صراط: پیش
و پس از تفاهم هستهای میان ایران و 5+1، سیلی از طنزهای مرتبط با توافق
هستهای در فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی منتشر شد که از منظرهای
متفاوتی به تفاهم حاصل آمده و آثارش پرداخته بود؛ شوخیهایی که اکنون در
سطح بینالملل مورد توجه قرار گرفته و نشانه رضایت مردم از نتایج مذاکرات
هستهای قلمداد شده است.
ناگفته پیدا است که مردم ایران زمین بسیار شوخطبع هستند و حتی درباره مصیبتها و درگذشت اشخاص مختلف نیز شاهد تولید سیل وسیعی از لطیفهها بودهایم که گاهی به گلایههای به حقی نیز همراه شده است، چرا که باید برای این طبع شیرین خطوط قرمزی در زمینه اخلاق عمومی در نظر گرفت اما سوای این مباحث، این روحیه طنز در بسیاری از اوقات کارساز بوده و سلاحی موثر برای نقد پیش رو قرار گرفته است.
خبری که چندی پیش منتشر شده بود و حکایت از آن داشت که محتوای 29 درصد پیامکها در ایران طنز است و بیشتر هم از سوی پسران ارسال می شود، نشان میدهد تا چه میزان این رویحه پررنگ است و جوک و طنز چه بخش بزرگی از فضای کشور را در برگرفته و شاید همین آمار کافی باشد تا نهادهای تولید آثار فرهنگی از جمله سینماگران و برنامه سازان تلویزیون تمرکزی به مراتب بیش از این بر فضای کمدی داشته باشند.
لطیفه سازی درباره توافق هستهای از دوران سعید جلیلی آغاز شد؛ دورانی که دایره نقد بسیار محدود بود و بسیاری از اوقات با همین کمدیها به نقد توافق پرداخته میشد. برخی از این لطیفهها به کشدار شدن مذاکرات و صرفاً تغییر پوشش کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در طول آن مذاکرات بیفرجام توجه داشت و برخی دیگر درباره مباحث دیگری بود که قابل اشاره نیست!
در دور جدید مذاکرات، یکی از مباحثی که بیش ار توافق هستهای ایران و 5+1 توسط طیفی مطرح میشد، توقعات عجیب درباره آثار توافق هستهای بود و ظاهراً قرار بود با رفع تحریمها یک معجزه در تمامی سطوح کشور رخ داد، حال آنکه طبیعتاً حتی در صورت رفع همه تحریمهای غیرهستهای نیز چنین انتظاری چندان با منطق سازگار نیست و بر هیچ کس پوشیده نیست که برخی از مصائب کشور ارتباط معناداری با تحریمها ندارد، بلکه در گذشته وجود داشته و پس از رفع تحریمها نیز برجای خواهد ماند.
در حین مذاکرات حساس هستهای ایران و 5+1 و به خصوص در روزهای پس از تفاهم هستهای لوزان سوئیس شاهد سیل انتشار کامنتهایی در فضای عمومی اعم از شبکه تلفن همراه، گروههای وایبری، واتس آپ، فیس بوک، توئیتر و... بودیم که محتوایشان حول همین تفاهم و انتظاراتی بود که برخی اشخاص به عنوان آثار این تفاهم مورد توجه قرار داده بودند و به نوعی با مبالغه کردن این انتظارات با مایههایی از طنز، لطیفههای جالبی شکل گرفته بود.
این موضوع مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفت تا آنجا که «فارین پالیسی» در گزارشی با اشاره به برخی از این جوکهای هستهای، این طنزها را نشانه رضایت مردم از تفاهم هستهای دانسته و کنایهای به آنهایی خوانده که از هرگونه تغییر وضعیت اقتصادی و همچنین بهبود روابط با کشورهای غربی به عنوان نتایج این توافق ناامیدند.
فارین پالیسی در بخشی دیگر از گزارش خود به واکنش مردم خارج از فضای مجازی از جمله جشنهای خیابانی و استقبال از وزیر امور خارجه کشورمان اشاره کرد و از رضایت مردم ایران از این توافق سخن به میان آورده که آنها نیز با لحن طنزی همراه شده است.
هرچند بخشی از نگاه طناز ایرانی قابل توجه و جزو ویژگیهای ایرانی است اما اینکه هرچیزی را به شوخی گرفت و هیچ مرزی نیز برای شوخیها قائل نشد، میتواند تبعات بدی داشته باشد و به همین دلیل باید در این ویژگی از فرهنگ عمومی، اندکی تجدیدنظر کرد و چارچوبی منطقی در این زمینه قائل شد تا برای جهانیان این تصور پیش نیاید که مردم ایران حساسترین دغدغههایشان را نیز جدی نمیگیرند.
ناگفته پیدا است که مردم ایران زمین بسیار شوخطبع هستند و حتی درباره مصیبتها و درگذشت اشخاص مختلف نیز شاهد تولید سیل وسیعی از لطیفهها بودهایم که گاهی به گلایههای به حقی نیز همراه شده است، چرا که باید برای این طبع شیرین خطوط قرمزی در زمینه اخلاق عمومی در نظر گرفت اما سوای این مباحث، این روحیه طنز در بسیاری از اوقات کارساز بوده و سلاحی موثر برای نقد پیش رو قرار گرفته است.
خبری که چندی پیش منتشر شده بود و حکایت از آن داشت که محتوای 29 درصد پیامکها در ایران طنز است و بیشتر هم از سوی پسران ارسال می شود، نشان میدهد تا چه میزان این رویحه پررنگ است و جوک و طنز چه بخش بزرگی از فضای کشور را در برگرفته و شاید همین آمار کافی باشد تا نهادهای تولید آثار فرهنگی از جمله سینماگران و برنامه سازان تلویزیون تمرکزی به مراتب بیش از این بر فضای کمدی داشته باشند.
لطیفه سازی درباره توافق هستهای از دوران سعید جلیلی آغاز شد؛ دورانی که دایره نقد بسیار محدود بود و بسیاری از اوقات با همین کمدیها به نقد توافق پرداخته میشد. برخی از این لطیفهها به کشدار شدن مذاکرات و صرفاً تغییر پوشش کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در طول آن مذاکرات بیفرجام توجه داشت و برخی دیگر درباره مباحث دیگری بود که قابل اشاره نیست!
در دور جدید مذاکرات، یکی از مباحثی که بیش ار توافق هستهای ایران و 5+1 توسط طیفی مطرح میشد، توقعات عجیب درباره آثار توافق هستهای بود و ظاهراً قرار بود با رفع تحریمها یک معجزه در تمامی سطوح کشور رخ داد، حال آنکه طبیعتاً حتی در صورت رفع همه تحریمهای غیرهستهای نیز چنین انتظاری چندان با منطق سازگار نیست و بر هیچ کس پوشیده نیست که برخی از مصائب کشور ارتباط معناداری با تحریمها ندارد، بلکه در گذشته وجود داشته و پس از رفع تحریمها نیز برجای خواهد ماند.
در حین مذاکرات حساس هستهای ایران و 5+1 و به خصوص در روزهای پس از تفاهم هستهای لوزان سوئیس شاهد سیل انتشار کامنتهایی در فضای عمومی اعم از شبکه تلفن همراه، گروههای وایبری، واتس آپ، فیس بوک، توئیتر و... بودیم که محتوایشان حول همین تفاهم و انتظاراتی بود که برخی اشخاص به عنوان آثار این تفاهم مورد توجه قرار داده بودند و به نوعی با مبالغه کردن این انتظارات با مایههایی از طنز، لطیفههای جالبی شکل گرفته بود.
این موضوع مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفت تا آنجا که «فارین پالیسی» در گزارشی با اشاره به برخی از این جوکهای هستهای، این طنزها را نشانه رضایت مردم از تفاهم هستهای دانسته و کنایهای به آنهایی خوانده که از هرگونه تغییر وضعیت اقتصادی و همچنین بهبود روابط با کشورهای غربی به عنوان نتایج این توافق ناامیدند.
فارین پالیسی در بخشی دیگر از گزارش خود به واکنش مردم خارج از فضای مجازی از جمله جشنهای خیابانی و استقبال از وزیر امور خارجه کشورمان اشاره کرد و از رضایت مردم ایران از این توافق سخن به میان آورده که آنها نیز با لحن طنزی همراه شده است.
هرچند بخشی از نگاه طناز ایرانی قابل توجه و جزو ویژگیهای ایرانی است اما اینکه هرچیزی را به شوخی گرفت و هیچ مرزی نیز برای شوخیها قائل نشد، میتواند تبعات بدی داشته باشد و به همین دلیل باید در این ویژگی از فرهنگ عمومی، اندکی تجدیدنظر کرد و چارچوبی منطقی در این زمینه قائل شد تا برای جهانیان این تصور پیش نیاید که مردم ایران حساسترین دغدغههایشان را نیز جدی نمیگیرند.