صراط: این روزها در سواحل کن فرانسه، فیلم ایرانی «ناهید» به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در این شهر عرضه شده تا شاید برای سینمای ایران و یا سازنده آن بهرهای داشته باشد.
«ناهید» اولین فیلم آیدا پناهنده که در جشنواره سال گذشته فیلم فجر نیز حضور داشت فیلمی است که به علت پرداخت بیحاشیه و بیغرضش نسبت به مشکلات خانودگی و اجتماعی، هرچند از نظر فنی با استقبال منتقدان روبهرو نشد، اما با واکنش و انتقاد نسبت به تصویری که از جامعه نشان میدهد نیز مواجه نگشت و در نهایت به عنوان یکی از فیلمهای اجتماعی سالم و مناسب مخاطب داخلی در بین فیلمهای افسرده و یاسآور ایران قلمداد شد.
اما آیا این فیلم نماینده مناسبی برای سینمای ایران در جشنواره کن است؟ سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که نگاه غرب به آن از چه بعدی است.
در دهههای گذشته جشنوارههای غربی به نمونه فیلمهایی که از آثار کیارستمی تقلید کرده بودند توجه زیادی داشتند؛ روزنامه الحیات در این باره مینویسد: تاثیرپذیری در همه جا بهویژه سینما وجود دارد چه اینکه در ایران به یاد داریم که جعفر پناهی «بادکنک سفید» خود را با تاثیر واضحی از «خانه دوست کجاست» کیارستمی تولید کرد ... و گویا تاثیرپذیری از کارگردانانی چون کیارستمی و فرهادی برای حضور در جشنوارههای خارجی کافیست.
اما پس از موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی این جشنوارهها به دنبال فیلمهایی هستند که خطی و نشانی از این فیلم را داشته باشند.
سال گذشته بود که فیلم «ملبورن» ساخته نیما جاویدی از ایران در توری بینالمللی به بینندگان جهانی عرضه شد؛ چه اینکه در نخستین حضور بینالمللی خود افتتاحیه جشنواره ونیز ایتالیا شد.
«ملبورن» به عقیده بسیاری از منتقدان داخلی و خارجی همان خط و خطوط فیلم «جدایی نادر از سیمین» را ارائه میکرد تا جایی که نویسنده روزنامه الحیات نوشت: ... جاویدی فراتر از یک تاثیرپذیری عادی متاثر از فرهادی است چه اینکه فیلم او(ملبورن) چون فیلم «چهارشنبهسوری» فرهادی از عناصری چون «حوادث پشت سر هم در مدت زمانی کوتاه»، «شخصیتهای اندک در یک مکان» و «دکور فیلم در پخش بودن وسایل سفر که گویا دکور فیلم فرهادی است» برخوردار است.
امیر العمری دبیر سابق جشنواره فیلم قاهره هم درباره فیلم ملبورن نوشته بود: این فیلم به تمامی به جهان سینمایی اصغر فرهادی و فیلم «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» تعلق دارد.
حال این روزها منتقدان که بدون آنها فهم فیلم برای مخاطب سختتر خواهد شد، فیلم آیدا پناهنده را هم در مسیر و خط «جدایی نادر از سیمین» معرفی میکنند؛ تا جایی که منتقدان دو سایت ورایتی و اسکریندیلی را پس از مشاهده فیلم «ناهید» به یاد فیلم فرهادی انداخته است.
ورایتی در مطلب خود به صراحت اینگونه مینویسد که «آیدا پناهنده نویسنده و کارگردان ایرانی به آسانی میتوانست نام اولین ساخته خود را «جدایی»[نام اکران جهانی جدایی نادر از سیمین] بگذارد، چون او هم به شیوهای مشابه به نمایش مشکلات طلاق و ازدواج دوباره در ایران میپردازد. خود او هم به هیچ وجه این ارتباط را نادیده نگرفته و ساره بیات یکی از بازیگران «جدایی» را در نقش اصلی فیلمش قرار داده است؛ نقش یک زن مطلقه که در شهری کوچک زندگی میکند و خود را در حال عبور از میدان مین پیچیدهای به نام «ازدواج موقت» میبیند. نتیجه هم یک ملودرام جذاب با بازیگری خوب است که هر چند از ساختار دراماتیک محکم و طنین جهانی فیلم برنده جایزه اسکار سال 2011 اصغر فرهادی برخوردار نیست، اما یک صدای ارزشمند دیگر را به همسرایی سینمایی ایران درباره موقعیت زنان در جامعه اضافه میکند.»
حال باید دو سوال روزنامه الحیات را بار دیگر پرسید و مرور کرد که «چرا فیلمهای حرفهای دیگری نتوانستهاند به صورت جهانی مطرح شوند» و «آیا به این دلیل که فیلم در مسیر کارگردانی است که مورد پذیرش جهانی قرار گرفته» به این جشنوارهها راه یافته است؟
بنابر این گزارش، به نظر میرسد جشنوارههای غربی با یک تقسیم کار جدی به دنبال عرضه دو نگاه به ایران و جامعه ایرانی به مخاطب غربی و جهانی هستند.
از یک طرف جشنوارهای چون برلین به دنبال مسائل سیاسی و سیاهنماییهای سیاسی میرود و از طرف دیگر جشنواره کن به دنبال به تصویر کشیدن همان تصویر نادرست از جامعه ایرانی است که از «جدایی نادر از سیمین» شروع شده و ارائه آن به جامعه جهانی و غربی است.
«ناهید» اولین فیلم آیدا پناهنده که در جشنواره سال گذشته فیلم فجر نیز حضور داشت فیلمی است که به علت پرداخت بیحاشیه و بیغرضش نسبت به مشکلات خانودگی و اجتماعی، هرچند از نظر فنی با استقبال منتقدان روبهرو نشد، اما با واکنش و انتقاد نسبت به تصویری که از جامعه نشان میدهد نیز مواجه نگشت و در نهایت به عنوان یکی از فیلمهای اجتماعی سالم و مناسب مخاطب داخلی در بین فیلمهای افسرده و یاسآور ایران قلمداد شد.
اما آیا این فیلم نماینده مناسبی برای سینمای ایران در جشنواره کن است؟ سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که نگاه غرب به آن از چه بعدی است.
در دهههای گذشته جشنوارههای غربی به نمونه فیلمهایی که از آثار کیارستمی تقلید کرده بودند توجه زیادی داشتند؛ روزنامه الحیات در این باره مینویسد: تاثیرپذیری در همه جا بهویژه سینما وجود دارد چه اینکه در ایران به یاد داریم که جعفر پناهی «بادکنک سفید» خود را با تاثیر واضحی از «خانه دوست کجاست» کیارستمی تولید کرد ... و گویا تاثیرپذیری از کارگردانانی چون کیارستمی و فرهادی برای حضور در جشنوارههای خارجی کافیست.
اما پس از موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی این جشنوارهها به دنبال فیلمهایی هستند که خطی و نشانی از این فیلم را داشته باشند.
سال گذشته بود که فیلم «ملبورن» ساخته نیما جاویدی از ایران در توری بینالمللی به بینندگان جهانی عرضه شد؛ چه اینکه در نخستین حضور بینالمللی خود افتتاحیه جشنواره ونیز ایتالیا شد.
«ملبورن» به عقیده بسیاری از منتقدان داخلی و خارجی همان خط و خطوط فیلم «جدایی نادر از سیمین» را ارائه میکرد تا جایی که نویسنده روزنامه الحیات نوشت: ... جاویدی فراتر از یک تاثیرپذیری عادی متاثر از فرهادی است چه اینکه فیلم او(ملبورن) چون فیلم «چهارشنبهسوری» فرهادی از عناصری چون «حوادث پشت سر هم در مدت زمانی کوتاه»، «شخصیتهای اندک در یک مکان» و «دکور فیلم در پخش بودن وسایل سفر که گویا دکور فیلم فرهادی است» برخوردار است.
امیر العمری دبیر سابق جشنواره فیلم قاهره هم درباره فیلم ملبورن نوشته بود: این فیلم به تمامی به جهان سینمایی اصغر فرهادی و فیلم «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» تعلق دارد.
حال این روزها منتقدان که بدون آنها فهم فیلم برای مخاطب سختتر خواهد شد، فیلم آیدا پناهنده را هم در مسیر و خط «جدایی نادر از سیمین» معرفی میکنند؛ تا جایی که منتقدان دو سایت ورایتی و اسکریندیلی را پس از مشاهده فیلم «ناهید» به یاد فیلم فرهادی انداخته است.
ورایتی در مطلب خود به صراحت اینگونه مینویسد که «آیدا پناهنده نویسنده و کارگردان ایرانی به آسانی میتوانست نام اولین ساخته خود را «جدایی»[نام اکران جهانی جدایی نادر از سیمین] بگذارد، چون او هم به شیوهای مشابه به نمایش مشکلات طلاق و ازدواج دوباره در ایران میپردازد. خود او هم به هیچ وجه این ارتباط را نادیده نگرفته و ساره بیات یکی از بازیگران «جدایی» را در نقش اصلی فیلمش قرار داده است؛ نقش یک زن مطلقه که در شهری کوچک زندگی میکند و خود را در حال عبور از میدان مین پیچیدهای به نام «ازدواج موقت» میبیند. نتیجه هم یک ملودرام جذاب با بازیگری خوب است که هر چند از ساختار دراماتیک محکم و طنین جهانی فیلم برنده جایزه اسکار سال 2011 اصغر فرهادی برخوردار نیست، اما یک صدای ارزشمند دیگر را به همسرایی سینمایی ایران درباره موقعیت زنان در جامعه اضافه میکند.»
حال باید دو سوال روزنامه الحیات را بار دیگر پرسید و مرور کرد که «چرا فیلمهای حرفهای دیگری نتوانستهاند به صورت جهانی مطرح شوند» و «آیا به این دلیل که فیلم در مسیر کارگردانی است که مورد پذیرش جهانی قرار گرفته» به این جشنوارهها راه یافته است؟
بنابر این گزارش، به نظر میرسد جشنوارههای غربی با یک تقسیم کار جدی به دنبال عرضه دو نگاه به ایران و جامعه ایرانی به مخاطب غربی و جهانی هستند.
از یک طرف جشنوارهای چون برلین به دنبال مسائل سیاسی و سیاهنماییهای سیاسی میرود و از طرف دیگر جشنواره کن به دنبال به تصویر کشیدن همان تصویر نادرست از جامعه ایرانی است که از «جدایی نادر از سیمین» شروع شده و ارائه آن به جامعه جهانی و غربی است.