صراط: ماهنامه ایران فردا در آخرین شماره خود و در بخشی از یک یادداشت تحت عنوان «چرا از اسلام رحمانی میهراسند؟» به قلم فردی به نام ک.ر نوشته است:
اکنون که بسیاری از نیروها در ایران به ضرورت طرح پررنگ و جدی این گفتمان (اسلام رحمانی) به مثابه یک شعار فراگیر رسیدهاند، در آن سو نیز کسانی از طرح چنین شعاری به هراس افتادهاند؛ چنانکه هر روز سخنانی حیرتانگیز در باب اسلام رحمانی شنیده میشود: «منافقین جدید و لیبرالها با شعار اسلام رحمانی در حال بازگشت هستند»؛ «اسلام رحمانی اسلام متحجران است»؛ «اسلام رحمانی برای تقابل با اسلام ناب مطرح میشود»؛ «اسلام رحمانی همان اسلام اومانیستی و غربگرایی اسلامی است»؛ و ... تنها چند نمونه از این اظهارات است که در آن، نشانه هراس از ظرفیتهای جدی و فراگیر شعار «اسلام رحمانی» را به خوبی در ذیل اتهامهایی که طرح میکنند میتوان دید. بر اهل نظر پوشیده نیست که این قبیل اتهامات تنها مصرفی سیاسی برای بسیج کردن نیروهای «خودی» در مقابل گفتمان رو به رشد اسلام رحمانی دارد!
*جریان سیاسی خاص با قرائت اصیل و ناب از اسلام و تشیع مخالفتهای نظری و تریبونی فراوانی را ابراز کرده است.
در همین راستا بحث «قرائتهای مختلف از دین»! که به گواه محققین اروپایی نیز فرمولی فراماسونی برای تقبیح حقیقت ناب است نیز در گفتار و نوشتار برخی مستشرقین و کسانی نظیر سروش مورد اشاره قرار گرفته است تا به این واسطه راه بر ارائه قرائتهای مختلف و دچار انفکاک از تفکر ناب شیعی هموار شود.
چهرههای جریان خاص صراحتاً در کتب خود اذعان کردهاند که راه پیشرفت از دروازه لیبرالیسم میگذرد اما اسلام کسانی همچون شهید شیخفضلالله نوری(بخوانید اسلام ناب) با لیبرالیسم کمتر از 5 درصد تطابق دارد!
یکی از همین چهرهها نیز اواخر سال گذشته در یک سخنرانی اعتراف کرد که منظور ما از اسلام ناب «اسلام فراشیعه»! است.
این چهرههای خاص با عنایت به حقایق مذکور در صدد ارائه تعریفی خاص از اسلام برآمدهاند که توانایی تطابق با لیبرالیسم را داشته باشد. یعنی به اسم رفع خشونت؛ با قصاص و جهاد در راه حق زاویه ایجاد کند؛ از صدور انقلاب تبرّی بجوید و به اسم صلح و تنشزدایی؛ در مقابل استکبار جهانی سر تعظیم فرود بیاورد.
کما اینکه در نوشتهها و گفتههای همین افراد حضور حزبالله در سوریه تقبیح شد، رسماً با حکم آسمانی قصاص مخالفت شد، صدور انقلاب اسلامی به معنای نشستن و تلاش صرف برای تسخیر قلوب! معنی شد و قص علی هذا...
در اینجا باید تأکید کرد که عبارت اسلام رحمانی که صرفاً در کلام چهرههای یک جریان سیاسی خاص در ایران مورد استفاده قرار میگیرد بر این ماهیت ابتنا یافته که حقیقت متکثر است در حالی که بر اساس آموزههای اسلامی، شیعی و عقلی، «حقیقت» یکتاست و اگر هم کسی در ابتدای امر از یکی از شعوب حقیقت به آن نزدیک شود؛ با تدبر و تعقل متصل به وحی و منهای نفسانیت به محتوای اصیل رهنمون خواهد شد.
اسلام ناب اگرچه رحمان است اما به همان اندازه عزیز و جبّار هم هست و هر اندازه که بر عطوفت تأکید دارد اما بر رعایت حق قصاص هم اصرار میورزد.
منها کردن یک یا چند خصیصه از اسلام سبب ارائه قرائتهای جعلی از حقیقت ناب خواهد شد.
اکنون که بسیاری از نیروها در ایران به ضرورت طرح پررنگ و جدی این گفتمان (اسلام رحمانی) به مثابه یک شعار فراگیر رسیدهاند، در آن سو نیز کسانی از طرح چنین شعاری به هراس افتادهاند؛ چنانکه هر روز سخنانی حیرتانگیز در باب اسلام رحمانی شنیده میشود: «منافقین جدید و لیبرالها با شعار اسلام رحمانی در حال بازگشت هستند»؛ «اسلام رحمانی اسلام متحجران است»؛ «اسلام رحمانی برای تقابل با اسلام ناب مطرح میشود»؛ «اسلام رحمانی همان اسلام اومانیستی و غربگرایی اسلامی است»؛ و ... تنها چند نمونه از این اظهارات است که در آن، نشانه هراس از ظرفیتهای جدی و فراگیر شعار «اسلام رحمانی» را به خوبی در ذیل اتهامهایی که طرح میکنند میتوان دید. بر اهل نظر پوشیده نیست که این قبیل اتهامات تنها مصرفی سیاسی برای بسیج کردن نیروهای «خودی» در مقابل گفتمان رو به رشد اسلام رحمانی دارد!
*جریان سیاسی خاص با قرائت اصیل و ناب از اسلام و تشیع مخالفتهای نظری و تریبونی فراوانی را ابراز کرده است.
در همین راستا بحث «قرائتهای مختلف از دین»! که به گواه محققین اروپایی نیز فرمولی فراماسونی برای تقبیح حقیقت ناب است نیز در گفتار و نوشتار برخی مستشرقین و کسانی نظیر سروش مورد اشاره قرار گرفته است تا به این واسطه راه بر ارائه قرائتهای مختلف و دچار انفکاک از تفکر ناب شیعی هموار شود.
چهرههای جریان خاص صراحتاً در کتب خود اذعان کردهاند که راه پیشرفت از دروازه لیبرالیسم میگذرد اما اسلام کسانی همچون شهید شیخفضلالله نوری(بخوانید اسلام ناب) با لیبرالیسم کمتر از 5 درصد تطابق دارد!
یکی از همین چهرهها نیز اواخر سال گذشته در یک سخنرانی اعتراف کرد که منظور ما از اسلام ناب «اسلام فراشیعه»! است.
این چهرههای خاص با عنایت به حقایق مذکور در صدد ارائه تعریفی خاص از اسلام برآمدهاند که توانایی تطابق با لیبرالیسم را داشته باشد. یعنی به اسم رفع خشونت؛ با قصاص و جهاد در راه حق زاویه ایجاد کند؛ از صدور انقلاب تبرّی بجوید و به اسم صلح و تنشزدایی؛ در مقابل استکبار جهانی سر تعظیم فرود بیاورد.
کما اینکه در نوشتهها و گفتههای همین افراد حضور حزبالله در سوریه تقبیح شد، رسماً با حکم آسمانی قصاص مخالفت شد، صدور انقلاب اسلامی به معنای نشستن و تلاش صرف برای تسخیر قلوب! معنی شد و قص علی هذا...
در اینجا باید تأکید کرد که عبارت اسلام رحمانی که صرفاً در کلام چهرههای یک جریان سیاسی خاص در ایران مورد استفاده قرار میگیرد بر این ماهیت ابتنا یافته که حقیقت متکثر است در حالی که بر اساس آموزههای اسلامی، شیعی و عقلی، «حقیقت» یکتاست و اگر هم کسی در ابتدای امر از یکی از شعوب حقیقت به آن نزدیک شود؛ با تدبر و تعقل متصل به وحی و منهای نفسانیت به محتوای اصیل رهنمون خواهد شد.
اسلام ناب اگرچه رحمان است اما به همان اندازه عزیز و جبّار هم هست و هر اندازه که بر عطوفت تأکید دارد اما بر رعایت حق قصاص هم اصرار میورزد.
منها کردن یک یا چند خصیصه از اسلام سبب ارائه قرائتهای جعلی از حقیقت ناب خواهد شد.