صراط: متن یادداشت سعدالله زارعی در روزنامه کیهان بهشرح ذیل است:
گفتگوی دیروز میان «جمال بن عمر» نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن و رهبران جنبش انصارالله و کمیتههای مردمی آن بیانگر آن است که روند سیاسی یمن به نقاط مشخصی رسیده است. از سوی دیگر مخالفت بعضی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل با مداخله این سازمان در امور یمن که از سوی دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس بهنیابت از شش دولت آن بهطور رسمی ارائه شده بود و در نهایت از دستور خارج شدن این درخواست، نشاندهنده فضای جدیدی است که به وجود آمده و جنبش انصارالله در متن این تحول جدید قرار دارد. در عین حال صحنه تحولات یمن سؤالات متعددی بههمراه دارد و چشمانداز آن را تحت تأثیر قرار داده است. در این خصوص نکتهها و گفتنیهایی وجود دارد:
1 ــ گرایش انصارالله و کمیتههای مردمی آن به توافق با نماینده دبیرکل سازمان ملل که ترتیبات متعددی شامل زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی و ترکیب دولت موقت را دربرمیگیرد، بیانگر آن است که رهبران انقلاب یمن عبور سریعتر از شرایط فعلی را که توأم با نوعی هرج و مرج است اولین گام برای رسیدن به فرایند قانونی و اصلاح اساسی امور در یمن به حساب میآورند. رسیدن به فرمولی که در آن یک شورای 5 تا 7 نفره مرکب از رهبران مرکز، شمال و جنوب مسئولیت اداره نهاد ریاستجمهوری را بهعهده بگیرد و یک نفر را بهعنوان نخستوزیر موقت برای اداره امور تعیین کرده و کابینه توافقی را به وجود آورد، یک ابتکار متعلق به انصارالله به حساب میآید. چه اینکه انصارالله پیش از این و در زمان تصدی «منصور هادی» نیز در این مورد با هادی و نماینده دبیرکل سازمان ملل توافق کرده بود پس از کنارهگیری منصور هادی از قدرت نیز انصارالله در 17 بهمنماه طی بیانیهای که به بیانیه قانون اساسی موسوم گردید، بر دولت توافقی و مشارکت همه گروهها و طوایف تأکید کرده بود. در واقع توافق دیروز عبدالملک بدرالدین الحوثی با جمال بن عمر ادامه همان طرحی است که خود انصارالله ارائه کرده بود.
2 ــ ورود دوباره جمال بن عمر به روند حل اختلافات پس از آن صورت گرفته است که شورای همکاری خلیج فارس از یک سو یمن را تهدید به تحریم اقتصادی و قطع کمک کرده و از سوی دیگر از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کرده است که در امور یمن مداخله نماید. این مسئله از دو منظر قابل ارزیابی است، از یک منظر میتوان گفت ورود بن عمر پس از صدور بیانیه شورای همکاری خلیج فارس، نشاندهنده ارتباط میان عزیمت دوباره نماینده دبیرکل سازمان ملل و بسته تهدید شورای همکاری خلیج فارس میباشد و از این رو باید گفت شورای همکاری خلیج فارس که مداخله واقعی عربی در امور یمن را «غیرممکن» ارزیابی کرده، درصدد برآمده است تا از طریق مذاکره سیاسی، جنبش انصارالله را وادار به پذیرش خواستههای حداکثری یا حد میانی این شورا و غرب نماید. از این منظر توافق عبدالملک و بنعمر نوعی موفقیت نسبی برای شورای همکاری و غرب به حساب میآید. اما از یک منظر دیگر ورود دوباره بن عمر به پرونده یمن، پس از آن صورت گرفته است که این شورا بهدلیل مخالفت روسیه و چین از اینکه جنبش انصارالله را محکوم کند و به مداخله مستقیم در امور یمن تهدید نماید، ناتوان بوده و با اعزام «نماینده سیاسی» بر رسیدن به راهی سیاسی تأکید کرده است. از این منظر از آنجا که جنبش انصارالله همواره بر توافق و راه حل سیاسی تأکید داشته، مذاکره بن عمر با نمایندگان سید عبدالملک الحوثی، یک پیروزی چشمگیر برای جنبش انصارالله به حساب میآید.
3 ــ بررسیها بیانگر آن است که شورای همکاری خلیج فارس در جلسه طولانی پنجم بهمنماه جاری ــ 25 ژانویه گذشته ــ از گزینه مداخله نظامی چشمپوشی کرد. در این جلسه که با محوریت عربستان و امارات برگزار گردید، در مواجهه با جنبش انقلابی یمن سه راهحل مورد بررسی قرار گرفت. راهحل اول توسل به شیوه نظامی بود ولی سعودیها بهدلیل ضعف نظامی اعضای شورا در مقایسه با جنبش انصارالله، از این راهحل فاصله گرفته و در عین حال آن را به مداخله نظامی شورای امنیت سازمان ملل حواله دادند اما دو روز بعد باراک اوباما با صراحت اعلام کرد که از مداخله نظامی در یمن بهعنوان راهحل حمایت نمیکند. پس کاملاً واضح است که برخورد و مداخله نظامی در دستور کار شورای امنیت و یا شورای همکاری خلیج فارس قرار ندارد.
راهحل دومی که در شورا مورد بحث قرار گرفت «ایجاد اجماع بینالمللی» علیه جنبش انصارالله بود. به این معنا که غرب و کشورهای عربی، یمن را «بایکوت» و روابط خود را با این کشور قطع نمایند. این فرایند از سوی آمریکا و عربستان کلید خورد و بعضی دیگر از کشورهای غربی و عربی نیز به آن پیوستند اما به یک وضعیت فراگیر تبدیل نشد و مضافاً اینکه حتی آمریکاییها نگفتهاند که بهدلیل تسلط جنبش انصارالله بر یمن سفارتخانه خود را تعطیل کردهاند. بلکه آن را به «شرایط ناپایدار» مرتبط نمودهاند. این راهحل برای آن است که مردم یمن از آیندهای که برای رسیدن به آن به صحنه آمدهاند، بترسند و شرایط پیشِروی آنان تاریک جلوه داده شود.
راهحل سومی که در شورای همکاری مورد بحث قرار گرفت، برقراری تماس با انصارالله برای رسیدن به فرمول مشترک و با حد متوسطی از خواستههای عربی بود. جناح قطر، عمان و کویت این موضوع را مطرح کردند و البته با مخالفت تند پادشاهی بحرین و امارات مواجه شدند و نماینده عربستان سعودی این را موضوعی سخت معرفی کرد. با این وصف معلوم شد که تمایل به رسیدن به راه حل با حوثیها در شورای همکاری خلیج فارس بیش از جنگ با آنان موضوعیت یافته است.
به نظر میآید شورای همکاری خلیج فارس و سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه به ترکیبی از راه حل دوم و سوم فکر میکنند و معتقدند تأکید بر راه حل دوم میتواند توافق با جنبش انقلابی یمن را بهصورتبندی مطلوبتری سوار نماید. اما از آن طرف جنبش انصارالله در مواجهه با طرح مداخلهجویانه شورای همکاری و شورای امنیت بر عدم پذیرش مداخله خارجی تأکید کرده و از سوی دیگر با فعال نگه داشتن میادین و خیابانها و بهخصوص با تداوم شرایط خاص در صنعا درصدد بر آمده تا سررشته تحولات در داخل یمن باقی بماند. قدر مسلم هفتههای آینده ــ بین 2 تا 8 هفته ــ بسیار تعیین کننده خواهند بود.
4 ــ قرائن و شواهد میگویند: آمریکاییها بهشدت از روند تحولات یمن هراسناک هستند. تعطیلی سفارت آمریکا و مهمتر از آن سوزاندن اسناد این سفارتخانه و حتی منهدم کردن سلاحهایی که در سفارتخانه داشتند، از شدت هراس آنان حکایت میکند. جالب این است که مقامات آمریکایی گمان میکردند در روز 22 بهمن ــ 11 فوریه ــ بهمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سفارت آمریکا در صنعا مورد حمله قرار گرفته و ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان 58 ــ 4 نوامبر 79 ــ تکرار میگردد! از این رو به انهدام هرآنچه حساس بود، مبادرت ورزیدند! آمریکاییها به این بسنده نکردند و مهمترین مرکز اطلاعاتی و جاسوسی و ضدجاسوسی خود در شبهجزیره را که در صنعا پایتخت یمن مستقر بود به مسقط پایتخت عمان منتقل کردند. بعضی از تحلیلگران این رخداد را «نگران کننده» ارزیابی و آن را نشانه سختتر شدن شرایط یمن و آغاز مداخله مستقیم نظامی آمریکا علیه انقلاب یمن ارزیابی و البته برای آن یک سلسله شواهد تاریخی را نیز ذکر کردهاند. اما این روند از منظر دیگر هم قابل ارزیابی است.
تعطیلی مرکز حساس اطلاعاتی آمریکا در صنعا از نومیدی آنان از روند تحولات یمن حکایت میکند و انهدام اسناد در سفارت آمریکا که عبدالملک الحوثی دو روز پیش آن را «جاسوسخانه» نامید، از ارزیابی آمریکاییها مبنی بر غیر قابل مهار بودن انقلاب یمن حکایت میکند. تأکید چند روز پیش اوباما مبنی بر اینکه موافق اقدام نظامی علیه یمن نیست، برتری این ارزیابی را نسبت به ارزیابی قبلی نشان میدهد. این البته به آن معنا نیست که آمریکا با اعتراف به قدرت انقلاب اسلامی مردم یمن، از توطئههای مختلف از جمله توطئه امنیتی علیه آن اجتناب میکند بلکه میتوان گفت آمریکا با ابراز ناتوانی از مداخله مستقیم نظامی به انواعی از مداخلات نظامی امنیتی غیرمستقیم علیه مردم مظلوم یمن روی میآورد، کما اینکه این روش در مواجهه با انقلاب ایران نیز دنبال شد.
5 ــ تحولات شهر حساس «مأرب» بهخوبی بیانگر آن است که بهموازات به شکست کشیده شدن توطئه مستقیم نظامی غربی عربی، یک روند داخلی با پشتیبانی غرب برای به چالش کشیدن قدرت انصارالله در داخل شروع شده است. از حدود دو ماه پیش، حزب اصلاح یمن که بهرغم آنکه خود را اخوانی معرفی میکند، از سوی پادشاهی سعودی و آمریکا بهطور جدی حمایت میشود، درصدد برآمد که مأرب را در مقابل صنعا علم کند. این جنبش با استفاده از نفوذ سنتی جریان اصلاح و حزب مؤتمر و خاندان صالح در این شهر اعتصاباتی را به راه انداخت و هم اینک تهدید کرده است که برای آزادسازی صنعا وارد عمل میشود اما تاکنون هیچ اقدامی در جهت ورود به صنعا انجام نداده است. حرکت احزاب اصلاح و مؤتمر و آلاحمر در شهر مأرب را نیز باید در ادامه مصوبات جلسه 5 بهمنماه شورای همکاری خلیج فارس ارزیابی کرد اما در حالی که انصارالله با صراحت از مشارکت دو جریان مؤتمر و اصلاح در روند سیاسی حمایت کرده و از آنان برای شرکت در گفتوگوهای مبتنی بر تعیین چارچوب اداره شرایط دوره گذار دعوت به عمل آورده است، صفبندی این جریانات در مأرب نمیتواند به جایی برسد چرا که خشونتطلبی مخالفان انصار با درایت یاران سید عبدالملک بدرالدین متوقف میشود کما اینکه تاکنون اینگونه بوده است.
گفتگوی دیروز میان «جمال بن عمر» نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن و رهبران جنبش انصارالله و کمیتههای مردمی آن بیانگر آن است که روند سیاسی یمن به نقاط مشخصی رسیده است. از سوی دیگر مخالفت بعضی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل با مداخله این سازمان در امور یمن که از سوی دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس بهنیابت از شش دولت آن بهطور رسمی ارائه شده بود و در نهایت از دستور خارج شدن این درخواست، نشاندهنده فضای جدیدی است که به وجود آمده و جنبش انصارالله در متن این تحول جدید قرار دارد. در عین حال صحنه تحولات یمن سؤالات متعددی بههمراه دارد و چشمانداز آن را تحت تأثیر قرار داده است. در این خصوص نکتهها و گفتنیهایی وجود دارد:
1 ــ گرایش انصارالله و کمیتههای مردمی آن به توافق با نماینده دبیرکل سازمان ملل که ترتیبات متعددی شامل زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی و ترکیب دولت موقت را دربرمیگیرد، بیانگر آن است که رهبران انقلاب یمن عبور سریعتر از شرایط فعلی را که توأم با نوعی هرج و مرج است اولین گام برای رسیدن به فرایند قانونی و اصلاح اساسی امور در یمن به حساب میآورند. رسیدن به فرمولی که در آن یک شورای 5 تا 7 نفره مرکب از رهبران مرکز، شمال و جنوب مسئولیت اداره نهاد ریاستجمهوری را بهعهده بگیرد و یک نفر را بهعنوان نخستوزیر موقت برای اداره امور تعیین کرده و کابینه توافقی را به وجود آورد، یک ابتکار متعلق به انصارالله به حساب میآید. چه اینکه انصارالله پیش از این و در زمان تصدی «منصور هادی» نیز در این مورد با هادی و نماینده دبیرکل سازمان ملل توافق کرده بود پس از کنارهگیری منصور هادی از قدرت نیز انصارالله در 17 بهمنماه طی بیانیهای که به بیانیه قانون اساسی موسوم گردید، بر دولت توافقی و مشارکت همه گروهها و طوایف تأکید کرده بود. در واقع توافق دیروز عبدالملک بدرالدین الحوثی با جمال بن عمر ادامه همان طرحی است که خود انصارالله ارائه کرده بود.
2 ــ ورود دوباره جمال بن عمر به روند حل اختلافات پس از آن صورت گرفته است که شورای همکاری خلیج فارس از یک سو یمن را تهدید به تحریم اقتصادی و قطع کمک کرده و از سوی دیگر از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کرده است که در امور یمن مداخله نماید. این مسئله از دو منظر قابل ارزیابی است، از یک منظر میتوان گفت ورود بن عمر پس از صدور بیانیه شورای همکاری خلیج فارس، نشاندهنده ارتباط میان عزیمت دوباره نماینده دبیرکل سازمان ملل و بسته تهدید شورای همکاری خلیج فارس میباشد و از این رو باید گفت شورای همکاری خلیج فارس که مداخله واقعی عربی در امور یمن را «غیرممکن» ارزیابی کرده، درصدد برآمده است تا از طریق مذاکره سیاسی، جنبش انصارالله را وادار به پذیرش خواستههای حداکثری یا حد میانی این شورا و غرب نماید. از این منظر توافق عبدالملک و بنعمر نوعی موفقیت نسبی برای شورای همکاری و غرب به حساب میآید. اما از یک منظر دیگر ورود دوباره بن عمر به پرونده یمن، پس از آن صورت گرفته است که این شورا بهدلیل مخالفت روسیه و چین از اینکه جنبش انصارالله را محکوم کند و به مداخله مستقیم در امور یمن تهدید نماید، ناتوان بوده و با اعزام «نماینده سیاسی» بر رسیدن به راهی سیاسی تأکید کرده است. از این منظر از آنجا که جنبش انصارالله همواره بر توافق و راه حل سیاسی تأکید داشته، مذاکره بن عمر با نمایندگان سید عبدالملک الحوثی، یک پیروزی چشمگیر برای جنبش انصارالله به حساب میآید.
3 ــ بررسیها بیانگر آن است که شورای همکاری خلیج فارس در جلسه طولانی پنجم بهمنماه جاری ــ 25 ژانویه گذشته ــ از گزینه مداخله نظامی چشمپوشی کرد. در این جلسه که با محوریت عربستان و امارات برگزار گردید، در مواجهه با جنبش انقلابی یمن سه راهحل مورد بررسی قرار گرفت. راهحل اول توسل به شیوه نظامی بود ولی سعودیها بهدلیل ضعف نظامی اعضای شورا در مقایسه با جنبش انصارالله، از این راهحل فاصله گرفته و در عین حال آن را به مداخله نظامی شورای امنیت سازمان ملل حواله دادند اما دو روز بعد باراک اوباما با صراحت اعلام کرد که از مداخله نظامی در یمن بهعنوان راهحل حمایت نمیکند. پس کاملاً واضح است که برخورد و مداخله نظامی در دستور کار شورای امنیت و یا شورای همکاری خلیج فارس قرار ندارد.
راهحل دومی که در شورا مورد بحث قرار گرفت «ایجاد اجماع بینالمللی» علیه جنبش انصارالله بود. به این معنا که غرب و کشورهای عربی، یمن را «بایکوت» و روابط خود را با این کشور قطع نمایند. این فرایند از سوی آمریکا و عربستان کلید خورد و بعضی دیگر از کشورهای غربی و عربی نیز به آن پیوستند اما به یک وضعیت فراگیر تبدیل نشد و مضافاً اینکه حتی آمریکاییها نگفتهاند که بهدلیل تسلط جنبش انصارالله بر یمن سفارتخانه خود را تعطیل کردهاند. بلکه آن را به «شرایط ناپایدار» مرتبط نمودهاند. این راهحل برای آن است که مردم یمن از آیندهای که برای رسیدن به آن به صحنه آمدهاند، بترسند و شرایط پیشِروی آنان تاریک جلوه داده شود.
راهحل سومی که در شورای همکاری مورد بحث قرار گرفت، برقراری تماس با انصارالله برای رسیدن به فرمول مشترک و با حد متوسطی از خواستههای عربی بود. جناح قطر، عمان و کویت این موضوع را مطرح کردند و البته با مخالفت تند پادشاهی بحرین و امارات مواجه شدند و نماینده عربستان سعودی این را موضوعی سخت معرفی کرد. با این وصف معلوم شد که تمایل به رسیدن به راه حل با حوثیها در شورای همکاری خلیج فارس بیش از جنگ با آنان موضوعیت یافته است.
به نظر میآید شورای همکاری خلیج فارس و سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه به ترکیبی از راه حل دوم و سوم فکر میکنند و معتقدند تأکید بر راه حل دوم میتواند توافق با جنبش انقلابی یمن را بهصورتبندی مطلوبتری سوار نماید. اما از آن طرف جنبش انصارالله در مواجهه با طرح مداخلهجویانه شورای همکاری و شورای امنیت بر عدم پذیرش مداخله خارجی تأکید کرده و از سوی دیگر با فعال نگه داشتن میادین و خیابانها و بهخصوص با تداوم شرایط خاص در صنعا درصدد بر آمده تا سررشته تحولات در داخل یمن باقی بماند. قدر مسلم هفتههای آینده ــ بین 2 تا 8 هفته ــ بسیار تعیین کننده خواهند بود.
4 ــ قرائن و شواهد میگویند: آمریکاییها بهشدت از روند تحولات یمن هراسناک هستند. تعطیلی سفارت آمریکا و مهمتر از آن سوزاندن اسناد این سفارتخانه و حتی منهدم کردن سلاحهایی که در سفارتخانه داشتند، از شدت هراس آنان حکایت میکند. جالب این است که مقامات آمریکایی گمان میکردند در روز 22 بهمن ــ 11 فوریه ــ بهمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سفارت آمریکا در صنعا مورد حمله قرار گرفته و ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان 58 ــ 4 نوامبر 79 ــ تکرار میگردد! از این رو به انهدام هرآنچه حساس بود، مبادرت ورزیدند! آمریکاییها به این بسنده نکردند و مهمترین مرکز اطلاعاتی و جاسوسی و ضدجاسوسی خود در شبهجزیره را که در صنعا پایتخت یمن مستقر بود به مسقط پایتخت عمان منتقل کردند. بعضی از تحلیلگران این رخداد را «نگران کننده» ارزیابی و آن را نشانه سختتر شدن شرایط یمن و آغاز مداخله مستقیم نظامی آمریکا علیه انقلاب یمن ارزیابی و البته برای آن یک سلسله شواهد تاریخی را نیز ذکر کردهاند. اما این روند از منظر دیگر هم قابل ارزیابی است.
تعطیلی مرکز حساس اطلاعاتی آمریکا در صنعا از نومیدی آنان از روند تحولات یمن حکایت میکند و انهدام اسناد در سفارت آمریکا که عبدالملک الحوثی دو روز پیش آن را «جاسوسخانه» نامید، از ارزیابی آمریکاییها مبنی بر غیر قابل مهار بودن انقلاب یمن حکایت میکند. تأکید چند روز پیش اوباما مبنی بر اینکه موافق اقدام نظامی علیه یمن نیست، برتری این ارزیابی را نسبت به ارزیابی قبلی نشان میدهد. این البته به آن معنا نیست که آمریکا با اعتراف به قدرت انقلاب اسلامی مردم یمن، از توطئههای مختلف از جمله توطئه امنیتی علیه آن اجتناب میکند بلکه میتوان گفت آمریکا با ابراز ناتوانی از مداخله مستقیم نظامی به انواعی از مداخلات نظامی امنیتی غیرمستقیم علیه مردم مظلوم یمن روی میآورد، کما اینکه این روش در مواجهه با انقلاب ایران نیز دنبال شد.
5 ــ تحولات شهر حساس «مأرب» بهخوبی بیانگر آن است که بهموازات به شکست کشیده شدن توطئه مستقیم نظامی غربی عربی، یک روند داخلی با پشتیبانی غرب برای به چالش کشیدن قدرت انصارالله در داخل شروع شده است. از حدود دو ماه پیش، حزب اصلاح یمن که بهرغم آنکه خود را اخوانی معرفی میکند، از سوی پادشاهی سعودی و آمریکا بهطور جدی حمایت میشود، درصدد برآمد که مأرب را در مقابل صنعا علم کند. این جنبش با استفاده از نفوذ سنتی جریان اصلاح و حزب مؤتمر و خاندان صالح در این شهر اعتصاباتی را به راه انداخت و هم اینک تهدید کرده است که برای آزادسازی صنعا وارد عمل میشود اما تاکنون هیچ اقدامی در جهت ورود به صنعا انجام نداده است. حرکت احزاب اصلاح و مؤتمر و آلاحمر در شهر مأرب را نیز باید در ادامه مصوبات جلسه 5 بهمنماه شورای همکاری خلیج فارس ارزیابی کرد اما در حالی که انصارالله با صراحت از مشارکت دو جریان مؤتمر و اصلاح در روند سیاسی حمایت کرده و از آنان برای شرکت در گفتوگوهای مبتنی بر تعیین چارچوب اداره شرایط دوره گذار دعوت به عمل آورده است، صفبندی این جریانات در مأرب نمیتواند به جایی برسد چرا که خشونتطلبی مخالفان انصار با درایت یاران سید عبدالملک بدرالدین متوقف میشود کما اینکه تاکنون اینگونه بوده است.