صراط - پيام فضلي نژاد در گفتگويي اختصاصي با صراط نيوز ضمن انتقاد شديد از عملكرد هيئت نظارت بر مطبوعات و وزارت ارشاد گفت: هفته نامه 9 دي از سخنگويان برجسته تفكر اسلام ناب محمدي (ص) به شمار مي رود و توقيف آن هم لكه سياهي در كارنامه هيئت نظارت بر مطبوعات است و هم تاييدي مجدد بر عملكرد ننگين وزارت ارشاد است.
اين پژوهشگر ارشد موسسه كيهان افزود: آقاي وزير ارشاد بايد موضع خود را در قبال توقيف هفته نامه 9 دي روشن كند. آقاي وزير ارشاد از تئاتر مستهجن هداگابلر حمايت كرده است. آقاي وزير ارشاد به يك عامل برجسته كودتاي مخملي يعني بهروز غريبپور كه رابط دو جاسوس شناخته شده سازمان سيا (رامين جهانبگلو و كيان تاجبخش) بود نشان درجه اول هنري داده است. آقاي وزير ارشاد مجوز پخش كتب فاسد و مبتذل را در نمايشگاه كتاب صادر كرده كه اسناد آنهم موجود است. آقاي وزير ارشاد فيلمهاي توقيف شده دوران اصلاحات را مجوز اكران داده است. آقاي وزير ارشاد در حوزه موسيقي كاملا برخلاف منويات مقام معظم رهبري عمل كرده است. آقاي وزير ارشاد بايد استيضاح شود و بنده رايزني هايي را در اينباره با كميسيون امنيت ملي و فرهنگي مجلس داشته ام.
اين نويسنده و پژوهشگر حوزه جنگ نرم ادامه داد: آقاي وزير ارشاد بايد موضع خود را در مورد توقيف يك هفته نامه انقلابي به صورت شفاف اعلام كند. چگونه است كه دهها هفته نامه سينمايي و مبتذل در اين مملكت منتشر مي شود؟ من فقط به يك مورد آن اشاره مي كنم. مجله «رونا» صاحب امتياز آن آقاي محمد باقر صميمي است. بنده از نزديك در جريان پرونده آقاي صميمي هستم. آقاي صميمي در سال 81 به اتهام ارتباط با بيگانگان و داشتن روابط نزديك با ضدانقلاب برانداز مقيم خارج از كشور توسط اطلاعات ناجا بازداشت شد و ماهها تحت تحقيقات قضايي قرارداشته و به نكات تكان دهنده اي اعتراف كرد. حالا همين آقاي صميمي صاحب امتياز مجله روناست و به مبتذل ترين شكل اين مجله را منتشر كرده و آن را به گروهي كه آقاي عليرضا باذل اجاره داده است. اين آقاي باذل يكي از كساني است كه وقتي خود من سال 80 در هفته نامه سينما جهان بودم ايشان از عناصر فعال در عرصه تبليغ سينماي فاسد غرب بود. من زير و بم اين افراد را مي شناسم. بخشي از آنها اكنون با جريان انحرافي و فرقه مشائي گره خورده اند. جالب است بدانيد همين مجله مبتذل، در اسفند ماه پارسال طي مراسمي سخيف، اسفنديار رحيم مشايي را به عنوان چهره فرهنگي ايران در سال 89 معرفي كرد و به او جايزه داد! حالا شما همگرايي آقاي مشايي با عوامل پنهان اپوزيسيون را در همين جشنها و مراسمها ميتوانيد ببينيد.
فضلي نژاد درباره توقيف هفته نامه 9 دي اظهار داشت: توقيف هفته نامه 9دي محصول ائتلاف نانوشته اي ميان جريانهاي انحرافي است. براي مجلس شوراي اسلامي ننگ است كه آقاي علي مطهري نماينده آن در هيئت نظارت بر مطبوعات باشد. همه مي دانند كه اين فرد چه حمايت آشكاري از منافقين جديد و كساني كه به قول شيمون پرز در خط مقدم ارتش اسرائيل بوده اند، كرده است. من آقاي علي مطهري را در نمايشگاه كتاب امسال ديدم و ايشان در حضور بيش از 40 نفر صراحتا به من گفت هم به تئوري ولايت فقيه را قبول ندارد و هم به عملكرد رهبري نقد دارد!
بنده به جد اعتقاد دارم كه آقاي وزير ارشاد هيچ نظارتي بر عملكرد معاونان خود ندارد. او اصلا اجازه نظارت در بسياري از حوزه ها را ندارد. تحليل بنده اين است. و اطلاعات مستند هم اين را تاييد مي كند كه در وزارت ارشاد، مديران را براي ايشان منصوب مي كنند. و همانهايي كه معاونت مطبوعاتي را منصوب كرده اند خواهان توقيف هفته نامه 9 دي شده اند. و در راس اين جريان آقاي اسفنديار رحيم مشايي قرار دارد. آقاي رحيم مشايي به دنبال پرونده سازي براي منتقدان خود است و انبوه شكايتها از سايت صراط نيوز و حالا توقيف هفته نامه 9 دي نشانگر وجود همين پروژه است. آقاي رحيم مشايي و جريان انحرافي در مسيري گام برمي دارد كه عاقبت سر از زندان در مي آورند.
فضلینژاد گفت: متاسفانه دیدار رییسجمهور با «ریچارد فرای» و «پریوش سطوتی» (همسر دکتر فاطمی که روابط گستردهای با ماسونهای انگلیسی دارد) مقدمه ورود منشور کوروش به ایران شد و انگلیسیها با امانت گذاشتن این منشور، در واقع استراتژی ماسونیِ بسط باستانگرایی و ملیگرایی ایرانی را دنبال میکردند.
به گزارش صراط نيوز پژوهشگر موسسه کیهان که سخنران مراسم اختتامیه بیست و یکمین همایش سالانه فارغالتحصیلان «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)» بود، در سخنان خود به موضوع «جنگ عقیده ماسونها علیه اسلام: از دانته تا رورتی» پرداخت. این سخنرانی با حضور علامه «محمدتقی مصباح یزدی» عضو مجلس خبرگان رهبری و بنیانگذار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، فضلاء و علمای حوزه علمیه قم و فارغالتحصیلان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و به درخواست سخنران بدون حضور خبرنگاران برگزار شد . در این گفتگو فضلینژاد به بیان محتوای سخنرانی خود پرداخته است.
برنده جایزه ویژه جنگ نرم از شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: وقتی روز 21 شهریور 1389 ریاست محترم جمهور در مراسم رونمایی از «منشور کوروش» حاضر شدند، ضمن آرزوی افزایش رابطه ایران با انگلیس در همه سطوح و زمینههای گوناگون گفتند که «این مراسم رونمایی، بیدار باش به همه حاکمان، مدیران و مدعیانی است که اگر میخواهند در دنیا جاویدان بمانند، راه و مسیر درست راه کوروش است.» من این سخنان را نمیخواهم به عنوان اعتقاد رییس جمهوری باور کنم که 6 سال پیش همه آرزویش بوسیدن دست مقام عظمای ولایت و دیدن لبخند رضایت ایشان از دولتش بوده است، اما متاسفانه خواسته یا ناخواسته، دیدار رییسجمهور با «ریچارد فرای» و «پریوش سطوتی» (همسر دکتر فاطمی) مقدمه ورود منشور کوروش به ایران شد و انگلیسیها با امانت گذاشتن منشور، در واقع استراتژی ماسونیِ بسط باستانگرایی و ملیگرایی ایرانی را دنبال میکردند.
فضلینژاد گفت: جالب است که به شما بگویم پایاننامه دانشگاهی دکتر علیرضا ذاکر، استاندار اصفهان، علیه مکتب ایرانی و ریچارد فرای بود، اما ایشان پس از آنکه از ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به سمت داری اصفهان منصوب شدند، هزینههای کلانی را به فعالیتهای ریچارد فرای یهودی در ایران اختصاص دادند، چنانکه محمد شریف ملک زاده (دبیرکل شورای ایرانیان خارج از کشور) در مصاحبه ای مطبوعاتی در 19 مرداد 1389 میگوید: « در زمان خريد ملک براي ريچاردفراي ايران شناس آمريکايي مشهور، ذاکر اصفهاني استاندار اصفهان حضور داشت و رئيس جمهور هم اعلام کرده بود که با هر نگاه و متراژي که اين ايران شناس تمايل دارد ملک مورد نظر او خريداري شود.» آقای ملک زاده در همین مصاحبه اشاره میکند که هزینه ملک توسط آقای علیرضا ذاکر استاندار اصفهان تامین شده و میبینیم کسی که تا دیروز در دانشگاه علیه این آمریکایی ماسونِ یهودی پایاننامه مینوشته، اکنون که استاندار اصفهان شده در حمایت از وی فعالیت میکند.
پژوهشگر کیهان ادامه داد: این از نمونهها حیرتانگیزی است که تا به حال مشاهده کردم، چون آقای ذاکر را از نزدیک میشناسم؛ حتی سال 1377 زمانی که آقای روحالله احمدزاده (رییس فعلی سازمان میراث فرهنگی) رییس دانشکده خبر بود، من و آقای ذاکر برای سخنرانی علیه جریان اصلاحات آمریکایی در همایشهای آن حاضر میشدیم و ایشان از افراد فعال در عرصه افشای جریانهای انحرافی بوده است. شایسته است که آقای ذاکر در این خصوص رفع ابهام کنند که چرا علیرغم مخالفتشان در عرصه نظر با ریچارد فرای، در عرصه عمل از وی حمایت کرده است؟! آیا حفظ پست استانداری اصفهان برای آقای دکتر ذاکر این قدر ارزش دارد که دستور نامطلوب رییس جمهور برای تامین خواستههای فرایِ یهودی را اجرا کنند؟!
پیام فضلینژاد افزود: اگر به خط رسانهای آژانس خبری BBC از سال 1389 نگاه کنیم، میبینیم در که 26 دی 1389 فرج سرکوهی (جاسوس فراری) با نگارش مقاله «خطشکنی احمدینژاد در میدان مین فرهنگ» به ستایش از سیاستهای فرهنگی دولت دهم پرداخته است یا در 26 فروردین 1390 نیز اکبر گنجی در مقاله «ایرانیگرایی به جای اسلامگرایی؟» در BBC همین رویکرد ستایشگونه از رویه سیاسی آقای اسفندیار رحیم مشایی را پیگرفته است. پشت صحنه نگارش این مقالات بحث مفصلی را میطلبد، اما این زنگ خطری برای دولت است که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، اعضاء کابینه آن د مسیر خدمت به مردم حرکت میکنند. از این رو، قطعا باید آقای احمدی نژاد «سیاست سکوت» را که یک سیاست انفعالی است، رها کند و نه تنها در برابر ستایشهای آژانسهای خبری BBC و VOA موضعگیری قاطعانه کند، بلکه از رویکردهای ماسونی جریان انحرافی نیز اعلام برائت نماید.
* دیویی و رورتی جنگ داخلی میان ماسونها را کلید زدند
فضلينژاد با بيان اينكه «عقیه خارجی فرقه مشائیه را ماسونهای عملگرا میسازند» و براي درك ماهیت جریان احرافی باید بازخوانی کوتاهی از تاریخ سری فراماسونری داشته باشیم، توضيح داد همزمان با شكست نظام ليبرال سرمايهداري براي سرنگوني جمهوري اسلامي از راههاي سخت و نيمهسخت، از ابتداي دهه 1990.م دو تفكر متضاد در لژهاي فراماسونري ظهور كرد. يك نحله فكري معتقد به مباني كانتي و خود را وارثات ميراث عصر روشنگري و فلسفه مدرنيتة ماسوني غرب ميدانستند كه البته 3 كودتاي ماسوني، يعني كودتاي سبز در انگلستان 1688-1689.م و كودتاهاي ماسوني موسوم به انقلاب فرانسه و انقلاب آمريكا را در قرن هجدهم ميلادي در كارنامه خود دارند؛ اين نحله ادامه راه "انجمن سلطنتي علوم طبيعي لندن " يا همان "كالج نامريي " به عنوان اولين تشكيلات نهانپيشة نخبهگرا در حوزه جاسوسي علم و كيمياگري شبهيهودي و علم العبادات ماسوني هستند كه راهشان را "دني ديدرو " در "دايره المعارف فرانسه " ادامه داد.
پژوهشگر موسسه كيهان ادامه داد: اما نحلهاي ديگر از ماسونها در اواخر قرن نوزدهم با "جان ديويي " (از پيشروان فلسفه عملگراي آمريكايي/ پراگماتيسم) پا به عرصه گذاشتند و در آمريكاي قرن بيستم به اقتدار پوليتكال (سياسي) رسيدند، اين نحله جديد تمام ميراث عصر روشنگري و فلسفه رنسانس را زير سوال برد و حتي حكم به "ديوانگي " به اصطلاح "براداران ماسوني " خود مانند "توماس جفرسون " (از نويسندگان بيانيه استقلال آمريكا) داد؛ چنانكه "ريچارد رورتي " (بزرگترين فيلسوف معاصر آمريكا و از پيشتازان عملگرايي ماسوني) گفت: "جفرسون و حلقهاش در ديدگاههاي فلسفي مشكوكي سهيم بودند، ديدگاههايي كه امروزه ما شايد دلمان بخواهد ردشان كنيم. در واقع، ديويي و رورتي يك جنگ داخلي ميان لژهاي فراماسونري را كليد زدند، اين انشعاب در ماسونها، همان تقسيمبندي مشهور رورتي درباره فلاسفه به 2 طايفه "بنيانستير " و "بنيانگرا " است و اين جدال اكنون به ايران رسيده است.
* جریان انحرافی جدید ادامه راه ماسونهای پراگماتیست و اصلاحطلبان ایرانی است
وی به آراء رورتي به عنوان يك "فراماسون عملگرا " در خصوص ايران پرداخت و با تاكيد بر اينكه رورتي از همكاري خود با CIA و فراماسونرها به شكل علني دفاع ميكرد، گفت: از سال 1383 كه اصلاحطلبان مشروعيت سياسي خود را به كلي از دست دادند و با بنبستهاي متعدد تئوريك نيز مواجه شدند، "شوراي روابط خارجي آمريكا " در تكاپوي ارائه مدل جديدي براي پروژه "اصلاحات در ايران " بود و اين مدل نيز تحت تأثير فلسفه عملگرايي (پراگماتيسم) از "ريچارد رورتي " شكل گرفت. يكي از قديمي ترين رهبران عمليات سري "سازمان اطلاعات مركزي آمريكا " در حوزه انديشه است كه از دهه 1950، به كادر مديريت پروژه موسوم به "جنگ هاي كثيف روشنفكري " در CIA پيوست.
* فرقه مشائیه استراتژی حزب مشارکت را تعقیب میکند
فضلينژاد با بیان اینکه فرقه مشائیه استراتژی حزب مشارکت را تعقیب میکند، تصريح كرد: "علي ميرسپاسي " (عضو شوراي سردبيري فصلنامه كنكاش، چاپ نيويورك) نخستين كسي است كه براي "حزب منحله مشاركت " به شرح استراتژي عمل گرايانه رورتي با هدف فهم سياست هاي جديد آمريكا پرداخت. از سال 1382، "خشايار ديهيمي " نيز در انتشارات "طرح نو " (به مديريت حسين پايا) با ترجمه تئوري هاي سراسر فاشيستي رورتي، به عنوان مبلغ راهبردهاي اين جاسوس كهنه كار براي "فروپاشي ايران " ظاهر گشت. سرانجام، جمعه شب 22خرداد 1383، "ريچارد رورتي " براي اقامتي 2 روزه وارد تهران شد تا با همكاري "داريوش شايگان " و "رامين جهانبگلو " از نزديك به ارزيابي وضعيت اصلاح طلبان بپردازد. اکنون در ایران فرقه مشائیه استراتژی حزب مشارکت را تعقیب میکند و هیچ یک از نحلههای دیگر اصولگرایی چنین رویکردی را دنبال نمیکنند.
وي يادآور شد: وقتي او به ايران آمد، با 2شكست اصلاح طلبان در انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم روبرو شد. در واقع پروژه جامعه مدني شكست خورده بود. رورتي به اصلاح طلبان ايران گفت كه "گذار به دموكراسي " محصول بحث هاي روشنفكري و فلسفي در باب "بازسازي سنت " و "اصلاح دين " نيست بلكه نيازمند اتكاء محض به سنت هاي آمريكايي و پيروي از فلسفه عمل گرايي (پراگماتيسم) است. از نگاه رورتي بايد با گسترش نهادهاي دموكراتيك، يك "نيروي اجتماعي سازمان يافته " را براي "مبارزات مدني " تربيت كرد تا آنان در "يك لحظه تاريخي " (كودتا) دموكراسي آمريكايي را حاكم كنند.
*ماسونهاي عملگرا عقبه خارجي تئوري مكتب ایرانی هستند
نويسنده كتاب شواليه هاي ناتوي فرهنگي از "ماسونهاي عملگرا به عنوان عقبه خارجي تئوري مكتب ايراني " ياد كرد و اظهار داشت: اما نتيجه آراء ماسونهاي عملگرا بازگشت به طرح تئوري "مكتب ايراني " بود كه "ريچارد فراي " يهودي را به عنوان واضع آن ميشناسند. در واقع، اين گفتمان، پس از مرگ اصلاحات بايد وارد ايران ميشد. روز 4 تيرماه 1386 گفتگويي از "ريچارد رورتي " در روزنامه "كوريره دلاسرا "ي ايتاليا منتشر شد كه اين گفتگو چند روز پيش از مرگ رورتي صورت گرفته بود و وي گفت كه "در ديدارهايي كه در تهران با دانشجويان داشتم اين نظر در من تقويت شد كه اين كشور نيز قادر خواهد بود اشراق گرايي اسلامي را در آينده اي نه چندان دور در دستور كار خود قرار دهد و اولين گام ها را در جهت دموكراسي بردارد. در كشورهايي چون جمهوري اسلامي ايران كه حكومت در اختيار مذهبيها قرار دارد، نيروهاي سكولار براي مقابله با كساني كه سعي دارند مذهب را به وجه مشترك جامعه تبديل كنند، چاره اي به جز جستجوي مخرج مشترك هاي ديگري بر پايه ملي گرايي ندارند، زيرا نسبت گرايي و گذشت از ريشه هاي ملي هرگز نخواهند توانست در مقابل مذهبگرايي قد علم كنند. بزرگ ترين دستاورد غرب در دو قرن اخير پايهريزي اخلاقي سكولار مبتني بر حمايت آزادانه مردم در جامعه اي دموكراتيك در مقابله با اخلاقي مبني بر خواستهاي الهي بوده است. "
ریچارد رورتی، بازگشت به ریچارد فرای را توصیه کرد
عضو مركز پژوهشهاي موسسه كيهان سپس به بازخواني "نظريه ريچارد فراي پيرامون مكتب ايراني " پرداخت و گفت: مفاهيمي كه رورتي مطرح ميكند شامل گونهاي از اشراقگرايي اسلامي است كه برپايه مخرج مشتركي از ريشههاي ملي- باستاني بنا شده است و اين مفاهيم كه در ظاهر ضدپلوراليستيك (غيرنسبي) معرفي ميشوند، دقيقاً همان عناصري هستند كه بنيانهاي "مكتب ايراني " را ميسازند و "ريچارد فراي " يهودي در كتاب "عصر زرين فرهنگ ايران " به واكاوي و بسط آن پرداخته است. فراي از سال 1942 مأمور اداره خدمات استراتژيك آمريكا(o.s.s) بود كه تشكيلات سَلف سازمان جاسوسي سيا است.
* فراي يهودي، پيوندهاي تنگاتنگ و استواري با لژهاي فراماسونري و سازمان جاسوسي CIA داشت
فضلي نژاد متذكر شد: فراي در سال 1946پس از ترجمه كتاب "تاريخ بخارا " از سوي انجمن بورسيههاي دانشگاه هاروارد، يك فرصت مطالعاتي گرفت و در "مدرسه مطالعات شرقي و آفريقايي لندن " به تحصيل زبان پهلوي پرداخت و پس از بازگشت به "هاروارد " شروع به تدريس انسانشناسي و تاريخ و مذاهب خاورميانه كرد. آن هنگام هاروارد را به عنوان مركز پژوهشي سازمان سيا ميشناختند و فراي يهودي، پيوندهاي تنگاتنگ و استواري با لژهاي فراماسونري و سازمان جاسوسي CIA يافت.
* فراي در كسوت يك ايرانشناس با مأموريت انسجام تشكيلاتي- تئوريك ميان فراماسونرهاي ايراني به ايران آمد
وي در ادامه گفتو گوي خود با فارس تصريح كرد: از تابستان 1948 فراي مأموريت يك انسجام تشكيلاتي- تئوريك ميان فراماسونرهاي ايراني پديد آورد، بنابراين در كسوت يك مستشرق و ايرانشناس به ايران آمد و يكي از نخستين و مهمترين اقداماتش تاسيس "مدرسه تابستاني مطالعات ايراني " در دانشگاه شيراز بود. در سالهاي 1970 تا 1975 فراي "مدير مؤسسه آسيايي " در شيراز و عضو هيأت امناي دانشگاه شيراز شد و به صورتبندي پروژه مكتب ايراني پرداخت.
پژوهشگر موسسه كيهان، ضمن "مقايسه عناصر مشترك آراء ريچارد رورتي و ريچارد فراي در پروژه ماسوني مكتب ايراني " اظهار داشت: لب لباب آراء ريچارد فراي در كتاب "عصر زرين فرهنگ ايران " (سال 1975.م) اين است كه اولاً خصلت ايرانيان محافظه كاري است، و ثانياً ايرانيان در فرآيند تاريخي تكامل خود فرهنگهاي گوناگون را با سنت كهن خود سازگار و هضم ميكنند و سپس آنها را ميپذيرند. فراي با مفروض گرفتن اين گزارههاي جامعهشناختي و مردمشناختي نتيجه ميگيرد كه ايرانيان در واقع، اسلام ناب را نپذيرفتند؛ بلكه با روحيه محافظهكاري خود در پاسداري از سنت ايراني، پس از حمله اعراب "اسلام را ايراني كردند " و با ايراني ساختن اسلام يك آئين و تمدن جهاني پديد آوردند كه نسبتي با سنن و اعتقادات اعراب باديهنشين ]يعني پيامبر اسلام (ص) و اصحاب بزرگوارشان[ نداشت.
فضلينژاد گفت: در واقع، از منظر ريچارد فراي، "اسلام ايراني " به عناصر بنيادين اسلام ناب پهلو نميزند. فراي از مذهب شيعه به مثابه يك قرائت ايراني از اسلام ياد ميكند و حتي از تاثيرات زرتشت بر اسلام سخن ميگويد تا جايي كه نسبنامه بعضي امام زادگان را پيش از اسلام و در مذهب زرتشتي ميداند كه طبق همان خصلت محافظه كاري ايرانيان رنگ و بوي اسلامي گرفتهاند.
وي خاطرنشان كرد: اين تئوريسين برجستة يهودي ماسونها همچنين ريشه بسياري از تفكرات فيلسوفان ايراني مسلمان را نيز در "سنت باستاني ايران " ميداند؛ چنانكه ريشه تفكرات "شيخ اشراق " را به افلاطون و زرتشت مي رساند و سعي ميكند كه براي اثبات ادعاي "ايراني كردن اسلام " در همه مؤلفه هاي اسلام بعد از فتح ايران، نشانه هايي از حضور نمادها و آئينهاي "ايران باستان " را به رخ مخاطبانش بكشد.
* سخنان اسفنديار رحيم مشايي با پروژه ماسوني "مكتب ايراني " بسيار نزديك است
نويسنده كتاب "شواليههاي ناتوي فرهنگي " با اشاره به انطباق نزديك سخنان "اسفنديار رحيم مشايي با پروژه ماسوني مكتب ايراني " افزود: هم ريچارد رورتي و هم ريچارد فراي از پيروان مشهور فرقه ماسوني "رز صليبي " هستند و ميراثدار "دانته " كه در كتاب "كمدي الهي " يك جنگ عقيده عليه دين اسلام را كليد زد، اما بازتاب آراء آنان در سخنان آقاي اسفنديار رحيم مشايي زمينه پرتاملي را پيش روي ما قرار ميدهد كه به عنوان يك پژوهشگر نميتوانيم ساده از كنار آن عبور كنيم و البته بايد در سطح يك بحث جريانشناختي با روششناسي دقيق تاريخي به نقد و افشاي آن پرداخت و از سطح بحثهاي نازلِ صرفاً سياسي فاصله گرفت.
*آنچه كه آقاي مشايي ميگويد، يادآور آموزهها و ادبيات ماسوني درباره "معمار بزرگ " و "عصاره دين جهاني " است
فضلينژاد ادامه داد: دقيقاً پس از نشر مصاحبه ريچارد رورتي با در روزنامه "كوريره دلاسرا " در ايتاليا، نشانههاي ظهور يك پروژه جديد را در ايران شاهد هستيم كه توسط آقاي رحيممشايي كليد خورد و وي از "پايان دوران اسلامگرايي در جهان " خبر داد و گفت: "در سال 1357 انقلاب كرديم تا انقلاب اسلامي را صادر كينم اما من اينجا عرض ميكنم كه دوران اسلام گرايي به پايان رسيده است. معنايش اين نيست كه اسلامگرايي وجود ندارد يا رو به نضج نيست. نه. اسلام هست اما دورهاش به پايان رسيده. الان دوره اسبسواري تمام شده، اما اسب هست، سوارش هم هست... روند تحولات اين نيست كه بشريت مسلمان بشود تا به حقانيت برسد... اين دوره تمام نشده، بلكه روبه پايان است. بشر سرعتش بالا رفته و فهمش تيز شده كه به حقايقي ميرسه كه ديگر لازم نيست آن را از پوسته اسلام طي كند؛ يعني دارد به يك عصاره اصلي ميرسد و در آن عصاره اصلي يك فهم بزرگي در آن هست. " در واقع، آقاي مشايي در هنگام اوجگيري اسلامگرايي خصوصاً در اروپا و زماني كه مقدمه خيزشهاي اسلامي خاورميانه مهيا ميگشت گفت كه ديگر بشر از راه اسلام به حقيقت الهي نميرسد و به يك "عصاره معنوي " فراي اسلام دست يافته است كه اين عصاره او را به خدا ميرساند. آنچه كه آقاي مشايي گفته، يادآور آموزهها و ادبيات ماسوني درباره "معمار بزرگ " و "عصاره دين جهاني " است.
سخنان مشایی درباره انسان، تداعیگر آموزههای ماسونی گوته است
وي با بازخواني "معنا و مبناي انسان " در بنيان ايدئولوژي ماسوني با شرح تفكر "گوته " آلماني خاطرنشان كرد: ميدانيد كه ماسونها در آموزههاي نخستين خود ميگويند، ما براي گردهمآوردن پيروان همه اديان در كنار هم از هيچ صفت خاصي براي خدا كه دلالت بر دين خاصي كند، استفاده نميكنيم و به قول "گوته " كه او نيز مانند "دانته " از "رز صليبي "هاي معروف بود، اكنون وقت آن است كه انسان نشان دهد كه ارادهاش هيچ چيزي كم از خداوند ندارد. طنين همين آراء ماسوني، در سخنان آقاي رحيممشايي قابل رصد است.
عضو مركز پژوهشهاي موسسه كيهان به عنوان مثال گفت: براي نمونه، از بهمن 1386 و پس از حكم رياست محترم جمهوري به مشايي به عنوان رييس "مركز ملي مطالعات جهاني شدن " ميبينيم كه ايشان درباره "خداگونگي انسان " اظهارنظر ميكند و "انسان را جايگاه خداوند و تعظيم به انسان را برابر تعظيم به خدا " ميداند، چون كه "خداوند به خودش بدهكار بود كه انسان را آفريد! "
فضلينژاد ادامه داد: آقاي مشايي در مرداد 1389 جملهاي را گفت كه معلوم نيست عمداً يا سهواً خواسته يك آموزه ماسوني از "گوته " آلماني را يادآور شود، رييس دفتر رييس جمهور گفت كه "ماموريت انسان بر روي زمين اين است كه به جاي خدا تصميم بگيرد و به جاي خدا اراده كند. خدا ظرفيت خدا شدن را در انسان قرار داده و انسان قرار است كه خدا باشد و در جاي خدا بنشيند. " آقاي مشايي همچنين در 8 آبان 1389 ميگويد "در تفكر ناب توحيدي، انسان و خدا در يك مسير هستند " و اين تفكر ناب را "مكتب ايران " معرفي ميكند.
برنده تنديس زرين جنگ نرم از جشنواره بينالمللي مطبوعات با اشاره به سخنرانيهاي پيشين خود از سال 1388 اظهار داشت: اصلي ترين گزاره اين فرقه، يعني شعار "خدا شدن انسان " (اومانيسم اسلامي) كه هر از گاهي با عبارات "سلام بر انسان " و "عشق به انسان " در هم مي آميزد، ترجمه دست چندم و كپي برداري كهن هاي از تئوري "اسلام آمريكايي " براي "تجزيه دين " است.
فضلينژاد افزود: اين گزاره لاجرم به "همسان پنداري " و چه بسا "همذات پنداري " انسان و خدا ميانجامد و از حيث معرفتي مغاير با انديشه "فقر ذاتي انسان " است كه در مكتب اسلام ناب امام خميني(ره) متجلي است. اين فرقه كه ميكوشد خود را با گونهاي از معنويت و اشراقگرايي اسلامي گره بزند، رودررو با حقيقت عرفان و سلوك "عارفان مبارزه جو " است.
فرقه مشائیه و خط جدید تحریف حضرت امام خمینی(ره)
وي با اشاره به بيانات امام(ره) گفت: بنيانگذار جمهوري اسلامي در صحيفه امام جلد 20 صفحه 366 ميفرمايند: "ما خودمان چيزي نيستيم؛ هر چه هست از اوست. اگر عنايات او نبود ما هيچ بوديم، چنانچه از ازل هيچ بوديم و بعدها هم از حيث حيثيت خودمان هيچيم. منتها ما هيچها اشتباهاتي داريم. خيال ميكنيم ما هم يك چيزي هستيم و اين يك حجابي است بين ما كه اميدوارم خداي تبارك و تعالي اين حجاب را بردارد و ما بفهميم كي هستيم. "
پژوهشگر موسسه كيهان با انتقاد از گفتههاي مشايي ادامه داد: اينكه آقاي رحيم مشايي دم از امام خميني(ره) ميزنند و هنوز نميدانند يا تغافل ميكنند كه "انسان " در اساسيترين اركان مكتب اسلام ناب "فقر مطلقِ ذاتي " و "از حيث حيثيت وجوي خود هيچ است " و بعد اصرار بر ارائه يك تلقي ماسوني با كپيبرداري از "گوته " درباره انسان دارند و بارها از نقطه عزيمتي اومانيستي تاكيد كردهاند كه "انسان محور عالم است "، اين گزارهها ترديدآفرين است و نميتوان از كنار اين التقاطهاي ايدئولوژيك به سادگي گذشت.
فضلينژاد بيان داشت: اگر از رييسجمهور محترم انتظار ميرود كه نص ناصحان و راي عالماني مانند علامه مصباح يزدي و ديگر عالمان رباني را از موضع عقيدتي بپذيرند و "آزادي ابراز عقيده " را از "آزادي انحراف عقيده " تفكيك كنند، به سبب آن است كه درباره "جريان انحرافي جديد " كار پژوهشي گسترده تئوريك انجام شده و شأن محققان نيز تحقيق و تدقيق جريانشناسانه در چنين حوزههايي است؛ چنانكه شأن عالمان رباني نيز هشدار پيرامون جريانهاي انحرافي به ما است تا با آگاهي عمومي، زمينه بسط آنها سد شود.
گفتمان انتقادی علیه فرقه مشائیه باید با حفظ منافع ملی باشد
وي يادآور شد: يك روز، اصلاحطبي سكولار و روشنفكري ديني به غايت ليبرال كه پس از دوم خرداد 1376 به اقتدار در حاكميت رسيد، با انحراف از خط امام خميني(ره) سبب هشدار علماي رباني حوزه علميه قم مانند استاد مصباح يزدي شد و سپس تكاپوهاي متفكران مسلمان مانند استاد حسن رحيم پور ازغدي براي نقد آنان شدت بيشتري يافت و به تبع
اين پژوهشگر ارشد موسسه كيهان افزود: آقاي وزير ارشاد بايد موضع خود را در قبال توقيف هفته نامه 9 دي روشن كند. آقاي وزير ارشاد از تئاتر مستهجن هداگابلر حمايت كرده است. آقاي وزير ارشاد به يك عامل برجسته كودتاي مخملي يعني بهروز غريبپور كه رابط دو جاسوس شناخته شده سازمان سيا (رامين جهانبگلو و كيان تاجبخش) بود نشان درجه اول هنري داده است. آقاي وزير ارشاد مجوز پخش كتب فاسد و مبتذل را در نمايشگاه كتاب صادر كرده كه اسناد آنهم موجود است. آقاي وزير ارشاد فيلمهاي توقيف شده دوران اصلاحات را مجوز اكران داده است. آقاي وزير ارشاد در حوزه موسيقي كاملا برخلاف منويات مقام معظم رهبري عمل كرده است. آقاي وزير ارشاد بايد استيضاح شود و بنده رايزني هايي را در اينباره با كميسيون امنيت ملي و فرهنگي مجلس داشته ام.
اين نويسنده و پژوهشگر حوزه جنگ نرم ادامه داد: آقاي وزير ارشاد بايد موضع خود را در مورد توقيف يك هفته نامه انقلابي به صورت شفاف اعلام كند. چگونه است كه دهها هفته نامه سينمايي و مبتذل در اين مملكت منتشر مي شود؟ من فقط به يك مورد آن اشاره مي كنم. مجله «رونا» صاحب امتياز آن آقاي محمد باقر صميمي است. بنده از نزديك در جريان پرونده آقاي صميمي هستم. آقاي صميمي در سال 81 به اتهام ارتباط با بيگانگان و داشتن روابط نزديك با ضدانقلاب برانداز مقيم خارج از كشور توسط اطلاعات ناجا بازداشت شد و ماهها تحت تحقيقات قضايي قرارداشته و به نكات تكان دهنده اي اعتراف كرد. حالا همين آقاي صميمي صاحب امتياز مجله روناست و به مبتذل ترين شكل اين مجله را منتشر كرده و آن را به گروهي كه آقاي عليرضا باذل اجاره داده است. اين آقاي باذل يكي از كساني است كه وقتي خود من سال 80 در هفته نامه سينما جهان بودم ايشان از عناصر فعال در عرصه تبليغ سينماي فاسد غرب بود. من زير و بم اين افراد را مي شناسم. بخشي از آنها اكنون با جريان انحرافي و فرقه مشائي گره خورده اند. جالب است بدانيد همين مجله مبتذل، در اسفند ماه پارسال طي مراسمي سخيف، اسفنديار رحيم مشايي را به عنوان چهره فرهنگي ايران در سال 89 معرفي كرد و به او جايزه داد! حالا شما همگرايي آقاي مشايي با عوامل پنهان اپوزيسيون را در همين جشنها و مراسمها ميتوانيد ببينيد.
فضلي نژاد درباره توقيف هفته نامه 9 دي اظهار داشت: توقيف هفته نامه 9دي محصول ائتلاف نانوشته اي ميان جريانهاي انحرافي است. براي مجلس شوراي اسلامي ننگ است كه آقاي علي مطهري نماينده آن در هيئت نظارت بر مطبوعات باشد. همه مي دانند كه اين فرد چه حمايت آشكاري از منافقين جديد و كساني كه به قول شيمون پرز در خط مقدم ارتش اسرائيل بوده اند، كرده است. من آقاي علي مطهري را در نمايشگاه كتاب امسال ديدم و ايشان در حضور بيش از 40 نفر صراحتا به من گفت هم به تئوري ولايت فقيه را قبول ندارد و هم به عملكرد رهبري نقد دارد!
بنده به جد اعتقاد دارم كه آقاي وزير ارشاد هيچ نظارتي بر عملكرد معاونان خود ندارد. او اصلا اجازه نظارت در بسياري از حوزه ها را ندارد. تحليل بنده اين است. و اطلاعات مستند هم اين را تاييد مي كند كه در وزارت ارشاد، مديران را براي ايشان منصوب مي كنند. و همانهايي كه معاونت مطبوعاتي را منصوب كرده اند خواهان توقيف هفته نامه 9 دي شده اند. و در راس اين جريان آقاي اسفنديار رحيم مشايي قرار دارد. آقاي رحيم مشايي به دنبال پرونده سازي براي منتقدان خود است و انبوه شكايتها از سايت صراط نيوز و حالا توقيف هفته نامه 9 دي نشانگر وجود همين پروژه است. آقاي رحيم مشايي و جريان انحرافي در مسيري گام برمي دارد كه عاقبت سر از زندان در مي آورند.
فضلینژاد گفت: متاسفانه دیدار رییسجمهور با «ریچارد فرای» و «پریوش سطوتی» (همسر دکتر فاطمی که روابط گستردهای با ماسونهای انگلیسی دارد) مقدمه ورود منشور کوروش به ایران شد و انگلیسیها با امانت گذاشتن این منشور، در واقع استراتژی ماسونیِ بسط باستانگرایی و ملیگرایی ایرانی را دنبال میکردند.
به گزارش صراط نيوز پژوهشگر موسسه کیهان که سخنران مراسم اختتامیه بیست و یکمین همایش سالانه فارغالتحصیلان «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)» بود، در سخنان خود به موضوع «جنگ عقیده ماسونها علیه اسلام: از دانته تا رورتی» پرداخت. این سخنرانی با حضور علامه «محمدتقی مصباح یزدی» عضو مجلس خبرگان رهبری و بنیانگذار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، فضلاء و علمای حوزه علمیه قم و فارغالتحصیلان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و به درخواست سخنران بدون حضور خبرنگاران برگزار شد . در این گفتگو فضلینژاد به بیان محتوای سخنرانی خود پرداخته است.
برنده جایزه ویژه جنگ نرم از شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: وقتی روز 21 شهریور 1389 ریاست محترم جمهور در مراسم رونمایی از «منشور کوروش» حاضر شدند، ضمن آرزوی افزایش رابطه ایران با انگلیس در همه سطوح و زمینههای گوناگون گفتند که «این مراسم رونمایی، بیدار باش به همه حاکمان، مدیران و مدعیانی است که اگر میخواهند در دنیا جاویدان بمانند، راه و مسیر درست راه کوروش است.» من این سخنان را نمیخواهم به عنوان اعتقاد رییس جمهوری باور کنم که 6 سال پیش همه آرزویش بوسیدن دست مقام عظمای ولایت و دیدن لبخند رضایت ایشان از دولتش بوده است، اما متاسفانه خواسته یا ناخواسته، دیدار رییسجمهور با «ریچارد فرای» و «پریوش سطوتی» (همسر دکتر فاطمی) مقدمه ورود منشور کوروش به ایران شد و انگلیسیها با امانت گذاشتن منشور، در واقع استراتژی ماسونیِ بسط باستانگرایی و ملیگرایی ایرانی را دنبال میکردند.
فضلینژاد گفت: جالب است که به شما بگویم پایاننامه دانشگاهی دکتر علیرضا ذاکر، استاندار اصفهان، علیه مکتب ایرانی و ریچارد فرای بود، اما ایشان پس از آنکه از ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به سمت داری اصفهان منصوب شدند، هزینههای کلانی را به فعالیتهای ریچارد فرای یهودی در ایران اختصاص دادند، چنانکه محمد شریف ملک زاده (دبیرکل شورای ایرانیان خارج از کشور) در مصاحبه ای مطبوعاتی در 19 مرداد 1389 میگوید: « در زمان خريد ملک براي ريچاردفراي ايران شناس آمريکايي مشهور، ذاکر اصفهاني استاندار اصفهان حضور داشت و رئيس جمهور هم اعلام کرده بود که با هر نگاه و متراژي که اين ايران شناس تمايل دارد ملک مورد نظر او خريداري شود.» آقای ملک زاده در همین مصاحبه اشاره میکند که هزینه ملک توسط آقای علیرضا ذاکر استاندار اصفهان تامین شده و میبینیم کسی که تا دیروز در دانشگاه علیه این آمریکایی ماسونِ یهودی پایاننامه مینوشته، اکنون که استاندار اصفهان شده در حمایت از وی فعالیت میکند.
پژوهشگر کیهان ادامه داد: این از نمونهها حیرتانگیزی است که تا به حال مشاهده کردم، چون آقای ذاکر را از نزدیک میشناسم؛ حتی سال 1377 زمانی که آقای روحالله احمدزاده (رییس فعلی سازمان میراث فرهنگی) رییس دانشکده خبر بود، من و آقای ذاکر برای سخنرانی علیه جریان اصلاحات آمریکایی در همایشهای آن حاضر میشدیم و ایشان از افراد فعال در عرصه افشای جریانهای انحرافی بوده است. شایسته است که آقای ذاکر در این خصوص رفع ابهام کنند که چرا علیرغم مخالفتشان در عرصه نظر با ریچارد فرای، در عرصه عمل از وی حمایت کرده است؟! آیا حفظ پست استانداری اصفهان برای آقای دکتر ذاکر این قدر ارزش دارد که دستور نامطلوب رییس جمهور برای تامین خواستههای فرایِ یهودی را اجرا کنند؟!
پیام فضلینژاد افزود: اگر به خط رسانهای آژانس خبری BBC از سال 1389 نگاه کنیم، میبینیم در که 26 دی 1389 فرج سرکوهی (جاسوس فراری) با نگارش مقاله «خطشکنی احمدینژاد در میدان مین فرهنگ» به ستایش از سیاستهای فرهنگی دولت دهم پرداخته است یا در 26 فروردین 1390 نیز اکبر گنجی در مقاله «ایرانیگرایی به جای اسلامگرایی؟» در BBC همین رویکرد ستایشگونه از رویه سیاسی آقای اسفندیار رحیم مشایی را پیگرفته است. پشت صحنه نگارش این مقالات بحث مفصلی را میطلبد، اما این زنگ خطری برای دولت است که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، اعضاء کابینه آن د مسیر خدمت به مردم حرکت میکنند. از این رو، قطعا باید آقای احمدی نژاد «سیاست سکوت» را که یک سیاست انفعالی است، رها کند و نه تنها در برابر ستایشهای آژانسهای خبری BBC و VOA موضعگیری قاطعانه کند، بلکه از رویکردهای ماسونی جریان انحرافی نیز اعلام برائت نماید.
* دیویی و رورتی جنگ داخلی میان ماسونها را کلید زدند
فضلينژاد با بيان اينكه «عقیه خارجی فرقه مشائیه را ماسونهای عملگرا میسازند» و براي درك ماهیت جریان احرافی باید بازخوانی کوتاهی از تاریخ سری فراماسونری داشته باشیم، توضيح داد همزمان با شكست نظام ليبرال سرمايهداري براي سرنگوني جمهوري اسلامي از راههاي سخت و نيمهسخت، از ابتداي دهه 1990.م دو تفكر متضاد در لژهاي فراماسونري ظهور كرد. يك نحله فكري معتقد به مباني كانتي و خود را وارثات ميراث عصر روشنگري و فلسفه مدرنيتة ماسوني غرب ميدانستند كه البته 3 كودتاي ماسوني، يعني كودتاي سبز در انگلستان 1688-1689.م و كودتاهاي ماسوني موسوم به انقلاب فرانسه و انقلاب آمريكا را در قرن هجدهم ميلادي در كارنامه خود دارند؛ اين نحله ادامه راه "انجمن سلطنتي علوم طبيعي لندن " يا همان "كالج نامريي " به عنوان اولين تشكيلات نهانپيشة نخبهگرا در حوزه جاسوسي علم و كيمياگري شبهيهودي و علم العبادات ماسوني هستند كه راهشان را "دني ديدرو " در "دايره المعارف فرانسه " ادامه داد.
پژوهشگر موسسه كيهان ادامه داد: اما نحلهاي ديگر از ماسونها در اواخر قرن نوزدهم با "جان ديويي " (از پيشروان فلسفه عملگراي آمريكايي/ پراگماتيسم) پا به عرصه گذاشتند و در آمريكاي قرن بيستم به اقتدار پوليتكال (سياسي) رسيدند، اين نحله جديد تمام ميراث عصر روشنگري و فلسفه رنسانس را زير سوال برد و حتي حكم به "ديوانگي " به اصطلاح "براداران ماسوني " خود مانند "توماس جفرسون " (از نويسندگان بيانيه استقلال آمريكا) داد؛ چنانكه "ريچارد رورتي " (بزرگترين فيلسوف معاصر آمريكا و از پيشتازان عملگرايي ماسوني) گفت: "جفرسون و حلقهاش در ديدگاههاي فلسفي مشكوكي سهيم بودند، ديدگاههايي كه امروزه ما شايد دلمان بخواهد ردشان كنيم. در واقع، ديويي و رورتي يك جنگ داخلي ميان لژهاي فراماسونري را كليد زدند، اين انشعاب در ماسونها، همان تقسيمبندي مشهور رورتي درباره فلاسفه به 2 طايفه "بنيانستير " و "بنيانگرا " است و اين جدال اكنون به ايران رسيده است.
* جریان انحرافی جدید ادامه راه ماسونهای پراگماتیست و اصلاحطلبان ایرانی است
وی به آراء رورتي به عنوان يك "فراماسون عملگرا " در خصوص ايران پرداخت و با تاكيد بر اينكه رورتي از همكاري خود با CIA و فراماسونرها به شكل علني دفاع ميكرد، گفت: از سال 1383 كه اصلاحطلبان مشروعيت سياسي خود را به كلي از دست دادند و با بنبستهاي متعدد تئوريك نيز مواجه شدند، "شوراي روابط خارجي آمريكا " در تكاپوي ارائه مدل جديدي براي پروژه "اصلاحات در ايران " بود و اين مدل نيز تحت تأثير فلسفه عملگرايي (پراگماتيسم) از "ريچارد رورتي " شكل گرفت. يكي از قديمي ترين رهبران عمليات سري "سازمان اطلاعات مركزي آمريكا " در حوزه انديشه است كه از دهه 1950، به كادر مديريت پروژه موسوم به "جنگ هاي كثيف روشنفكري " در CIA پيوست.
* فرقه مشائیه استراتژی حزب مشارکت را تعقیب میکند
فضلينژاد با بیان اینکه فرقه مشائیه استراتژی حزب مشارکت را تعقیب میکند، تصريح كرد: "علي ميرسپاسي " (عضو شوراي سردبيري فصلنامه كنكاش، چاپ نيويورك) نخستين كسي است كه براي "حزب منحله مشاركت " به شرح استراتژي عمل گرايانه رورتي با هدف فهم سياست هاي جديد آمريكا پرداخت. از سال 1382، "خشايار ديهيمي " نيز در انتشارات "طرح نو " (به مديريت حسين پايا) با ترجمه تئوري هاي سراسر فاشيستي رورتي، به عنوان مبلغ راهبردهاي اين جاسوس كهنه كار براي "فروپاشي ايران " ظاهر گشت. سرانجام، جمعه شب 22خرداد 1383، "ريچارد رورتي " براي اقامتي 2 روزه وارد تهران شد تا با همكاري "داريوش شايگان " و "رامين جهانبگلو " از نزديك به ارزيابي وضعيت اصلاح طلبان بپردازد. اکنون در ایران فرقه مشائیه استراتژی حزب مشارکت را تعقیب میکند و هیچ یک از نحلههای دیگر اصولگرایی چنین رویکردی را دنبال نمیکنند.
وي يادآور شد: وقتي او به ايران آمد، با 2شكست اصلاح طلبان در انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم روبرو شد. در واقع پروژه جامعه مدني شكست خورده بود. رورتي به اصلاح طلبان ايران گفت كه "گذار به دموكراسي " محصول بحث هاي روشنفكري و فلسفي در باب "بازسازي سنت " و "اصلاح دين " نيست بلكه نيازمند اتكاء محض به سنت هاي آمريكايي و پيروي از فلسفه عمل گرايي (پراگماتيسم) است. از نگاه رورتي بايد با گسترش نهادهاي دموكراتيك، يك "نيروي اجتماعي سازمان يافته " را براي "مبارزات مدني " تربيت كرد تا آنان در "يك لحظه تاريخي " (كودتا) دموكراسي آمريكايي را حاكم كنند.
*ماسونهاي عملگرا عقبه خارجي تئوري مكتب ایرانی هستند
نويسنده كتاب شواليه هاي ناتوي فرهنگي از "ماسونهاي عملگرا به عنوان عقبه خارجي تئوري مكتب ايراني " ياد كرد و اظهار داشت: اما نتيجه آراء ماسونهاي عملگرا بازگشت به طرح تئوري "مكتب ايراني " بود كه "ريچارد فراي " يهودي را به عنوان واضع آن ميشناسند. در واقع، اين گفتمان، پس از مرگ اصلاحات بايد وارد ايران ميشد. روز 4 تيرماه 1386 گفتگويي از "ريچارد رورتي " در روزنامه "كوريره دلاسرا "ي ايتاليا منتشر شد كه اين گفتگو چند روز پيش از مرگ رورتي صورت گرفته بود و وي گفت كه "در ديدارهايي كه در تهران با دانشجويان داشتم اين نظر در من تقويت شد كه اين كشور نيز قادر خواهد بود اشراق گرايي اسلامي را در آينده اي نه چندان دور در دستور كار خود قرار دهد و اولين گام ها را در جهت دموكراسي بردارد. در كشورهايي چون جمهوري اسلامي ايران كه حكومت در اختيار مذهبيها قرار دارد، نيروهاي سكولار براي مقابله با كساني كه سعي دارند مذهب را به وجه مشترك جامعه تبديل كنند، چاره اي به جز جستجوي مخرج مشترك هاي ديگري بر پايه ملي گرايي ندارند، زيرا نسبت گرايي و گذشت از ريشه هاي ملي هرگز نخواهند توانست در مقابل مذهبگرايي قد علم كنند. بزرگ ترين دستاورد غرب در دو قرن اخير پايهريزي اخلاقي سكولار مبتني بر حمايت آزادانه مردم در جامعه اي دموكراتيك در مقابله با اخلاقي مبني بر خواستهاي الهي بوده است. "
ریچارد رورتی، بازگشت به ریچارد فرای را توصیه کرد
عضو مركز پژوهشهاي موسسه كيهان سپس به بازخواني "نظريه ريچارد فراي پيرامون مكتب ايراني " پرداخت و گفت: مفاهيمي كه رورتي مطرح ميكند شامل گونهاي از اشراقگرايي اسلامي است كه برپايه مخرج مشتركي از ريشههاي ملي- باستاني بنا شده است و اين مفاهيم كه در ظاهر ضدپلوراليستيك (غيرنسبي) معرفي ميشوند، دقيقاً همان عناصري هستند كه بنيانهاي "مكتب ايراني " را ميسازند و "ريچارد فراي " يهودي در كتاب "عصر زرين فرهنگ ايران " به واكاوي و بسط آن پرداخته است. فراي از سال 1942 مأمور اداره خدمات استراتژيك آمريكا(o.s.s) بود كه تشكيلات سَلف سازمان جاسوسي سيا است.
* فراي يهودي، پيوندهاي تنگاتنگ و استواري با لژهاي فراماسونري و سازمان جاسوسي CIA داشت
فضلي نژاد متذكر شد: فراي در سال 1946پس از ترجمه كتاب "تاريخ بخارا " از سوي انجمن بورسيههاي دانشگاه هاروارد، يك فرصت مطالعاتي گرفت و در "مدرسه مطالعات شرقي و آفريقايي لندن " به تحصيل زبان پهلوي پرداخت و پس از بازگشت به "هاروارد " شروع به تدريس انسانشناسي و تاريخ و مذاهب خاورميانه كرد. آن هنگام هاروارد را به عنوان مركز پژوهشي سازمان سيا ميشناختند و فراي يهودي، پيوندهاي تنگاتنگ و استواري با لژهاي فراماسونري و سازمان جاسوسي CIA يافت.
* فراي در كسوت يك ايرانشناس با مأموريت انسجام تشكيلاتي- تئوريك ميان فراماسونرهاي ايراني به ايران آمد
وي در ادامه گفتو گوي خود با فارس تصريح كرد: از تابستان 1948 فراي مأموريت يك انسجام تشكيلاتي- تئوريك ميان فراماسونرهاي ايراني پديد آورد، بنابراين در كسوت يك مستشرق و ايرانشناس به ايران آمد و يكي از نخستين و مهمترين اقداماتش تاسيس "مدرسه تابستاني مطالعات ايراني " در دانشگاه شيراز بود. در سالهاي 1970 تا 1975 فراي "مدير مؤسسه آسيايي " در شيراز و عضو هيأت امناي دانشگاه شيراز شد و به صورتبندي پروژه مكتب ايراني پرداخت.
پژوهشگر موسسه كيهان، ضمن "مقايسه عناصر مشترك آراء ريچارد رورتي و ريچارد فراي در پروژه ماسوني مكتب ايراني " اظهار داشت: لب لباب آراء ريچارد فراي در كتاب "عصر زرين فرهنگ ايران " (سال 1975.م) اين است كه اولاً خصلت ايرانيان محافظه كاري است، و ثانياً ايرانيان در فرآيند تاريخي تكامل خود فرهنگهاي گوناگون را با سنت كهن خود سازگار و هضم ميكنند و سپس آنها را ميپذيرند. فراي با مفروض گرفتن اين گزارههاي جامعهشناختي و مردمشناختي نتيجه ميگيرد كه ايرانيان در واقع، اسلام ناب را نپذيرفتند؛ بلكه با روحيه محافظهكاري خود در پاسداري از سنت ايراني، پس از حمله اعراب "اسلام را ايراني كردند " و با ايراني ساختن اسلام يك آئين و تمدن جهاني پديد آوردند كه نسبتي با سنن و اعتقادات اعراب باديهنشين ]يعني پيامبر اسلام (ص) و اصحاب بزرگوارشان[ نداشت.
فضلينژاد گفت: در واقع، از منظر ريچارد فراي، "اسلام ايراني " به عناصر بنيادين اسلام ناب پهلو نميزند. فراي از مذهب شيعه به مثابه يك قرائت ايراني از اسلام ياد ميكند و حتي از تاثيرات زرتشت بر اسلام سخن ميگويد تا جايي كه نسبنامه بعضي امام زادگان را پيش از اسلام و در مذهب زرتشتي ميداند كه طبق همان خصلت محافظه كاري ايرانيان رنگ و بوي اسلامي گرفتهاند.
وي خاطرنشان كرد: اين تئوريسين برجستة يهودي ماسونها همچنين ريشه بسياري از تفكرات فيلسوفان ايراني مسلمان را نيز در "سنت باستاني ايران " ميداند؛ چنانكه ريشه تفكرات "شيخ اشراق " را به افلاطون و زرتشت مي رساند و سعي ميكند كه براي اثبات ادعاي "ايراني كردن اسلام " در همه مؤلفه هاي اسلام بعد از فتح ايران، نشانه هايي از حضور نمادها و آئينهاي "ايران باستان " را به رخ مخاطبانش بكشد.
* سخنان اسفنديار رحيم مشايي با پروژه ماسوني "مكتب ايراني " بسيار نزديك است
نويسنده كتاب "شواليههاي ناتوي فرهنگي " با اشاره به انطباق نزديك سخنان "اسفنديار رحيم مشايي با پروژه ماسوني مكتب ايراني " افزود: هم ريچارد رورتي و هم ريچارد فراي از پيروان مشهور فرقه ماسوني "رز صليبي " هستند و ميراثدار "دانته " كه در كتاب "كمدي الهي " يك جنگ عقيده عليه دين اسلام را كليد زد، اما بازتاب آراء آنان در سخنان آقاي اسفنديار رحيم مشايي زمينه پرتاملي را پيش روي ما قرار ميدهد كه به عنوان يك پژوهشگر نميتوانيم ساده از كنار آن عبور كنيم و البته بايد در سطح يك بحث جريانشناختي با روششناسي دقيق تاريخي به نقد و افشاي آن پرداخت و از سطح بحثهاي نازلِ صرفاً سياسي فاصله گرفت.
*آنچه كه آقاي مشايي ميگويد، يادآور آموزهها و ادبيات ماسوني درباره "معمار بزرگ " و "عصاره دين جهاني " است
فضلينژاد ادامه داد: دقيقاً پس از نشر مصاحبه ريچارد رورتي با در روزنامه "كوريره دلاسرا " در ايتاليا، نشانههاي ظهور يك پروژه جديد را در ايران شاهد هستيم كه توسط آقاي رحيممشايي كليد خورد و وي از "پايان دوران اسلامگرايي در جهان " خبر داد و گفت: "در سال 1357 انقلاب كرديم تا انقلاب اسلامي را صادر كينم اما من اينجا عرض ميكنم كه دوران اسلام گرايي به پايان رسيده است. معنايش اين نيست كه اسلامگرايي وجود ندارد يا رو به نضج نيست. نه. اسلام هست اما دورهاش به پايان رسيده. الان دوره اسبسواري تمام شده، اما اسب هست، سوارش هم هست... روند تحولات اين نيست كه بشريت مسلمان بشود تا به حقانيت برسد... اين دوره تمام نشده، بلكه روبه پايان است. بشر سرعتش بالا رفته و فهمش تيز شده كه به حقايقي ميرسه كه ديگر لازم نيست آن را از پوسته اسلام طي كند؛ يعني دارد به يك عصاره اصلي ميرسد و در آن عصاره اصلي يك فهم بزرگي در آن هست. " در واقع، آقاي مشايي در هنگام اوجگيري اسلامگرايي خصوصاً در اروپا و زماني كه مقدمه خيزشهاي اسلامي خاورميانه مهيا ميگشت گفت كه ديگر بشر از راه اسلام به حقيقت الهي نميرسد و به يك "عصاره معنوي " فراي اسلام دست يافته است كه اين عصاره او را به خدا ميرساند. آنچه كه آقاي مشايي گفته، يادآور آموزهها و ادبيات ماسوني درباره "معمار بزرگ " و "عصاره دين جهاني " است.
سخنان مشایی درباره انسان، تداعیگر آموزههای ماسونی گوته است
وي با بازخواني "معنا و مبناي انسان " در بنيان ايدئولوژي ماسوني با شرح تفكر "گوته " آلماني خاطرنشان كرد: ميدانيد كه ماسونها در آموزههاي نخستين خود ميگويند، ما براي گردهمآوردن پيروان همه اديان در كنار هم از هيچ صفت خاصي براي خدا كه دلالت بر دين خاصي كند، استفاده نميكنيم و به قول "گوته " كه او نيز مانند "دانته " از "رز صليبي "هاي معروف بود، اكنون وقت آن است كه انسان نشان دهد كه ارادهاش هيچ چيزي كم از خداوند ندارد. طنين همين آراء ماسوني، در سخنان آقاي رحيممشايي قابل رصد است.
عضو مركز پژوهشهاي موسسه كيهان به عنوان مثال گفت: براي نمونه، از بهمن 1386 و پس از حكم رياست محترم جمهوري به مشايي به عنوان رييس "مركز ملي مطالعات جهاني شدن " ميبينيم كه ايشان درباره "خداگونگي انسان " اظهارنظر ميكند و "انسان را جايگاه خداوند و تعظيم به انسان را برابر تعظيم به خدا " ميداند، چون كه "خداوند به خودش بدهكار بود كه انسان را آفريد! "
فضلينژاد ادامه داد: آقاي مشايي در مرداد 1389 جملهاي را گفت كه معلوم نيست عمداً يا سهواً خواسته يك آموزه ماسوني از "گوته " آلماني را يادآور شود، رييس دفتر رييس جمهور گفت كه "ماموريت انسان بر روي زمين اين است كه به جاي خدا تصميم بگيرد و به جاي خدا اراده كند. خدا ظرفيت خدا شدن را در انسان قرار داده و انسان قرار است كه خدا باشد و در جاي خدا بنشيند. " آقاي مشايي همچنين در 8 آبان 1389 ميگويد "در تفكر ناب توحيدي، انسان و خدا در يك مسير هستند " و اين تفكر ناب را "مكتب ايران " معرفي ميكند.
برنده تنديس زرين جنگ نرم از جشنواره بينالمللي مطبوعات با اشاره به سخنرانيهاي پيشين خود از سال 1388 اظهار داشت: اصلي ترين گزاره اين فرقه، يعني شعار "خدا شدن انسان " (اومانيسم اسلامي) كه هر از گاهي با عبارات "سلام بر انسان " و "عشق به انسان " در هم مي آميزد، ترجمه دست چندم و كپي برداري كهن هاي از تئوري "اسلام آمريكايي " براي "تجزيه دين " است.
فضلينژاد افزود: اين گزاره لاجرم به "همسان پنداري " و چه بسا "همذات پنداري " انسان و خدا ميانجامد و از حيث معرفتي مغاير با انديشه "فقر ذاتي انسان " است كه در مكتب اسلام ناب امام خميني(ره) متجلي است. اين فرقه كه ميكوشد خود را با گونهاي از معنويت و اشراقگرايي اسلامي گره بزند، رودررو با حقيقت عرفان و سلوك "عارفان مبارزه جو " است.
فرقه مشائیه و خط جدید تحریف حضرت امام خمینی(ره)
وي با اشاره به بيانات امام(ره) گفت: بنيانگذار جمهوري اسلامي در صحيفه امام جلد 20 صفحه 366 ميفرمايند: "ما خودمان چيزي نيستيم؛ هر چه هست از اوست. اگر عنايات او نبود ما هيچ بوديم، چنانچه از ازل هيچ بوديم و بعدها هم از حيث حيثيت خودمان هيچيم. منتها ما هيچها اشتباهاتي داريم. خيال ميكنيم ما هم يك چيزي هستيم و اين يك حجابي است بين ما كه اميدوارم خداي تبارك و تعالي اين حجاب را بردارد و ما بفهميم كي هستيم. "
پژوهشگر موسسه كيهان با انتقاد از گفتههاي مشايي ادامه داد: اينكه آقاي رحيم مشايي دم از امام خميني(ره) ميزنند و هنوز نميدانند يا تغافل ميكنند كه "انسان " در اساسيترين اركان مكتب اسلام ناب "فقر مطلقِ ذاتي " و "از حيث حيثيت وجوي خود هيچ است " و بعد اصرار بر ارائه يك تلقي ماسوني با كپيبرداري از "گوته " درباره انسان دارند و بارها از نقطه عزيمتي اومانيستي تاكيد كردهاند كه "انسان محور عالم است "، اين گزارهها ترديدآفرين است و نميتوان از كنار اين التقاطهاي ايدئولوژيك به سادگي گذشت.
فضلينژاد بيان داشت: اگر از رييسجمهور محترم انتظار ميرود كه نص ناصحان و راي عالماني مانند علامه مصباح يزدي و ديگر عالمان رباني را از موضع عقيدتي بپذيرند و "آزادي ابراز عقيده " را از "آزادي انحراف عقيده " تفكيك كنند، به سبب آن است كه درباره "جريان انحرافي جديد " كار پژوهشي گسترده تئوريك انجام شده و شأن محققان نيز تحقيق و تدقيق جريانشناسانه در چنين حوزههايي است؛ چنانكه شأن عالمان رباني نيز هشدار پيرامون جريانهاي انحرافي به ما است تا با آگاهي عمومي، زمينه بسط آنها سد شود.
گفتمان انتقادی علیه فرقه مشائیه باید با حفظ منافع ملی باشد
وي يادآور شد: يك روز، اصلاحطبي سكولار و روشنفكري ديني به غايت ليبرال كه پس از دوم خرداد 1376 به اقتدار در حاكميت رسيد، با انحراف از خط امام خميني(ره) سبب هشدار علماي رباني حوزه علميه قم مانند استاد مصباح يزدي شد و سپس تكاپوهاي متفكران مسلمان مانند استاد حسن رحيم پور ازغدي براي نقد آنان شدت بيشتري يافت و به تبع
اینو هستم باهات البته با اجازه مهران........ !!
ضمناً اخوان علیرضا و .... دیگه از دزد بودن ها ... و بچه هاش و سلامت اح ... و اینجور اراجیف واسه ما نگین که گوشمون پر هست از این حرفا .... سلامت اح ... رو هم دیدیم تو هم اگه چشاتو وا کنی میفهمی که سگ زرد برادر شغاله ... ها .... و اح .... خطشون یکی هست و در اونا علاوه بر فساد اقتصادی زاویه گرفتن با ولایت فقیه حرف اول رو میزنه ... شنیدین که مصلحی رو تووی اتاق بازرگانیه اتاق اعتباره چیه راه نداده ...!
ایشالله به حق همین روز عزیز دشمن ولایت بزودی خشک شه !!
این جمله سگ زرد و شغال رو یا معنیش رو نمیدونی و بارها و بارها اون رو بکار بردی و می بری و یا اینقدر وقیح هستی که اون رو در مورد کسانی بکار می بری که زمام امور مملکت رو در دست دارند و از صندوق هائی که مردم در اونه رای ریختند بیرون اومدند. ( این ادبیات تو توهین مستقیم به رای و شعور مردمه ) - اینه که میگم رفتارت پر از افراط و تفریطه و اینه که میگم گفتارت بوی کفتار میده- آخه برادر من تو رو به هر چی که بهش اعتقاد داری بیا و یه حرف درست و درمون بزن بزار ما هم یه دوزاری از بغل حرفات استفاده کنیم - این چه معنی داره که به همه از هر طیف و گروه مرتباٌ توهین می کنی ؟؟؟؟
به نظر من تو که ظرفیت نداری و مخالفین عقیده خودت رو بر نمی تابی ، برای جلو گیری از عقده های خود بزرگ بینی ت یا به یه روانپزشک خوب مراجعه کن و یا یه چند وقت از کامنت نویسی پرهیز کن و یا اصلا در مورد سیاست حرف نزن و بهش فکر نکن - برو پارک - فوتبال بازی کن - تاب بازی - آب بازی - بی خیال سیاست شو !!!!!!
عزیز من اینجوری که تو میگی ، همه و همه مردود هستند و تنها تو باقی می مونی - خوب اقلا کاندید شو و برنامه هات رو بده تا شاید ما هم بیایم بهت رای بدیم و البته امیدوارم یه نابسیجی بی بصیرت دیگه پیدا نشه که با سگ زرد و شغال مقایسه ات کنه
حق یار
اينا حرفاي غلام و بسيجي و هوشنگ هست ؟؟
نه اينا حرفاي توئه ....
ضمناً حرف درست درمون برادر بسيجي با بصيرت رو در مطلب سيب زميني ديدم ، همينطور كامنت بي ادبانه شمارو كه هيچگونه جوابي به مطالبش ندادي و فقط فرافكني كردي ... درسته كه مردم راي دادن ... اما الان معلوم شده گولشون زدن ... منجمله منو ... قبول نداري ؟ من اگه ميدونستم اين آقا تفكرات باستان داره بهش راي نميدادم ... حالا نميتونم بگم بهم دروغ گفته ؟ نميتونم چنين ادعايي بكنم ؟
لطفا جواب بدين
مدتيه كه مشاهده ميكنم فردي با اسم مهران آزادپي با هدف ظاهري دفاع از دكتر در صحنه كامنت گذاري ها حضور فعالي داره ، متاسفانه روند حركتي ايشون نشون ميده كه نه تنها قصد دفاع واقعي از دكتر رو نداره بلكه با حركتي جهت دار و به شكلي متاسفانه زننده الفاظ و مطالبي رو بيان ميكنه كه به فهم و شعور دكتر و طرفداراش توهين ميكنه ! نحوه بيان مطالبش هم به نحوي هست كه نشون ميده ادم بيسوادي نيست و حداقل توانايي خواندن و نوشتن بلده اما به گونه اي حركت ميكنه كه بنده به شك افتادم كه نكنه اين حركات و رفتارهاي اين فرد سازماندهي شده و برنامه ريزي شده براي تخريب دكتر باشه ...
لذا از شما سوال دارم كه آيا درسته كه با درج چنين نظرات و گفتارها و دفاعهاي بسيار زشت ، رئيس جمهور رو تخريب كنين ؟
اگر احيانا كسي نحوه صحبتهاي بنده و جوابهاي شمارو پيگيري كرده به مطلب بنده در انقلاب سيب زميني و جواب شما در ذيل مطلب بنده مراجعه كنه تا منطق و استدلال ، او نحوه رعايت دب و مظلوم نمايي ايشون رو متوجه بشه !!
آخه برادر من براي چي مرتب لقب بي بصيرت رو نسبت به بنده تكرار ميكني و بعد هم مدعي ميشوي كه همه بي تربيت و اقتدارگرا و تماميت خواه و ... هستن ؟
ضمن اينكه بچه نيستم و بي اطلاع كه اينايي كه اسم بردي مطلب توو كله ما فرو كنن ... همانطوري كه عملكرد ها ... و موسوي و خاتمي و ... رو ديديم عملكرد ولايتمدارانه اح .... رو در ارتباط با احكام حكومتي حضرت اقا در مورد مش ... . ومصلحي و رفتارهاي مسخره شو ديدم ... اينارو هم ها... و لا .... تقصير داشتن ؟
حق یار
و از طرفی این بار با لباس دوست طرفداران حلقه دولت را تخریب نمائید ( که البته این ترفند هم کهنه شده و کارآیی ندارد ) - البته با تشکر از تذکر جنابعالی و حد اقل برای رعایت انصاف در گفتار ، یک بار دیگر به یادداشتهای خود نگاه کردم و صد البته آن شدت و حدتی که اعتراض شما را بر انگیخته بود ، ندیدم
ای کاش شما هم فقط کمی ، انصاف داشتید !!!!!!!!!
به كجا چنين شتابان ؟؟؟!!!!!!
يك لحظه خود را وسط صحراي كربلا ببين ببين كجا ايستاده اي از عملكرد بعضي از اطرافيان مرموزت دل بچه هاي شهدا خون است
ايا اين اوضاع فرهنگي جامعه شايسته كشور امام زمان است
ايا بهتر نبود به جاي عزل ونصب هاي بي مورد فاقد دليل عقل پسندانه يه فكري به حال وزارت خانه افت زده ارشاد مي كردي
خود بزرگ بینی آفت آقایان است.
شايد وقتي بيدار شوي كه خيلي دير است
اداره كشور امام زمام با لجاجت وكله شقي نمي شود
چقدر دلم براي همت ها وباكري ها چمرانها وبهشتي ها وديالمه ها تنگ شده است
اقاي رئيس جمهور قرارمان اين نبود قرارمان اين بود كه مايه قوت قلب خانواده شهدا باشي ولي اطرافيانت خون به دل ماكردند
طيب الله انفاسكم
به كوري چشم دشمن انقلاب حزب لله بيدار است
وگروهك منحرف دست خودش رو در هم كاسه بودن با فتنه گران زود تر از موعد رو كرد
اقاي رئيس جمهور ايا وقت ان نرسيده است كه..........
دشمنان اسلام وقران از منافقين گرفته تا تمام گروههاي منحرف وملي گرا ها دشمن شماره يك خود را روحانيون مي دانند وشب وروز عليه انها تبليغ مي كنند شما هم نگذاريد عليه روحانيون تبليغ كنند وبا تمام قدرت جلوي انان بايستيد
حتما یاد دوران پادشاهی قبل از اسلام افتادند که شاهان و شاهزادگان خدایان بودند و مردم بندگان و بردگان انها.
سيديست از تبار علي
حاشيهها را رها كن و گوش به امر مولايت باش
فرصت تنگ است و بايد دامن همت بربست
و بدان علي، علي است اگر شيعه، شيعه باشد!
چند سال پیش قضیه رژیم صهیونیستی و مردم صهیونیستش رو به اون شکل مطرح کرد تا حالامورد حمایت اونها باشه البته به هیچ کدوم از اهدافش نمیرسه
درود بر این رهرو شهدا
پیام جان باید هزاران نفر رو مثل خودت آموزش بدی
حالا سوابق درخشان جناب فضلي نژاد را در سايت شخصي ايشان بخوانيد و سپس ببينيد چه عزيزي دارد تكليف حزب الله با احمدي نژاد را روشن مي كند!