دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۳

خواستگار قلابی با پورشه سر قرار می‌رفت

دختر جوان وقتی در سایت همسریابی با مرد رویاهایش آشنا شد خبر نداشت در دام مهندس قلابی افتاده است.
کد خبر : ۲۳۳۰۰۱
صراط: دختر جوان وقتی در سایت همسریابی با مرد رویاهایش آشنا شد خبر نداشت در دام مهندس قلابی افتاده است.
 
این دختر 30 ساله‌، 2هفته قبل با مراجعه به شعبه دوم بازپرسی در دادسرای ناحیه 5تهران مدعی شد که کارت عابربانکش سرقت شده و سارق یا سارقان، 30میلیون تومان از حسابش دزدیده‌اند. با دستور بازپرس روستا تحقیقات برای شناسایی سارق شروع شد. هنوز ردی از سارق به‌دست نیامده بود که دختر جوان بار دیگر راهی دادسرا شد و این بار سرنخی را در اختیار قاضی پرونده قرار داد. وی مدعی شد که پشت پرده سرقت میلیونی کسی نیست جز خواستگار فراری‌اش.
 
دختر جوان ادامه داد: از روزی که کارت عابربانکم سرقت شده، خواستگارم هم فراری شده و هیچ خبری از او ندارم. حتی جواب تلفن‌هایم را نمی‌دهد.او گفت: من و محمد چند‌ماه پیش در یکی از سایت‌های همسریابی آشنا شدیم. در نخستین قرارمان محمد با ماشین هیوندا کوپه آمد و مدعی شد که مهندس راه و ساختمان است. او می‌گفت که در تهران و دوبی برج‌سازی‌ می‌کند. او با چرب‌زبانی اعتماد مرا به‌خود جلب کرد و باور کردم که مرد رویاهایم را پیدا کرده‌ام.
 
محمد هربار که سر قرار می‌آمد، سوار یک ماشین مدل بالا بود؛ یک‌بار بنز، یک‌بار پورشه و یک‌بار خودروی مدل بالای دیگر. او مدعی بود که به‌زودی همراه خانواده‌اش به خواستگاری من می‌آید. من هم با خوشحالی خودم را برای ازدواج آماده کردم. آپارتمان کوچکی داشتم که آن را فروختم و پولش را به حسابم ریختم و محمد هم در جریان همه این اتفاقات بود تا اینکه به طرز مشکوکی کارت عابربانکم ناپدید شد و حالا مطمئنم کسی جز محمد سارق نیست.
 
با این سرنخ، دستور بازداشت خواستگار فراری صادر شد و او هفته گذشته به دام پلیس افتاد. وی در ابتدا منکر سرقت شد اما وقتی شواهد را علیه خود دید کلید معمای سرقت را در اختیار تیم تحقیق قرار داد. وی که دیپلمه است اعتراف کرد که برای فریب طعمه‌هایش خودروهای لوکس را کرایه می‌کرد. او گفت: بعد از آشنایی با پرستو وقتی متوجه شدم که وضع مالی خوبی دارد تصمیم به کلاهبرداری از او گرفتم. در این مدت وقتی برای خرید با او به مراکز مختلف می‌رفتم و او با کارتش خرید می‌کرد، رمز کارت را به خاطر سپردم.
 
بعد از اینکه پرستو پول فروش آپارتمانش را به حسابش واریز کرد با او قرار گذاشتم و به بهانه خرید دارو او را به داروخانه شبانه‌روزی در غرب تهران بردم. چون جای پارک نبود از او خواستم که داروی مورد نیازم را از داروخانه بخرد. وقتی از ماشین پیاده شد در فرصتی مناسب کارت عابربانکش را از کیفش سرقت کردم اما خیلی زود گیر افتادم.به گزارش همشهری، تحقیقات از این پسر جوان ادامه دارد تا زوایای پنهان ماجرا آشکار شود.
منبع: همشهری