صراط: تشییع 276 شهید در روز سهشنبه گذشته در تهران بزرگ معادلات زیادی را آشکار کرد و غبارها را زدود.
در این مراسم که با حضور پرشور و البته میلیونی مردم همراه بود، جنازههای شهدایی که گفته میشد عددی از آنها در حال اسارت و با دست بسته به شهادت رسیدهاند، در میان سیل اشک و بیعت خروشان مردم به حرکت درآمد و روانه جایگاه ابدی شد.
در این تجمع حیرتانگیز که به گواه اخبار رسانهها، نه تنها ایران که جهان را نیز به تماشا کشاند؛ قشرهای و تیپهای متفاوتی حضور داشتند اما همه و همه به سمت و سوی شهدا مینگریستند.
*این تجمع و این حضور حیرت انگیز البته به هیچ وجه قابل مقایسه با سایر تجمعات مختلف نیست اما از باب تذکر و هشدار باید اشاره کرد که سال گذشته و در جریان درگذشت یک خواننده جوان نیز تجمعی برای تشییع وی در تهران شکل گرفت که عدهای تصمیم گرفتند قصد خاص خود را از لابهلای آن تجمع صید کنند.
جریان سیاسی خاص پس از این تجمع به صحنه رسانهها آمد و تا میتوانست راجع به آن حرفهای عجیب، غیر قابل اثبات و غلط زد.
آنچه که در ادامه میخوانید بخشهایی از سخنان چهرههای جریان خاص درباره تجمع شکل گرفته برای تشییع آن خواننده است:
_ مصطفی مهرآئین (جامعهشناس – در گفتوگو با شرق): این نمایش، نمایش پاشایی نبود، نمایش چیزی دیگر است...
_ ابراهیم اصغرزاده (فعال اصلاحطلب – طی یادداشتی در اعتماد): مرگ مرتضی پاشایی را ببینید... بعد از فوت ایشان واکنشهایی که جامعه نسبت به آن نشان داد و ابراز تأسف و مراسم خاصی که برگزار شد نشان میدهد بخشهایی از جامعه به وضع موجود منتقد هستند!
_ حمیدرضا جلاییپور (فعال اصلاحطلب – در گفتوگو با اعتماد): به نظر من برای تشییع آقای پاشایی بیش از ٦٥ هزار نفر حضور داشتند...مساله این است که یکسری از جوانانی که در این کشور دیده نمیشدند به ناگاه دیده شدند.
_ رضا صالحیامیری (از چهرههای دولتی _ در سخنانی در بنیاد باران): من از پدیده پاشایی به عنوان یک تحول جدید اجتماعی نام میبرم. یک طبقه جدید اجتماعی در جامعه ایران با مطالبات جدید شکل گرفته است که ورای جریان روشنفکری در ایران، یک زیست اجتماعی را تجربه میکند. مجموعه تحولات نشان میدهد که زیر پوست جامعه اتفاقاتی جدی در حال شکلگیری است. سنجشهای آماری در این مورد نشان میدهد که نوع نگاه ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی دارای شکافی عمیق است.
_ محمود گلزاری (از چهرههای دولتی _ در گفتوگو با اعتماد): -ماجرای پاشایی- میتواند مثل یک تست باشد!
_ سعید معیدفر (جامعهشناس اصلاحطلب – در صحبتهایی در آرمان امروز): مرتضی پاشایی با مرگ خود صدای درونی جوانان دهه شصتی را برانگیخته است.
_ هادی خانیکی (فعال اصلاحطلب _ در مصاحبه با اعتماد): بخش مهمی از جامعه ما در قالب مراسم آیینی امثال آقای پاشایی حرف خود را میزنند!
_ بهمن اکبری (جامعهشناس _ طی سخنانی منتشره در اعتماد): تجمعات تشییع پاشایی بخاطر فقدان عدالت و جامعه مدنی بود.
و در انتهای این نامعادله نیز سعید حجاریان یا به قول معروف، همان تئوریسین جریان اصلاحات به صحنه آمد و در گفتوگو با نشریه ایران فردا، فرمان حمله خیابانی به نظام را اینگونه صادر کرد:
«همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند»!
خواسته، تجمع و فشاری که البته هیچگاه برآورده و ایجاد نشد...
شاید حالا یکی از دهها دلیل «به موقع آمدن غواصها» بهتر مشخص شود.
در این مراسم که با حضور پرشور و البته میلیونی مردم همراه بود، جنازههای شهدایی که گفته میشد عددی از آنها در حال اسارت و با دست بسته به شهادت رسیدهاند، در میان سیل اشک و بیعت خروشان مردم به حرکت درآمد و روانه جایگاه ابدی شد.
در این تجمع حیرتانگیز که به گواه اخبار رسانهها، نه تنها ایران که جهان را نیز به تماشا کشاند؛ قشرهای و تیپهای متفاوتی حضور داشتند اما همه و همه به سمت و سوی شهدا مینگریستند.
*این تجمع و این حضور حیرت انگیز البته به هیچ وجه قابل مقایسه با سایر تجمعات مختلف نیست اما از باب تذکر و هشدار باید اشاره کرد که سال گذشته و در جریان درگذشت یک خواننده جوان نیز تجمعی برای تشییع وی در تهران شکل گرفت که عدهای تصمیم گرفتند قصد خاص خود را از لابهلای آن تجمع صید کنند.
جریان سیاسی خاص پس از این تجمع به صحنه رسانهها آمد و تا میتوانست راجع به آن حرفهای عجیب، غیر قابل اثبات و غلط زد.
آنچه که در ادامه میخوانید بخشهایی از سخنان چهرههای جریان خاص درباره تجمع شکل گرفته برای تشییع آن خواننده است:
_ مصطفی مهرآئین (جامعهشناس – در گفتوگو با شرق): این نمایش، نمایش پاشایی نبود، نمایش چیزی دیگر است...
_ ابراهیم اصغرزاده (فعال اصلاحطلب – طی یادداشتی در اعتماد): مرگ مرتضی پاشایی را ببینید... بعد از فوت ایشان واکنشهایی که جامعه نسبت به آن نشان داد و ابراز تأسف و مراسم خاصی که برگزار شد نشان میدهد بخشهایی از جامعه به وضع موجود منتقد هستند!
_ حمیدرضا جلاییپور (فعال اصلاحطلب – در گفتوگو با اعتماد): به نظر من برای تشییع آقای پاشایی بیش از ٦٥ هزار نفر حضور داشتند...مساله این است که یکسری از جوانانی که در این کشور دیده نمیشدند به ناگاه دیده شدند.
_ رضا صالحیامیری (از چهرههای دولتی _ در سخنانی در بنیاد باران): من از پدیده پاشایی به عنوان یک تحول جدید اجتماعی نام میبرم. یک طبقه جدید اجتماعی در جامعه ایران با مطالبات جدید شکل گرفته است که ورای جریان روشنفکری در ایران، یک زیست اجتماعی را تجربه میکند. مجموعه تحولات نشان میدهد که زیر پوست جامعه اتفاقاتی جدی در حال شکلگیری است. سنجشهای آماری در این مورد نشان میدهد که نوع نگاه ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی دارای شکافی عمیق است.
_ محمود گلزاری (از چهرههای دولتی _ در گفتوگو با اعتماد): -ماجرای پاشایی- میتواند مثل یک تست باشد!
_ سعید معیدفر (جامعهشناس اصلاحطلب – در صحبتهایی در آرمان امروز): مرتضی پاشایی با مرگ خود صدای درونی جوانان دهه شصتی را برانگیخته است.
_ هادی خانیکی (فعال اصلاحطلب _ در مصاحبه با اعتماد): بخش مهمی از جامعه ما در قالب مراسم آیینی امثال آقای پاشایی حرف خود را میزنند!
_ بهمن اکبری (جامعهشناس _ طی سخنانی منتشره در اعتماد): تجمعات تشییع پاشایی بخاطر فقدان عدالت و جامعه مدنی بود.
و در انتهای این نامعادله نیز سعید حجاریان یا به قول معروف، همان تئوریسین جریان اصلاحات به صحنه آمد و در گفتوگو با نشریه ایران فردا، فرمان حمله خیابانی به نظام را اینگونه صادر کرد:
«همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند»!
خواسته، تجمع و فشاری که البته هیچگاه برآورده و ایجاد نشد...
شاید حالا یکی از دهها دلیل «به موقع آمدن غواصها» بهتر مشخص شود.