صراط: زهرا شجاعی، مشاور و رییس مرکز امور زنان در دولت اصلاحات در گفتگو با روزنامه شرق به نکاتی در خصوص کتابخانه تخصصی زنان اشاره کرد.
در بخشهایی از این گفتگوی بلند می خوانیم:
- کتابخانه تخصصی زنان در مرکز امور زنان از بودجه صندوق سازمانملل ساخته شده بود. قبل از اینکه من به مرکز بروم، در بهمن سال١٣٧٦ کتابخانه را افتتاح کردیم. طی هشت سال کتابخانه رشد و توسعه بسیار زیادی داشت. آمار دقیق را به یاد ندارم، اما نخستین کتابخانه تخصصی زنان بود و شاید بتوان گفت تنها کتابخانه تخصصی زنان. این کتابخانه حجم و تعداد قابلتوجهی از منابع را در اختیار داشت و ما بسیار بهروز بودیم. با مراکز بینالمللی در ارتباط بودیم و بهصورت مرتب نشریات بینالمللی را دریافت میکردیم. همچنین از طریق فضای مجازی کاری کردیم که دسترسی اینترنتی به کتابخانه فراهم شود.
- بعد از انتخابات سال٨٤ بهدلیل نوع نگاه بستهای که وجود داشت، تصمیم عجیبی هم گرفته شد؛ کتابخانه، مرکز تحقیقات است و همه نوع منبعی باید وجود داشته باشد. کتابخانه مدرسه نیست که کتابها را محدود کنیم. برنامه دولت این بود که کتابخانه را تصفیه کنند. یکسری از کتابهایی را که ما منتشر کرده بودیم، خمیر کردند، به این بهانه که کتابهای فمینیستی است. کسانی که آنجا کار میکردند بهدلیل دلسوزی و مسوولیت شغلی و برای اینکه حذف کتابها رخ ندهد، پیشنهاد «سطح دسترسی» را مطرح کردند. مثلا دانشجوی دکتری بتواند به همه کتابها دسترسی داشته باشد و به دیگر افراد خیلی از کتابها داده نشود. به این ترتیب در دوره آقای احمدینژاد در کتابخانه مرکز امور زنان اجازه مطالعه برای هرکسی وجود نداشت.
- اینکه کتابخانه تخصصی زنان در کتابخانه ملی داشته باشیم اتفاق بسیار مبارکی است، اما جای نگرانی هم هست. قطعا اگر در کتابخانه ملی کتابخانه تخصصی زنان داشته باشیم نیازمند صرف بودجه زیادی است. ولی من نگران این هستم که این اتفاق نیفتد و کتابهای مرکز زنان هم از بین برود. گرچه در اینباره تفاهمنامه هم امضا شده اما فکر میکنم اگر اهمالی در این کار صورت بگیرد جبرانناپذیر است.
- کارشناسان مرکز به منابع نیاز دارند و کتابهای مرکز برای برنامهریزی و سیاستگذاری در بخش زنان بسیار لازم است. حتی برای گزارش عملکرد، حالا در مرکز طوری شده که منبع کارشناسان مرکز در حد کتابهای شخصی خودشان است.
در بخشهایی از این گفتگوی بلند می خوانیم:
- کتابخانه تخصصی زنان در مرکز امور زنان از بودجه صندوق سازمانملل ساخته شده بود. قبل از اینکه من به مرکز بروم، در بهمن سال١٣٧٦ کتابخانه را افتتاح کردیم. طی هشت سال کتابخانه رشد و توسعه بسیار زیادی داشت. آمار دقیق را به یاد ندارم، اما نخستین کتابخانه تخصصی زنان بود و شاید بتوان گفت تنها کتابخانه تخصصی زنان. این کتابخانه حجم و تعداد قابلتوجهی از منابع را در اختیار داشت و ما بسیار بهروز بودیم. با مراکز بینالمللی در ارتباط بودیم و بهصورت مرتب نشریات بینالمللی را دریافت میکردیم. همچنین از طریق فضای مجازی کاری کردیم که دسترسی اینترنتی به کتابخانه فراهم شود.
- بعد از انتخابات سال٨٤ بهدلیل نوع نگاه بستهای که وجود داشت، تصمیم عجیبی هم گرفته شد؛ کتابخانه، مرکز تحقیقات است و همه نوع منبعی باید وجود داشته باشد. کتابخانه مدرسه نیست که کتابها را محدود کنیم. برنامه دولت این بود که کتابخانه را تصفیه کنند. یکسری از کتابهایی را که ما منتشر کرده بودیم، خمیر کردند، به این بهانه که کتابهای فمینیستی است. کسانی که آنجا کار میکردند بهدلیل دلسوزی و مسوولیت شغلی و برای اینکه حذف کتابها رخ ندهد، پیشنهاد «سطح دسترسی» را مطرح کردند. مثلا دانشجوی دکتری بتواند به همه کتابها دسترسی داشته باشد و به دیگر افراد خیلی از کتابها داده نشود. به این ترتیب در دوره آقای احمدینژاد در کتابخانه مرکز امور زنان اجازه مطالعه برای هرکسی وجود نداشت.
- اینکه کتابخانه تخصصی زنان در کتابخانه ملی داشته باشیم اتفاق بسیار مبارکی است، اما جای نگرانی هم هست. قطعا اگر در کتابخانه ملی کتابخانه تخصصی زنان داشته باشیم نیازمند صرف بودجه زیادی است. ولی من نگران این هستم که این اتفاق نیفتد و کتابهای مرکز زنان هم از بین برود. گرچه در اینباره تفاهمنامه هم امضا شده اما فکر میکنم اگر اهمالی در این کار صورت بگیرد جبرانناپذیر است.
- کارشناسان مرکز به منابع نیاز دارند و کتابهای مرکز برای برنامهریزی و سیاستگذاری در بخش زنان بسیار لازم است. حتی برای گزارش عملکرد، حالا در مرکز طوری شده که منبع کارشناسان مرکز در حد کتابهای شخصی خودشان است.