صراط: ماموران پلیس استان تهران ششسال قبل جسد مردی جوان را که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود، پیدا کردند.
نگهبان پارک که پلیس را باخبر کرده بود، به ماموران گفت: «پسر جوان را دیدم که در پارک قدم میزد. به نظر میرسید منتظر دونفر است وقتی آنها آمدند با هم صحبت کردند و راه رفتند. من از فاصله دور آنها را میدیدم تا اینکه پسر جوان به زمین افتاد و دومرد دیگر هم بلافاصله رفتند. من نزدیک شدم تا کمک کنم. دیدم حال این جوان خیلی بد است، به اورژانس خبر دادم، وقتی آنها آمدند گفتند او فوت شده.»
ماموران از جیب لباس مقتول یک کارتشناسایی پیدا و از این طریق عموی او را شناسایی کردند. مقتول معین نام داشت و اهل غرب کشور بود، به گفته عمویش برای کار به تهران آمده بود. عموی مقتول بعد از شناسایی جسد به ماموران گفت: «معین در یکنانوایی کار میکرد. او مدتی قبل به من گفت با دختری آشناشده و میخواهد با او ازدواج کند. پرسیدم چقدر آن دختر را میشناسی جواب داد، مدتی است با او رابطه دارد و برادرانش را هم میشناسد. آن روز هم با آن دختر صحبت کرد و بعد رفت، البته من فکر میکردم سرکار رفته است بعد خبر دادند او کشته شده است.»
وقتی ماموران با همکاران مقتول صحبت کردند، متوجه شدند معین بعد از خروج از خانه عمویش سرکار رفته، اما ساعاتی بعد به یکی از همکارانش گفته کاری دارد و زود برمیگردد. همکار مقتول به ماموران گفت: «داشتیم کار میکردیم، معین با تلفن صحبت کرد و گفت چندساعتی میرود و برمیگردد پرسیدیم مساله چیست گفت در مورد ازدواجم قرار دارم، میروم و برمیگردم. بعد رفت و دیگر برنگشت.»
ماموران در شاخه دیگری از تحقیقات به دستور بازپرس، تلفنهمراه مقتول را بررسی کردند و متوجه شدند رابطه ریحانه و معین بسیار نزدیک بوده و آنها قرار ازدواج هم گذاشته بودند و آخرینبار قرار بود مقتول با برادران ریحانه صحبت کند. بهاینترتیب یکی از برادران ریحانه که با این ازدواج مخالف بود بازجویی شد. او اتهام دستداشتن در قتل را رد کرد و گفت: «من با این ازدواج مخالف بودم، چون میدانستم زندگی آنها به سرانجام نمیرسد، اما اصلا با مقتول رابطه خاصی نداشتم و زمان قتل هم در خانه بودم و شاهدانی دارم که این موضوع را تایید کنند.»
پلیس در ادامه متوجه شد اخیرا اختلافاتی میان مقتول و ریحانه به وجود آمده بود و ریحانه با مردی دیگر هم رابطه داشت. برادر ریحانه این موضوع را تایید کرد و گفت: «خواهرم خواستگار دیگری داشت که وضع مالیاش هم خوب بود. به خواهرم گفتم اگر با آن فرد ازدواج کنی وضعت بهتر میشود. فکر میکنم معین هم موضوع را فهمیده بود.»
بررسی فهرست مکالمات تلفنی ریحانه نشان داد این دختر با هردو مرد مرتب در تماس بوده است. وقتی از ریحانه بازجویی شد، گفت: «من معین را دوست داشتم و قرار ازدواج هم داشتیم. به من گفت با مادرش صحبت کرده، اما او مخالفت کرده است و فکر میکرد عمویش در این مخالفت نقش دارد، چون عموی معین هم با ازدواج ما مخالف بود. من یکخواستگار قدیمی هم داشتم. آن پسر که سعید نام دارد مرا خیلی دوست داشت، من علاقه زیادی به او نداشتم و تنها برای اینکه اگر معین مرا ترک کرد سعید را داشته باشم، ارتباطم را با او قطع نکردم، اما در مورد این موضوع حرفی به معین نزدم و فکر میکنم یکی از برادرانم به معین چیزی گفته باشد.»
پلیس سعید را هم بازداشت و از او بازجویی کرد. با اینکه پسر جوان تایید کرد با معین آشنا شده بود و با او درگیری لفظی هم داشت، اما اتهام قتل را قبول نکرد و گفت نقشی در کشتن او نداشته است.
دراینمیان اظهارات نگهبان پارک که دوقاتل را دیده بود نیز کمکی نکرد زیرا مشخصاتی که او ارایه داد، بسیار کلی بود و هرکسی غیر از سعید و برادران ریحانه نیز میتوانست چنین نشانههایی داشته باشد. بهاینترتیب باتوجه به اینکه سالها از تشکیل پرونده گذشته و متهم شناسایی و بازداشت نشده، پرونده به درخواست اولیایدم و با تایید دادستانی برای پرداخت دیه از بیتالمال به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بهزودی به این پرونده در شعبه٧١ دادگاهکیفری رسیدگی میشود.
نگهبان پارک که پلیس را باخبر کرده بود، به ماموران گفت: «پسر جوان را دیدم که در پارک قدم میزد. به نظر میرسید منتظر دونفر است وقتی آنها آمدند با هم صحبت کردند و راه رفتند. من از فاصله دور آنها را میدیدم تا اینکه پسر جوان به زمین افتاد و دومرد دیگر هم بلافاصله رفتند. من نزدیک شدم تا کمک کنم. دیدم حال این جوان خیلی بد است، به اورژانس خبر دادم، وقتی آنها آمدند گفتند او فوت شده.»
ماموران از جیب لباس مقتول یک کارتشناسایی پیدا و از این طریق عموی او را شناسایی کردند. مقتول معین نام داشت و اهل غرب کشور بود، به گفته عمویش برای کار به تهران آمده بود. عموی مقتول بعد از شناسایی جسد به ماموران گفت: «معین در یکنانوایی کار میکرد. او مدتی قبل به من گفت با دختری آشناشده و میخواهد با او ازدواج کند. پرسیدم چقدر آن دختر را میشناسی جواب داد، مدتی است با او رابطه دارد و برادرانش را هم میشناسد. آن روز هم با آن دختر صحبت کرد و بعد رفت، البته من فکر میکردم سرکار رفته است بعد خبر دادند او کشته شده است.»
وقتی ماموران با همکاران مقتول صحبت کردند، متوجه شدند معین بعد از خروج از خانه عمویش سرکار رفته، اما ساعاتی بعد به یکی از همکارانش گفته کاری دارد و زود برمیگردد. همکار مقتول به ماموران گفت: «داشتیم کار میکردیم، معین با تلفن صحبت کرد و گفت چندساعتی میرود و برمیگردد پرسیدیم مساله چیست گفت در مورد ازدواجم قرار دارم، میروم و برمیگردم. بعد رفت و دیگر برنگشت.»
ماموران در شاخه دیگری از تحقیقات به دستور بازپرس، تلفنهمراه مقتول را بررسی کردند و متوجه شدند رابطه ریحانه و معین بسیار نزدیک بوده و آنها قرار ازدواج هم گذاشته بودند و آخرینبار قرار بود مقتول با برادران ریحانه صحبت کند. بهاینترتیب یکی از برادران ریحانه که با این ازدواج مخالف بود بازجویی شد. او اتهام دستداشتن در قتل را رد کرد و گفت: «من با این ازدواج مخالف بودم، چون میدانستم زندگی آنها به سرانجام نمیرسد، اما اصلا با مقتول رابطه خاصی نداشتم و زمان قتل هم در خانه بودم و شاهدانی دارم که این موضوع را تایید کنند.»
پلیس در ادامه متوجه شد اخیرا اختلافاتی میان مقتول و ریحانه به وجود آمده بود و ریحانه با مردی دیگر هم رابطه داشت. برادر ریحانه این موضوع را تایید کرد و گفت: «خواهرم خواستگار دیگری داشت که وضع مالیاش هم خوب بود. به خواهرم گفتم اگر با آن فرد ازدواج کنی وضعت بهتر میشود. فکر میکنم معین هم موضوع را فهمیده بود.»
بررسی فهرست مکالمات تلفنی ریحانه نشان داد این دختر با هردو مرد مرتب در تماس بوده است. وقتی از ریحانه بازجویی شد، گفت: «من معین را دوست داشتم و قرار ازدواج هم داشتیم. به من گفت با مادرش صحبت کرده، اما او مخالفت کرده است و فکر میکرد عمویش در این مخالفت نقش دارد، چون عموی معین هم با ازدواج ما مخالف بود. من یکخواستگار قدیمی هم داشتم. آن پسر که سعید نام دارد مرا خیلی دوست داشت، من علاقه زیادی به او نداشتم و تنها برای اینکه اگر معین مرا ترک کرد سعید را داشته باشم، ارتباطم را با او قطع نکردم، اما در مورد این موضوع حرفی به معین نزدم و فکر میکنم یکی از برادرانم به معین چیزی گفته باشد.»
پلیس سعید را هم بازداشت و از او بازجویی کرد. با اینکه پسر جوان تایید کرد با معین آشنا شده بود و با او درگیری لفظی هم داشت، اما اتهام قتل را قبول نکرد و گفت نقشی در کشتن او نداشته است.
دراینمیان اظهارات نگهبان پارک که دوقاتل را دیده بود نیز کمکی نکرد زیرا مشخصاتی که او ارایه داد، بسیار کلی بود و هرکسی غیر از سعید و برادران ریحانه نیز میتوانست چنین نشانههایی داشته باشد. بهاینترتیب باتوجه به اینکه سالها از تشکیل پرونده گذشته و متهم شناسایی و بازداشت نشده، پرونده به درخواست اولیایدم و با تایید دادستانی برای پرداخت دیه از بیتالمال به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بهزودی به این پرونده در شعبه٧١ دادگاهکیفری رسیدگی میشود.