سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۲

بازجویی برای یک عاشقانه غربی

کیم چِئول وونگ پانزده سال پیش یکی از موفق‌ترین نوازندگان پیانو در کره شمالی بود. زندگی او اما بر سر یک اتفاق کوچک به کلی تغییر کرد. اشتباهی که در کره شمالی اصلا قابل قبول نیست.
کد خبر : ۲۴۸۶۹۷
صراط: کیم چئول وونگ در حال نواختن یک آهنگ زیبا بود که به ناگهان کسی متوجه شد آن آهنگ یک عاشقانه غربی است. در کره شمالی نمی‌توان از این دست از اشتباهات به سادگی گذشت کرد.
 
به گزارش بی‌بی‌سی ورد، سال 2001 بود. چئول وونگ پشت پیانو خود نشست تا قطعه‌ای را بنوازد که قرار بود هنگام خواستگاری از دختر مورد علاقه‌اش آن را بنوازد. دو عشقی که از کودکی با هم بودند. آن‌ها از هشت‌سالگی همدیگر را می‌شناختند و حتی پیانو را هم با هم یاد گرفته بودند.

آهنگی آرام از جنس عاشقانه که ریچارد کلایدرمن آن را نواخته بودند و البته آهنگی نبود که هر کسی آن را دوست داشته باشد. در هیچ جای مشکلی ندارد که آن را بنوازید جز کره شمالی که نواختن آن می‌تواند خیلی خطرناک باشد؛ چرا که ممکن است یکی از آن نزدیکی رد شود و صدای آهنگ فرانسوی به گوشش بخورد، سپس آن را به دستگاه‌های اطلاعاتی گزارش دهد.
 
چئول وونگ اما خیلی سریع به اشتباهش پی برد. او می‌گوید: «من اصلا نمی‌دانستم که نواختن یک آهنگ ممنوعه می‌تواند تا این حد خطرناک باشد.»

جاز و سبک‌های دیگر موسیقی غربی در کره شمالی به دستور کیم جونگ ایل ممنوع شده است.
 
پس از نواختن آهنگی از کلایدرمن، چندین افسر از او بازجویی کردند. آن‌ها سوالاتی از این دست از او پرسیده بودند: «آن آهنگ را اولین بار در کجا شنیدی؟ وقتی آن موسیقی را برای اولین بار شنیدی، چه احساسی داشت؟ آن آهنگ را برای چه کسانی زده‌ای؟»
 
چئول وونگ گفت که وقتی در روسیه مشغول به تحصیل بوده این موسیقی را شنیده است. او از این آهنگ خیلی خوشش آمد و آن را به خاطر سپرده است تا هنگام بازگشت آن را برای دختر مورد علاقه‌اش بنوازد. استعداد‌ او در پیانو از همان دوران کودکی شکوفا شد. چئول وونگ موفق شد از یکی از بهترین دانشگاه‌های پیونگ‌یانگ در رشته موسیقی کلاسیک فارغ‌التحصیل شود. سپس به او اجازه داده شده که تحصیلاتش را در هنرستان عالی موسیقی مسکو ادامه دهد. اولین بار او که با موسیقی جاز آشنا شد، در کافه‌ای در مسکو نشسته بود و به سرعت جذب این سبک از موسیقی شد.

چئول وونگ می‌گوید به دلیل روابط قوی خانوادگی‌اش از هرگونه تنبیهی فرار کرد، اما این تجربه باعث شد نسبت به کشوری که در آن زندگی می‌کند، تجدید نظر کند. او می‌گوید: «وقتی در مسکو بودم، افراد زیادی کره شمالی را شدیدا نقد می‌کردند. اما وقتی در خارج از کره شمالی بودم حس میهن‌پرستی در درونم تقویت می‌شد. برایم مهم نبود که دیگران چه می‌گویند. برایم مهم بود که تا جایی که می‌توانم قوی باشم و با مهارت موسیقی‌ام به کشورم خدمت کنم.»
 
او پس از این اتفاقات نظرش کمی تغییر کرد: «مدتی گذشت و من متوجه شدم که باید از خیلی چیزها بزنم تا بتوانم به عنوان یک نوازنده پیانو در کره شمالی زندگی کنم.  من ناامید شده بودم. سه روز سخت را پشت سر گذاشتم و دودل بودم که از کشورم فرار کنم یا خیر.»

او در نهایت راه دوم را انتخاب کرد: فرار از کره شمالی. با اینکه حدس می‌زد شاید خانواده‌اش به او اجازه ندهند، اما معتقد بود آن‌ها به تصمیم او احترام خواهند گذاشت. چئول وونگ برای دختر مورد علاقه‌اش که از کودکی عاشق او بود، فقط یک پیام نوشت: «منتظر من نمان!» او حتی خداحافظی هم نکرد.

چئول وونگ می‌گوید: «اصلا ممکن نبود در مورد فرار با کسی صحبت کنم. خودم را آماده کردم. به من گفته بودند که اگر از رود «تومِن» عبور کنم، می‌توانم از طریق خاک چین به هر جایی که می‌خواهم بروم. من سمت آن رودخانه راه افتادم. از آنجایی که خودم یکی از شهروندان پیونگ‌یانگ بودم، کسی برای چک کردم کارت شناسایی جلوی من را نگرفت.»
 
او به تنهایی حرکت کرد و چیز خاصی به جز 2000 دلار پول نقد همراهش نبود. نیمه‌شب به رود تومِن رسید. او می‌گوید: «خیلی ترسیده بودم. دور و بر را نگاه می‌کردم تا یک راه فرار پیدا کنم. در همین فاصله نیروهای ارتش مخفی مرا دیدند و سر اسلحه‌شان را سمت من گرفتند: "دستا بالا." من هم گوش کردم و دستانم را بالا بردم. یک لحظه به یادم افتاد که 2000 دلار پول نقد دارم. تمام آن پول را به آن‌ها دادم. آن‌ها هم پول را گرفتند و به من کمک کردند که فرار کنم.»
 
چئول وونگ را به سمت یک دهکده کوچک هدایت کردند. چئول وونگ می‌گوید: «به اهالی روستا گفتند که می‌توانم پیانو بزنم. اما آن‌ها گفتند فرقی ندارند که می‌توانی پیانو بزنی یا خیر؛ اینجا باید کار کنی. بنابراین من هم در کارهای مزرعه به آن‌ها کمک کردم. در واقع شاگرد یک کشاورز شده بودم. من حتی به کوه‌ها می‌رفتم تا در کار الوار هم مشغول باشم. دوران خیلی سختی بود. خسته و گرسنه بودم؛ سرما هم خیلی اذیت می‌کرد.»
 
بازجویی برای یک عاشقانه غربی
چئول وونگ همراه با دیگر فراری‌های کره شمالی – آن‌ها در یک برنامه تلویزیونی در کره جنوبی شرکت کردند
 
هنگامی که او در یک كارخانه‌ چوب‌بری‌ و الوار سازی‌ کار می‌کرد، با یک فراری دیگر از کره شمالی آشنا شد. آن شخص به او گفت که در این نزدیکی یک کلیسا وجود دارد که در آن یک پیانو هم وجود دارد. آن پیانو خیلی قدیمی بود و صداهای درستی را هم تولید نمی‌کرد، اما به محض اینکه چشم چئول وونگ به آن افتاد حسی عجیب را در قلبش احساس کرد.
 
او می‌گوید: «وقتی دوباره پشت پیانو نشستم، در پوست خودم نمی‌گنجیدم. واقعا تحت تاثیر پیانو قرار گرفته بودم.» به تدریج چئول وونگ به نوازنده هفتگی کلیسا تبدیل شد و با هنرش قلب‌ها را تسخیر می‌کرد. او خود را شخصی اهل کره جنوبی جا زده بود که هنوز نمی‌تواند به خوبی به چینی حرف بزند.

در نهایت او پس از یک سال موفق شد یک پاسپورت جعلی کره جنوبی پیدا کند تا برای ادامه زندگی به سئول برود. چئول وونگ ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد و در حرفه پیانو هم آدمی موفق شده بود. او در کشورهای مختلف کنسرت گذاشت و موسسه‌ای برای کمک به کودکان خانواده‌های فراری از کره شمالی را تاسیس کرد.
 
چئول وونگ می‌گوید حدود 5000 جوان فراری از کره شمالی در کره جنوبی زندگی می‌کنند و  تعداد زیادی پس از مدتی منزوی می‌شوند. او اخیرا گروه ارکستر خود را تشکیل داد که البته موقتا «ارکستر آریرانگ یوث» نامیده می‌شود. آریرانگ یک آهنگ قدیمی کره‌ای در مورد عشق و صلح است که به چندین حالت نوشته شده است. او می‌گوید که این آهنگ تنها آهنگی است که هم مردم کره شمالی آن را می‌دانند و هم مردم کره جنوبی.
 
بازجویی برای یک عاشقانه غربی
Kim Cheol-woong
 
کیم می‌گوید: «من می‌خواهم با آموزش موسیقی به این کودکان کمک کنم. از همه چیز بیشتر دوست دارم یک آینده متحد را از این طریق ترسیم کنم. به همین خاطر کاری کردم که نوجوانان کره جنوبی در کنار نوجوانان کره شمالی به این ارکستر ملحق شوند. وقتی که آن‌ها را به هم معرفی کردم، یک اتفاق جادویی رخ داد. در ابتدا سکوتی معنادار بین آن‌ها صورت گرفت، اما پس از مدتی آن‌ها از طریق موسیقی و کار گروهی به هم کمک می‌کردند و از یکدیگر حمایت می‌کردند.»
 
چئول وونگ حالا امیدوار است که گروه ارکستر او در مراسم افتتاحیه بازی‌های المپیک زمستانی 2018 پینوگ‌چانگ در کره جنوبی اجرا کند: «این بچه‌ها وحدت را تجربه کرده‌اند، آن‌ها یکی شده‌اند. ما می‌توانیم آینده یک کره متحد را از طریق این بچه‌ها تجسم کنیم. از طرفی، این ارکستر می‌تواند پیامی از جنس موسیقی باشد برای تمامی کسانی که در هر جای جهان در مقابل هم می‌جنگند.»
 
او باز هم همان آهنگ مشهور ریچارد کلایدرمن را می‌نوازد و این بار می‌داند که معشوقه همیشگی‌اش با یک بازیگر ازدواج کرده است.
منبع: فرارو