صراط: با روی کار آمدن امان الله خان در افغانستان در یک قرن پیش، بنای شهر جدید کابل پی ریزی شد و شخص امان الله خان تلاش داشت تا با ساخت شهر جدید کابل شکوه گذشته این شهر را که بر اثر جنگهای خانمان سوز ویران شده بود، به آن باز گرداند و آثار تاریخی آن را ترمیم و حفظ نماید.
اکثر منازل و خانههای اعیان نشین کابل در آن دوران همه از چوپ بوده و بیشتر خانهها در یک طبقه و در مساحت زیادی بنا میگردید.
درب خانه مردم کابل اکثراً معرق و کنده کاری و پنجرهها نیز با تکههای کوچک و ظریف چوب با مهارت خاص با هم پیوست میشدند که میتوان آن را از شاهکارهای هنر آن روزگار به حساب آورد.
سقف منازل نیز در آن دوران گچکاری و پر از گل و برگ و دیوارها نیز با نقاشی و هنر آینه کاری آن زمان تزئین میشدند.
در منازل قدیم کابل، در اتاقها، تاقچههایی با بهترین چینیهای یشم درست میکردند و درهنگام زمستان بالای تاقچهها، انواع گلها و میوهها را میگذاشتند تا اتاقها را معطر کنند.
منازل اشراف کابل در آن زمان دارای زیر زمین و سقفهای بلند بود و با بهترین فرشهای دستباف فرش میشد.
خانههای اعیان و سرداران قومی کابل حتی در یک قرن پیش دارای حمام بوده و به خزینه آب گرم و سرد مجهز بود.
صحن خانههای آن زمان مردم کابل، که در مساحت زیادی ساخته میشد، دارای باغچه گل بود و در فصل بهار و تابستان طراوات خاصی به این منازل میداد.
بازارهای کابل قدیم که همه کنده کاری و آئینه بندان بوده بسیار ستایش بر انگیز بود و بگونهای ساخته شده بود که در زمستان از برف و باران در امان بودند و در تابستان اثری از گرما نبود.
میدان کابل که به «چوک کابل» معروف بود و به اصطلاح نقطه پر کار شهر بود، هرگاه از شمال به جنوب و یا از شرق به غرب میرفتند، کوتاهترین راه و مرکز شهر چوک کابل بود.
کابل قدیم عیاران و پهلوانان بسیاری را در خود دیده است که در دامان این شهر باستانی پرورش یافتهاند.
فاتحان، عیاران و جوانمردانی که پرچم این شهر را در مقابل بیگانگان بلند کردند بودند، در کنار عارفان، دبیران، شاعران، خطاطان، هنرمندان، صنعتگران، و مشروطه خواهان این شهر را به یاد ماندنی و خاطر انگیز کرده است.
در کابل قدیم، اقوام و ملتهای مختلف زندگی میکردند و هر یک رسوم و سنتهای جدا گانه خود را داشتند.
به تدریج چنان اقوام مختلف به هم آمیختگی پیدا کردند و از رسوم و سنتها خوب همدیگر سرمشق گرفتند که هیچ تفاوتی میان عرف و عادات آنها دیده نمیشد و چنان بهم آمیختند که یک ملت را تشکیل دادند.
اکثر منازل و خانههای اعیان نشین کابل در آن دوران همه از چوپ بوده و بیشتر خانهها در یک طبقه و در مساحت زیادی بنا میگردید.
درب خانه مردم کابل اکثراً معرق و کنده کاری و پنجرهها نیز با تکههای کوچک و ظریف چوب با مهارت خاص با هم پیوست میشدند که میتوان آن را از شاهکارهای هنر آن روزگار به حساب آورد.
سقف منازل نیز در آن دوران گچکاری و پر از گل و برگ و دیوارها نیز با نقاشی و هنر آینه کاری آن زمان تزئین میشدند.
در منازل قدیم کابل، در اتاقها، تاقچههایی با بهترین چینیهای یشم درست میکردند و درهنگام زمستان بالای تاقچهها، انواع گلها و میوهها را میگذاشتند تا اتاقها را معطر کنند.
منازل اشراف کابل در آن زمان دارای زیر زمین و سقفهای بلند بود و با بهترین فرشهای دستباف فرش میشد.
خانههای اعیان و سرداران قومی کابل حتی در یک قرن پیش دارای حمام بوده و به خزینه آب گرم و سرد مجهز بود.
صحن خانههای آن زمان مردم کابل، که در مساحت زیادی ساخته میشد، دارای باغچه گل بود و در فصل بهار و تابستان طراوات خاصی به این منازل میداد.
بازارهای کابل قدیم که همه کنده کاری و آئینه بندان بوده بسیار ستایش بر انگیز بود و بگونهای ساخته شده بود که در زمستان از برف و باران در امان بودند و در تابستان اثری از گرما نبود.
میدان کابل که به «چوک کابل» معروف بود و به اصطلاح نقطه پر کار شهر بود، هرگاه از شمال به جنوب و یا از شرق به غرب میرفتند، کوتاهترین راه و مرکز شهر چوک کابل بود.
کابل قدیم عیاران و پهلوانان بسیاری را در خود دیده است که در دامان این شهر باستانی پرورش یافتهاند.
فاتحان، عیاران و جوانمردانی که پرچم این شهر را در مقابل بیگانگان بلند کردند بودند، در کنار عارفان، دبیران، شاعران، خطاطان، هنرمندان، صنعتگران، و مشروطه خواهان این شهر را به یاد ماندنی و خاطر انگیز کرده است.
در کابل قدیم، اقوام و ملتهای مختلف زندگی میکردند و هر یک رسوم و سنتهای جدا گانه خود را داشتند.
به تدریج چنان اقوام مختلف به هم آمیختگی پیدا کردند و از رسوم و سنتها خوب همدیگر سرمشق گرفتند که هیچ تفاوتی میان عرف و عادات آنها دیده نمیشد و چنان بهم آمیختند که یک ملت را تشکیل دادند.