صراط: مسعود زریبافان یکی از مدیران احمدی نژاد در دولت دهم و رئیس بنیاد شهید بود و از سال 84 به عنوان یکی از دوستان احمدینژاد در محافل معرفی و شناخته میشد.
گزیده اظهارات او در گفتگو با سایت نماینده، به شرح زیر است:
زریبافان درباره مجموعه متعلق به احمدی نژاد در یکی از نقاط شمال تهران به نام ولنجک و تشکیل جلسات در آنجا می گوید: اصلاً نمیدانم کجا است. آقای احمدینژاد ولنجک مینشست! حتی اگر نهادی مجانی آنجا (ولنجک) را به احمدینژاد داد او ولنجکنشین نبود، یعنی احمدینژاد آن احمدینژاد سابق نیست. آقای احمدینژاد رضایت نمیداد و حتی اگر ناچار هم بود تن نمیداد که بیاید در ولنجک بنشیند. اصلاً چرا مخالفان مدام از ولنجک نام میبرند؟ برای اینکه بگویند احمدینژاد ولنجکنشین است. این (حضور در خیابان ولنجک) نشاندهنده عدول احمدینژاد از بعضی از مواضع گذشته خود است. من روزی آقای احمدینژاد را در جشن عروسی دیدم و گفتم احمدینژاد یعنی همان احمدینژادی که آن کاپشن را میپوشید، ما آن احمدینژاد را قبول داریم. احمدینژاد که به زور کاپشنش را درآورد و کتوشلوار بپوشد دیگر آن احمدینژاد نیست چرا که احمدینژادی که میشناختیم به این چیزها تن نمیداد و حاضر نمیشد حتی ظاهرش را عوض کند، میگفت ما اینگونه هستیم بگذارید همینگونه زندگی کنیم لذا احمدینژاد ولنجکنشین دیگر احمدینژاد میدان ۷۲ نیست.
وی درباره انحراف احمدینژاد، پیروی از اسفندیار رحیم مشایی و اینکه آیا احمدی نژاد از مشایی فاصله گرفته است، میگوید: مهم فاصلهای که از آن سخن میگویند نیست مهم این است «آقای احمدینژاد متهم به فکر آن فردی است که شما اسم او را بردید» بالاخره این فرد صاحب یک فکر و ایده بود و آقای احمدینژاد هم در دولت دهم بهنوعی بر آن فکر صحه میگذاشت و رفتار، حرفها و مواضع ایشان (احمدینژاد) مواضع آن فرد بود و پیشازاین هم بارها گفته بود «احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد» این گفته یعنی چه؟ یعنی اگر مشایی هم نباشد احمدینژاد، مشایی است، اگر احمدینژاد نیز نباشد مشایی است. احمدینژاد وقتی این حرف را زد یعنی این پیام را منتقل کرد که حتی اگر آن آقا نباشد آقای احمدینژاد همان فرد است مگر اینکه بیاید بهصراحت بگوید من دیگر مشایی نیستم و آن فکر را قبول ندارم. هر وقت تبری پیدا کرد میگوییم از او جدا شده است و آن فکر را فکر غلطی میداند اگر این حرف را زد و فیزیکی هم جدا شدند ما قبول میکنیم.
رییس سابق بنیاد شهید درباره احتمال جدایی احمدی نژاد از مشایی بواسطه انحرافات میافزاید: من احمدینژاد را فردی زیرک، باهوش، دارای ظرفیت، شجاع و اهل ریسک بالا میدانم اگر همان احمدینژاد باشد باید اعلام موضع کند اما اگر اعلام موضع نکرد نشان میدهد ویژگیهای سابق در احمدینژاد کاهش پیدا کرده. خدا شاهده آقای احمدینژاد در زمان شهرداری (در همان دورهای که بنا داشت کاندیدای ریاست جمهوری شود) کارهایی میکرد که به او میگفتیم این اقدام به ضرر شماست و در جامعه انعکاس منفی خواهد گذاشت ولی میگفت اگر حرفی بزنم که مردم خوششان بیاید و به خاطر آن به من رأی بدهند من (احمدینژاد) قبول ندارم، این شجاعت آقای احمدینژاد برای ما برجسته بود بنابراین اگر احمدینژاد همان احمدینژاد سال ۸۴ باشد این شجاعت را هم دارد که بیاید ریسک و فداکاری کند، از خودش بگذرد و به قول خودش پا روی خودش بگذارد و این کار (اعلام برائت با افکار انحرافی) را کند؛ اما اگر انجام نداد نشان میدهد ویژگیهای سابق منجمله شجاعت در آقای احمدینژاد کاهش پیدا کرده است.
زریبافان درباره اصولگرا بودن احمدی نژاد، به عدم اعتقاد وی به اصولگرایی اشاره کرده و میگوید: آقای احمدینژاد بارها گفت «من اصولگرایی و این حزببندیها را قبول ندارم» من معتقدم آقای احمدینژاد در اواخر دولت دهم به لحاظ فکری، مرامی از افکار اصلاحطلبی و اصولگرایی پیدا کرد و خود وی بارها اعلام کرده بود من چنین تقسیمبندیهایی را قبول ندارم. من معتقدم با گفتههای احمدینژاد نباید او را در طیف اصولگرا گذاشت چون بارها گفته این طیفبندیها را قبول ندارم حتی از ابتدای دولت نهم میگفت «من خیلی طیفبندیها را قبول ندارم».
مدیر دولت اسبق با توجه به تخریبهای صورت گرفته از سوی جریان اصلاحات درباره احمدینژاد و همچنین تبری جستن اصولگرایان از رییس دولت دهم، به عدم ریسک جریانات سیاسی روی احمدینژاد اشاره کرده و میگوید: بعضی از تفکرات احمدینژاد به اصلاحطلبان نزدیک شد البته آقای احمدینژاد در منظر اصولگرایان و اصلاحطلبان فرد غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاعتمادی است لذا نه اصولگراها و نه اصلاحطلبان دیگر بر روی او ریسک نمیکنند. اصلاحطلبان سعی میکنند با تخریب احمدینژاد به خودشان وجهه بدهند و اصولگرایان نیز سعی میکنند با تبری از آقای احمدینژاد بهنوعی به خود وجهه دهند یعنی اصولگرایان با تبری و اصلاحطلبان با تخریب نسبت به احمدینژاد موضع میگیرند.
ممکن است اصلاحطلبان در بعضی از زمینهها احمدینژاد را به خود نزدیک ببینید اما چون آقای احمدینژاد غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاعتماد است دیگر حاضر نمیشوند بر روی او ریسک کنند تا نزدیکی خود را به وی اعلام کنند لذا درصدد تخریب احمدینژاد هستند تا از این نمد برای خود کلاهی بسازند به همین جهت به اعتقاد بنده اصلاحطلبان با احمدینژاد یکی نخواهند شد به همین دو دلیلی که عرض شد.
گزیده اظهارات او در گفتگو با سایت نماینده، به شرح زیر است:
زریبافان درباره مجموعه متعلق به احمدی نژاد در یکی از نقاط شمال تهران به نام ولنجک و تشکیل جلسات در آنجا می گوید: اصلاً نمیدانم کجا است. آقای احمدینژاد ولنجک مینشست! حتی اگر نهادی مجانی آنجا (ولنجک) را به احمدینژاد داد او ولنجکنشین نبود، یعنی احمدینژاد آن احمدینژاد سابق نیست. آقای احمدینژاد رضایت نمیداد و حتی اگر ناچار هم بود تن نمیداد که بیاید در ولنجک بنشیند. اصلاً چرا مخالفان مدام از ولنجک نام میبرند؟ برای اینکه بگویند احمدینژاد ولنجکنشین است. این (حضور در خیابان ولنجک) نشاندهنده عدول احمدینژاد از بعضی از مواضع گذشته خود است. من روزی آقای احمدینژاد را در جشن عروسی دیدم و گفتم احمدینژاد یعنی همان احمدینژادی که آن کاپشن را میپوشید، ما آن احمدینژاد را قبول داریم. احمدینژاد که به زور کاپشنش را درآورد و کتوشلوار بپوشد دیگر آن احمدینژاد نیست چرا که احمدینژادی که میشناختیم به این چیزها تن نمیداد و حاضر نمیشد حتی ظاهرش را عوض کند، میگفت ما اینگونه هستیم بگذارید همینگونه زندگی کنیم لذا احمدینژاد ولنجکنشین دیگر احمدینژاد میدان ۷۲ نیست.
وی درباره انحراف احمدینژاد، پیروی از اسفندیار رحیم مشایی و اینکه آیا احمدی نژاد از مشایی فاصله گرفته است، میگوید: مهم فاصلهای که از آن سخن میگویند نیست مهم این است «آقای احمدینژاد متهم به فکر آن فردی است که شما اسم او را بردید» بالاخره این فرد صاحب یک فکر و ایده بود و آقای احمدینژاد هم در دولت دهم بهنوعی بر آن فکر صحه میگذاشت و رفتار، حرفها و مواضع ایشان (احمدینژاد) مواضع آن فرد بود و پیشازاین هم بارها گفته بود «احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد» این گفته یعنی چه؟ یعنی اگر مشایی هم نباشد احمدینژاد، مشایی است، اگر احمدینژاد نیز نباشد مشایی است. احمدینژاد وقتی این حرف را زد یعنی این پیام را منتقل کرد که حتی اگر آن آقا نباشد آقای احمدینژاد همان فرد است مگر اینکه بیاید بهصراحت بگوید من دیگر مشایی نیستم و آن فکر را قبول ندارم. هر وقت تبری پیدا کرد میگوییم از او جدا شده است و آن فکر را فکر غلطی میداند اگر این حرف را زد و فیزیکی هم جدا شدند ما قبول میکنیم.
رییس سابق بنیاد شهید درباره احتمال جدایی احمدی نژاد از مشایی بواسطه انحرافات میافزاید: من احمدینژاد را فردی زیرک، باهوش، دارای ظرفیت، شجاع و اهل ریسک بالا میدانم اگر همان احمدینژاد باشد باید اعلام موضع کند اما اگر اعلام موضع نکرد نشان میدهد ویژگیهای سابق در احمدینژاد کاهش پیدا کرده. خدا شاهده آقای احمدینژاد در زمان شهرداری (در همان دورهای که بنا داشت کاندیدای ریاست جمهوری شود) کارهایی میکرد که به او میگفتیم این اقدام به ضرر شماست و در جامعه انعکاس منفی خواهد گذاشت ولی میگفت اگر حرفی بزنم که مردم خوششان بیاید و به خاطر آن به من رأی بدهند من (احمدینژاد) قبول ندارم، این شجاعت آقای احمدینژاد برای ما برجسته بود بنابراین اگر احمدینژاد همان احمدینژاد سال ۸۴ باشد این شجاعت را هم دارد که بیاید ریسک و فداکاری کند، از خودش بگذرد و به قول خودش پا روی خودش بگذارد و این کار (اعلام برائت با افکار انحرافی) را کند؛ اما اگر انجام نداد نشان میدهد ویژگیهای سابق منجمله شجاعت در آقای احمدینژاد کاهش پیدا کرده است.
زریبافان درباره اصولگرا بودن احمدی نژاد، به عدم اعتقاد وی به اصولگرایی اشاره کرده و میگوید: آقای احمدینژاد بارها گفت «من اصولگرایی و این حزببندیها را قبول ندارم» من معتقدم آقای احمدینژاد در اواخر دولت دهم به لحاظ فکری، مرامی از افکار اصلاحطلبی و اصولگرایی پیدا کرد و خود وی بارها اعلام کرده بود من چنین تقسیمبندیهایی را قبول ندارم. من معتقدم با گفتههای احمدینژاد نباید او را در طیف اصولگرا گذاشت چون بارها گفته این طیفبندیها را قبول ندارم حتی از ابتدای دولت نهم میگفت «من خیلی طیفبندیها را قبول ندارم».
مدیر دولت اسبق با توجه به تخریبهای صورت گرفته از سوی جریان اصلاحات درباره احمدینژاد و همچنین تبری جستن اصولگرایان از رییس دولت دهم، به عدم ریسک جریانات سیاسی روی احمدینژاد اشاره کرده و میگوید: بعضی از تفکرات احمدینژاد به اصلاحطلبان نزدیک شد البته آقای احمدینژاد در منظر اصولگرایان و اصلاحطلبان فرد غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاعتمادی است لذا نه اصولگراها و نه اصلاحطلبان دیگر بر روی او ریسک نمیکنند. اصلاحطلبان سعی میکنند با تخریب احمدینژاد به خودشان وجهه بدهند و اصولگرایان نیز سعی میکنند با تبری از آقای احمدینژاد بهنوعی به خود وجهه دهند یعنی اصولگرایان با تبری و اصلاحطلبان با تخریب نسبت به احمدینژاد موضع میگیرند.
ممکن است اصلاحطلبان در بعضی از زمینهها احمدینژاد را به خود نزدیک ببینید اما چون آقای احمدینژاد غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاعتماد است دیگر حاضر نمیشوند بر روی او ریسک کنند تا نزدیکی خود را به وی اعلام کنند لذا درصدد تخریب احمدینژاد هستند تا از این نمد برای خود کلاهی بسازند به همین جهت به اعتقاد بنده اصلاحطلبان با احمدینژاد یکی نخواهند شد به همین دو دلیلی که عرض شد.