سوال های زیادی از مهمان خود داشتیم از فعالیتش در ستاد روحانی گرفته تا چرایی عنوانی که در دولت دارد. از فعالیت ها و عملکردش در امور اقوام و اقلیت ها گرفته تا سیاست های دولت یازدهم و مشاوران رئیس جمهور. اما میزبانی فرصت بیان پرسش هایمان را گرفت.
در ابتدا یونسی مباحث را به سمت انقلاب و حوادث قبل از آن برد و با تاکید براینکه هیچکس حق ندارد انقلاب را معدود و محدود عده ای خاص کند، بیان داشت: انقلاب، ولایت فقیه و قانون اساسی برای همه است. ما در داخل کشور ضد انقلاب نداریم. ممکن است دو نفر با هم اختلاف داشته باشند، اما هیچ گروهی حق ندارد که دیگران را خارج از انقلاب بداند. این مرزبندیها و غیریتسازیهایی که به مرور زمان شکل گرفت، به ما ضربه زد. ما باید همه ایرانیان و حتی آنهایی که خارج از ایران هستند را به انقلاب دعوت کنیم.
یونسی اعتقاد دارد در حوزه استقلال سیاسی بیش از حد موفق بوده ایم و باید مراقبت کنیم این اصل به دیگر اصول انقلاب یعنی آزادی و جمهوریت ضربه نزند.
صحبت از شعار «نه غزه نه لبنان» طرفداران فتنه در سال 88 شد. مشاور رئیس دولت دهم به شدت از این شعار برائت جست و گفت: «این شعار را سلطنت طلبان وارد کشور کردند و در همان زمان خیلی از منتقدان در خارج از کشور خیلی تلاش کردند این شعار به داخل نیاید.» این صحبت یونسی نشان از برنامه ریزی و توطئه جریان ضدانقلاب خارج نشین در فتنه ۸۸ برای ضربه زدن به نظام اسلامی دارد. یونسی در عین حال خاطرنشان کرد: «ما در راهپیمائی ۲۲ بهمن امسال فریاد می زنیم «هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران».
وی در این زمینه تاکید کرد: «همانهایی که این شعار را سر می دادند، سرانشان این حرف را قبول ندارند و سران آنان نیز در زمان خودشان به گونه ای دیگر عمل میکردند. مثلا در زمان اصلاحات بیشترین کمک ها به سوریه و لبنان انجام گرفت و من خودم بیشترین کمکها را به دستور رییس جمهور انجام دادم، از استقرار سیستمهای امنیتی گرفته تا کمک های آموزشی.
وقتی بحث به اینجا کشیده شد از مواضعش در ایام فتنه پرسیدیم که در آن زمان چه تلاشی برای تبین افکار عمومی بخصوص روشنگری نسبت به شعار«نه غزه نه لبنان ...» کرده است که این سوال به ذائقه مهمان خوش نیامد و ما هم به رسم میزبانی از سوالتمان در این زمینه عبور کردیم.
با توجه به نزدیکی دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، رفتار انتخاباتی دولت نیز از دیگر سوالاتمان بود. از وی در مورد حضورش به همراه ترکان در جلسات شورای مشورتی اصلاح طلبان پرسیدیم. جلساتی که با موضوع انتخابات مجلس برگزار می شود؛ اما یونسی حضورش را در این جلسات تکذیب کرد و گفت: «هیچگونه فعالیت انتخاباتی ندارم و دولت هم هیچ برنامه ای برای انسجام فعالیت انتخاباتی حامیانش ندارد.»
مشروح گفتگوبا حجت الاسلام علی یونسی بدین شرح است:
یونسی- در ابتدا باید بگویم در جریان بازدید از این خبرگزاری بسیار از نام «مهر» برای این رسانه خوشم آمد و آرم آن نیز بسیار زیباست. هیچ واژهای مهربانتر از «مهر» نداریم و بسیار واژه قشنگی است.
«مهر» چیزی است که جامعه ما خیلی به آن احتیاج دارد. جامعه ما به مهر اجتماعی، مهر خانوادگی و مهر سیاسی در حوزههای مختلف احتیاج دارد. نه فقط در جامعه ما، بلکه در جهان اسلام، بازگشت به مهر اسلامی بیش از هرچیز ضروری است آنهم در دنیایی که تلاش میشود اسلام ضد مهر، اسلام خشن، اسلام جنایت و قتل واسلام ضد بشری معرفی شود.
درحالیکه اسلام دینی است که آمده تا محبت و مهر را در جامعه پی ریزی کند. اما متاسفانه شاهدیم که چهره ای غیر رحمانی را از اسلام به نمایش گذاشته اند.
مانند حادثهای که چند وقت پیش اتفاق افتاد، آتش زدن یک اسیر. اسیر که در تمام مکاتب بشری، حقوقی، انسانی و در ادیان مختلف، محترم است. ما در مکتب اهل بیت از امام علی (ع) این درس را آموختیم. ببینید امام علی(ع) نسبت به ابن مجلم چه توصیه کرده اند؟ ابن ملجمی که کسی جنایتی هولناک تر و بالاتر از آن مرتکب نشده که آن جنایت همه تاریخ را میپوشاند، اما در عین حال امام علی (ع) توصیه کرد تا کوچکترین تعرضی به او نشود و از همین غذایی که به من میدهید، به این اسیر هم بدهید. اگر چنانچه من در اثر این ضربت از بین رفتم، شما هم تنها یک ضربت وارد کنید.
مخصوصا در خصوص مثله (تکه تکه کردن) که در جاهلیت رسم بوده و اسلام آن را به شدت نهی کرد و حتی گفته شده نسبت به سگ درنده هار هم حق ندارید چنین رفتاری داشته باشید. اما امروز میبینیم که این گروه جنایتکار (داعش)، یک اسیر را در قفس انداخته و زنده زنده سوزاندند و به آن افتخارهم میکنند.
رفتاری که امام علی (ع) نسبت به دشمنانش داشته است در پیشرفتهترین کشورها و مکاتب حقوق بشری نظیر ندارد. آمریکا که مدعی حقوق بشر است در مقابل مخالفانش تمام قواعد، نٌرم و عرف حقوق بشر و بین المللی را کنار گذاشته و انواع شکنجهها و محاکمات بسیار بد را تنها به صرف سوء ظن و شک، نسبت به افراد انجام می دهد و در بدترین وضعیت آنان را محاکمه می کند که خیلی از آنها زیر شکنجه از بین رفتند.
قواعد ادب و احترام مرز نمیشناسد و در هر شرایطی باید رعایت شود حتی در زمان جنگ با دشمن، اما متاسفانه بین ما یک بداخلاقی نفوذ کرد که این مسئله از لحاظ تبارشناسی، ریشه در کمونیسم دارد.
متاسفانه بین ما یک بداخلاقی نفوذ کرد که این مسئله از لحاظ تبارشناسی، ریشه در کمونیستها دارد.به کمونیست ها که در جریان مبارزات سیاسی قبل از انقلاب با آنان مواجهه داشتیم مدام طعنه میزدیم که هدف، وسیله را توجیه نمیکند و ما همواره بر این اصل اخلاقی تکیه کردیم و به آن نیز افتخار می کنیم که اسلام اجازه نداده است هدف، وسیله را توجیه کند. لذا با استناد و تیکه بر همین اصل اسلامی بود که در جریان نهضت اسلامی هیچگونه تروری چه ترور فیزیکی، اخلاقی یا اقتصادی صورت نگرفت. اما متاسفانه کمونیستها که به نیمه مسلمانها و یا شبه مسلمانها یعنی مجاهدین خلق نفوذ کردند ترور را به عنوان یک تئوری پذیرفتند و از آن برای رسیدن به اهداف خود بهره بردند.
هنوز هم این تئوری در داخل سازمان مجاهدین خلق وجود دارد و از شیوههای نامشروع غیراخلاقی همچون شکنجه و ترور استفاده میکنند. در پادگان اشرف حتی خیلی از افراد داخلی خود را به صرف اینکه به آنان شک کردند، با شیوههای بدی کشتند و متاسفانه این نوع بدرفتاری و بداخلاقی در جامعه ما نیز نفوذ کرد و در تقویمهای سیاسی ما اخلاق کمرنگ شد. امروز تحمل و بردباری انقلابیون کم شده است.
در دهه فجر باید یاد کنیم از ایام انقلاب. دهه فجر بهترین نمایش وحدت ملی و وحدت اسلامی است. در انقلاب همه بودند، همه شرکت کردند، همه گروهها، همه اقوام و همه مذاهب، اما امروز انقلاب را به یک عده معدود، محدود میکنند و این بزرگترین ضربه را به امنیت و وحدت ملی میزند.
مردم ما در راهپیمایی ۲۲ بهمن هر سال به طور گسترده شرکت کردهاند و امسال نیز دیدیم همه به راهپیمایی آمدند. چه آنان که مخالف منِِِِِِ نوعی بودند و چه آنان که موافق بودند. لذا نمیتوانیم انقلاب را منحصر در افراد و گروههای محدود کنیم.
ضد انقلاب در ایران نماند، ضد انقلاب ها، مجاهدین خلق و سلطنتطلبها بودند که در ایران نماندند. لذا ما دعواها و رقابتهای داخلیمان را نباید در اصل انقلابی بودن و یا طرفدار جمهوری اسلامی بودن دخالت دهیم.
ممکن است دو نفر با هم اختلاف داشته باشند، اما هیچ گروهی حق ندارد که دیگران را خارج از انقلاب بداند. این مرزبندیها و غیریتسازیهایی که به مرور زمان شکل گرفت، به ما ضربه زد. ما باید همه ایرانیان و حتی آنهایی که خارج از ایران هستند را به انقلاب دعوت کنیم.
ما باید برگردیم به ۲۲ بهمن و پیام اصلی امام. ما باید همگی زیر چتر ولایت فقیه باشیم و هیچ کس حق ندارد ولایت فقیه را از آن خود بداند. ولایت فقیه و قانون اساسی ارزشهایی هستند که ملت ایران آفریده و برای همین است که هیچ نهاد، ارگان، شخص یا حزبی حق ندارد آن را محدود به یک گروه خاص کند. این ارزش ها برای همه است؛ مادامی که برای همه باشد، میتوانیم پیش رویم. الان بعضی جناحها خود را انقلابی و بقیه را خارج از انقلاب میدانند. اشتباه میکنند این بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی میزند که بخش عظیمی از این مملکت را خارج از انقلاب بدانیم. اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی بوده و لازم است باشد.
اگر تقوای سیاسی باشد، بردباری سیاسی داشته باشیم و همدیگر را تحمل کنیم، این اختلافها، رقابت مثبت است. چنانچه اگر محدود به یک حزب و جناح کردیم، مشکل اصلی ما شروع می شود.
بزرگترین اشتباه اصلی احمدینژاد این بود که احساس کرد نه به اصلاحطلبان وابستگی دارد نه به اصولگرایان. او گفت من حزبی ندارم، خودم آمدم و مملکت را اداره میکنم. اگرچه با سکوی اصولگرایان پرواز کرد، اما خود او به آنان ضربه زد و خیال میکرد، میتواند جریان سومی ایجاد کند.
امکان خلق جریان سوم در جامعه ما وجود ندارد، به مصلحت هم نیست که ایجاد شود و هیچ کس هم نمیتواند چنین کاری کند. ما یک تقسیمبندی طبیعی تاریخی داریم که از اول انقلاب بوده است و هر روز هم یک اسمی دارد. این تقسیمبندی در مشروطه هم بوده و آینده هم خواهد بود.
* شما بحث را از انقلاب شروع کردهاید و به دلیل آنکه در ایام بیست و هفتمین بهار انقلاب به سر می بریم، ما نیز از سئوالهای انقلابی این گفتگو را آغاز میکنیم. استکبارستیزی، سادهزیستی، استقلال و مقاومت جزو اصولی از انقلاب بود که توانست مردم را به سمت خود جذب کند و امام خمینی (ره) نیز تا زمان حیاتشان به درستی و به حق بر رعایت و تحقق آن اصول، تلاش کردند. نسبت امروز جامعه ما و عملکرد مسئولان با این شعارها چگونه است؟ آیا به آن نزدیک و یا دور شدهایم؟
البته آزادی را هم باید به این اصول اضافه کنیم. سه شعاری که خیلی در انقلاب اصولی بود، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است. این شعار، اساس همه شعارهای دیگر است. ما در بعضی حوزهها موفق بودهایم، حتی بیش از حد هم موفق بودهایم و آن هم حوزه استقلالطلبی است. کشور ما از جهت سیاسی به استقلال کامل رسیده و به نظر من باید به گونهای عمل شود که این استقلال به دو رکن دیگر ضربه نزند؛ یعنی به آزادی و جمهوری اسلامی. قانون اساسی نیز به این موضوع توجه داشته است و آورده است که هیچ اصلی نباید به اصول دیگر ضربه بزند. یعنی به بهانه آزادی، نمیتوانیم استقلال را نادیده بگیریم و یا به بهانه استقلال، آزادی را. ما در زمینه استقلال سیاسی دقیقا و تحقیقا، موفق بودهایم.
* دلیل موفقیت ما در استقلال سیاسی چیست؟ چه مولفه هایی در آن تائیر گذار بوده است؟
عمدتا به خاطر مدیریت موفق حضرت امام(ره) و رهبری در این حوزه بوده که بسیار قوی و مستمر عمل کردهاند. در گذشته بیش از حد به غرب وابستگی فکری و سیاسی داشتیم لذا در زمینه استقلال در انقلاب اسلامی موفق شدیم. اما در استقلال اقتصادی و علمی موفق نبودهایم. البته در آنجا هم توفیقات خوبی داشتهایم.
اینکه میگویم از لحاظ اقتصادی، متاسفانه تحریمها به کشور ما ضربه زد و از سوی دیگر بخش زیادی از اقتصاد ما به نفت وابسته شد. ما آرزو داشتیم روزی بدون نفت بتوانیم زندگی کنیم و رفاه اجتماعی و عدالت را برقرار کنیم. اما امروز میبینیم تحریمها برای ما بیکاری و تعطیلی ایجاد کرده است؛ لذا در حوزه استقلال اقتصادی موفق نبودهایم. در این حوزه به درستی عمل نکردهایم و در دوره هشت ساله قبل این وابستگی به اوج خود رسید. قبل از احمدینژاد یک برنامه بیست ساله تعیین شده بود که در نهایت ما باید به خودکفایی میرسیدیم؛ اما متاسفانه این وابستگی بیشتر شد.
توزیع پول به عنوان یارانه، فساد، بیکاری و بیمسئولیتی میآورد. یک کشاورزی که زحمت میکشید، ما به جای اینکه وسیله در اختیارش بگذاریم، به آن پول دادیم. ما باید به آن روستایی ابزار کار میدادیم تا تولید بیشتر کند. نه اینکه پول نقد بدهیم بیاید بازار جنس بخرد. این کارها در کوتاه مدت، محبوبیت میآورد اما در دراز مدت به اقتصاد ما لطمه میزند و نه تنها این دولت، بلکه دولتهای دیگر هم نمیتوانند این یارانه را قطع کنند. اقتصاد کشور از یارانه ها ضربه اساسی خورد؛ ضربه ای که موجب شد بخش مولد ما کاراییاش را از دست بدهد. اینکه ما باید فقر را از بین ببریم، درست است. مهمترین رسالت دولت، از بین بردن فقر است اما از راه تولید نه واردات. اینکه ما نفت را بفروشیم، جنس را از چین بیاوریم، تنها بازار چین را آباد کردهایم.
*دولت یازدهم برای این استقلال اقتصادی چه کرده است؟
دولت نمیتواند به این راحتی کاری کند. رئیسجمهور گفتند سنگی بیفتد در چاه، صد نفر نمیتوانند آنرا بیرون بیاورند، به این راحتی نمیشود کار کرد. امروز دولت و مجلس به دنبال پیدا کردن راهکاری برای این موضوع هستند. با توزیع پول هم اقتصاد آسیب دید و هم عزت و کرامت ملی ما. با یارانه های نقدی کشور ما آسیب دیده و به این راحتی قابل جبران نیست. من نمیخواهم روضه گذشته را بخوانم. اما متاسفم بعضی از روحانیون به جای اینکه ابراز تاسف کنند، بیایند بگویند مردم شبانهروز به جای سه نوبت، یک نوبت غذا بخورند کافی است، جای تعجب دارد.
*«جمهوری اسلامی» از دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» تشکیل شده است. در گذشته خیلی روی این موضوع بحث بود که جمهوری باشد یا اسلامی. به نظر شما در برقراری تواضع بین جمهوریت و اسلامیت چقدرموفق بوده ایم؟
متاسفانه در اسلامیت به صورت ظاهری موفق بودهایم و توانستهایم جلوهها و ظواهر اسلام را نشان دهیم اما در ایجاد فهم و عمق اسلام و اخلاق اسلامی موفق نبودهایم.
*چرا؟
به دلیل سیاسی کردن اسلام بود. اسلام را نباید سیاسی کنیم بلکه باید سیاست را اسلامی کنیم. سیاست اسلامی را اجرا کردن درست همان چیزی است که امام(ره) میخواست و رهبری نیز بر آن تاکید دارند.
اسلام سیاسی آن است که یک جناح میگوید آنچه که من میگویم اسلامی است، آنچه دیگران میگویند غیراسلامی. اگر اسلام، عدالت و قرآن سیاسی شد، مطمئن باشید از اعتبار میافتد. البته فهم مردم از اسلام و حفظ شعارهای اسلامی خوب انجام شده اما در بخشهایی از اسلام مانند اخلاق اسلامی، بد عمل کردهایم.
در حوزه جمهوریت هم عدهای تلاش میکنند، جمهوریت را کمرنگ کنند. برای این کار ممکن است استدلال شرعی و سیاسی هم بیاورند و اگر چنانچه سد قوی رهبری نبود، مسلماً آنان اسلام استبداد را حاکم کرده بودند.
مردمسالاری دینی که رهبری بر آن تاکید دارد، تز مقابل حکومت اسلامی است. عدهای از روحانیون اعتقادی به تفکیک قوا ندارند و حقی برای مردم قائل نیستند. آنها میگویند تمام حق از آن خداست و مردم وظیفه اطاعت دارند. این نوع حکومت برخلاف سخنان موکد امام علی (ع) در نهجالبلاغه است. امام علی(ع) در نامههای مکرری که به معاویه دارند، بر حمایت مردم تاکید دارند. میگویند اگر چنانچه این هجوم مردم نبود، من ارزشی برای حکومت قائل نبودم و حکومت موقعی ارزش دارد که بشود به مردم خدمت کرد و ارزش حکومت به عدالتش است. قداست حکومت به محتوای آن است. به عدالت و جهت آن است، نه به صرف نفس حکومت.
مقدس بودن حکومت جمهوری اسلامی به خاطر محتوای آن است و نه راهش. عدهای که برخی از جریانهای سیاسی را در کشور هدایت میکنند معتقد به ضرورت رای مردم نیستند و رای مردم را حقالناس نمیدانند. اینکه رهبری برای اولین بار آمدند این موضوع را تاکید کردند، میخواستند این ذهنیت را ایجاد کنند که مردم حق دارند و کسی حق ندارد این حق را از آنان بگیرد.
چطور مردم مالک اموالشان هستند و کسی حق ندارد به مال آنها تعرض کند، رای هم، حق آنان است یعنی رای حقالناس است نه حق الله و هیچ کس حق ندارد در آن کوچکترین طمعی کند. این نگاه متاسفانه در دهه اول ضعیف بود و در دهه بعد نیز عدهای تلاش کردند که نگاه عدم ضرورت جمهوریت را ترویج و آموزش دهند و در بعضی نهادها تقویت کنند که امروز مقابله با آن کار سختی شده است.
*منظورتان آن است برخی انتخابات ها ممکن است مخدوش و حق الناس رعایت نشده است؟
نه. خود انتخابات بهترین دلیل بر ضرورت جمهوریت است. آنها میگویند انتخابات لازم نیست.
*امام تاکید داشتند که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. میشود گفت شاید این تاکید، تحت الشعاع دعوای کسانی که بر اسلامیت و یا جمهوریت تاکید دارند قرار گرفته است.
در گذشته چندین دیدگاه بود. یک عده میگفتند حکومت اسلامی. کسانی که میگفتند حکومت اسلامی یعنی اسلامیت بیجمهوریت. عدهای میگفتند جمهوری بدون قید اسلامیت و بیشتر سکولارها این موضوع را مطرح می کردند. امام فرمودند: «جمهوری اسلامی یعنی حکومت مردم». تفسیر امام از اسلام که این تفسیر را امثال بهشتیها، مفتحها و مقام معظم رهبری قبول داشتند، این بود که انقلاب و اسلام با آزادی، حقوق بشر، حضور مردم، تفکیک قوا، اقوام و وحدت مسلمانان در تضاد نیست. این ارزشها در قانون اساسی آمده و مردم نیز به آن رای داده اند.
در همان زمان عدهای به این ارزشها اعتقاد نداشتند اما آن موقع جرات نمیکردند حرف بزنند. افکار آنان موج آزادیخواهی و اسلامخواهی را برنمیتابید؛ لذا در حاشیه کار میکردند. اما متاسفانه امروز همین افراد به متن آمدهاند و بعضی از آنان در کرسی مجلس نشستهاند و جوان نسل جدید نیز انقلاب اسلامی را از آنان یاد میگیرد.
*امروز شاهد انقلابهای عربی در منطقه هستیم که آخرین آن اتفاقات اخیر یمن است. خیلیها این گونه تحلیل میکنند که این انقلابها تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران است. شما چقدر این تحلیل را قبول دارید؟ چه مولفه هایی موجب الگوپذیری انقلاب اسلامی ایران شده است؟
کاملا این موضوع درست است. انقلاب اسلامی در منطقه از ایران شروع شد و با انقلاب امام(ره) موج عظیمی در دنیا ایجاد شد. بعد از انقلاب اسلامی ایران دو جریان در داخل و خارج برای مهار انقلاب اسلامی دست بکار شد؛ در خارج آمریکاییها و اسرائیل و در داخل هم وهابیها و مرتجعین.
این گروهها برای مقابله با انقلاب اسلامی چند کار انجام دادند که یکی از این اقدامات، بدلسازی بود. آمدند شبه انقلاب درست کردند؛ مانند طالبان. آنها با این اقداماتشان چندین هدف را دنبال کردند؛ یکی آنکه می خواستند آرمانخواهی جوانها که دنبال اسلام ناب میگشتند را هدایت کنند و یک اسلام بدلی درست کردند و گفتند اسلامی که می خواهید این است. دوم آنکه وحدت جهان اسلام که امام ایجاد کرد را به هم بزنند که در این جهت هم موفق شدند و به نوعی اسلام آمریکایی را ترویج کردند.
با ایجاد اسلام آمریکایی و ایجاد شبه انقلاب ها توسط استکبار، انقلابهای منطقه مهار شد و همه ترجیح دادند حکومتهای فاسد و دستنشانده را تحمل کنند. احساس میکردند یا باید طالبانی باشند و یا با حکومتهایی همچون سادات بسازند. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا غرب مطمئن شد که دیگر خطر انقلاب اسلامی وجود ندارد. از آن طرف نیز نگران بودند انرژی متراکم عظیمی در جهان اسلام وجود دارد که اگر یک مرتبه منفجر شود کسی نمیتواند آن را کنترل کند و ممکن است این انرژی به دست جمهوری اسلامی و یا به دست گروههای تندرو بیفتد و بالاخره راهکارشان این بود که بحث خاورمیانه جدید را مطرح کنند.
با این طرح قصد داشتند دنیای اسلام را که به شدت تحت حکومت استبدادی بود را مدیریت کنند. سپس شاهد جنگهای منطقهای بودیم و بعد از قیام مردم تونس، پشت سر آن طولی نکشید که مصر و لیبی و همه کشورهای منطقه درگیر شدند.
البته ما وارد این دعوا نشویم که آیا این نهضت اسلامی است و یا یک نهضت انسانی. هر چه هست، نسلهای جدید از دو چیز عصبانی بودند؛ یکی از مدیریت استبدادی حکومتهای فاسد و دوم از دخالت های اسرائیل و آمریکا در کشوهایشان؛ یعنی یک حرکت ضد استبدادی داخل و ضد سلطه خارجی در این کشورها به راه افتاد.
بعضی از این کشورها موفق شدند تغییراتی ایجاد کنند اما انحرافاتی در این اصلاحات صورت گرفت که مهمترین آن نفوذ اسرائیل بود که توانست این نهضتها را منحرف کند. ما این اتفاق را در مصر شاهدیم و دیدیم که انقلابیون در این کشور ناشیانه عمل کردند و دچار تندروی و تنگنظری شدند تا جائیکه کودتا شد و انقلاب مصر شکست خورد. البته این حرکت ادامه پیدا کرده و در بحرین و یمن ادامه دارد. البته زود است که بگوییم آیا در این کشورها انقلاب به نتیجه میرسد یا خیر؟ اما تردیدی نداریم که این نهضتها دیر و زود به عنوان یک نهضت استقلالطلبانه فراگیر می شود، حال ممکن است بعضی جاها با رویکرد اسلامی و در برخی کشورها با رویکرد ملی باشد.
*بیشتر منظورمان الگوبرداری آنان از ایران بود.
نه بیشتر الهام گرفتند تا الگوبرداری. اخیرا ترکیه سعی کرد خود را به عنوان الگو معرفی کند. اما ترکها در این نقشه شکست خوردند و بار دیگر اقبال منطقه به سمت جمهوری اسلامی رفت.
امروز ۴-۳ جریان در منطقه دنبال این هستند که این حرکت ها را جذب کنند. یکی ترکها که خیلی تند رفتند، اشتباه رفتند و امروز در ماجرای داعش نیز اشتباه میکنند و دیگری همین گروههای تندرو که دنبال احیای خلافت اسلامی هستند. آنها هم سعی میکنند که این مخالفین را جذب کنند. سومین جریان جمهوری اسلامی ایران است.
ما باید با پرچم عدالت، اعتدال و عقلانیت حرکت کنیم. عدالت برای خودمان در داخل، اعتدال در مشی و عقلانیت در فهم دین و مسائل سیاسی. اگر با این شعار حرکت کنیم هم مشکلات داخلی خود را حل میکنیم و هم می توانیم دنیای اسلام را جذب کنیم. دنیای اسلام نیاز به الگو دارد. تنها مدل اسلامی که توانسته در مقابل جریانهای طوفنده چپ و راست، وهابیت و تکفیریها سر پا بایستد، ایران است.
ایران در همه عرصه ها همچون افغانستان، عراق، سوریه و لبنان موفق بوده است. میتواند در آفریقا و آسیا موفق باشد. ما در داخل باید دعواهای سیاسی را کاهش دهیم، همدیگر را تحمل کنیم. عقلانیت، عدالت و دین را به کارگیریم. رجوع کنیم به محکمات انقلاب و قانون اساسی، چرا که همه چیز در قانون اساسی وجود دارد و سلیقههای شخصی و قانونی خود را جایگزین انقلاب نکنیم. در منطقه نیز باید از اسلام عقل و عدل و اعتدال حمایت کنیم، نه اسلام افراط و تفریط و نه اسلام سازشکار.
*بحث صدور انقلاب و حمایت از جنبشهای اسلامی در ابتدای انقلاب خیلی داغ بود و این حمایتها از طرف ایران صورت گرفت. اما این مسئله موجب انتقاد برخی جریانها قرار گرفت مانند شعاری که در مقطعی مطرح شد. «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
منافع ما و هم امنیت ملی ما خلاصه در مرزهای جغرافیای رسمی نیست. بخش زیادی از منافع و امنیت ما در کشورهای دیگر است. هیچ کشوری نمیتواند مرزها را دور خود ببندند و بگوید ما به جایی کار نداریم. منافع ما در لبنان است، در عراق است، در فلسطین است؛ امنیت ما در آنجا است و ما بین منافع ایران و منافع غزه و لبنان تضادی نمیبینیم.
با آنهایی که در این زمینه سئوال دارند، میتوانیم بحث کارشناسی کنیم. ما نمیتوانیم امنیت خود را حفظ کنیم اگر در عراق امنیت نباشد. ما نمیتوانیم با مواد مخدر مبارزه کنیم مادامی که در افغانستان مواد مخدر تولید شود. ما باید منافع خودمان را در این کشورها دنبال کنیم. همچنان که آمریکا آمده است منافع خود را در ژاپن و خاورمیانه دنبال میکند ما هم منافع خود را در جای دیگر دنبال میکنیم.
بنابراین اینکه بگوییم ما به این کشورها کار نداریم، اشتباه است و همانهایی که این شعار را سر می دادند، سرانشان این حرف را قبول ندارند و در زمان خودشان به گونه ای دیگر عمل میکردند. مثلا در زمان خاتمی بیشترین کمک ها به سوریه و لبنان انجام گرفت و من خودم بیشترین کمکها را به دستور وی انجام دادم، از استقرار سیستمهای امنیتی گرفته تا کمک های آموزشی. بنابراین هر دولتی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا، باید منافع جمهوری اسلامی را دنبال کند. چرا که در اینجا تصمیمات شورای عالی امنیت ملی است که به تائید عالیترین مقام میرسد و بر همان اساس ما منافعمان را دنبال میکنیم.
اما آن شعار، شعار مردم نبود. آن شعار، شعار ضد انقلاب بود که بین مردم رواج دادند و عده کمی نیز این شعار را سر دادند و بعد هم چماق شد که هر مخالف سیاسی را با آن چماق بکوبند. من از اول در جریان شکلگیری آن شعار بودم. خیلی از کسانی که در خارج منتقد بودند، تلاش کردند که این شعار به ایران نیاید اما سلطنتطلبها این شعار را آوردند و عدهای هم ندانسته ممکن است آن شعار را گفته باشند ولی به هیچ وجه اصلاحطلبان با این شعار موافق نبودند. همچنانکه در ۲۲ بهمن هم در راهپیمائی و همراه همه مردم با صدای بلند میگوییم «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران»
*بحث
این شعار شد، شما در زمان فتنه چه موضعی داشتید و آیا سعی کردید در تبیین
افکار عمومی و روشنگری اصلاحطلبان و کسانیکه این شعار را سر می دادند
بکوشید؟
بنا نشد که دیگر از این بحثها مطرح کنید. سئوالتان اشتباه است.
*باتوجه به اینکه در داخل شرایط خوبی برای اقلیت فراهم است در مجلس شورای اسلامی نماینده دارند و از حقوق آنها دفاع می کند اما در فضای بین الملل آن چیزی که انعکاس داده می شود متضاد با روند جاری است. این نقص کار در کجاست؟ در دیپلماسی عمومی؟ در تبلیغات؟ چه برنامه ای برای تبلیغ و شناساندن وضعیت اقلیت ها در ایران دارید؟
اقلیتهای دینی در ایران نسبت به جاهای دیگر از جایگاه خوبی برخوردارند و مکرر نیز مسئولین آنان به این موضوع اقرار کردهاند و این را گفتهاند که آزادی دینی که اقلیتهای دینی در ایران دارند، نسبت به جاهای دیگر، بیشتر است. مثلا در ایران مسیحیان بیش از ظرفیتشان معبد و کلیسا دارند. برای زرتشتیان هم همین گونه است و برای انجام فرایض دینیشان هیچ محدودیتی ندارند. نمایندگانی در مجلس دارند و از حقوق آنان دفاع میکنند.
البته در خارج از کشور گروههای تبشیری مسیحیت دنبال این هستند که فعالیت تبشیری در ایران داشته باشند که از لحاظ قانونی فعالیت آنان در ایران ممنوع است. هر نوع تبشیری، اختلاف و تفرقه ایجاد میکند و ما اجازه نمیدهیم که تفرقه ایجاد شود. هر کس در داخل برای خودش تبلیغ کند. اینکه مسلمانها بروند با زور مسیحیان را مسلمان کنند و یا آنان بروند تبلیغ کنند، چنین چیزی نداریم. از آن طرف هم عدهای هستند که بیخودی بهانه ایجاد میکنند، برخی تندروها که یک عمل خودسرانه انجام میدهند، همین بهانهای میشود برای خارجنشینان و جمهوری اسلامی هزینه آن را میدهد. یعنی افراد و یا انجمنهایی هستند خارج از اراده جمهوری اسلامی که سختگیری های فرقهای و مذهبی می کنند و هر موقع هم شکایت میکنیم، با آنان برخورد میشود.
درخواستمان از نیروهای انتظامی، امنیتی و قضایی آن است که از امنیت اقلیتها دفاع کنند تا افراد خودسر اجازه به خود ندهند تعرضی به آنان داشته باشند. مثلا به دلیل آنکه بیشتر اسرائیلیها، یهودی هستند برخی فکر میکنند هر یهودی، صهیونیست است. در حالی که یهودیان داخل ایران همهشان با صهیونیستها و اسرائیل مخالفند و شهروند ایرانی هستند، از حقوق ایرانی برخوردارند و کسی حق ندارند به آنان تعرض کند.
*یک ابهامی هم در مورد سمت و جایگاه شما در دولت وجود دارد. در ابتدای شروع دولت انتظار میرفت حضرتعالی به عنوان وزیر اطلاعات منصوب شوید و حتی خبری آمده بود که یک معاونت سیاسی امنیتی در نهاد ریاست جمهوری راهاندازی میشود که شما مسئول آن خواهید بود.
اینجور خبرها بیشتر در همین جاها (رسانه ها) تولید میشد.
*سمت دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقلیتها و اقوام یک سمت جدیدی در این دولت است. چرا چنین سمتی در این دولت مورد توجه قرار گرفت و شما در این زمینه چه سابقهای داشتهاید که به این سمت منصوب شدید؟
علایق مطالعاتی و آشنایی با مسائل اقوام داشتم و هم دیدگاههای اجتماعی، امنیتی و سیاسی ام نسبت به اقوام به اصطلاح دیدگاههای معتدل و هماهنگ با رئیسجمهور بود. رئیسجمهور هم میدانست که من نسبت به اقوام و اقلیتها نگاه معتدل و مناسبی دارم و اگر اینگونه نبود، چنین سمتی را به من واگذار نمیکرد.
*گفته شده بود که این دولت از اقلیتها در پستهای مختلف دولتی استفاده کرده است، بالاترین سطوح مدیریتی که از اقلیتها استفاده شده ، چیست؟
شما تندروها که نمیگذارید ما از آنان استفاده کنیم! تا فرماندار و معاون استاندار بیشتر نیامده است.
*کدام استانها؟
هرمزگان و سیستان و بلوچستان. نباید هیچ مانعی برای هیچ ایرانی برای احراز شغل باشد، جز موانع قانونی. موانع قانونی باید خط قرمز باشد و نه سلیقه و اراده سیاسی افراد. باید منافع ملی، منافع اسلامی و قانون اساسی در انتصابها مورد توجه قرار گیرد و هیچ فرد ایرانی به دلیل مذهب نباید از فرصت خدمت به مردم محروم شود.
*نسبت به صحبتها و دیدارهایی که با اقوام داشتید، اعتراضهایی صورت گرفته بود و شما در واکنش به این اعتراضها گفته بودید که هدف ما همگرایی و ایجاد وحدت است اما بعضیها نگران پایگاه انتخاباتیشان هستند. چقدر دید انتخاباتی به بحث اقلیتها دارید؟
مطلقاً دید انتخاباتی نداریم. اعتقاد نداریم که پای اقلیتها چه مذهبی و چه قومی و دینی به انتخابات کشیده شود و مساله آنان فرا سیاسی، فرا حزبی و فرا انتخاباتی است. بحث آنان یک بحث ملی است و برای ایجاد همگرایی میان اقوام و اقلیتها باید رویکرد ملی داشته باشیم، نه رویکرد جناحی و سیاسی.
*خودتان به عنوان یک اصلاحطلب، فعالیت انتخاباتی دارید؟
نه نداریم.
*اما در سفرتان به خراسان جنوبی با اصلاحطلبان جلسهای داشتید و در آن جلسه تاکید کردید که دولتیها باید با محوریت اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند.
ما در آن جلسه به آنان اطمینان دادیم که ما دنبال اینجور کارها نیستیم. ما بنا نداریم در مسائل انتخاباتی و سیاسی نقشی داشته باشیم.
*گفته شده است که شما به همراه آقای ترکان به نمایندگی از دولت در جلسات شورای مشورتی اصلاحطلبان که به ریاست خاتمی برگزار میشود، شرکت میکنید؟
تاکنون نه یک بار از ما دعوت شده است و نه یک بار شرکت کردهام. این همایشهای انتخاباتی اصلاحطلبان که مرتب تشکیل میشود، تاکنون کجا دیدهاید که من حضور پیدا کرده و سخنرانی داشته باشم؟
*برنامهای برای جمع کردن طرفداران دولت یا اعتدالیون زیر یک چتر در انتخابات دارید؟
طرفداران دولت خودشان ممکن است فعالیت داشته باشند و قطعا سازماندهی دارند و کارهای انتخاباتی میکنند. مثلا طرفداران دولت در سفر آقای روحانی به اصفهان حماسه آفریدند. چه کسی این همه جمعیت را برای استقبال از آقای روحانی سازمان دهی کرد؟ خب همین طرفداران دولت بودند دیگر. اما ما به عنوان نیروهای دولت نمیتوانیم در انتخابات ورود داشته باشیم. چنانچه اگر هر زمان مسئولیت دولتی از دوشمان برداشته شود، ممکن است فعالیت انتخاباتی داشته باشیم. چنانچه اگر من در انتخابات ریاست جمهوری یک سمت دولتی داشتم، قطعا یک گوشهای مینشستم و فعالیت انتخاباتی نمیکردم و امروز نیز چون که عضو دولت هستم، نمیتوانم یک کار سیاسی و انتخاباتی انجام دهم.
*پیشبینیتان از انتخابات مجلس چیست؟ فکر میکنید اعتدالیون میتوانند وارد مجلس شوند؟
اگر
چنانچه دولت انتخابات را خوب برگزار کند، امانتداری کند و سلامت انتخابات
را تضمین کند، مردم به گروههای تندرو رای نمیدهند بلکه به گروههای معتدل
و عاقل رای میدهند و مردم از هر عنصر تندرو، از هر گروه و گرایشی که
باشد، روی خوشی نشان نخواهند داد و انتخاب آقای روحانی نیز بهترین دلیل
برای حرفم است.