صراط: محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در مصاحبه با ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد به مسائل مختلف از جمله علت عدم حضور 6 سالهاش در وزارت خارجه، مذاکرات هستهای و دشواریهای آن و ... پرداخت که گزیده آن از نظر خوانندگان میگذرد.
***
* من از آنجا که تمام عمر خود را در وزارت امور خارجه گذراندهام و 6 سالی هم به دلیل مهرورزی دوستان فرصت تدریس و مطالعه پیدا کردم، چندان شرایطی که قرار است وارد آن بشوم برایم بیگانه نبود. شاید مقداری نحوه برخی موضعگیریهای داخلی بیش از توقع من بود، اما حتی در آن حوزه هم نمیتوانم ادعا کنم که فکر میکردم همه چیز بدون مخالفت داخلی پیش خواهد رفت؛ چرا که طبیعت کشور ما به گونهای است که چند صدایی در آن وجود داد و دیدگاههای مختلف امکان ظهور و بروز دارنده و بالاخره نگرشها هم بسیار مشخص است.
* احساس میکنم که حتی برخی توفیقهایی که ما در حوزه بینالمللی از آن برخوردار شدیم مقداری بیش از حد توقع من در ابتدای به دست گرفتن کار بود.
* حضور گسترده مردم منجر به تجدیدنظرهای اساسی در نحوه برخورد با ایران در سطح بینالمللی شد که آثار آن را در میزان توفیقهای به دست آمده میتوان مشاهده کرد.
* برخی از دوستانی که در داخل انتقاد میکنند، وقتی که خط مشی یک دولت را به صورت کلی قبول داشته باشند جزئیات سیاستهای آن دولت را هم راحتتر میپذیرند و زمانی که خط مشیهای یک دولت را به شکل کلی قبول نداشته باشند، نگاه منتقدانهای نسبت به تکتک رفتارهای سیاسی اعضای آن دولت هم خواهند داشت. از نظر من این رویه نه غیر طبیعی است و نه غیر صادقانه.
* صفت مثبتی که میتوانم برای عملکرد وزارت امور خارجه به کار ببرم، خودباوری است.
* ما در سال 92 حرکتی را شروع کردیم که تا حد قابل توجهی عامل ناباوری و غیرقابل پیشبینی بودن را در دنیا داشت و به همین دلیل توانست خیلی سریع موفق شود چرا که بسیاری از بدخواهان جمهوری اسلامی باور نمیکردند که ما بتوانیم به توافق برسیم و بر همین اساس نیاز به سرمایهگذاری وسیع در این زمینه نمیدیدند. تنها در مراحل نهایی توافق بود که نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی نگران شده و به تکاپو افتاد و اعلام کرد که این توافق قرن برای ایران است.
* رسیدن به توافق موقت بسیار راحتتر از رسیدن به توافق جامع است. توافق موقت برای مدت کوتاهی در نظر گرفته شده و توافق جامع، تعهد طولانی مدتتری را ایجاد میکند. لذا کار در سال 93 بسیار دشوارتر بود. بدخواهان جمهوری اسلامی ایران با شدت بیشتری وارد شدند. اگر شما نگاهی به تحولات در یک هفته اخیر بیندازید، میبینید که 5 تا 5 آگهی تمام صفحه علیه ایران و حتی علیه دولت اوباما در نیویورک تایمز توسط گروههای صهیونیستی به چاپ رسیده و این نشان دهنده میزان هجمهای است که علیه این توافق شکل گرفته است. از سخنرانی نتانیاهو در کنگره تا فشار لابیهای صهیونیستی و مبالغ هفتگی که توسط بسیاری از مخالفان ایران نه رژیم صهیونیستی بلکه برخی کشورهای منطقه در غرب هزینه شده است.
* من توفیق در پرونده هستهای را علیه کشورهای منطقه نمیدانم، اما تعدادی به خصوص برخی از همسایگان ما عادت کرده بودند که سیاستهای نادرست خود را با پوششی از ایران هراسی توجیه کنند. به عنوان نمونه حمایت از گروههای افراطی و تکفیری واقعیت جدیدی نیست و این حمایت پیش از این در خصوص طالبان و القاعده و پس از سقوط صدام حسین در عراق به عنوان یک واقعیت توسط برخی همسایگان ما دنبال شده، اما در همان زمان هم این کار در پوشش ایران هراسی به شکل ویژه بوده است.
* زمانی که مخالفان ما شاهد بیرون آمدن ایران از پرده شدند، نگران شده و هزینههایی را برای ایفای پروژه ایران هراسی انجام دادند.
* البته ما این مسئله را هم پیشبینی کرده بودیم و بارها به همکاران در وزارت امور خارجه گفته شده بود که پس از توافق موقت منتظر حرکتهای تند از سوی برخی مخالفان ایران، رقبا و معاندین باشید.
*احساس میکنم به دلیل میزان حساسیت داخلی که در این زمینه وجود داشته است، برخی مواقع حرکتی را که همواره احساس میکردم برای پیشبرد منافع ملی و نظام ضروری است، محافظهکاری کرده و انجام ندادهام. بنابراین برخی مواقع خودم را به دلیل این مساله سرزنش میکنم، اما اینگونه برای خودم توجیه میکنم که اگر وارد این چالش داخلی میشدیم و دوستان بیش از این از هر کلمه من یا از ترجمه غلط هر کلمه من به دنبال استفاده سیاسی بودند به اصل ماجرا ضرر میزد.
* متاسفانه به دلیل فهم بدی که از حرفهایم در گفتوگو با رسانههای خارجی میشد، ترجیح دادم کمتر با رسانههای خارجی گفتوگو کنم و شاید این توقع را از خودم نداشتم که تا این حد محافظه کار باشم.
* همیشه تلاش کردهام نیمه لبخندی داشته باشم. هم در سال 92 لحظات سختی داشتم حتی لحظاتی که عوارض جسمی هم به خاطر فشارهای روحی بر من تحمیل شد و هم در سال 93 لحظات سخت داشتم.
* سال 93 کار سنگینتر شد و مخالفان ما با تدارک جدیتری وارد صحنه شدند.
* هیچگاه در هیچ دورهای از مسئولیت خود چه زمانی که معاون وزیر امور خارجه بودم و چه زمانی که سفیر بودم اعتقاد به تمرکز گرایی نداشتم بلکه به تخصص گرایی معتقد هستم.
* به نظر من جای مذاکرات هستهای در وزارت امور خارجه بود و باید این مذاکرات در وزارت خارجه دنبال میشد تا بتواند از تمام امکانات سیاست خارجی برای این موضوع استفاده کند و همین طور این موضوع را در چارچوب سیاست خارجی هم پیش برد. من نه نامزد وزارت امور خارجه بودم و نه خواستار واگذار شدن مسئولیت پرونده هستهای به خود، اما فکر نمیکنم که این تصمیم، تصمیم نادرستی بوده باشد.
* اعتقاد دارم که جمهوری اسلامی ایران باید «یک» سیاست خارجی داشته باشد و تمام دستگاههای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران باید یک سیاست خارجی را دنبال کنند و هیچ رقابتی در اجرای سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران نباید بین دستگاههای داخلی وجود داشته باشد.
* من دستگاههای مختلف داخل دولت و داخل حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را بازوهای یک بدن میدانم و نیروهایی که باید هم افزایی داشته باشند و در راستای رسیدن به یک هدف واحد تلاش کنند و نه رقبایی که باید گوی سبقت را از هم بربایند.
* من هیچ وقت خواهان حضور در وزارت امور خارجه نبودهام. دوران بازنشستگی به من تحمیل شد. البته باید درستتر بگویم که کنار کشیده شدن من از کار به من تحمیل شد و برای اینکه بیانصافی به آقای متکی نکرده باشم باید بگویم که بازنشستگی من به خواست من و با مخالفت ایشان انجام شد و ایشان مایل به بازنشستگی من نبود، اما من به اندازهای در آن زمان بیکار بودم که احساس میکردم اگر بازنشسته باشم حداقل احساس میکنم حقوق بازنشستگی که میگیرم حلال است و حقوق کارمندی که میگیرم در ازای آن کاری به من برای انجام دادن محول نمیشود. این مساله هم تقصیر وزیر امور خارجه نبود و تصمیمی بود که از سطح بالاتری در ریاست جمهوری گرفته شده بود.
* اینکه پس از مذاکرات هستهای چه اتفاقی رخ خواهد داد را نمیتوانم پیشبینی کنم، اما تصمیمی هم برای استعفا دادن ندارم. هر زمانی که حضور خود را مفید نبینم در شرایطی هستم که بتوانم شاید بافاصله یک ساعت سر کار نباشم.
* تنها وعدهای که میتوانم به مردم بدهم این است که هیچگاه به آنها دروغ نگفتهام و نخواهم گفت. معتقد هستم که دنیا چارهای جز رسیدن به تفاهم با ایران در این موضوع ندارد. جمهوری اسلامی ایران قدرتی قابل توجه در سطح منطقهای و جهان است و دنیا به این باور رسیده که با فشار نمیتوان با ایران کارکرد، اما اینکه غربیها عقلانی عمل کنند من نمیتوانم از طرف آنها قولی بدهم. میتوانم قول بدهم که اگر طرف مقابل اراده سیاسی کافی را داشته باشد، حتماً ما به توافق خواهیم رسید.
* اصلیترین هدف من این بود که موقعیت جمهوری اسلامی و موقعیت ایرانی را در دنیا اعتلا ببخشم و یک شرایط توهمی خطر ایران هراسی، شیعه هراسی و اسلام هراسی را که در منطقه و در دنیا جا افتاده بود تا حد قابل توجهی کاهش دهم. هدف دیگر من این بود که تلاش کنیم سیاست خارجی، هزینه را از دوش مردم بردارد و نه اینکه برای مردم هزینهساز باشد. فکر میکنم هنر دیپلماسی پیشبرد اهداف با کمترین هزینه است و نه با بالاترین هزینه.
* ما هیچ وابستگی بیدلیل به عرف دیپلماتیک نداریم. نیازمند دیدن اراده سیاسی در طرف سعودی هستیم تا به یک تعامل سازنده با ایران برسد. سیاستی که عربستان سعودی تا به امروز دنبال کرده سیاست حذف ایران بود، اما در عمل موفق نشدهاند. سیاست ایران در منطقه و جهان حذف هیچ کس نیست و ما اصلاً به سیاست حذف معتقد نیستیم، چرا که سیاست شکست خوردهای است. زمانی که احساس کنم حاکمیت عربستان سعودی این آمادگی را دارد ما هم آماده خواهیم بود و البته ما از ابتدا اعلام آمادگی هم کرده بودیم.