صراط: وقتی کودتای 3 جولای 2012 السیسی و یارانش، مرسی و اخوانالمسلمین را از قدرت در مصر کنار زد، برخی برای اثبات اینکه مرسی در زمین رژیم صهیونیستی گام برمیداشت، به نامه او به رئیس جمهور اسرائیل استناد میکردند. مرسی در نامهای که البته لحنش از مرزهای دیپلماتیک عبور کرده و عاطفی مینمود، سفیر جدید کشورش را به شیمون پرز معرفی کرد.
همان روزها که این نامه، سندی برای اثبات اسرائیلدوستی مرسی و اخوانالمسلمین تلقی میشد، صهیونیستها نظر دیگری داشتند. یکی از تحلیلگران برجسته اسرائیل در روزنامه هاآرتص نوشت: «همه ما با السیسی هستیم، همه ما با کودتای نظامی هستیم، همه ما با ژنرالهایی هستیم که در آمریکا تعلیم دیدهاند و ریشهای خود را با تیغ میزنند. ما حق آنها را در از میان بردن حکومت یک رهبر ریشدار و منتخب مردمی تائید میکنیم.» نتانیاهو نخست وزیر این رژیم هم به اعضای کابینهاش توصیه کرد تا مبادا در تمجید از السیسی سخنی بر زبان بیاورند که موجب شود تا دیگران به او خرده بگیرند که اسرائیل حامی توست!
هر چقدر که السیسی قدرتمندتر شد، بیشتر از قبل در مسیر تحکیم منافع اسرائیل حرکت کرد؛ البته نه به صورت مستقیم. او مدبرانه، میدانست و میداند که مهمترین راه تامین منافع و امنیت اسرائیل، تضعیف حماس و گروههای مقاومت است. بر همین اساس هم بود که چندی پس از کودتا و آغاز تنشهای شدید با حماس، تخریب تونلها را آغاز کرد. همان روزها روزنامه الاهرام در گزارشی نوشت که ارتش مصر 80 درصد تونلهای منتهی به نوار غزه را تخریب کرده است. این تونلها عمدتا برای قاچاق کالا، سوخت و مواد ساختمانی استفاده میشدند. مویرگهای حیات مردم غزهی تحت محاصره، همین تونلها بود و هست. این تخریبها در هنگامه جنگ 51 روزه هم بیتاثیر نبود. اگر چه این تخریبها در کنار بسته نگهداشتن گذرگاه رفح توسط دولت مصر در حالی که مردم غزه نیاز به کمکهای مبرم پزشکی و غذایی داشتند، اثری دردناکتر داشت اما باز هم باید خیانت اصلی مصر را در جایی دیگر جست.
وقتی دولت السیسی که در قضیه فلسطین، نان جغرافیایش را میخورد، برای پایان جنگ اخیر، طرح آتشبس خود را رونمایی کرد، نیت اصلیاش برای زدن ریشه مقاومت بیشتر از قبل هویدا شد. مصر میخواست در مقابل پایان حملات اسرائیل و البته گرفتن تعهد از او برای عدم حمله مجدد، از فلسطینیها بشنود که خیلی زود غزه را خلع سلاح خواهند کرد؛ چیزی که از اساس با راهبرد اصولی گروههای مقاومت در تضاد است. مصر بر این اصرار داشت. خلع سلاح غزه عملا شرایط را برای هرگونه تحرک اسرائیل فراهم میساخت. البته طبیعی بود که این خواسته قاهره از سوی فلسطینیها رد شود.
دولت مصر حالا اما پردهای دیگر از رویکرد ضدیت با حماس را به نمایش گذاشته است. پس از اینکه در 11 بهمن ماه، یک دادگاه مصری، گردانهای عزالدین قسام شاخه نظامی حماس را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد، حالا دادگاهی دیگر در این کشور، جنبش حماس با همه شاخ و برگهایش را تروریست نامیده است.
مصری که زمانی پیشقراول اعراب در مبارزه با صیهونیستها بود و البته بعدها پیشقراول اعراب در به رسمیت شناختن اسرائیل شد، حالا (احتمالا) اولین کشور عربی است که مهمترین جنبش اسلامگرا و مقاوم فلسطین یعنی حماس را تروریست نامیده است
از نظر السیسی و یارانش، حماس با گروه «انصار بیتالمقدس» که در صحرای سینا فعال است و حالا با ابوبکر البغدادی رهبر داعش هم بیعت کرده، در ارتباط است. این ادعا بارها و بارها از سوی دولت و ارتش مصر و رسانههای همسو با آنها مطرح شده اما هیچگاه درکی برای اثبات آن ارائه نشده است. از آن سو نیز حماس همواره هرگونه ارتباط با این گروه را رد کرده است. السیسی اما اصرار دارد که ادعایش قطعی است. او حماس را بیشتر از اینکه یک گروه فلسطینی مقاوم در مقابل اسرائیل بداند، امتداد اخوانالمسلمین در فلسطین دانسته و بر همین اساس، تضعیف آن را، تضعیف اخوان میپندارد. وقتی اخوان از نظر السیسی تروریست است، قطعا امتدادش هم تروریست خواهد بود!
به نظر میرسد این اقدام مصر با واکنشهایی جدی روبرو شود. نبیل العربی که مدتی وزیر خارجه مصر بود و حالا دبیرکل اتحادیه عرب است، چندی قبل نسبت به اقدام دادگاه مصری که گردانهای عزالدین قسام را در لیست تروریستی قرار داده بود، معترض شد. حالا که حماس هم به چنین لیستی افزوده شده، احتمالا باید منتظر اعتراضات بیشتری بود.
مصر در مسیر تامین امنیت و منافع اسرائیل گام بر میدارد. اساسا در سیاست خارجی آمریکا در قبال مصر، اسرائیل یک مساله کلیدی است. اگر السیسی خواستار ارتباط بیشتر با آمریکا و دریافت کمکهای نظامی از سوی واشنگتن است، باید از هر اقدامی که امکان ناامنی برای اسرائیل را افزایش میدهد، بپرهیزد. تاکنون نیز همینگونه بوده و بر همین اساس هم، کمکهای نظامی آمریکا به ارتش مصر همچنان ادامه یافته است. مصر السیسی این روزها، تمامقد در زمین اسرائیل بازی میکند و صهیونیستها هم به خوبی نشان دادهاند که با «ژنرالهای بیریش» هستند!
سعید ساسانیان
همان روزها که این نامه، سندی برای اثبات اسرائیلدوستی مرسی و اخوانالمسلمین تلقی میشد، صهیونیستها نظر دیگری داشتند. یکی از تحلیلگران برجسته اسرائیل در روزنامه هاآرتص نوشت: «همه ما با السیسی هستیم، همه ما با کودتای نظامی هستیم، همه ما با ژنرالهایی هستیم که در آمریکا تعلیم دیدهاند و ریشهای خود را با تیغ میزنند. ما حق آنها را در از میان بردن حکومت یک رهبر ریشدار و منتخب مردمی تائید میکنیم.» نتانیاهو نخست وزیر این رژیم هم به اعضای کابینهاش توصیه کرد تا مبادا در تمجید از السیسی سخنی بر زبان بیاورند که موجب شود تا دیگران به او خرده بگیرند که اسرائیل حامی توست!
هر چقدر که السیسی قدرتمندتر شد، بیشتر از قبل در مسیر تحکیم منافع اسرائیل حرکت کرد؛ البته نه به صورت مستقیم. او مدبرانه، میدانست و میداند که مهمترین راه تامین منافع و امنیت اسرائیل، تضعیف حماس و گروههای مقاومت است. بر همین اساس هم بود که چندی پس از کودتا و آغاز تنشهای شدید با حماس، تخریب تونلها را آغاز کرد. همان روزها روزنامه الاهرام در گزارشی نوشت که ارتش مصر 80 درصد تونلهای منتهی به نوار غزه را تخریب کرده است. این تونلها عمدتا برای قاچاق کالا، سوخت و مواد ساختمانی استفاده میشدند. مویرگهای حیات مردم غزهی تحت محاصره، همین تونلها بود و هست. این تخریبها در هنگامه جنگ 51 روزه هم بیتاثیر نبود. اگر چه این تخریبها در کنار بسته نگهداشتن گذرگاه رفح توسط دولت مصر در حالی که مردم غزه نیاز به کمکهای مبرم پزشکی و غذایی داشتند، اثری دردناکتر داشت اما باز هم باید خیانت اصلی مصر را در جایی دیگر جست.
وقتی دولت السیسی که در قضیه فلسطین، نان جغرافیایش را میخورد، برای پایان جنگ اخیر، طرح آتشبس خود را رونمایی کرد، نیت اصلیاش برای زدن ریشه مقاومت بیشتر از قبل هویدا شد. مصر میخواست در مقابل پایان حملات اسرائیل و البته گرفتن تعهد از او برای عدم حمله مجدد، از فلسطینیها بشنود که خیلی زود غزه را خلع سلاح خواهند کرد؛ چیزی که از اساس با راهبرد اصولی گروههای مقاومت در تضاد است. مصر بر این اصرار داشت. خلع سلاح غزه عملا شرایط را برای هرگونه تحرک اسرائیل فراهم میساخت. البته طبیعی بود که این خواسته قاهره از سوی فلسطینیها رد شود.
دولت مصر حالا اما پردهای دیگر از رویکرد ضدیت با حماس را به نمایش گذاشته است. پس از اینکه در 11 بهمن ماه، یک دادگاه مصری، گردانهای عزالدین قسام شاخه نظامی حماس را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد، حالا دادگاهی دیگر در این کشور، جنبش حماس با همه شاخ و برگهایش را تروریست نامیده است.
مصری که زمانی پیشقراول اعراب در مبارزه با صیهونیستها بود و البته بعدها پیشقراول اعراب در به رسمیت شناختن اسرائیل شد، حالا (احتمالا) اولین کشور عربی است که مهمترین جنبش اسلامگرا و مقاوم فلسطین یعنی حماس را تروریست نامیده است
از نظر السیسی و یارانش، حماس با گروه «انصار بیتالمقدس» که در صحرای سینا فعال است و حالا با ابوبکر البغدادی رهبر داعش هم بیعت کرده، در ارتباط است. این ادعا بارها و بارها از سوی دولت و ارتش مصر و رسانههای همسو با آنها مطرح شده اما هیچگاه درکی برای اثبات آن ارائه نشده است. از آن سو نیز حماس همواره هرگونه ارتباط با این گروه را رد کرده است. السیسی اما اصرار دارد که ادعایش قطعی است. او حماس را بیشتر از اینکه یک گروه فلسطینی مقاوم در مقابل اسرائیل بداند، امتداد اخوانالمسلمین در فلسطین دانسته و بر همین اساس، تضعیف آن را، تضعیف اخوان میپندارد. وقتی اخوان از نظر السیسی تروریست است، قطعا امتدادش هم تروریست خواهد بود!
به نظر میرسد این اقدام مصر با واکنشهایی جدی روبرو شود. نبیل العربی که مدتی وزیر خارجه مصر بود و حالا دبیرکل اتحادیه عرب است، چندی قبل نسبت به اقدام دادگاه مصری که گردانهای عزالدین قسام را در لیست تروریستی قرار داده بود، معترض شد. حالا که حماس هم به چنین لیستی افزوده شده، احتمالا باید منتظر اعتراضات بیشتری بود.
مصر در مسیر تامین امنیت و منافع اسرائیل گام بر میدارد. اساسا در سیاست خارجی آمریکا در قبال مصر، اسرائیل یک مساله کلیدی است. اگر السیسی خواستار ارتباط بیشتر با آمریکا و دریافت کمکهای نظامی از سوی واشنگتن است، باید از هر اقدامی که امکان ناامنی برای اسرائیل را افزایش میدهد، بپرهیزد. تاکنون نیز همینگونه بوده و بر همین اساس هم، کمکهای نظامی آمریکا به ارتش مصر همچنان ادامه یافته است. مصر السیسی این روزها، تمامقد در زمین اسرائیل بازی میکند و صهیونیستها هم به خوبی نشان دادهاند که با «ژنرالهای بیریش» هستند!
سعید ساسانیان