صراط: حجتالاسلام سیدحسن خمینی در یک سخنرانی در استان گلستان اظهار کرده است: اگر می گوییم، جامعه در فساد فرهنگی غوطهور است. راه آن این است که مردم دلهایشان را به هم گره بزنند!
به گزارش جماران، او همچنین گفته است: اگر خدای نکرده مردم از جامعه کنار گذاشته شوند فساد در همه ابعاد و ظواهر رخ می نماید؛ فساد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ جامعه ای که مردم آن دل در گرو هم نداشته باشند و مسوولان آن همدل نباشند زمینه هر فسادی مانند بذر در آن فراهم است، اگر می خواهیم فساد از بین رود به آغوش مردم برگردیم و کارها را به خود مردم واگذار کنیم.
*قبل از آقای خمینی، یکی از چهرههای فرهنگی نیز در یک برنامه زنده تلویزیونی به برشمردن علامات «کودنی فرهنگی» (ما ایرانیان) پرداخته بود!
در اشاره به این سخنان و مفروضات باید اشاره کرد که فضای فعلی جامعه ایران دچار استبعاد فراوانی با مفهوم جامعهی غوطهور در فساد فرهنگی است.
جامعهای که دچار فساد فرهنگی باشد علایمی همچون قانونی شدن اعمال خلاف عقل و دین، فلسفه ستیزی، رخوت و سکون نسبت به پایمال شدن شعائر دینی، قلب شدن مفهوم منکر و معروف، کتاب سوزی، دشمنی با صلحا و ... را بصورتی همهگیر در خود دارد.
(همانند اموری نظیر قانونی شدن ازدواج همجنسبازان، رضایت بر کشتار مردم ممالک دیگر، کمفهمی عمومی درباره حقایق جهان، شیطانپرستی، جهاد نکاح، دشمنی با حقیقت و ... که در برخی جوامع غربی و کشورهای عربی منطقه ظهور و بروز یافته است)
و اکنون سؤال اینجاست که آیا واقعاً جامعه ایرانی هماکنون به چنین صفاتی متصف است که عدهای «فساد فرهنگی» را مفروض صحبتهای خود قرار میدهند؟!
جالب آنکه محمدرضا عارف، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در سال گذشته طی سخنانی گفته بود: بیاخلاقی دامن بسیاری از حوزهها در کشور را فرا گرفته است!
و ایضاً محمد قوچانی، روزنامهنگار اصلاحطلب هم در یک یادداشت در نشریه صدا نوشته بود:«برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایههای روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است»!
لازم به تأکید است که چندمدتی است که در صحبتها و اشارههای یک جریان سیاسی خاص، تأملات ویژهای و منظورداری بر روی دو مفهوم «اخلاق» و «فساد» صورت میگیرد.
تأملاتی که آش آنها گاه به قدری شور میشود که دست آخر نظام اسلامی به بیاخلاقی و غوطهوری در انواع فساد مالی و اخلاقی و فرهنگی متهم میشود.
بدیهیست که تأکید بر اخلاق و دوری از فساد در هر زمانی یک حسن عقلی محسوب میشود اما نشاید که این رفتار از جانب عدهای با هدف متهمسازی نظام اسلامی انجام شود...
مقام معظم رهبری طی یکی از بیانات خود که در سال 81 و در دیدار با مسئولان وزارت آموزش و پرورش ایراد شده؛ مسئله فسادنمایی از نظام را بوضوح مورد اشاره قرار داده و میفرمایند:
«ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است. باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگىِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند».
به گزارش جماران، او همچنین گفته است: اگر خدای نکرده مردم از جامعه کنار گذاشته شوند فساد در همه ابعاد و ظواهر رخ می نماید؛ فساد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ جامعه ای که مردم آن دل در گرو هم نداشته باشند و مسوولان آن همدل نباشند زمینه هر فسادی مانند بذر در آن فراهم است، اگر می خواهیم فساد از بین رود به آغوش مردم برگردیم و کارها را به خود مردم واگذار کنیم.
*قبل از آقای خمینی، یکی از چهرههای فرهنگی نیز در یک برنامه زنده تلویزیونی به برشمردن علامات «کودنی فرهنگی» (ما ایرانیان) پرداخته بود!
در اشاره به این سخنان و مفروضات باید اشاره کرد که فضای فعلی جامعه ایران دچار استبعاد فراوانی با مفهوم جامعهی غوطهور در فساد فرهنگی است.
جامعهای که دچار فساد فرهنگی باشد علایمی همچون قانونی شدن اعمال خلاف عقل و دین، فلسفه ستیزی، رخوت و سکون نسبت به پایمال شدن شعائر دینی، قلب شدن مفهوم منکر و معروف، کتاب سوزی، دشمنی با صلحا و ... را بصورتی همهگیر در خود دارد.
(همانند اموری نظیر قانونی شدن ازدواج همجنسبازان، رضایت بر کشتار مردم ممالک دیگر، کمفهمی عمومی درباره حقایق جهان، شیطانپرستی، جهاد نکاح، دشمنی با حقیقت و ... که در برخی جوامع غربی و کشورهای عربی منطقه ظهور و بروز یافته است)
و اکنون سؤال اینجاست که آیا واقعاً جامعه ایرانی هماکنون به چنین صفاتی متصف است که عدهای «فساد فرهنگی» را مفروض صحبتهای خود قرار میدهند؟!
جالب آنکه محمدرضا عارف، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در سال گذشته طی سخنانی گفته بود: بیاخلاقی دامن بسیاری از حوزهها در کشور را فرا گرفته است!
و ایضاً محمد قوچانی، روزنامهنگار اصلاحطلب هم در یک یادداشت در نشریه صدا نوشته بود:«برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایههای روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است»!
لازم به تأکید است که چندمدتی است که در صحبتها و اشارههای یک جریان سیاسی خاص، تأملات ویژهای و منظورداری بر روی دو مفهوم «اخلاق» و «فساد» صورت میگیرد.
تأملاتی که آش آنها گاه به قدری شور میشود که دست آخر نظام اسلامی به بیاخلاقی و غوطهوری در انواع فساد مالی و اخلاقی و فرهنگی متهم میشود.
بدیهیست که تأکید بر اخلاق و دوری از فساد در هر زمانی یک حسن عقلی محسوب میشود اما نشاید که این رفتار از جانب عدهای با هدف متهمسازی نظام اسلامی انجام شود...
مقام معظم رهبری طی یکی از بیانات خود که در سال 81 و در دیدار با مسئولان وزارت آموزش و پرورش ایراد شده؛ مسئله فسادنمایی از نظام را بوضوح مورد اشاره قرار داده و میفرمایند:
«ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است. باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگىِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند».