنها روشن کردند تر و خشک را با هم سوزاند.
قوچانی همچنین با بیان اینکه وظیفه سردبیر کنترل و نظارت مطالب نشریه نیست بلکه وظیفه ذاتی سردبیر تولید مطلب است(!) گفت: من همیشه دوست داشتم در چارچوب قانون اساسی و باورهای دینی خود کار کنم و هرگز مایل نیستم که از ایران بروم. البته مشکلات و معذورات روزنامهنگارانی که ناگزیر به جلای وطن شدند را درک میکنم.
درباره این اظهارات شایسته یادآوری است که نشریه شارلی ابدو معلول افراطیگری نبود بلکه خود بانی افراطیگری و ستیزهجویی با اسلام است. اما اگر به گفته قوچانی باید در مقابل سکولاریسم ستیزهجو و جریان تکفیری- هر دو- متحد باشیم، بنابراین باید پرسید که پس چرا در تیتر بزرگ اول خود نوشتید «من هم شارلی هستم»!! در عین حال قوچانی یک بار این نشریه را به سکولاریسم ستیزهجو نسبت میدهد و یک جا از بیخبری نسبت به اینکه این نشریه بعداً چه اقدامی خواهد کرد میگوید. او تعمداً به روی خود نمیآورد که شارلی ابدو- درست مثل نشریات زنجیرهای توقیف شده که توسط امثال قوچانی مدیریت میشدند- سابقهدار در توهین به مقدسات اسلامی است و در سالهای 2006 و 2011 نیز کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام(ص) را منتشر کرده است.
نکته جالب دیگر فرار قوچانی از مسئولیت سردبیر است. سردبیری که مسئولیت کنترل تیتر اول را متوجه خود نمیداند بیجا میکند عنوان سردبیر را یدک میکشد.
او در عین حال مدعی شده که مشکلات روزنامهنگاران جلای وطن کرده را درک میکند! آیا اغلب اینان همان افرادی نیستند که در نشریات زنجیرهای خیانتهای بزرگی را مرتکب شدند و سپس از رسانههای دولتی آمریکا و انگلیس سردرآوردند. و شمشیر را علیه جمهوری اسلامی و مقدسات ملت ایران از رو بستند؟!
اگر آقای قوچانی مدعی است که خطا در روزنامه ممکن است چرا توضیح نمیدهد که همه خطاهای وی و همطیفانش از جنس جسارت به مقدسات اسلامی- نظیر غیرانسانی خواندن حکم قرآنی قصاص در روزنامه آسمان (به سردبیری قوچانی)- است و یک بار آنها از این غلطها نسبت به آمریکا و انگلیس و اسرائیل نمیکنند؟! چگونه است که آقای قوچانی در روزنامه شرق مشکل غرب با ما و ندادن فناوری اتمی به ایران را نداشتن تقوای اتمی از سوی ایران دانست و حق را به آمریکای عامل جنایت هیروشیما و ناکازاکی داد؟!
محمد قوچانی در مصاحبه با آریا ضمن طرح این ادعا که من به نظام و قانون پایبندم و اپوزیسیون نیستم، گفت: رفتار نشریه شارلی بیش از هر چیز معلول افراطگریهای برخی لائیکها و تفکر ظاهراً مذهبی تندروهای تکفیری است. آن بخش که به تفکر افراطی آنها باز میگردد را در این جا میتوان مشاهده کرد که وقتی جهان به خصوص مسلمانان علیرغم مخالفت با محتوای نشریه شارلی بخاطر کشته شدن 12 نفر همدلی کرد به جای اینکه برای همدلی هر کس با همان عقیده خودش احترام قائل باشند سردبیر شارلی وسط دعوا نرخ تعیین میکند و سرمقاله «فقط لاییسیته» را مینویسد و با این جمله تمام میکند که «ما نمیپذیریم که ناقوسهای نوتردام برای ما بنوازند الا آنکه فمنها آنها را به صدا درآورند.» و در آن بخش که مربوط به تکفیریها میشود ما باید مرز اسلام رحمانی و نبوی را با اسلام جعلی آنها نشان دهیم. احساس میکنم در برابر این رفتارها باید متحد باشیم و حتماً در مقابل تفکر سکولاریزم ستیزهجو و تکفیری به ظاهر مذهبی اتحاد داشته باشیم.
قوچانی در توضیح تیتر جنجالی روزنامه مردم امروز که موجب توقیف آن شد گفت: خیلیها نمیدانستند که مجله شارلی در مراحل بعدی چه اقدامی خواهد کرد. فرض بر این بود که این نشریه با احتیاط بیشتری عمل خواهد کرد و این تیتر سه روز قبل از کارتون توهینآمیز این نشریه بود اما آتشی که آنها روشن کردند تر و خشک را با هم سوزاند.
قوچانی همچنین با بیان اینکه وظیفه سردبیر کنترل و نظارت مطالب نشریه نیست بلکه وظیفه ذاتی سردبیر تولید مطلب است(!) گفت: من همیشه دوست داشتم در چارچوب قانون اساسی و باورهای دینی خود کار کنم و هرگز مایل نیستم که از ایران بروم. البته مشکلات و معذورات روزنامهنگارانی که ناگزیر به جلای وطن شدند را درک میکنم.
درباره این اظهارات شایسته یادآوری است که نشریه شارلی ابدو معلول افراطیگری نبود بلکه خود بانی افراطیگری و ستیزهجویی با اسلام است. اما اگر به گفته قوچانی باید در مقابل سکولاریسم ستیزهجو و جریان تکفیری- هر دو- متحد باشیم، بنابراین باید پرسید که پس چرا در تیتر بزرگ اول خود نوشتید «من هم شارلی هستم»!! در عین حال قوچانی یک بار این نشریه را به سکولاریسم ستیزهجو نسبت میدهد و یک جا از بیخبری نسبت به اینکه این نشریه بعداً چه اقدامی خواهد کرد میگوید. او تعمداً به روی خود نمیآورد که شارلی ابدو- درست مثل نشریات زنجیرهای توقیف شده که توسط امثال قوچانی مدیریت میشدند- سابقهدار در توهین به مقدسات اسلامی است و در سالهای 2006 و 2011 نیز کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام(ص) را منتشر کرده است.
نکته جالب دیگر فرار قوچانی از مسئولیت سردبیر است. سردبیری که مسئولیت کنترل تیتر اول را متوجه خود نمیداند بیجا میکند عنوان سردبیر را یدک میکشد.
او در عین حال مدعی شده که مشکلات روزنامهنگاران جلای وطن کرده را درک میکند! آیا اغلب اینان همان افرادی نیستند که در نشریات زنجیرهای خیانتهای بزرگی را مرتکب شدند و سپس از رسانههای دولتی آمریکا و انگلیس سردرآوردند. و شمشیر را علیه جمهوری اسلامی و مقدسات ملت ایران از رو بستند؟!
اگر آقای قوچانی مدعی است که خطا در روزنامه ممکن است چرا توضیح نمیدهد که همه خطاهای وی و همطیفانش از جنس جسارت به مقدسات اسلامی- نظیر غیرانسانی خواندن حکم قرآنی قصاص در روزنامه آسمان (به سردبیری قوچانی)- است و یک بار آنها از این غلطها نسبت به آمریکا و انگلیس و اسرائیل نمیکنند؟! چگونه است که آقای قوچانی در روزنامه شرق مشکل غرب با ما و ندادن فناوری اتمی به ایران را نداشتن تقوای اتمی از سوی ایران دانست و حق را به آمریکای عامل جنایت هیروشیما و ناکازاکی داد؟!