صراط: انتخابات زود هنگام سراسری در رژیم صهیونیستی 26 اسفند ماه سال جاری در حالی برگزار می شود که بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند چند دستگی ناشی از فقدان راهبردهای کلان اسراییل در نتیجه احیای مقاومت اسلامی فلسطین همچنان در انتظار هم جامعه صهیونیستی و هم صحنه سیاسی این رژیم است. از این رو در استانه انتخابات آتی اشاره به مواردی مهم که می تواند بر نتایج و آرای این انتخابات تاثیر بگذارد، ضروری به نظر می رسد.
بر اساس آخرین نظر سنجی روزنامه صهیونیستی معاریو از مجموع 120 کرسی پارلمان رژیم صهیونیستی، ائتلاف حزب کار و جنبش حرکت به رهبری لیونی 24 کرسی، حزب لیکود 22 کرسی ، حزب بیت یهودی 13 کرسی ، حزب آینده ای هست و لیست مشترک عربی هرکدام 12 کرسی، حزب شاس 7 کرسی ، حزب کحلون 8 کرسی ، حزب اسراییل بیتنا 5 کرسی ، حزب میرتس 7 کرسی ، حزب یشای 4 کرسی و متفرقه 6 کرسی را در این انتخابات تصاحب خواهند کرد.
این مسئله بیانگر این است که شرایط ائتلاف سازی در جامعه صهیونیستی، شرایط بسیار سختی است و با توجه به امتناع اکثریت احزاب این رژیم از ائتلاف با حزب نتانیاهو، در صورت پیروزی هر یک از احزاب در انتخابات و در صورت ائتلاف با یکدیگر نیز به 61 کرسی نخواهند رسید؛ لذا ائتلاف سازی اکثریتی برای کابینه آتی اسراییل بسیار مشکل خواهد بود و بسیاری از احزاب باید در چارچوبهای سیاسی غیر سنتی خود قرار گیرند، بدین معنا که یک حزب چپگرا در فرآیند ائتلاف سازی ممکن است در جناح راستگرا ها قرار بگیرد یا بالعکس.
این شرایط همچنین نشان می دهد که حداقل 12 حزب برای حضور در پارلمان رژیم صهیونیستی انتخاب خواهد شد که در این صورت عملکرد دولت یا پارلمان قبلی در بالا بردن درصد ورود به پارلمان به 3.25 درصد کارساز نبوده است چرا که این رژیم همواره بدنبال جلوگیری از تکثر احزاب سیاسی بوده اما وضعیت فعلی تکرار شرایط گذشته و به منزله تکرار فاجعه ای است که در گذشته وجود داشته است.
از دهه 90 قرن بیستم تاکنون هیچ کابینه یا پارلمانی در رژیم صهیونیستی نتوانسته است، دوره 4 ساله را با موفقیت به پایان برساند. علت این مسئله نیز وجود ائتلافهای شکننده و ناپایدار است که کابینه و یا پارلمان در این رژیم بیش از دو سال داوم نمی آورد و در انتخابات پیش رو نیز همین شرایط مجدد در حال تکرار است و امکان وجود کابینه قوی و منسجم در این رژیم وجود ندارد.
در کنار وضعیت ناهمگون احزاب صهیونیستی در انتخابات آتی احزاب اقلیت عربی- فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی سال 1948 قرار دارد. سه حزب عربی که در سرزمینهای اشغالی وجود دارند، برای شرکت در انتخابات لیست مشترکی تحت عنوان "القائم العربیه المشترکه" تهیه کرده اند تا درصد مورد نیاز انتخاباتی را کسب کنند و در حال حاضر در نظر سنجی های مختلف، آمارها در مورد این لیست متفاوت است اما اعراب در انتخابات معمولا بین9 الی 11 کرسی را تصاحب میکنند و در پارلمان منحل شده فعلی نیز 11 کرسی در اختیار اعراب بود در حالیکه درصد جمعیتی عربها نسبت به کل جمعیت در داخل رژیم صهیونیستی 20 درصد است .
در اینجا سوالی بی پاسخ وجود دارد که آیا رفتار انتخاب کننده های عرب با توجه به ائتلاف سه حزب عربی با یکدیگر، تغییر می کند یا خیر؟ اگر این رفتار تغییر پیدا کند بر اساس نظر سنجی ها تعداد کرسی ها برای ائتلاف عربی به 15 کرسی افزایش پیدا خواهد کرد که این مسئله نیز دشواری ائتلاف سازی برای سایر احزاب دیگرا را دوچندان خواهد کرد چرا که اعراب تا کنون در هیچ کابینه ای حضور نداشته اند و نمیخواهند در کابینه ای که به آنها ظلم میشود و بسیاری از رفتارهای نژاد پرستانه را بر ضد اعراب اعمال میکنند، مشارکت داشته باشند .
علاوه بر موضوع بالا آنچه در آستانه انتخابات اسراییل جلب توجه می کند ایجاد کمیته تحقیق درباره اسراف در مخارج زندگی شخصی نخست وزیر این رژیم در آستانه این انتخابات است که در این شرایط از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. مسئول رسیدگی به این پرونده اعلام کرده است که تا پیش از برگزاری انتخابات نظر قطعی خود را اعلام خواهد کرد که در این صورت این مسئله نیز بر روند انتخابات تاثیر گذار خواهد بود .
اگرچه شاید این مسئله به نوعی تبلیغ برای وجود شفافیت در حاکمیت رژیم صهیونیستی تعبیر شود اما باید این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که طرح چنین مسائلی در آستانه انتخابات نشان دهنده سیاسی بودن آن است و با هدف تخریب افراد صورت میگیرد.
موضوع حضور و سخنرانی نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنگره امریکا نیز از دیگر مسائل اثر گذار بر انتخابات رژیم صهیونستی است. این موضوع که با مذاکرات هسته ای ایران نیز در ارتباط است، در حال ایجاد یک تحول جدی در تعریف گروه فشار می باشد؛ در تعریف اکادمیک، این واژه تشکلی مانند حزب تعریف شده است و برای حزب سه ویژگی دارا بودن تشکل هرمی ، ایدئولوژی و کسب قدرت مشخص شده است اما « گروه فشار» برغم دارا بودن دو ویژگی نخست، بدنبال کسب قدرت نیست چرا که یک گروه اقلیت است و نباید در حاکمیت باشد که در معرض خطر قرار بگیرد .
در شرایط فعلی در ساختار سیاسی امریکا تحولی جدی در ارتباط با گروه فشار یا لابی صهیونیستی در حال وقوع است. در تعریف لابی صهیونیستی آمده است که باید در خدمت یهودیان امریکا باشد و در عین حال از «اسراییل» هم حمایت کند اما اینکه این حمایت به زیان یهودیان امریکا باشد، الگوی جدیدی است که در امریکا بحث های بسیار جدی در ارتباط با آن مطرح شده است.
باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در جریان مذاکره با ایران بر سر موضوع هسته ای با شرط محرمانه ماندن صورت جلسه مذاکرات بخشی از آنها را در اختیار نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار داد که نتانیاهو بر خلاف توافق صورت گرفته نه تنها موارد مطرح شده در جلسات مذاکرات هسته ای را افشا کرد بلکه اقدام به تحریف آنها نمود ؛ همین امر سبب شد تا این رفتار امریکا از سوی ایران محکوم و متعاقب آن اقدام نتانیاهو نیز از سوی امریکا محکوم شود و اوباما علاوه بر صدور دستور ممنوعیت ارائه صورت جلسات به نتانیاهو ، ارائه این اسناد به کشورهای اروپایی را هم ممنوع اعلام کند.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به این اقدام رئیس جمهور امریکا از کنگره این کشور خواست تا از وی برای سخنرانی و طرح نگاه اسراییل نسبت به توافق با ایران ، دعوت کنند که این دعوت از سوی جمهوری خواهان صورت گرفت اما دولت امریکا بلافاصله با این امر مخالفت کرده و اعلام کرد که هیچ استقبال رسمی از نتانیاهو صورت نخواهد گرفت مسئله ای که نشان میدهد نوعی چالش در این روابط ایجاد شده است.
حزب جمهوری خواه در امریکا به صورت تابعی از ایپک (لابی صهیونیستی) ظهور و بروز پیدا کرده است. اخیرا در چندین مورد در روزنامه نیویورک تایمز افرادی از حزب جمهوری خواه به شدت به تبعیت این حزب به عنوان یکی از دو جریان اثر گذار در ساختار سیاسی امریکا از ایپک اعتراض کرده اند که این موضوع باعث ایجاد هرج و مرج در این حزب امریکایی شده است؛ حتی بسیاری از اعضای این حزب به نتانیاهو نامه نوشته و از وی خواسته اند برای حفظ وحدت این حزب از این سفر منصرف شود اما وی مصرانه برای حضور در کنگره پافشاری می کند.
به باور بسیاری از ناظران سیاسی اندک گشایش های اتفاق افتاده در روند مذاکرات هسته ای ایران به دلیل چالش پیش آمده بین نتانیاهو و اوباما و سلب تاثر گذاری مستقیم اسراییل درپرونده هسته ای ایران است چه اینکه اسراییل که تا پیش از این از درون و به صورت مستقیم بر پرونده مذاکرات هسته ای ایران اثر گذار بود اکنون و با توجه به چالش پیش آمده تنها از بیرون و به صورت غیر مستقیم تلاش میکند تا بر این مسئله تاثیر گذار باشد؛ نکته بسیار مهم اینجاست که این برای اولین بار است که تاثیر گذاری اسراییل بر فرآیند تصمیم گیری در امریکا به صورت غیر مستقیم در میآید.
از سوی دیگر این مسئله باعث ایجاد تحول در تعریف گروه ایپک از نمایندگی یهودیان امریکا با اولویت تامین منافع ملی به تامین کننده منافع اسراییل شده که در نهایت خود این گروه با مشکلات جدی مواجه شده است.
همواره دو حزب دمکرات و جمهوری خواه در امریکا طرفدار اسراییل بوده اند اما نتانیاهو با حضور خود در کنگره این شرایط را تغییر خواهد داد و اسراییل را در یک وضعیت چالشی قرار می دهد ؛ این اقدام همچنین جامعه یهودیان امریکا را نیز دچار مشکل می کند چرا که حدود 70 درصد از یهودیان عضو حزب دمکرات هستند و تنها 30 درصد عضو حزب جمهوری خواه می باشند و این امر یهودیان عضو حزب دمکرات را در شرایط بسیار سختی قرار خواهد داد به گونه ای که یا باید حزب را انتخاب کنند و عملا در برابر ایپک قرار گیرند و یا ایپک را انتخاب کنند و از حزب خروج کنند.
از این رو تحریم اجلاس ایپک از سوی اوباما یکی دیگر از تبعات اعلام حضور نتانیاهو در کنگره امریکا است چرا که تاکنون این اجلاس از سوی هیچ یک از روسای جمهوری امریکا تحریم نمی شد و حتی نامزدهای ریاست جمهوری از هر دو حزب برای حضور در اجلاس این سازمان از یکدیگر پیشی می گرفتند و این تحریم از سوی اوباما می تواند پیامدهای منفی بسیار زیادی داشته باشد.
بر اساس آخرین نظر سنجی روزنامه صهیونیستی معاریو از مجموع 120 کرسی پارلمان رژیم صهیونیستی، ائتلاف حزب کار و جنبش حرکت به رهبری لیونی 24 کرسی، حزب لیکود 22 کرسی ، حزب بیت یهودی 13 کرسی ، حزب آینده ای هست و لیست مشترک عربی هرکدام 12 کرسی، حزب شاس 7 کرسی ، حزب کحلون 8 کرسی ، حزب اسراییل بیتنا 5 کرسی ، حزب میرتس 7 کرسی ، حزب یشای 4 کرسی و متفرقه 6 کرسی را در این انتخابات تصاحب خواهند کرد.
این مسئله بیانگر این است که شرایط ائتلاف سازی در جامعه صهیونیستی، شرایط بسیار سختی است و با توجه به امتناع اکثریت احزاب این رژیم از ائتلاف با حزب نتانیاهو، در صورت پیروزی هر یک از احزاب در انتخابات و در صورت ائتلاف با یکدیگر نیز به 61 کرسی نخواهند رسید؛ لذا ائتلاف سازی اکثریتی برای کابینه آتی اسراییل بسیار مشکل خواهد بود و بسیاری از احزاب باید در چارچوبهای سیاسی غیر سنتی خود قرار گیرند، بدین معنا که یک حزب چپگرا در فرآیند ائتلاف سازی ممکن است در جناح راستگرا ها قرار بگیرد یا بالعکس.
این شرایط همچنین نشان می دهد که حداقل 12 حزب برای حضور در پارلمان رژیم صهیونیستی انتخاب خواهد شد که در این صورت عملکرد دولت یا پارلمان قبلی در بالا بردن درصد ورود به پارلمان به 3.25 درصد کارساز نبوده است چرا که این رژیم همواره بدنبال جلوگیری از تکثر احزاب سیاسی بوده اما وضعیت فعلی تکرار شرایط گذشته و به منزله تکرار فاجعه ای است که در گذشته وجود داشته است.
از دهه 90 قرن بیستم تاکنون هیچ کابینه یا پارلمانی در رژیم صهیونیستی نتوانسته است، دوره 4 ساله را با موفقیت به پایان برساند. علت این مسئله نیز وجود ائتلافهای شکننده و ناپایدار است که کابینه و یا پارلمان در این رژیم بیش از دو سال داوم نمی آورد و در انتخابات پیش رو نیز همین شرایط مجدد در حال تکرار است و امکان وجود کابینه قوی و منسجم در این رژیم وجود ندارد.
در کنار وضعیت ناهمگون احزاب صهیونیستی در انتخابات آتی احزاب اقلیت عربی- فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی سال 1948 قرار دارد. سه حزب عربی که در سرزمینهای اشغالی وجود دارند، برای شرکت در انتخابات لیست مشترکی تحت عنوان "القائم العربیه المشترکه" تهیه کرده اند تا درصد مورد نیاز انتخاباتی را کسب کنند و در حال حاضر در نظر سنجی های مختلف، آمارها در مورد این لیست متفاوت است اما اعراب در انتخابات معمولا بین9 الی 11 کرسی را تصاحب میکنند و در پارلمان منحل شده فعلی نیز 11 کرسی در اختیار اعراب بود در حالیکه درصد جمعیتی عربها نسبت به کل جمعیت در داخل رژیم صهیونیستی 20 درصد است .
در اینجا سوالی بی پاسخ وجود دارد که آیا رفتار انتخاب کننده های عرب با توجه به ائتلاف سه حزب عربی با یکدیگر، تغییر می کند یا خیر؟ اگر این رفتار تغییر پیدا کند بر اساس نظر سنجی ها تعداد کرسی ها برای ائتلاف عربی به 15 کرسی افزایش پیدا خواهد کرد که این مسئله نیز دشواری ائتلاف سازی برای سایر احزاب دیگرا را دوچندان خواهد کرد چرا که اعراب تا کنون در هیچ کابینه ای حضور نداشته اند و نمیخواهند در کابینه ای که به آنها ظلم میشود و بسیاری از رفتارهای نژاد پرستانه را بر ضد اعراب اعمال میکنند، مشارکت داشته باشند .
علاوه بر موضوع بالا آنچه در آستانه انتخابات اسراییل جلب توجه می کند ایجاد کمیته تحقیق درباره اسراف در مخارج زندگی شخصی نخست وزیر این رژیم در آستانه این انتخابات است که در این شرایط از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. مسئول رسیدگی به این پرونده اعلام کرده است که تا پیش از برگزاری انتخابات نظر قطعی خود را اعلام خواهد کرد که در این صورت این مسئله نیز بر روند انتخابات تاثیر گذار خواهد بود .
اگرچه شاید این مسئله به نوعی تبلیغ برای وجود شفافیت در حاکمیت رژیم صهیونیستی تعبیر شود اما باید این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که طرح چنین مسائلی در آستانه انتخابات نشان دهنده سیاسی بودن آن است و با هدف تخریب افراد صورت میگیرد.
موضوع حضور و سخنرانی نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنگره امریکا نیز از دیگر مسائل اثر گذار بر انتخابات رژیم صهیونستی است. این موضوع که با مذاکرات هسته ای ایران نیز در ارتباط است، در حال ایجاد یک تحول جدی در تعریف گروه فشار می باشد؛ در تعریف اکادمیک، این واژه تشکلی مانند حزب تعریف شده است و برای حزب سه ویژگی دارا بودن تشکل هرمی ، ایدئولوژی و کسب قدرت مشخص شده است اما « گروه فشار» برغم دارا بودن دو ویژگی نخست، بدنبال کسب قدرت نیست چرا که یک گروه اقلیت است و نباید در حاکمیت باشد که در معرض خطر قرار بگیرد .
در شرایط فعلی در ساختار سیاسی امریکا تحولی جدی در ارتباط با گروه فشار یا لابی صهیونیستی در حال وقوع است. در تعریف لابی صهیونیستی آمده است که باید در خدمت یهودیان امریکا باشد و در عین حال از «اسراییل» هم حمایت کند اما اینکه این حمایت به زیان یهودیان امریکا باشد، الگوی جدیدی است که در امریکا بحث های بسیار جدی در ارتباط با آن مطرح شده است.
باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در جریان مذاکره با ایران بر سر موضوع هسته ای با شرط محرمانه ماندن صورت جلسه مذاکرات بخشی از آنها را در اختیار نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار داد که نتانیاهو بر خلاف توافق صورت گرفته نه تنها موارد مطرح شده در جلسات مذاکرات هسته ای را افشا کرد بلکه اقدام به تحریف آنها نمود ؛ همین امر سبب شد تا این رفتار امریکا از سوی ایران محکوم و متعاقب آن اقدام نتانیاهو نیز از سوی امریکا محکوم شود و اوباما علاوه بر صدور دستور ممنوعیت ارائه صورت جلسات به نتانیاهو ، ارائه این اسناد به کشورهای اروپایی را هم ممنوع اعلام کند.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی در واکنش به این اقدام رئیس جمهور امریکا از کنگره این کشور خواست تا از وی برای سخنرانی و طرح نگاه اسراییل نسبت به توافق با ایران ، دعوت کنند که این دعوت از سوی جمهوری خواهان صورت گرفت اما دولت امریکا بلافاصله با این امر مخالفت کرده و اعلام کرد که هیچ استقبال رسمی از نتانیاهو صورت نخواهد گرفت مسئله ای که نشان میدهد نوعی چالش در این روابط ایجاد شده است.
حزب جمهوری خواه در امریکا به صورت تابعی از ایپک (لابی صهیونیستی) ظهور و بروز پیدا کرده است. اخیرا در چندین مورد در روزنامه نیویورک تایمز افرادی از حزب جمهوری خواه به شدت به تبعیت این حزب به عنوان یکی از دو جریان اثر گذار در ساختار سیاسی امریکا از ایپک اعتراض کرده اند که این موضوع باعث ایجاد هرج و مرج در این حزب امریکایی شده است؛ حتی بسیاری از اعضای این حزب به نتانیاهو نامه نوشته و از وی خواسته اند برای حفظ وحدت این حزب از این سفر منصرف شود اما وی مصرانه برای حضور در کنگره پافشاری می کند.
به باور بسیاری از ناظران سیاسی اندک گشایش های اتفاق افتاده در روند مذاکرات هسته ای ایران به دلیل چالش پیش آمده بین نتانیاهو و اوباما و سلب تاثر گذاری مستقیم اسراییل درپرونده هسته ای ایران است چه اینکه اسراییل که تا پیش از این از درون و به صورت مستقیم بر پرونده مذاکرات هسته ای ایران اثر گذار بود اکنون و با توجه به چالش پیش آمده تنها از بیرون و به صورت غیر مستقیم تلاش میکند تا بر این مسئله تاثیر گذار باشد؛ نکته بسیار مهم اینجاست که این برای اولین بار است که تاثیر گذاری اسراییل بر فرآیند تصمیم گیری در امریکا به صورت غیر مستقیم در میآید.
از سوی دیگر این مسئله باعث ایجاد تحول در تعریف گروه ایپک از نمایندگی یهودیان امریکا با اولویت تامین منافع ملی به تامین کننده منافع اسراییل شده که در نهایت خود این گروه با مشکلات جدی مواجه شده است.
همواره دو حزب دمکرات و جمهوری خواه در امریکا طرفدار اسراییل بوده اند اما نتانیاهو با حضور خود در کنگره این شرایط را تغییر خواهد داد و اسراییل را در یک وضعیت چالشی قرار می دهد ؛ این اقدام همچنین جامعه یهودیان امریکا را نیز دچار مشکل می کند چرا که حدود 70 درصد از یهودیان عضو حزب دمکرات هستند و تنها 30 درصد عضو حزب جمهوری خواه می باشند و این امر یهودیان عضو حزب دمکرات را در شرایط بسیار سختی قرار خواهد داد به گونه ای که یا باید حزب را انتخاب کنند و عملا در برابر ایپک قرار گیرند و یا ایپک را انتخاب کنند و از حزب خروج کنند.
از این رو تحریم اجلاس ایپک از سوی اوباما یکی دیگر از تبعات اعلام حضور نتانیاهو در کنگره امریکا است چرا که تاکنون این اجلاس از سوی هیچ یک از روسای جمهوری امریکا تحریم نمی شد و حتی نامزدهای ریاست جمهوری از هر دو حزب برای حضور در اجلاس این سازمان از یکدیگر پیشی می گرفتند و این تحریم از سوی اوباما می تواند پیامدهای منفی بسیار زیادی داشته باشد.