صراط: یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان "یمن و فرمول انقلاب اسلامی" به قلم جعفر بلوری را در ذیل میخوانید:
حدود 32 سال بعد از وقوع انقلاب بینظیر اسلامی در ایران، یکی از امواج نورانی این انقلاب الهی، به شکل بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا نمودار شد.
اما قدرتهای غربی در کنار برخی کشورهای مرتجع عربی و صد البته رژیم صهیونیستی، با تمام ابزار و امکانات وارد معرکه شدند و بدون «هیچ» ملاحظهای، از «هر» وسیلهای برای نابودی یا به انحراف کشاندن این انقلابها بهره جستند تا مبادا، دنیا مجددا شاهد بروز یک انقلاب اسلامی ایران دیگر باشد؛ رفتاری که در 36 سال گذشته با شدت و حدت بیشتر و بیوقفه علیه ایران اسلامی داشتهاند.
این جبهه، تلاش کرد با فرسایشی کردن انقلابها و سوء استفاده از عناصر مهمی چون«امنیت»، «اقتصاد» و بهره جستن از روشهای «فریب» و ایجاد «وحشت»، «تهدید و تطمیع» و... انقلابها را به حاشیه رانده و با به صحنه آوردن هیولای داعش، جلوی به ثمر نشستن آنها را به طور موقت هم که شده بگیرد... اما این همه ماجرا نیست.
یمن، کشوری است واقع در جنوب شبهجزیره عربستان که به لحاظ ژئوپلتیک، موقعیتی«بسیار» مهم و حساس دارد؛ این کشور نیز همچون سایر کشورهای منطقه چند سالی است دچار تحولات بنیادین شده و مردم مسلمان آن اقدام به سرنگونی دیکتاتور دستنشانده کشورشان کردهاند.
اما غرب همان طور که برای مهار یا انحراف انقلاب سایر کشورها خیز برداشت و همه توان خود را در این راه به کار گرفت، در این تحول نیز بیکار ننشست اما، نه فقط نتوانست انقلاب این کشور را متوقف یا منحرف کند بلکه انقلاب یمن با وجود تمام توطئهها و فراز و نشیبها، همچنان در حرکت است و با سرعت
باور نکردنی، به پیش میرود. شاید کمی اغراقآمیز به نظر برسد اما، اهداف انقلاب این کشور نیز شباهتهای زیادی با اهداف انقلاب اسلامی ایران دارد که سی و ششمین سالگرد آن را با شکوه هر چه تمامتر جشن گرفتیم.
اگر بخواهیم عصاره این شباهتها را در یک واژه بیان کنیم، میرسیم به واژه «استکبارستیزی». به نظر میرسد رمز موفقیت انقلاب یمن هم در همین یک واژه نهفته باشد. واژهای که در انقلاب دیگر کشورهای منطقه، یا اصلا نبوده، یا کمرنگ بوده یا اگر هم بوده، رفته رفته به حاشیه رانده شده است.
اما چرا انقلاب یمن پیروز شده و به سرعت پیش میرود؟ و پیروزی انقلاب در این کشور فقیر چرا مهم است؟
در این نوشتار میخواهیم پاسخی برای این پرسشها- هرچند به طور خلاصه- بیابیم.
در اهمیت یمن همین بس که، تنگه استراتژیک «بابالمندب» در جنوب این کشور قرار دارد. عربستان سعودی که تمام فتنهانگیزیهای منطقهای و توطئهسازیهایش به دلارهای نفتی وابسته است، و بدون نفت «هیچ» است، بیشترین نفت خود را پس از تنگه هرمز - که در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارد- از این تنگه عبور میدهد. بد نیست این را هم بدانیم که، 30 درصد نفت جهان از این تنگه صادر میشود و سالانه 21 هزار کشتی و نفتکش از همین مسیر تردد میکنند. ارتباط تجاری بین دو قاره آسیا و اروپا نیز صد در صد به این تنگه وابسته است و ...
«تسلط یمن انقلابی بر تنگه بابالمندب در کنار تسلط جمهوری اسلامی ایران بر تنگه استراتژیک هرمز» چه معنی میدهد؟!
حداقل مفهوم این اوضاع یعنی «تسلط بر شاهرگ حیاتی عربستان سعودی» و .... عربستانِ دستنشاندهای که فقط یکی از توطئههای اخیرش علیه ایران، کاستن شدید از قیمت نفت با هدف خدمت به آمریکا و رژیم صهیونیستی در گرماگرم مذاکرات هستهای است... این، گوشهای کوچک از اهمیت یمن و انقلاب آن.
اما دلیل موفقیت الحوثیها زیاد پیچیده نیست. انقلابیون یمن دلیل پیروزیشان را در یک تکه «پارچهنوشته» و همیشه با خود حمل میکنند.
این پارچهنوشته در واقع «مانیفست» انقلابیون یمن است که در راهپیماییهای آرام خود آن را به نمایش میگذارند. «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، در راس این مرامنامه قرار دارد. ارادت لوکوموتیورانان این انقلاب به ائمه اطهار، دوری از آمریکا و رژیم صهیونیستی در کنار هوشیاری رهبران انقلابی این کشور، از جمله مهمترین دلایل موفقیت الحوثیهاست. دقیقا همان نقاطی که برخی دیگر از کشورها با ناپرهیزی از آن، لطمه خوردند و هنوز هم میخورند.
مگر انقلابیون مصر با همین مرامنامه فرعون مصر را به زیر نکشیدند و سفارت رژیم صهیونیستی را تسخیر نکردند؟! مگر نه اینکه رهبران مصر، کشوری با آن پیشینه تاریخی و تمدنی پس از نزدیکی یا حتی اعتماد به آمریکا و عربستان انقلابشان به محاق رفت؟! چه اتفاقی برای انقلاب مصر افتاد که رژیم صهیونیستی امروز، دولت نظامی روی کار آمده در این کشور را «گنج جدید اسرائیل» مینامد؟ یا حسنی مبارک و دیگر دیکتاتورهای این کشور، آزاد و اخوانیها به عنوان کسانی که در انقلاب اسلامی مصر نقش برجستهای داشتهاند، اعدام و زندانی میشوند؟
اگر «امروز» مردم مظلوم مصر در روز روشن و در جریان تماشای فوتبال از سوی نظامیان کشورشان به خاک و خون کشیده میشوند، و مدعیان دروغین حقوق بشر خم به ابرو نمیآورند، تقاص اعتماد رهبران «دیروز» خود به آمریکا را میدهند.
اگرچه دلایل درست دیگری نیز در آسیبشناسی انقلابهای منطقه ارائه شده اما به نظر میرسد، رهبران انقلابیون در کشورهای اسلامی باید چند واحدی، درس «دشمنشناسی» در دانشگاه «انقلاب اسلامی ایران» بیاموزند. درسی که «سید عبدالملک الحوثی» یا «سید حسن نصرالله» آن را به خوبی آموختهاند، و امتحان خود را نیز با بالاترین نمره پس دادهاند.
با همه این تفاسیر باید این را هم پذیرفت که، انقلاب یمن به خاطر اهمیت آن و تبعاتی که پیروزی آن برای منطقه و حتی جهان به دنبال دارد، هنوز راه پر فراز و نشیبی را پیش رو دارد. غرب و کشورهای مرتجع عربی نمیتوانند ظهور یک جمهوری اسلامی ایران دیگر را در منطقه تحمل کنند، بنابراین طبیعی است که دست از فتنهانگیزی برنمیدارند.
بدون شک توطئهها علیه انقلابیون یمن باز هم ادامه مییابد. اتحادیه اروپا چندی پیش این کشور را به تحریم اقتصادی تهدید کرد. چند روز بعد، برخی کشورهای مرتجع عربی نیز تهدید کردند یمن را تحریم و سفرایشان را از این کشور فرا میخوانند. این روش ناجوانمردانه شیطان بزرگ است که همواره برای رسیدن به اهداف پلید خود از هر ابزاری استفاده کند.
تهدید، تروریسم، جنگ، تحریم و فتنهانگیزیهای مذهبی و ایجاد اختلافهای داخلی، ابزارهای همیشگی آمریکا است. هدف «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهور دستنشانده یمن از استعفا و رد درخوستهای الحوثیها برای بازگشت به قدرت، ایجاد «خلأ قدرت» و به تبع آن ایجاد اختلافهای داخلی و هرج و مرج در این کشور بود. سعودیها نیز با تقویت و تسلیح القاعده در تکمیل این توطئه گام بر میدارند.
اما حوثیها با هوشمندی مثالزدنی که غرب را به حیرت انداخته است این توطئه را مهار و شرایط را به نفع انقلاب اسلامی یمن مدیریت کردند و با تشکیل «کمیته امنیت ملی یمن» خلأ کنارهگیری رئیس جمهور را پر کردند.
بدون شک توطئهها همچنان ادامه خواهد داشت؛ اما تا زمانی که انقلابیون یمن از پشتوانه گسترده مردمی، رهبری شجاع و مرامنامهای اصولی برخوردارند، این انقلاب شکستخوردنی نیست. مرامنامهای که «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» در راس آن قرار دارد.
حدود 32 سال بعد از وقوع انقلاب بینظیر اسلامی در ایران، یکی از امواج نورانی این انقلاب الهی، به شکل بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا نمودار شد.
اما قدرتهای غربی در کنار برخی کشورهای مرتجع عربی و صد البته رژیم صهیونیستی، با تمام ابزار و امکانات وارد معرکه شدند و بدون «هیچ» ملاحظهای، از «هر» وسیلهای برای نابودی یا به انحراف کشاندن این انقلابها بهره جستند تا مبادا، دنیا مجددا شاهد بروز یک انقلاب اسلامی ایران دیگر باشد؛ رفتاری که در 36 سال گذشته با شدت و حدت بیشتر و بیوقفه علیه ایران اسلامی داشتهاند.
این جبهه، تلاش کرد با فرسایشی کردن انقلابها و سوء استفاده از عناصر مهمی چون«امنیت»، «اقتصاد» و بهره جستن از روشهای «فریب» و ایجاد «وحشت»، «تهدید و تطمیع» و... انقلابها را به حاشیه رانده و با به صحنه آوردن هیولای داعش، جلوی به ثمر نشستن آنها را به طور موقت هم که شده بگیرد... اما این همه ماجرا نیست.
یمن، کشوری است واقع در جنوب شبهجزیره عربستان که به لحاظ ژئوپلتیک، موقعیتی«بسیار» مهم و حساس دارد؛ این کشور نیز همچون سایر کشورهای منطقه چند سالی است دچار تحولات بنیادین شده و مردم مسلمان آن اقدام به سرنگونی دیکتاتور دستنشانده کشورشان کردهاند.
اما غرب همان طور که برای مهار یا انحراف انقلاب سایر کشورها خیز برداشت و همه توان خود را در این راه به کار گرفت، در این تحول نیز بیکار ننشست اما، نه فقط نتوانست انقلاب این کشور را متوقف یا منحرف کند بلکه انقلاب یمن با وجود تمام توطئهها و فراز و نشیبها، همچنان در حرکت است و با سرعت
باور نکردنی، به پیش میرود. شاید کمی اغراقآمیز به نظر برسد اما، اهداف انقلاب این کشور نیز شباهتهای زیادی با اهداف انقلاب اسلامی ایران دارد که سی و ششمین سالگرد آن را با شکوه هر چه تمامتر جشن گرفتیم.
اگر بخواهیم عصاره این شباهتها را در یک واژه بیان کنیم، میرسیم به واژه «استکبارستیزی». به نظر میرسد رمز موفقیت انقلاب یمن هم در همین یک واژه نهفته باشد. واژهای که در انقلاب دیگر کشورهای منطقه، یا اصلا نبوده، یا کمرنگ بوده یا اگر هم بوده، رفته رفته به حاشیه رانده شده است.
اما چرا انقلاب یمن پیروز شده و به سرعت پیش میرود؟ و پیروزی انقلاب در این کشور فقیر چرا مهم است؟
در این نوشتار میخواهیم پاسخی برای این پرسشها- هرچند به طور خلاصه- بیابیم.
در اهمیت یمن همین بس که، تنگه استراتژیک «بابالمندب» در جنوب این کشور قرار دارد. عربستان سعودی که تمام فتنهانگیزیهای منطقهای و توطئهسازیهایش به دلارهای نفتی وابسته است، و بدون نفت «هیچ» است، بیشترین نفت خود را پس از تنگه هرمز - که در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارد- از این تنگه عبور میدهد. بد نیست این را هم بدانیم که، 30 درصد نفت جهان از این تنگه صادر میشود و سالانه 21 هزار کشتی و نفتکش از همین مسیر تردد میکنند. ارتباط تجاری بین دو قاره آسیا و اروپا نیز صد در صد به این تنگه وابسته است و ...
«تسلط یمن انقلابی بر تنگه بابالمندب در کنار تسلط جمهوری اسلامی ایران بر تنگه استراتژیک هرمز» چه معنی میدهد؟!
حداقل مفهوم این اوضاع یعنی «تسلط بر شاهرگ حیاتی عربستان سعودی» و .... عربستانِ دستنشاندهای که فقط یکی از توطئههای اخیرش علیه ایران، کاستن شدید از قیمت نفت با هدف خدمت به آمریکا و رژیم صهیونیستی در گرماگرم مذاکرات هستهای است... این، گوشهای کوچک از اهمیت یمن و انقلاب آن.
اما دلیل موفقیت الحوثیها زیاد پیچیده نیست. انقلابیون یمن دلیل پیروزیشان را در یک تکه «پارچهنوشته» و همیشه با خود حمل میکنند.
این پارچهنوشته در واقع «مانیفست» انقلابیون یمن است که در راهپیماییهای آرام خود آن را به نمایش میگذارند. «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، در راس این مرامنامه قرار دارد. ارادت لوکوموتیورانان این انقلاب به ائمه اطهار، دوری از آمریکا و رژیم صهیونیستی در کنار هوشیاری رهبران انقلابی این کشور، از جمله مهمترین دلایل موفقیت الحوثیهاست. دقیقا همان نقاطی که برخی دیگر از کشورها با ناپرهیزی از آن، لطمه خوردند و هنوز هم میخورند.
مگر انقلابیون مصر با همین مرامنامه فرعون مصر را به زیر نکشیدند و سفارت رژیم صهیونیستی را تسخیر نکردند؟! مگر نه اینکه رهبران مصر، کشوری با آن پیشینه تاریخی و تمدنی پس از نزدیکی یا حتی اعتماد به آمریکا و عربستان انقلابشان به محاق رفت؟! چه اتفاقی برای انقلاب مصر افتاد که رژیم صهیونیستی امروز، دولت نظامی روی کار آمده در این کشور را «گنج جدید اسرائیل» مینامد؟ یا حسنی مبارک و دیگر دیکتاتورهای این کشور، آزاد و اخوانیها به عنوان کسانی که در انقلاب اسلامی مصر نقش برجستهای داشتهاند، اعدام و زندانی میشوند؟
اگر «امروز» مردم مظلوم مصر در روز روشن و در جریان تماشای فوتبال از سوی نظامیان کشورشان به خاک و خون کشیده میشوند، و مدعیان دروغین حقوق بشر خم به ابرو نمیآورند، تقاص اعتماد رهبران «دیروز» خود به آمریکا را میدهند.
اگرچه دلایل درست دیگری نیز در آسیبشناسی انقلابهای منطقه ارائه شده اما به نظر میرسد، رهبران انقلابیون در کشورهای اسلامی باید چند واحدی، درس «دشمنشناسی» در دانشگاه «انقلاب اسلامی ایران» بیاموزند. درسی که «سید عبدالملک الحوثی» یا «سید حسن نصرالله» آن را به خوبی آموختهاند، و امتحان خود را نیز با بالاترین نمره پس دادهاند.
با همه این تفاسیر باید این را هم پذیرفت که، انقلاب یمن به خاطر اهمیت آن و تبعاتی که پیروزی آن برای منطقه و حتی جهان به دنبال دارد، هنوز راه پر فراز و نشیبی را پیش رو دارد. غرب و کشورهای مرتجع عربی نمیتوانند ظهور یک جمهوری اسلامی ایران دیگر را در منطقه تحمل کنند، بنابراین طبیعی است که دست از فتنهانگیزی برنمیدارند.
بدون شک توطئهها علیه انقلابیون یمن باز هم ادامه مییابد. اتحادیه اروپا چندی پیش این کشور را به تحریم اقتصادی تهدید کرد. چند روز بعد، برخی کشورهای مرتجع عربی نیز تهدید کردند یمن را تحریم و سفرایشان را از این کشور فرا میخوانند. این روش ناجوانمردانه شیطان بزرگ است که همواره برای رسیدن به اهداف پلید خود از هر ابزاری استفاده کند.
تهدید، تروریسم، جنگ، تحریم و فتنهانگیزیهای مذهبی و ایجاد اختلافهای داخلی، ابزارهای همیشگی آمریکا است. هدف «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهور دستنشانده یمن از استعفا و رد درخوستهای الحوثیها برای بازگشت به قدرت، ایجاد «خلأ قدرت» و به تبع آن ایجاد اختلافهای داخلی و هرج و مرج در این کشور بود. سعودیها نیز با تقویت و تسلیح القاعده در تکمیل این توطئه گام بر میدارند.
اما حوثیها با هوشمندی مثالزدنی که غرب را به حیرت انداخته است این توطئه را مهار و شرایط را به نفع انقلاب اسلامی یمن مدیریت کردند و با تشکیل «کمیته امنیت ملی یمن» خلأ کنارهگیری رئیس جمهور را پر کردند.
بدون شک توطئهها همچنان ادامه خواهد داشت؛ اما تا زمانی که انقلابیون یمن از پشتوانه گسترده مردمی، رهبری شجاع و مرامنامهای اصولی برخوردارند، این انقلاب شکستخوردنی نیست. مرامنامهای که «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» در راس آن قرار دارد.