صراط: خبرآنلاین نوشت: تلویزیون و حاشیهها حالا دو عبارت آشنا هستند. دو عبارتی که با همنشینی کنار یکدیگر، اتفاقات بسیاری را رقم زدهاند. اما در بهار ۹۴ این حاشیهها بودند که نبض تلویزیون را در دست گرفتند. حاشیههایی که درست از نخستین روز سال ۹۴ آغاز شد. از لحظه تحویل سال.
برنامههای ویژه سال تحویل
با تقارن ایام فاطمیه با عید کهن و ملی نوروز، مثل همیشه رسانه ملی در تناقض عجیبی گرفتار شد. وضعیتی که نتیجهاش برنامههای ویژهای بود که سعی میکردند نه شاد باشند و نه غمگین. با این حال وقتی نام یکی از برنامههای ویژه نزدیک لحظه سال تحویل، به نام احسان علیخانی گره خورد، خیلیها منتظر بودند که ببینند دستپخت این مجری برای تحویل سال چه خواهد بود؟
دسپخت احسان علیخانی اما دست آخر صدای خیلیها را درآورد. از جمله اشکهای کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال. اتفاقی که خود علیخانی در واکنش به آن به سابقه درخشانش در درآوردن گریه آدمها هم اشاره کرد: «تنها گریه مربی پرتغال را ندیده بودیم که امشب دیدیم.»
بدین ترتیب خیلیها نسبت به غمانگیز بودن این برنامه آن هم درست در لحظه تحویل سال اعتراض کردند.
کلاه قرمزی
اما با آمدن کلاه قرمزی به روی آنتن سینما، خیلی چیزها عوض شد. آقای مجری با عروسکهایش، از نیمه عید میهمان خانههای مردم شدند تا دوباره لحظات شادی را برای مردم درست کنند. در میان تمام واکنشهایی که «کلاه قرمزی ۹۴» برانگیخت که از آن جمله حضور حامد بهداد در این برنامه بود، حاضر شدن بنیامین خواننده پاپ به همراه دخترش در این برنامه یکی از حاشیههای مثبت این برنامه بود.
بییندگانی که به تماشای این برنامه نشستند، واکنشهای بسیار مثبتی نسبت به این برنامه نشان دادند و بدین ترتیب یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون موفق شد رضایت مخاطبان را جلب کند.
این سایت پس از اشاره به نحوه پوشش مذاکرات هسته ای در تلویزیون، در ادامه به حواشی دیگری هم اشاره کرده است:
در حاشیه
گل سرسبد حاشیهسازهای صدا و سیما اما سریال مهران مدیری بود. «در حاشیه» حتی پیش از آن که روی آنتن سیما برود، حاشیههایش آغاز شده بود. از توقف چند هفتهایاش گرفته تا شایعاتی که پیرامونش ساخته شد.
ولی حاشیههای اصلی درست از وقتی شروع شد که مخاطبان تلویزیون مهران مدیری و بازیگران همیشگیاش را روی آنتن صدا و سیما دیدند. اعتراضهایی که در آغاز به شکل زمزمه بود، رفته رفته حالت فریاد به خود گرفتند. خبرهای زیادی رسید. از احتمال تجمع پزشکان در برابر سازمان صدا و سیما تا جلسه مخفیانه مسئولان سازمان نظام پزشکی با مدیران صدا و سیما.
پزشکان معتقد بودند که مهران مدیری تصویر نادرستی از آنها در سریالش ارائه کرده است اما مردم میگفتند این دقیقا همان چیزی است که وجود دارد. کار حتی به مداخله وزیر بهداشت هم کشید که از رییس سازمان صدا و سیما خواست مانع پخش سریال شود اما پاسخ منفی بود.
سرانجام با این که مردم منتظر بودند حداقل ۹۰ شب مهران مدیری و بازیگرانش را روی صفحه تلویزیون ببینند، یک شب مهران مدیری جلوی دوربینها نشست تا به مردم بگوید دیگر از «در حاشیه» خبری نیست و قرار است سریهای بعدی در زمانهای دیگری ساخته شود.
شمعدونی
با متوقف شدن سریال مهران مدیری، سریال سروش صحت جایگزین آن شد. سریالی که بلافاصله بعد از پخش حاشیهساز شد. این بار این مردم بودند که اعتراض داشتند. بخشی از اعتراضها و نارضایتیها شاید به خاطر ناراحتی مردم از توقف «در حاشیه» بود اما بخشی از اعتراضات هم به محتوای سریال سروش صحت مربوط میشد.
یکی از مهمترین اعتراضات، به ماجراهای «عرشیا» برمیگشت. پسر بچهای که خیلیها میگفتند رفتار بیادبانهاش بدآموزی دارد.
سروش صحت البته برای تمام انتقادها پاسخ داشت. او با اشاره به همه سختیها و محدودیتهایی که این روزها، کارگردانان طنز با آن روبرو هستند میگفت باید کژیها و ناراستیها را بیواسطه نشان داد تا مخاطب نسبت به آن موضع بگیرد.
خندوانه
بعد از پایان سری اول برنامه «خندوانه» خیلیها منتظر بودند تا سری دوم آن هر چه زودتر ساخته شود و به روی آنتن برود. اتفاقی که نیفتاد و رامبد جوان که اعلام کرده بود بعد از عید دوباره به روی آنتن برمیگردد باز جلوی دوربین رفت تا ضمن عذرخواهی از مردم توضیح دهد که هنوز دکور برنامه آماده نشده است.
اما بالاخره سری دوم «خندوانه» هم شروع به پخش کرد. برنامهای که با حضور جناب خان رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کرد.
اما حاشیهها از صدای خنده «خندوانهایها» هم نتوانستند بگذرند. نخستین اعتراضها به برنامه رامبد جوان وقتی صورت گرفت که چند میهمان سیاسی از طیف اصولگرایان و دولت قبلی به «خندوانه» آمدند. از سوی دیگر جوان متهم به این شد که از نمایندگان بالقوه انتخابات مجلس، یعنی کسانی که میخواهند که در انتخابات بعدی کاندید شوند دعوت میکند و آنها هم به شکل نامحسوسی برای خود تبلیغ میکنند. علیرضا دبیر یکی از این میهمانان بود. پاسخ جوان به این انتقادها اما روشن بود. او گفت که برایش فرقی نمیکند از چه طیف سیاسی میهمان برنامهاش شوند و خیلی دوست دارد محمدجواد ظریف یا فرجالله سلحشور هم به برنامهاش بیایند.
با این حال وقتی که یکی از مدیران اجرایی مترو به «خندوانه» آمد ماجرا رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. چند سایت خبری، خبر از قرارداد میلیونی برنامه خندوانه با مدیران مترو دادند. قراردادی که طی آن برنامه «خندوانه» ملزم میشد در ازای گرفتن مبلغی برای مترو تبلیغ کند.
این اتفاق هم اما با واکنش مدیران مترو روبرو شد. آنها گفتند که برای فرهنگسازی در مترو با برنامه «خندوانه» قرارداد بستهاند و هیچ نکته پنهان یا ناگفتهای در میان نیست. چند وقت بعد با طرح «شنبههای خندان» در مترو که از مردم میخواست به یاد خندوانه شنبهها با لبخند به مترو وارد شوند، معلوم شد که واقعا قرار است برنامه رامبد جوان برای فرهنگ سازی در مترو کار بکند.
والیبال
اما داستان والیبال یکی داستان است پر آب چشم. هر چقدر که بازیکنان تیم والیبال در زمین خوش میدرخشند و خوب بازی میکنند حاشیههایی که صدا و سیما برای این بازیها درست میکند طعم پیروزی را به کام مردم تلخ میسازد.
وقتی تیم ملی والیبال در خارج از کشور مسابقه دارد سانسورهای بیوقفه تلویزیون اعصاب مردم را به هم میریزد. هر بار که دوربین به سمت تماشاگران میرود مردم مجبورند به جای دیدن صحنههای واقعی بازی صحنههای اسلوموشن تکراری دقایق قبل را ببینند و این اتفاق نه یک بار و دو بار که مدام تکرار میشود.
این برخورد سازمان صدا و سیما و اعمال سانسور هنگام پخش والیبال نارضایتی گسترده و عمیق مخاطبان را در پی دارد. مخاطبانی که در به در دنبال کانالی در ماهواره میگردند که این بازیها را بیهیچ دردسر و حاشیهای پخش کند.
ولی این همه ماجرا نیست. وقتی قرار شد تیم ملی والیبال در ایران به میدان برود خیلیها نفس راحت کشیدند. با ممانعتی که از حضور زنان در استادیوم ورزشی شده بود، خیلیها گمان میکردند که دیگر از سانسور خبری نیست اما اشتباه میکردند.
نخستین اتفاق عجیب وقتی افتاد که سرود ملی کشور امریکا هنگام پخش در استادیوم، از رسانه ملی پخش نشد. بعد از آن نیز و با برد قاطع و شیرین بچههای تیم والیبال مقابل امریکا، خبرنگاران رنگارنگ صدا و سیما پشت دوربین آمدند تا والیبال را به مذاکرات هستهای و دشمنی با امریکا گره بزنند. رویکردی که نارضایتی مخاطبان سیما را به همراه داشت. کسانی که نمیفهمیدند ورزش به سیاست چه ربطی میتواند داشته باشد.
ماه عسل
با شروع ماه رمضان و برنامههای ویژه این ماه، حاشیهها رنگ و بوی دیگری به خود گرفتند. گل سر سبد این حاشیهها هم البته «ماه عسل» احسان علیخانی بود که همان روز نخست حاشیهساز شد.
وقتی یک زوج جوان روی صندلی میهمان این برنامه نشستند تا درباره اتفاقی بگویند که در زندگیشان افتاده بود خیلیها هاج و واج به صفحه تلویزیون خیره شدند. آنها از دیدن پسر جوانی که میگفت برای ثابت کردن عشقش از بالکن خانه پریده، جا خورده بودند. هنوز چند ساعت از نخستین قسمت ماه عسل نگذشته بود که لطیفههای رنگارنگ فضای مجازی را پر کرد. لطیفههایی با این مضمون که میخواهم از همسرم طلاق بگیرم چون خودش را به خاطر از من بالکن خانه به پایین پرت نکرده است.
خیلیها معتقد بودند که حضور این زوج و کاری که آن پسر جوان کرده است، برای دیگران بدآموزی دارد. از سوی دیگر یکی از چالشهای اصلی «ماه عسل» این بود که مردم میپرسیدند چرا باید دم افطار بعد از تحمل یک روز تشنگی و گرسنگی، با چهره زنی روبرو شوند که در یک آرایشگاه زنانه به چهرهاش ژل تزریق کرده و بعد با مشکلات عمدهای روبرو شده است؟
خیلیها هم میپرسیدند که این حجم غم و غصه، و نشان دادنش از یک برنامه تلویزیونی آن هم در ماهی که تمام کشورهای مسلمان آن را به شادی میگذارنند چه علتی دارد؟ پرسشهایی که البته پاسخ روشنی به آن داده نمیشود.
پایتخت ۴
سیروس مقدم و بازیگران سریالش، همین که به جای سیزده روز عید، مجبور شدند برای سی روز ماه رمضان سریال بسازند، آن هم در فرصت زمانی کم، به اندازه کافی چالش داشتند اما حالا حاشیهها به سراغ «پایتخت ۴» رفتهاند تا نشان دهند که هیچ کس در امان نیست.
یکی از نخستین انتقادهایی که به این سریال شد این بود که چطور سقوط هواپیمای مالزی با انتخابات شورای شهر در این سریال همزمان شده است. پرسشی که البته از منطق چندانی بهره نمیبرد چون در دنیای روایی داستان، چنین هم زمانی میتواند صورت بگیرد. مخصوصا که این سریال، مستند واقعی یا تاریخی نیست که اتفاقات بخواهد برگرفته از واقعیت محض باشد.
اما وقتی حاج منصور ارضی در یکی از برنامههای خود به این سریال اعتراض کرد، معلوم شد که قرار نیست سازندگان «پایتخت۴» یک نفس راحت بکشند.
او به حضور نقی در غسالخانه اعتراض کرده و آن را تمسخر مرگ نامیده بود: «با این کارها معارف دینی را به زیر سوال میبرند که دین را به تمسخر گرفته باشند. یواش یواش به مبانی دین رخنه میکنند این معلونین. مردم حواسشان باشد، به این فیلمها نخندید!»
این اظهار نظر هم تعجب و واکنش بسیاری از مردم را به همراه داشت.
تفکیک جنسیتی
یکی از آخرین حاشیههای صدا و سیما در بهار ۹۴ اما خبر اعمال تفکیک جنسیتی در رادیو بود. خبرگزاری ایلنا خبر داد که نرگس آبروانی معاون صدا طی بخشنامهای خواستار اجرای طرح تفکیک جنسیتی شده است اما داود نعمتی مدیرکل روابط عموی صدا و سیما گفت که از این خبرها نیست.
حاشیهها دست از سر صدا و سیما و کسانی که در آن کار میکنند برنمیدارد. حاشیههایی که گاهی خود مسئولان صدا و سیما به آن دامن میزنند و گاهی کسانی که در این سازمان مشغول برنامهسازی هستند. با این حال در بر همان پاشنه همیشگی میچرخد. نه مسئولان صدای مخاطبان را میشنوند و به نظر آنها اهمیت چندانی میدهند و نه مردم به رسانه ملی اعتماد میکنند.
برنامههای ویژه سال تحویل
با تقارن ایام فاطمیه با عید کهن و ملی نوروز، مثل همیشه رسانه ملی در تناقض عجیبی گرفتار شد. وضعیتی که نتیجهاش برنامههای ویژهای بود که سعی میکردند نه شاد باشند و نه غمگین. با این حال وقتی نام یکی از برنامههای ویژه نزدیک لحظه سال تحویل، به نام احسان علیخانی گره خورد، خیلیها منتظر بودند که ببینند دستپخت این مجری برای تحویل سال چه خواهد بود؟
دسپخت احسان علیخانی اما دست آخر صدای خیلیها را درآورد. از جمله اشکهای کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال. اتفاقی که خود علیخانی در واکنش به آن به سابقه درخشانش در درآوردن گریه آدمها هم اشاره کرد: «تنها گریه مربی پرتغال را ندیده بودیم که امشب دیدیم.»
بدین ترتیب خیلیها نسبت به غمانگیز بودن این برنامه آن هم درست در لحظه تحویل سال اعتراض کردند.
کلاه قرمزی
اما با آمدن کلاه قرمزی به روی آنتن سینما، خیلی چیزها عوض شد. آقای مجری با عروسکهایش، از نیمه عید میهمان خانههای مردم شدند تا دوباره لحظات شادی را برای مردم درست کنند. در میان تمام واکنشهایی که «کلاه قرمزی ۹۴» برانگیخت که از آن جمله حضور حامد بهداد در این برنامه بود، حاضر شدن بنیامین خواننده پاپ به همراه دخترش در این برنامه یکی از حاشیههای مثبت این برنامه بود.
بییندگانی که به تماشای این برنامه نشستند، واکنشهای بسیار مثبتی نسبت به این برنامه نشان دادند و بدین ترتیب یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون موفق شد رضایت مخاطبان را جلب کند.
این سایت پس از اشاره به نحوه پوشش مذاکرات هسته ای در تلویزیون، در ادامه به حواشی دیگری هم اشاره کرده است:
در حاشیه
گل سرسبد حاشیهسازهای صدا و سیما اما سریال مهران مدیری بود. «در حاشیه» حتی پیش از آن که روی آنتن سیما برود، حاشیههایش آغاز شده بود. از توقف چند هفتهایاش گرفته تا شایعاتی که پیرامونش ساخته شد.
ولی حاشیههای اصلی درست از وقتی شروع شد که مخاطبان تلویزیون مهران مدیری و بازیگران همیشگیاش را روی آنتن صدا و سیما دیدند. اعتراضهایی که در آغاز به شکل زمزمه بود، رفته رفته حالت فریاد به خود گرفتند. خبرهای زیادی رسید. از احتمال تجمع پزشکان در برابر سازمان صدا و سیما تا جلسه مخفیانه مسئولان سازمان نظام پزشکی با مدیران صدا و سیما.
پزشکان معتقد بودند که مهران مدیری تصویر نادرستی از آنها در سریالش ارائه کرده است اما مردم میگفتند این دقیقا همان چیزی است که وجود دارد. کار حتی به مداخله وزیر بهداشت هم کشید که از رییس سازمان صدا و سیما خواست مانع پخش سریال شود اما پاسخ منفی بود.
سرانجام با این که مردم منتظر بودند حداقل ۹۰ شب مهران مدیری و بازیگرانش را روی صفحه تلویزیون ببینند، یک شب مهران مدیری جلوی دوربینها نشست تا به مردم بگوید دیگر از «در حاشیه» خبری نیست و قرار است سریهای بعدی در زمانهای دیگری ساخته شود.
شمعدونی
با متوقف شدن سریال مهران مدیری، سریال سروش صحت جایگزین آن شد. سریالی که بلافاصله بعد از پخش حاشیهساز شد. این بار این مردم بودند که اعتراض داشتند. بخشی از اعتراضها و نارضایتیها شاید به خاطر ناراحتی مردم از توقف «در حاشیه» بود اما بخشی از اعتراضات هم به محتوای سریال سروش صحت مربوط میشد.
یکی از مهمترین اعتراضات، به ماجراهای «عرشیا» برمیگشت. پسر بچهای که خیلیها میگفتند رفتار بیادبانهاش بدآموزی دارد.
سروش صحت البته برای تمام انتقادها پاسخ داشت. او با اشاره به همه سختیها و محدودیتهایی که این روزها، کارگردانان طنز با آن روبرو هستند میگفت باید کژیها و ناراستیها را بیواسطه نشان داد تا مخاطب نسبت به آن موضع بگیرد.
خندوانه
بعد از پایان سری اول برنامه «خندوانه» خیلیها منتظر بودند تا سری دوم آن هر چه زودتر ساخته شود و به روی آنتن برود. اتفاقی که نیفتاد و رامبد جوان که اعلام کرده بود بعد از عید دوباره به روی آنتن برمیگردد باز جلوی دوربین رفت تا ضمن عذرخواهی از مردم توضیح دهد که هنوز دکور برنامه آماده نشده است.
اما بالاخره سری دوم «خندوانه» هم شروع به پخش کرد. برنامهای که با حضور جناب خان رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کرد.
اما حاشیهها از صدای خنده «خندوانهایها» هم نتوانستند بگذرند. نخستین اعتراضها به برنامه رامبد جوان وقتی صورت گرفت که چند میهمان سیاسی از طیف اصولگرایان و دولت قبلی به «خندوانه» آمدند. از سوی دیگر جوان متهم به این شد که از نمایندگان بالقوه انتخابات مجلس، یعنی کسانی که میخواهند که در انتخابات بعدی کاندید شوند دعوت میکند و آنها هم به شکل نامحسوسی برای خود تبلیغ میکنند. علیرضا دبیر یکی از این میهمانان بود. پاسخ جوان به این انتقادها اما روشن بود. او گفت که برایش فرقی نمیکند از چه طیف سیاسی میهمان برنامهاش شوند و خیلی دوست دارد محمدجواد ظریف یا فرجالله سلحشور هم به برنامهاش بیایند.
با این حال وقتی که یکی از مدیران اجرایی مترو به «خندوانه» آمد ماجرا رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. چند سایت خبری، خبر از قرارداد میلیونی برنامه خندوانه با مدیران مترو دادند. قراردادی که طی آن برنامه «خندوانه» ملزم میشد در ازای گرفتن مبلغی برای مترو تبلیغ کند.
این اتفاق هم اما با واکنش مدیران مترو روبرو شد. آنها گفتند که برای فرهنگسازی در مترو با برنامه «خندوانه» قرارداد بستهاند و هیچ نکته پنهان یا ناگفتهای در میان نیست. چند وقت بعد با طرح «شنبههای خندان» در مترو که از مردم میخواست به یاد خندوانه شنبهها با لبخند به مترو وارد شوند، معلوم شد که واقعا قرار است برنامه رامبد جوان برای فرهنگ سازی در مترو کار بکند.
والیبال
اما داستان والیبال یکی داستان است پر آب چشم. هر چقدر که بازیکنان تیم والیبال در زمین خوش میدرخشند و خوب بازی میکنند حاشیههایی که صدا و سیما برای این بازیها درست میکند طعم پیروزی را به کام مردم تلخ میسازد.
وقتی تیم ملی والیبال در خارج از کشور مسابقه دارد سانسورهای بیوقفه تلویزیون اعصاب مردم را به هم میریزد. هر بار که دوربین به سمت تماشاگران میرود مردم مجبورند به جای دیدن صحنههای واقعی بازی صحنههای اسلوموشن تکراری دقایق قبل را ببینند و این اتفاق نه یک بار و دو بار که مدام تکرار میشود.
این برخورد سازمان صدا و سیما و اعمال سانسور هنگام پخش والیبال نارضایتی گسترده و عمیق مخاطبان را در پی دارد. مخاطبانی که در به در دنبال کانالی در ماهواره میگردند که این بازیها را بیهیچ دردسر و حاشیهای پخش کند.
ولی این همه ماجرا نیست. وقتی قرار شد تیم ملی والیبال در ایران به میدان برود خیلیها نفس راحت کشیدند. با ممانعتی که از حضور زنان در استادیوم ورزشی شده بود، خیلیها گمان میکردند که دیگر از سانسور خبری نیست اما اشتباه میکردند.
نخستین اتفاق عجیب وقتی افتاد که سرود ملی کشور امریکا هنگام پخش در استادیوم، از رسانه ملی پخش نشد. بعد از آن نیز و با برد قاطع و شیرین بچههای تیم والیبال مقابل امریکا، خبرنگاران رنگارنگ صدا و سیما پشت دوربین آمدند تا والیبال را به مذاکرات هستهای و دشمنی با امریکا گره بزنند. رویکردی که نارضایتی مخاطبان سیما را به همراه داشت. کسانی که نمیفهمیدند ورزش به سیاست چه ربطی میتواند داشته باشد.
ماه عسل
با شروع ماه رمضان و برنامههای ویژه این ماه، حاشیهها رنگ و بوی دیگری به خود گرفتند. گل سر سبد این حاشیهها هم البته «ماه عسل» احسان علیخانی بود که همان روز نخست حاشیهساز شد.
وقتی یک زوج جوان روی صندلی میهمان این برنامه نشستند تا درباره اتفاقی بگویند که در زندگیشان افتاده بود خیلیها هاج و واج به صفحه تلویزیون خیره شدند. آنها از دیدن پسر جوانی که میگفت برای ثابت کردن عشقش از بالکن خانه پریده، جا خورده بودند. هنوز چند ساعت از نخستین قسمت ماه عسل نگذشته بود که لطیفههای رنگارنگ فضای مجازی را پر کرد. لطیفههایی با این مضمون که میخواهم از همسرم طلاق بگیرم چون خودش را به خاطر از من بالکن خانه به پایین پرت نکرده است.
خیلیها معتقد بودند که حضور این زوج و کاری که آن پسر جوان کرده است، برای دیگران بدآموزی دارد. از سوی دیگر یکی از چالشهای اصلی «ماه عسل» این بود که مردم میپرسیدند چرا باید دم افطار بعد از تحمل یک روز تشنگی و گرسنگی، با چهره زنی روبرو شوند که در یک آرایشگاه زنانه به چهرهاش ژل تزریق کرده و بعد با مشکلات عمدهای روبرو شده است؟
خیلیها هم میپرسیدند که این حجم غم و غصه، و نشان دادنش از یک برنامه تلویزیونی آن هم در ماهی که تمام کشورهای مسلمان آن را به شادی میگذارنند چه علتی دارد؟ پرسشهایی که البته پاسخ روشنی به آن داده نمیشود.
پایتخت ۴
سیروس مقدم و بازیگران سریالش، همین که به جای سیزده روز عید، مجبور شدند برای سی روز ماه رمضان سریال بسازند، آن هم در فرصت زمانی کم، به اندازه کافی چالش داشتند اما حالا حاشیهها به سراغ «پایتخت ۴» رفتهاند تا نشان دهند که هیچ کس در امان نیست.
یکی از نخستین انتقادهایی که به این سریال شد این بود که چطور سقوط هواپیمای مالزی با انتخابات شورای شهر در این سریال همزمان شده است. پرسشی که البته از منطق چندانی بهره نمیبرد چون در دنیای روایی داستان، چنین هم زمانی میتواند صورت بگیرد. مخصوصا که این سریال، مستند واقعی یا تاریخی نیست که اتفاقات بخواهد برگرفته از واقعیت محض باشد.
اما وقتی حاج منصور ارضی در یکی از برنامههای خود به این سریال اعتراض کرد، معلوم شد که قرار نیست سازندگان «پایتخت۴» یک نفس راحت بکشند.
او به حضور نقی در غسالخانه اعتراض کرده و آن را تمسخر مرگ نامیده بود: «با این کارها معارف دینی را به زیر سوال میبرند که دین را به تمسخر گرفته باشند. یواش یواش به مبانی دین رخنه میکنند این معلونین. مردم حواسشان باشد، به این فیلمها نخندید!»
این اظهار نظر هم تعجب و واکنش بسیاری از مردم را به همراه داشت.
تفکیک جنسیتی
یکی از آخرین حاشیههای صدا و سیما در بهار ۹۴ اما خبر اعمال تفکیک جنسیتی در رادیو بود. خبرگزاری ایلنا خبر داد که نرگس آبروانی معاون صدا طی بخشنامهای خواستار اجرای طرح تفکیک جنسیتی شده است اما داود نعمتی مدیرکل روابط عموی صدا و سیما گفت که از این خبرها نیست.
حاشیهها دست از سر صدا و سیما و کسانی که در آن کار میکنند برنمیدارد. حاشیههایی که گاهی خود مسئولان صدا و سیما به آن دامن میزنند و گاهی کسانی که در این سازمان مشغول برنامهسازی هستند. با این حال در بر همان پاشنه همیشگی میچرخد. نه مسئولان صدای مخاطبان را میشنوند و به نظر آنها اهمیت چندانی میدهند و نه مردم به رسانه ملی اعتماد میکنند.