زینب الصفار، در این برنامه گفتوگو محور سعی کرده است نرگس آبیار را به عنوان نمونه موفق زن مسلمان ایرانی در عرصه سینما به مخاطب عرب خود معرفی کند و به مسیر هنری وی و موفقیتهای وی در دو عرصه ادبیات و سینما بپردازد.
آنچه در زیر میآید متن کامل گفتوگوی نرگس آبیار با شبکه المیادین است.
*برنده جایزه بهترین کارگردان ایرانی سناریست و نویسنده نرگس آبیار؛ تو را ابتدا به عنوان نویسنده یاد کردم چرا که فارغالتحصیل ادبیات فارسی هستی و نزدیک به 30 کتاب و داستان برای کودکان و جوانان و بزرگسالان نوشتی اما تو به سراغ کارگردانی رفتی؛ چه میتوانی از این تغییر مسیر از نویسندگی به کارگردانی بگویی مسیری که تو را در کوتاه مدت به کارگردانی تحسین شده تبدیل کرد.
آبیار: من سالها کار نویسندگی میکردم و فکر کردم که احتیاج به یک زبان جهانیتر دارم و دوست دارم در حقیقت آن چیزی که میخواهم عنوان کنم و دربارهاش حرف بزنم و پیامی برای گفتن دارم این خیلی به یک مدیوم جهانیتر نیاز دارد تا تمام دنیا بتواند ببینند و به یک نقطه در ایران محدود نشود و آن هم یک قشر کتابخوان و دوست داشتم زبان هنری من با همه دنیا حرف بزند لذا سینما را انتخاب کردم.
** ادبیات هنوز برای من خیلی غنی است ولی زبان فیلم جهانیتر است
* آیا فکر میکنی سینما پیامها را بهتر از کتاب منتقل میکند؟
آبیار: نه؛ همیشه کتاب خیلی غنی است و خیلی کارکرد تفسیری دارد یعنی موجب میشود تخیل را پرورش دهد چون مخاطب مجبور است تمام جهان داستانی در کتاب را در ذهنش بسازد و تخیل او دائماً دارد کار میکند اما فیلم سختتر است و همه دادههای اطلاعاتی را به شما میدهد و شما کمتر در فیلم تخیل میکنید و در واقع برداشتتان را از فیلم بیان میکنید این است که ادبیات هنوز برای من خیلی غنی است ولی زبان فیلم جهانیتر است.
* آیا تمایل داری که همچنان بنویسی چرا که پس از موفقیت چشمگیر فیلم شیار 143 کتابی را منتشر کردی به همین نام و این کتاب بعد از فیلمی که کارگردانی کرده بودی منتشر شد.
آبیار: نه ؛ در واقع شیار 143 براساس کتاب من نوشته شده و فیلمنامه براساس رمان نوشته شده خود من نوشته شده است به اسم «چشم سوم» و در سال 1381 من درباره این زمان تحقیق کردم و نوشتم و سالها بعد تصمیم گرفتم یک سناریو از این کتاب داشته باشم و فیلمنامه را نوشتم و بعد از اینکه فیلم با چنین اقبالی مواجه شد من آن رمان را با اسم شیار 143 دوباره منتشر کردم.
* شما «چشم سوم» را با نام «شیار 143 » جایگزین کردی؛ این چیزی است که میخواستم بگویم شما در عرصههای مختلف تولیداتی داشتی یعنی انتشار «شیار 143»؛ چرا نام فیلمت را «چشم سوم» نگذاشتی چرا اسم آن را به شیار 143 تغییر دادی.
آبیار: چون که رمان براساس زندگی 13 دانشآموز بود که رزمنده بودند و میخواستند بدون اینکه به خانوادههایشان بگویند به جبهه بروند و کتاب درباره این 13 دانشآموز است و «چشم سوم» به دلیل تمام این شخصیتهایی است که در کتاب حضور دارند اما در فیلمنامه شیار 143 من فقط یک رزمنده و مادرش را استفاده کردم.
* قبل از اینکه به طور مشخص به سراغ فیلم برویم اجازه بده درباره اولین تجربه کاریات به نام «اشیاء از آنچه در آیینه میبینید نزدیکتر است» صحبت کنیم به ما بگو خودت را در نویسندگی قویتر میدانی یا کارگردانی؟ آیا معتقدی این همراهی نویسندگی و کارگردانی آیا به تو نوعی از یگانگی برای انتقال بهتر پیام میدهد؟
آبیار: هر دو شکل قضیه برای من دوستداشتنی است و من فکر میکنم اگر من به شکل جدی ادبیات را دنبال میکردم موفق میشدم و هستم و هنوز هم در ادبیات من را میشناسند البته در ایران اما در واقع فیلم مخاطب بیشتری دارد شاید ما کتابی داریم که چاپ میشود با تیراژ هزار تا دو هزار نسخه؛ خیلی تیراژ کتاب بالا باشد میشود 5 هزار نسخه و ممکن است 5 هزار نفر کتاب را بگیرند و بخوانند اما فیلم مخاطب بیشتری دارد و بیشتر دیده میشود.
من از کودکی به خیلی از هنرها علاقه داشتم، مثل نقاشی مثل عکاسی مثل بازیگری ادبیات شعر و ... و چون سینما تلفیقی از همه این هنرهاست فکر کردم که فیلمسازی را به شکل جدیتری ادامه بدهم.
** خیلی غریزی شروع به فیلمسازی کردم
* آیا تحصیلاتی مربوط به فیلمسازی داری؟ آیا کسی به تو چیزی یاد داده که چگونه فیلمبسازی چون خیلی سخت است که یک زن کارگردان سینما شود
آبیار: من خیلی غریزی شروع کردم به کارگردانی؛ وقتی اولین فیلمم را سال 83 ساختم؛ نزدیک به ده سال پیش اولین فیلم کوتاهم را ساختم تنها یک دوستی 2-3 خط توضیح کوتاهی به من داد که چطور فیلم میسازند من فیلمنامه را نوشتم و یک فیلمنامه داستانی کوتاه بود و در خانه خودم با امکانات کم آن را ساختم؛ فیلمبردار و صداربردار آوردم و با امکانات کم سعی کردم که آن فیلم را بسازم خیلی غریزی و طبیعی و آن فیلم در جشنواره مختلف رفت و در ایران جایزه گرفت و در خارج از ایرانم به چند جشنواره رفت و موجب شد من تشویق شوم تا این مسیر را ادامه بدهم و بعد با پختگی بیشتر شروع کردم به مطالعه کردن و کتابهای مختلف را خواندن، از دوستانی که در این حوزه بودند پرسیدن و کلاً اهل کارهای سخت هستم و به همین دلیل فیلمسازی برای من آنچنان مشکل نبود و این باعث شد که من اولین فیلم مستندم را بسازم که اولین فیلم مستند من به 40 جشنواره خارجی رفت و 7 جایزه خارجی گرفت و در ایران خیلی با اقبال مواجه شد.
* به نظر میرسد قدرت جادویی در کارگردانی دارید چرا که همه فیلمهای شما نامزد حضور در جشنوارههای بینالمللی شد مثل فیلم «اشیا در آینه...» که برای جوایز بسیاری رقابت کرد از جمله جشنواره «خاورمیانه الان» در ایتالیا؛ در سال 2008 فیلم «یک روز پس از دهمین روز» در جشنواره فیلمهای مستقل ایتالیا به نمایش درآمد؛ دارای موفقیتهای جدی هستید؛ کمی درباره این فیلم برایمان بگو.
آبیار: «یک روز پس از دهمین روز» اولین فیلم مستند من است که به بیش از 40 جشنواره رفته و در سال 2008 از جمله در لبنان در جشنوارهای به نام «روزهای مستند» در بیروت به روی پرده رفت و جایزه مصر و ایتالیا و یونان و گرجستان را گرفته و در ایران هم جایزه گرفته است.
* درباره فیلم شیار 143 بیشتر برای ما بگویید
آبیار: شیار 143 نام یک مکان است که در اواخر فیلم معلوم میشود که این مکان کجاست که نمیتوانم راجع به آن صحبت کنم چون آن وقت باید بخشی از داستان فیلم را بیان کنم اما فیلم درام دارد و به نوعی داستانی ملودرام را پیگیری میکند اما خود من به شخصه تلاش کردم از عناصر ملودرام در این کار پرهیز کنم و خیلی احساساتی با کار و موضوع برخورد نکنم یعنی زیاد موسیقی استفاده نکردم و کلاً ویژگیهایی که عناصر ملودرام را تقویت میکند سعی کردم از آن دوری و پرهیز کنم.
در واقع فیلم رئال است و یک فیلم اجتماعی درباره جنگ؛ و میتوانم بگویم در میانه جشنواره فجر گاردین نوشته بود شیار 143 زنانهترین فیلمیست که درباره جنگ ایران و عراق ساخته شده است.
** داستان اتفاقات رخ داده در «شیار 143» یک اتفاق جهانی است
* چرا به این ژانر [جنگی] پرداختی؟ سختیهای ساخت چنین کاری بهویژه که زن هستی برای تو چه بود؟ خب مردها بیشتر در این موارد کار میسازند که میتوانستند در خطوط مقدم باشند و آنچه آنجا اتفاق افتاده را توصیف کنند.
آبیار: ما در حقیقت به پشت صحنه جنگ پرداختیم و من از زاویهای به جنگ نگاه میکنم که خودم بیشتر میشناختمش شخصیت اول من یک زن بود و سعی کردم از زاویه یک زن به جنگ نگاه کنم.
ممکن است من یک فیلمی بسازم که مردانه و جنگی باشد همانطور که در رمان «چشم سوم» فضاهای کاملاً جنگی دارم و از پس نوشتن آنها هم برآمدهام اما در این فیلم دیدم لازم نیست و من احتیاج دارم پشت صحنه جنگ و در واقع زنان را به تصویر بکشم که فرزندانشان در جنگ مفقود شدهاند و این اتفاق یک اتفاق جهانی است و در همه جنگهای دنیا خانوادههایی هستند که عضوی از خانواده گم میشود و خیلی لازم بود که به این موضوع پرداخته شود همانطور که در همه کشورهایی که فیلم پخش شده و در هشت جشنواره دیده شده؛ میدیدم مردم چگونه متأثر میشوند تحت تاثیر قرار میگیرند گریه میکنند و خودشان در جنگهای خودشان چه جنگ بین کشورهای دیگر و چه جنگهای داخلی این فضا را تجربه کردهاند.
* آیا فکر میکنید برای شما سخت باشد که فیلمی به قهرمانی یک مرد و نه یک زن را کارگردانی کنید؟ چه بسا که سلوک و احاسات شما به عنوان یک زن در درون سناریو وارد شود.
آبیار: قطعاً ممکن است این اتفاق بیافتد الان من فیلمنامههایی، ایدهها و طرحهایی دارم که شخصیت اول آن مرد هست اما زمانی باید به سراغش بروم که آن شخصیتها را بشناسم و آنها برای من شناخته شده باشند و تا زمانی که شخصیتی را نشناسم سراغش نمیروم چون همانگونه که دیدی در شیار 143 همه بازیگران را گویا میشناختم نوع نشستن آنها، بلند شدن آنها، حرکات دست آنها، و حرفزدنشان و همه باید مطابق شخصیت آنها شکل گرفته شده باشد و همه اینها را کنار هم گذاشتم و چون این فضا برای من قابل شناختن بود سراغش رفتم لذا زمانی که بروم سراغ یک فضای مردانه قطعاً باید آن فضا را بشناسم.
** ما باید بیشتر به جنگ هشت ساله میپرداختیم
* فیلم شما چه تفاوتی با فیملهای دیگر دارد که مورد توجه مردم قرار گرفته؟
آبیار: بیشتر فیلمهایی که در حوزه جنگ و دفاع مقدس ساخته شده بیشتر بر اطلاعاتی اتکا دارند که بیننده در پسزمینه دارد مانند اینکه من درباره جنگهای داخلی لبنان فیلمی بسازم و فیلم من متکی بر زندگیام در لبنان باشد و اطلاعاتی راجع به آن اتفاقات دارم که این امر برای یک بیننده خارجی ممکن است قابل فهم نباشد و باید اطلاعاتی از قبل داشته باشد.
فیلم شیار 143 یک شکل کاملی از جنگ را به مخاطب نشان میدهد تاریخ جنگ، عملیات مهمی که بوده، قرارداد صلحی که بسته میشود، بازگشت اسرا و جستجوی پیکرهای شهدا و این یک شکل کاملی از جنگ میدهد و به همین دلیل مخاطب جهانی میتواند با فیلم ارتباط برقرار کند و چیزی که در جشنوارههای خارجی برای من پیش آمد و خیلی عجیب بود این بود که مخاطب خارجی بین بحرانهای پیش آمده در خاورمیانه جنگ ما را فراموش کرده بود و از من سوال میشد جنگ شما چه بوده؟ کی بوده؟ و این برای من خیلی عجیب بود و فکر کردم شاید ما باید بیشتر به جنگ هشت ساله میپرداختیم به خاطر اینکه ما قربانی جنگ بودیم و شاید کمی نگران این بودیم که تبعات جنگ را نشان دهیم اما این لازم است که بگوییم ما ملت صلحطلبی هستیم و یک کشوری و فردی به ما تجاوز کرده و ما قربانی جنگ و جنگطلبی هستیم.
* از مشکلات ساخت فیلم شیار 143 چه میتوانی برای ما بگویی و چگونه توانستی از این مشکلات عبور کنی؟
آبیار: در ابتدای امر فیلمنامه من زیاد تایید نمیشد و گفته میشد این فیلم خیلی سختیها و رنجهای جنگ را نشان داده و شاید مردم را خیلی متاثر کند و من برای گرفتن مجوز ساخت دچار مشکل شدم اما بعد که وارد فضای ساخت فیلم شدیم یک مقدار در فراهم کردن هزینههای ساخت فیلم مشکل بود و خود فیلم که در لوکیشنهای متفاوت بود و در کرمان ما در 7 روستای متفاوت رفتیم و کار را فیلمبرداری کردیم و کار در معدن سرچشمه و فیلمبرداری در آن کار سختی بود.
* شیار 143 جوایز متعدد منطقهای و بینالمللی گرفته مثل کریستال سیمورک که نزدیک به جایزه اسکار است را گرفت و در 8 جشنواره اکران شده است، میتوانی به من بگویی چرا این فیلمِ بهخصوص توانسته در جشنوارههای متعدد حضور یابد؟
آبیار: فکر میکنم مهمترین دلیلش این است که این فیلم یک موضوع انسانی دارد که همه کشورهای دنیا به آن مبتلا هستند و یکی از دلایل موفقیتش شاید در ایران این بود که این فیلم سعی کرده بود خیلی نگاه مردمی داشته باشد و جنگ را در میان بطن مردم و در میان مردم روستایی و محروم بررسی کرده بود در واقع در جنگ ما خیلی از مردم از قشر پایین و محروم جامعه در جنگ حضور داشتند و فداکاری و ایثار کردند و ما سعی کردیم به عنوان گروه تولید هیچ شعاری ندهیم و هرچ حرف بزرگی نزنیم و در واقع همان برش واقعی از جنگ را نشان دهیم.
من فکر میکنم در عرصه جهانی وقتی که شما با موضوع انسانی به سراغ سوژهای میروید قطعاً همه مردم دنیا میتوانند ببینند و لذت ببرند.
* کار بعدی شما چیست؟
آبیار: کار بعدی یک موضوع اجتماعی است و درباره یک دختر بچهای است که عاشق داستانهای پدرش است.