صراط: صادق زیباکلام در نوشتاری به حسن روحانی نوشته است:
«بسمه تعالی
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رییس محترم جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه
با سلام وعرض ادب، برخی بیانات آن بزرگوار در سالروز ملی هستهای جای تامل بسیاری دارد.از جمله فرمودهاید "۱+۵ دنبال این بود که ملت ایران را از اراده توسعه و اقتدار ملی باز دارد، دید که نتوانست و تا ابد نخواهد نتوانست"؛ "چرا دارو و گندم را بر ما تحریم کردید؟" در مورد دارو غربیها میگویند که جزء تحریمها نبوده. اما فرض بگیریم که دروغ میگویند. در مورد گندم اما دیگر شک و شبهای باقی نمیماند. ما در سال ۹۱ یعنی در اوج تحریمها ۶ میلیون تن گندم وارد کردیم که عمدتا از آمریکا بود. اما اصل حرفم با حضرتعالی در فقره دیگری است.
جناب آقای روحانی، دوازده سال است که ما به جای بیان علت واقعی مخالفت غربیها با برنامههای هستهایمان مشابه همین ادبیات جنابعالی را بیان کردهایم. این که غربیها نمیخواهند ما به پیشرفتهای علمی دست پیدا کنیم؛ غربیها چشم دیدن پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی که فعالیتهای هستهای برای کشور بهبار میآورد را ندارند؛ غربیها میخواهند ما را وابسته نگه دارند؛ غربیها خودشان از تکنولوژی هستهای برخوردارند اما نمیتوانند ببینند یک کشور مسلمان و مستقل هم از این فنآوری برخوردار باشد و قس علیهذا... در حالی که دست کم حضرتعالی میدانید که صورت واقعی مساله چیست. شما میدانید که علت نگرانی غربیها بهواسطه توان بالقوهای است که غنیسازی در اختیار ایران قرار میدهد. یعنی در اختیار کشوری که بارها مسوولان آن از بین بردن اسراییل را اعلام کردهاند.
کتمان علت اصلی مخالفت و نگرانی غربیها از فعالیتهای هستهایمان و درعوض تقلیل دادن آن به دشمنی آنها با موضوعات دیگری همچون استقلالخواهی یا اسلامیت ما، یا مخالفت نظام سلطه با پیشرفتهای علمی و اقصادی ایران اسلامی (یعنی دقیقا آن چه که جنابعالی میفرمایید) سبب شده تا یک قداستی برای فعالیتهای هستهایمان ظرف دوازده سال گذشته بهوجود بیاید. دوازده سال است که بهجز تقدیس و تکریم و مدح و ثناء سخن دیگری برای این بت عیار جایز نبوده. دوازده سال است که بسیاری از حقایق هستهای از مردم دریغ شده. آیا مردم میدانند هستهای چه هزینههایی مستقیم و غیرمستقیم (در قالب تحریمها) برای کشور داشته؟ آیا میدانیم کشوری که نه سرانه خیلی بالایی در آموزش و پرورش و بهداشت و درمان دارد و نه بودجه چندانی برای حفظ و حراست از محیط زیستش هزینه میکند، درعوض برای برنامههای هستهایاش چگونه دست و دلبازانه خرج میکند؟ ملاحظات زیست محیطی نیروگاههای هستهای و در عوض مزیتهای تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر بهکنار، آیا در این دوازده سال حتی یکبار ملاحظات بنیادی "هزینه- فایده" یا "توجیه اقتصادی" برای برنامههای هستهایمان لحاظ شدهاند؟ حال که صحبت از اقتصاد شد، آیا هزینه تغییر ریل برنامههای هستهای از مسیر دوران آقای احمدینژاد به مسیر جدید بعد از توافق لوزان تخمین زده میشود چقدر خواهد شد؟ آن همه هزینه که در دوران آقای احمدینژاد صرف برنامههای هستهای شدند بعد از توافق چه فایده و کارایی خواهند داشت؟
نه جناب آقای روحانی، همه اینها فدای سر آمریکاستیزی و کاربردی که مناقشه هستهای بهعنوان ابزاری در جهت آمریکاستیزی پیدا کرده است. اگر بهراستی معتقدید که مخالفت غربیها با برنامههای هستهایمان بهقول شما بهواسطه پیشرفتهای مشعشعی است که هستهای برای کشور به ارمغان میآورد، پس مخالفان لوزان و دلواپسان خیلی هم بیراه نمیگویند. آنها میگویند رییسجمهور انقلابیشان سرعت برنامههای هستهای کشور را به نسبت دورانی که جنابعالی مذاکره میکردید چندین برابر کرد ولی توافق لوزان کم و بیش سرعت برنامههای هستهای کشور را باز میگرداند به دوران ما قبل آقای احمدینژاد. نه جناب آقای روحانی عزیز، کاربرد اصلی هستهای بیش از آن که در صنعت و اقتصاد و توسعه علمی کشور باشد در برافراشته نگه داشتن پرچم پر افتخار آمریکاستیزی، غربستیزی و استکبارستیزی بوده. فقط کافی است نگاهی اجمالی به مخالفان و موافقان لوزان بیاندازید تا در یابید که اتفاقا بسیاری متوجه ریشه مناقشه شدهاند.
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
بیستم فروردین یکهزار و سیصد و نود و چهار»
«بسمه تعالی
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رییس محترم جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه
با سلام وعرض ادب، برخی بیانات آن بزرگوار در سالروز ملی هستهای جای تامل بسیاری دارد.از جمله فرمودهاید "۱+۵ دنبال این بود که ملت ایران را از اراده توسعه و اقتدار ملی باز دارد، دید که نتوانست و تا ابد نخواهد نتوانست"؛ "چرا دارو و گندم را بر ما تحریم کردید؟" در مورد دارو غربیها میگویند که جزء تحریمها نبوده. اما فرض بگیریم که دروغ میگویند. در مورد گندم اما دیگر شک و شبهای باقی نمیماند. ما در سال ۹۱ یعنی در اوج تحریمها ۶ میلیون تن گندم وارد کردیم که عمدتا از آمریکا بود. اما اصل حرفم با حضرتعالی در فقره دیگری است.
جناب آقای روحانی، دوازده سال است که ما به جای بیان علت واقعی مخالفت غربیها با برنامههای هستهایمان مشابه همین ادبیات جنابعالی را بیان کردهایم. این که غربیها نمیخواهند ما به پیشرفتهای علمی دست پیدا کنیم؛ غربیها چشم دیدن پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی که فعالیتهای هستهای برای کشور بهبار میآورد را ندارند؛ غربیها میخواهند ما را وابسته نگه دارند؛ غربیها خودشان از تکنولوژی هستهای برخوردارند اما نمیتوانند ببینند یک کشور مسلمان و مستقل هم از این فنآوری برخوردار باشد و قس علیهذا... در حالی که دست کم حضرتعالی میدانید که صورت واقعی مساله چیست. شما میدانید که علت نگرانی غربیها بهواسطه توان بالقوهای است که غنیسازی در اختیار ایران قرار میدهد. یعنی در اختیار کشوری که بارها مسوولان آن از بین بردن اسراییل را اعلام کردهاند.
کتمان علت اصلی مخالفت و نگرانی غربیها از فعالیتهای هستهایمان و درعوض تقلیل دادن آن به دشمنی آنها با موضوعات دیگری همچون استقلالخواهی یا اسلامیت ما، یا مخالفت نظام سلطه با پیشرفتهای علمی و اقصادی ایران اسلامی (یعنی دقیقا آن چه که جنابعالی میفرمایید) سبب شده تا یک قداستی برای فعالیتهای هستهایمان ظرف دوازده سال گذشته بهوجود بیاید. دوازده سال است که بهجز تقدیس و تکریم و مدح و ثناء سخن دیگری برای این بت عیار جایز نبوده. دوازده سال است که بسیاری از حقایق هستهای از مردم دریغ شده. آیا مردم میدانند هستهای چه هزینههایی مستقیم و غیرمستقیم (در قالب تحریمها) برای کشور داشته؟ آیا میدانیم کشوری که نه سرانه خیلی بالایی در آموزش و پرورش و بهداشت و درمان دارد و نه بودجه چندانی برای حفظ و حراست از محیط زیستش هزینه میکند، درعوض برای برنامههای هستهایاش چگونه دست و دلبازانه خرج میکند؟ ملاحظات زیست محیطی نیروگاههای هستهای و در عوض مزیتهای تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر بهکنار، آیا در این دوازده سال حتی یکبار ملاحظات بنیادی "هزینه- فایده" یا "توجیه اقتصادی" برای برنامههای هستهایمان لحاظ شدهاند؟ حال که صحبت از اقتصاد شد، آیا هزینه تغییر ریل برنامههای هستهای از مسیر دوران آقای احمدینژاد به مسیر جدید بعد از توافق لوزان تخمین زده میشود چقدر خواهد شد؟ آن همه هزینه که در دوران آقای احمدینژاد صرف برنامههای هستهای شدند بعد از توافق چه فایده و کارایی خواهند داشت؟
نه جناب آقای روحانی، همه اینها فدای سر آمریکاستیزی و کاربردی که مناقشه هستهای بهعنوان ابزاری در جهت آمریکاستیزی پیدا کرده است. اگر بهراستی معتقدید که مخالفت غربیها با برنامههای هستهایمان بهقول شما بهواسطه پیشرفتهای مشعشعی است که هستهای برای کشور به ارمغان میآورد، پس مخالفان لوزان و دلواپسان خیلی هم بیراه نمیگویند. آنها میگویند رییسجمهور انقلابیشان سرعت برنامههای هستهای کشور را به نسبت دورانی که جنابعالی مذاکره میکردید چندین برابر کرد ولی توافق لوزان کم و بیش سرعت برنامههای هستهای کشور را باز میگرداند به دوران ما قبل آقای احمدینژاد. نه جناب آقای روحانی عزیز، کاربرد اصلی هستهای بیش از آن که در صنعت و اقتصاد و توسعه علمی کشور باشد در برافراشته نگه داشتن پرچم پر افتخار آمریکاستیزی، غربستیزی و استکبارستیزی بوده. فقط کافی است نگاهی اجمالی به مخالفان و موافقان لوزان بیاندازید تا در یابید که اتفاقا بسیاری متوجه ریشه مناقشه شدهاند.
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
بیستم فروردین یکهزار و سیصد و نود و چهار»