صراط: بهروز افخمی کارگردان سینمای ایران که مهمان برنامه «روزگاری مادری» بود، نتوانست بغضش را کنترل کند و اشکهایش در مقابل دوربین سیما سرازیر شد.
او که نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی بوده در این برنامه به همراه همسرش مرجان شیرمحمدی حضور یافته بود و به پرسشهای امیرحسن مدرس مجری تلویزیون پاسخ میداد.
افخمی در این برنامه خاطره از از روز فوت مادرش را نقل کرد و گفت که دقیقا در روزی که که فیلم «گاو خونی» من در جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ شد، مادرم فوت کرد و من به جای رفتن به تالار وحدت و گرفتن جایزه، به بهشت زهرا(س) رفتم.
او از فوت مادرش به عنوان تلخترین خاطره زندگیاش نام برد و با بغضی در صدا گفت:« گاو خونی به جشنواره کن راه یافت و من هم به فرانسه رفتم، در جشنواره کن فیلمی را دیدم که خیلی روی من تاثیر گذاشت و ارتباط مستقیمی با حس و حال من پس از درگذشت مادرم داشت.»
کارگردان فیلم «شوکران» که این روزها فیلم «روباه» را روی پرده سینماها دارد، ادامه داد:«در این جشنواره فیلمی از کارل تئودور درایر دیدم، در این فیلم دیالوگی وجود داشت که مرا منقلب کرد. در جایی از فیلم یکی از شخصیتها که مادرش را از دست داده بود، دیالوگی با این مضمون داشت که حضور مادران در زندگی پسرانشان پس از مرگ بیشتر میشود.»
افخمی که به گریه افتاده بود و اشک میریخت گفت که این موضوع را در زندگیاش درک کرده است.
او که نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی بوده در این برنامه به همراه همسرش مرجان شیرمحمدی حضور یافته بود و به پرسشهای امیرحسن مدرس مجری تلویزیون پاسخ میداد.
افخمی در این برنامه خاطره از از روز فوت مادرش را نقل کرد و گفت که دقیقا در روزی که که فیلم «گاو خونی» من در جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ شد، مادرم فوت کرد و من به جای رفتن به تالار وحدت و گرفتن جایزه، به بهشت زهرا(س) رفتم.
او از فوت مادرش به عنوان تلخترین خاطره زندگیاش نام برد و با بغضی در صدا گفت:« گاو خونی به جشنواره کن راه یافت و من هم به فرانسه رفتم، در جشنواره کن فیلمی را دیدم که خیلی روی من تاثیر گذاشت و ارتباط مستقیمی با حس و حال من پس از درگذشت مادرم داشت.»
کارگردان فیلم «شوکران» که این روزها فیلم «روباه» را روی پرده سینماها دارد، ادامه داد:«در این جشنواره فیلمی از کارل تئودور درایر دیدم، در این فیلم دیالوگی وجود داشت که مرا منقلب کرد. در جایی از فیلم یکی از شخصیتها که مادرش را از دست داده بود، دیالوگی با این مضمون داشت که حضور مادران در زندگی پسرانشان پس از مرگ بیشتر میشود.»
افخمی که به گریه افتاده بود و اشک میریخت گفت که این موضوع را در زندگیاش درک کرده است.