صراط: آبانماه امسال زني جوان ماموران كلانتري ١٢٦ تهرانپارس را در جريان ناپديد شدن چهار ماهه دختر ٣٤ سالهاش به نام مريم قرار داد.
با تشكيل پرونده، تيمي از كارآگاهان رسيدگي به آن را آغاز كردند و در نخستين گام به بررسي اظهارات مادر فقداني پرداختند. او در شكايتش به ماموران گفت: دخترم دو سال پيش با پسري به نام سجاد عقد كرد اما من به خاطر مشكلاتي كه با دخترم پيدا كرده بودم، ٤ ماهي است كه هيچ خبري از آنها ندارم و حتي دامادم هم وقتي نگراني من را ديد هيچ اطلاعي از مريم به من نداد.
با ثبت شكايت مادر مريم، ماموران سجاد را به پليس آگاهي احضار كردند. اظهارات او بسيار عجيب بود و شگفتي ماموران را به دنبال داشت. او مدعي شد كه پنج ماه پيش به دليل مشكلاتي كه با مريم داشته به شكل توافقي از او جدا شده و از خرداد ماه هيچ خبري از او ندارد. اين در حالي بود كه خانواده مريم هيچ اطلاعي از جدايي آنها نداشتند. تحقيقات پليس نشان ميداد كه مريم سالها پيش به دليل ازدواج مجدد مادرش اصرار داشت به تنهايي زندگي كند و پس از ازدواج با سجاد تقريبا ارتباط او با خانوادهاش قطع شد تا اينكه ٤ ماه پيش وقتي هيچ گونه خبري از او نشد، مادرش به پليس آگاهي مراجعه كرد و ناپديد شدن دخترش را گزارش داد.
از سوي ديگر بررسي اموال فقداني نشان ميداد كه او يك دستگاه خودرو ٢٠٦ و يك ويلا در شهر فريدونكنار دارد كه در كمال تعجب، اكنون خودرو در اختيار سجاد است و او ويلا را هم با وكالت تامالاختياري كه از مريم داشته، به فرد ديگري فروخته است. به اين ترتيب تحقيقات درباره تصرف اموال فقداني از سجاد آغاز شد. او در اين باره به ماموران گفت: مريم ١٣٠ ميليون تومان به من بدهكار بود و به
همين خاطر هم بود كه خودرو ٢٠٦ و ويلاي فريدونكنار را به من داد.
اظهارات ضد و نقيض سجاد زياد شده بود. او به ماموران گفته بود كه در دفترخانهاي در كيانشهر از مريم جداشده است در حالي كه تحقيقات ماموران مشخص كرد چنين دفترخانهاي وجود خارجي ندارد. به اين ترتيب و از آنجا كه سجاد هيچ مدركي درباره جدايياش از مريم نداشت، بازداشت و به پليس آگاهي منتقل شد.
روند رسيدگي به پرونده وقوع جنايت را تقويت كرده بود. به اين ترتيب ذهن ماموران بر فرضيه قتل متمركز شد و تحقيقات از سجاد در اين راستا به جريان افتاد. در حالي كه تنها چند ساعت از بازجوييها گذشته بود، سجاد از مرگ همسرش خبر داد و به كارآگاهان گفت: سوم خردادماه امسال بود كه من از مغازه به خانه برگشتم. خسته بودم اما وقتي وارد يكي از اتاقها شدم، همسرم را ديدم كه روي زمين افتاده است. من كه خيلي ترسيده بودم. نميدانستم بايد چه كار كنم براي همين تا نيمههاي شب منتظر ماندم و پس از آن جسد مريم را در ماشين گذاشتم و در نزديكيهاي فيروزكوه خاك كردم.
در حالي كه سجاد «ترس» را بهانه نبردن همسرش به بيمارستان عنوان كرده بود تيمي از ماموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ به فيروز كوه رفته و با راهنمايي سجاد بقاياي جسد زن جواني را از عمق ٣ متري زمين خارج كردند. ماموران به سرعت دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني را صادر و تيمي از كارآگاهان بررسي صحنه جرم را آغاز كردند.
اين در حالي است كه همچنان راز مرگ زن جوان در هالهاي از ابهام فرو رفته و سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده، دستيابي به سرنخ جديد را منوط به مشخص شدن نظريه نهايي پزشكي قانوني كرده است. او با اشاره به پيگيري پرونده تا مشخص شدن نظريه پزشكي قانوني از انتقال متهم به اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ خبر داد و گفت: متهم هنوز راز قتل را فاش نكرده و همچنان پيگيريها در اين خصوص ادامه دارد.
با تشكيل پرونده، تيمي از كارآگاهان رسيدگي به آن را آغاز كردند و در نخستين گام به بررسي اظهارات مادر فقداني پرداختند. او در شكايتش به ماموران گفت: دخترم دو سال پيش با پسري به نام سجاد عقد كرد اما من به خاطر مشكلاتي كه با دخترم پيدا كرده بودم، ٤ ماهي است كه هيچ خبري از آنها ندارم و حتي دامادم هم وقتي نگراني من را ديد هيچ اطلاعي از مريم به من نداد.
با ثبت شكايت مادر مريم، ماموران سجاد را به پليس آگاهي احضار كردند. اظهارات او بسيار عجيب بود و شگفتي ماموران را به دنبال داشت. او مدعي شد كه پنج ماه پيش به دليل مشكلاتي كه با مريم داشته به شكل توافقي از او جدا شده و از خرداد ماه هيچ خبري از او ندارد. اين در حالي بود كه خانواده مريم هيچ اطلاعي از جدايي آنها نداشتند. تحقيقات پليس نشان ميداد كه مريم سالها پيش به دليل ازدواج مجدد مادرش اصرار داشت به تنهايي زندگي كند و پس از ازدواج با سجاد تقريبا ارتباط او با خانوادهاش قطع شد تا اينكه ٤ ماه پيش وقتي هيچ گونه خبري از او نشد، مادرش به پليس آگاهي مراجعه كرد و ناپديد شدن دخترش را گزارش داد.
از سوي ديگر بررسي اموال فقداني نشان ميداد كه او يك دستگاه خودرو ٢٠٦ و يك ويلا در شهر فريدونكنار دارد كه در كمال تعجب، اكنون خودرو در اختيار سجاد است و او ويلا را هم با وكالت تامالاختياري كه از مريم داشته، به فرد ديگري فروخته است. به اين ترتيب تحقيقات درباره تصرف اموال فقداني از سجاد آغاز شد. او در اين باره به ماموران گفت: مريم ١٣٠ ميليون تومان به من بدهكار بود و به
همين خاطر هم بود كه خودرو ٢٠٦ و ويلاي فريدونكنار را به من داد.
اظهارات ضد و نقيض سجاد زياد شده بود. او به ماموران گفته بود كه در دفترخانهاي در كيانشهر از مريم جداشده است در حالي كه تحقيقات ماموران مشخص كرد چنين دفترخانهاي وجود خارجي ندارد. به اين ترتيب و از آنجا كه سجاد هيچ مدركي درباره جدايياش از مريم نداشت، بازداشت و به پليس آگاهي منتقل شد.
روند رسيدگي به پرونده وقوع جنايت را تقويت كرده بود. به اين ترتيب ذهن ماموران بر فرضيه قتل متمركز شد و تحقيقات از سجاد در اين راستا به جريان افتاد. در حالي كه تنها چند ساعت از بازجوييها گذشته بود، سجاد از مرگ همسرش خبر داد و به كارآگاهان گفت: سوم خردادماه امسال بود كه من از مغازه به خانه برگشتم. خسته بودم اما وقتي وارد يكي از اتاقها شدم، همسرم را ديدم كه روي زمين افتاده است. من كه خيلي ترسيده بودم. نميدانستم بايد چه كار كنم براي همين تا نيمههاي شب منتظر ماندم و پس از آن جسد مريم را در ماشين گذاشتم و در نزديكيهاي فيروزكوه خاك كردم.
در حالي كه سجاد «ترس» را بهانه نبردن همسرش به بيمارستان عنوان كرده بود تيمي از ماموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ به فيروز كوه رفته و با راهنمايي سجاد بقاياي جسد زن جواني را از عمق ٣ متري زمين خارج كردند. ماموران به سرعت دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني را صادر و تيمي از كارآگاهان بررسي صحنه جرم را آغاز كردند.
اين در حالي است كه همچنان راز مرگ زن جوان در هالهاي از ابهام فرو رفته و سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده، دستيابي به سرنخ جديد را منوط به مشخص شدن نظريه نهايي پزشكي قانوني كرده است. او با اشاره به پيگيري پرونده تا مشخص شدن نظريه پزشكي قانوني از انتقال متهم به اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ خبر داد و گفت: متهم هنوز راز قتل را فاش نكرده و همچنان پيگيريها در اين خصوص ادامه دارد.