صراط: آوارگان یمنی در دسته های 200 تا 300 نفری سوار بر لنجها و کشتیهای کوچک، با مشقت فراوان خود را به آن سوی باب المندب و به بندر جیبوتی میرسانند و هر روز 4 تا 5 شناور کوچک برای انتقال آنها در این بندر پهلو میگیرد.
موقعیت جغرافیایی یمن و جیبوتی در طرفین تنگه بابالمندب
این را در جریان 3 روز حضور در قالب تیم رسانهای همراه «کشتی نجات» در بندر جیبوتی فهمیدیم؛ وقتی مجبور بودیم -به لطف عملکرد وزارت خارجه کشورمان- ساعتها پشت در ساختمان محل صدور ویزا بمانیم.
اگرچه از زمان حملات هوایی سعودیها به خاک یمن در طول بیش از 70 روز گذشته، هیچ آمار دقیقی از کشتهها و مجروحان و آوارگان و خسارات مادی وجود ندارد (برای مثال تعداد کشته شدهها از 1000 تا 3هزار نفر گفته شده و آوارگان نیز صدها هزار نفر اعلام شدند) ولی ما هرروز شاهد پهلوگیری 4،5 لنج یا کشتی کوچک هرکدام حامل 200 الی 300 نفر از آوارگان یمنی بودیم که سعی میکردند برای فرار از جنگ، خود را با مشقات فراوان و صرف هزینههای زیاد (برخی میگفتند برای رسیدن به جیبوتی چیزی در حدود 500 دلار پول دادهاند) به کشور همسایه برسانند.
اینها مردمانی بودند که بیشتر از اهالی جنوباند و از طریق بنادری مثل «عدن» و «مخا» به بندر جیبوتی میآمدند تا از این مسیر به کشورهای دیگر بروند.
نزدیک شدن به این آوارگان و تهیه گزارش یا عکس و یا فیلم از آنها بسیار سخت بود و پلیس کاملا آنها را و ما را زیر نظر داشت تا حاشیهای درست نشود.
یکی از مامورین میگفت «اینجا بندر خیلی شلوغی نیست و الان که آوارگان یمنی هرروز با لنج به این بندر میآیند، کار ما خیلی سخت شده و کسی حوصله آنها را ندارد.»
این آوارگان بلافاصله پس از خروج از کشتی خود، حتی برای طی مسیر کوتاهی که تا محل صدور ویزا بود، سوار بر وَن یا مینیبوسهای مخصوص شده و حتی اجازه تردد آزادانه در طول این مسیر را هم نداشتند.
چادر کوچکی در محل صدور ویزا به همراه چند صندلی پلاستیکی و دو پنکه کوچک قرار داشت تا خانواده آوارگان که پیرمرد و پیرزن و کودک هم در آنها کم نبود، بتوانند مدت زمان اخذ ویزا را آنجا بنشینند و حتی روی همین صندلیها باید میخوابیدند.
هوای جیبوتی گرم و شرجی است و خصوصا در طول روز، لااقل برای کودکان و سالخوردگان تحمل ناپذیر؛ کودکانی که مجبور بودند بجای غذا، فقط به خوردن نان باگت اکتفا کنند و شب را در آغوش مادر و یا روی همان زمین بخوابند و معلوم نبود کارشان چند ساعت بعد راه خواهد افتاد.
با هر مشقتی که بود، با چند نفر از آنها صحبت کوتاهی کردم. مقصد تعدادی از آنها، کشورهای اروپایی و برخی هم عازم دیگر کشورها بودند. از اوضاع یمن میگفتند و بلایی که جنگ بر سر آنها آورده بود. بعضی از آنها هم که میفهمیدند ما ایرانی هستیم و به همراه کشتی کمک رسان به مردم یمن به جیبوتی آمدیم، تمایل بیشتری برای صحبت کردن داشتند و حتی برخی از آمدنشان به ایران و دیدار با مقامات جمهوری اسلامی و حتی رهبر انقلاب اسلامی برایمان تعریف کردند.
البته همه آنها دیدگاه یکسانی به موضوع جنگ نداشتند و برخی انتقادها هم از بعضی عملکردهای گروهها در طول این جنگ شنیده میشد ولی همه آنها در یک چیز مشترک هستند: آوارگی!
روز آخر که بالاخره توانستیم ویزای خود را بگیریم، وزیر کشور جیبوتی به همراه سفیر اتیوپی در این کشور برای بازدید از اوضاع و احوال آوارگان آمده بودند تا اگر کسانی از اتباع اتیوپی در این جمع هستند، کارشان زودتر راه بیفتند.
لنج بعدی در حال پهلوگیری بود تا آوارگان جدیدی که همهی داشتههای خود را در دو سه چمدان کوچک حمل می کردند، سوار بر ونهای مخصوص، چند ساعتی را زیر چادرهای محل استقرار آوارگان بگذرانند.
موقعیت جغرافیایی یمن و جیبوتی در طرفین تنگه بابالمندب
این را در جریان 3 روز حضور در قالب تیم رسانهای همراه «کشتی نجات» در بندر جیبوتی فهمیدیم؛ وقتی مجبور بودیم -به لطف عملکرد وزارت خارجه کشورمان- ساعتها پشت در ساختمان محل صدور ویزا بمانیم.
اگرچه از زمان حملات هوایی سعودیها به خاک یمن در طول بیش از 70 روز گذشته، هیچ آمار دقیقی از کشتهها و مجروحان و آوارگان و خسارات مادی وجود ندارد (برای مثال تعداد کشته شدهها از 1000 تا 3هزار نفر گفته شده و آوارگان نیز صدها هزار نفر اعلام شدند) ولی ما هرروز شاهد پهلوگیری 4،5 لنج یا کشتی کوچک هرکدام حامل 200 الی 300 نفر از آوارگان یمنی بودیم که سعی میکردند برای فرار از جنگ، خود را با مشقات فراوان و صرف هزینههای زیاد (برخی میگفتند برای رسیدن به جیبوتی چیزی در حدود 500 دلار پول دادهاند) به کشور همسایه برسانند.
اینها مردمانی بودند که بیشتر از اهالی جنوباند و از طریق بنادری مثل «عدن» و «مخا» به بندر جیبوتی میآمدند تا از این مسیر به کشورهای دیگر بروند.
نزدیک شدن به این آوارگان و تهیه گزارش یا عکس و یا فیلم از آنها بسیار سخت بود و پلیس کاملا آنها را و ما را زیر نظر داشت تا حاشیهای درست نشود.
یکی از مامورین میگفت «اینجا بندر خیلی شلوغی نیست و الان که آوارگان یمنی هرروز با لنج به این بندر میآیند، کار ما خیلی سخت شده و کسی حوصله آنها را ندارد.»
این آوارگان بلافاصله پس از خروج از کشتی خود، حتی برای طی مسیر کوتاهی که تا محل صدور ویزا بود، سوار بر وَن یا مینیبوسهای مخصوص شده و حتی اجازه تردد آزادانه در طول این مسیر را هم نداشتند.
چادر کوچکی در محل صدور ویزا به همراه چند صندلی پلاستیکی و دو پنکه کوچک قرار داشت تا خانواده آوارگان که پیرمرد و پیرزن و کودک هم در آنها کم نبود، بتوانند مدت زمان اخذ ویزا را آنجا بنشینند و حتی روی همین صندلیها باید میخوابیدند.
هوای جیبوتی گرم و شرجی است و خصوصا در طول روز، لااقل برای کودکان و سالخوردگان تحمل ناپذیر؛ کودکانی که مجبور بودند بجای غذا، فقط به خوردن نان باگت اکتفا کنند و شب را در آغوش مادر و یا روی همان زمین بخوابند و معلوم نبود کارشان چند ساعت بعد راه خواهد افتاد.
با هر مشقتی که بود، با چند نفر از آنها صحبت کوتاهی کردم. مقصد تعدادی از آنها، کشورهای اروپایی و برخی هم عازم دیگر کشورها بودند. از اوضاع یمن میگفتند و بلایی که جنگ بر سر آنها آورده بود. بعضی از آنها هم که میفهمیدند ما ایرانی هستیم و به همراه کشتی کمک رسان به مردم یمن به جیبوتی آمدیم، تمایل بیشتری برای صحبت کردن داشتند و حتی برخی از آمدنشان به ایران و دیدار با مقامات جمهوری اسلامی و حتی رهبر انقلاب اسلامی برایمان تعریف کردند.
البته همه آنها دیدگاه یکسانی به موضوع جنگ نداشتند و برخی انتقادها هم از بعضی عملکردهای گروهها در طول این جنگ شنیده میشد ولی همه آنها در یک چیز مشترک هستند: آوارگی!
روز آخر که بالاخره توانستیم ویزای خود را بگیریم، وزیر کشور جیبوتی به همراه سفیر اتیوپی در این کشور برای بازدید از اوضاع و احوال آوارگان آمده بودند تا اگر کسانی از اتباع اتیوپی در این جمع هستند، کارشان زودتر راه بیفتند.
لنج بعدی در حال پهلوگیری بود تا آوارگان جدیدی که همهی داشتههای خود را در دو سه چمدان کوچک حمل می کردند، سوار بر ونهای مخصوص، چند ساعتی را زیر چادرهای محل استقرار آوارگان بگذرانند.