بعد از گذشت تشییع باشکوه و 5 ساعته این شهدای والامقام در 26 خرداد ماه، از یک ماه پیش تا کنون مراحل شناسایی هویت آنان در حال انجام است. هویت پیکر مطهر شهید سید جلیل میری ورکی خط شکن این عملیات اولین شهیدی بود که به واسطه مدارک کامل شناسایی هویش احراز و اعلام شد. این مسأله و انتظار برای شناختن هر چه بیشتر روش، منش و هویت این شهدای مظلوم از جانب عموم مردم دستخوش معرفی شهدا و رزمندگانی است که در کسوت غواصی جنگ خوش درخشیدند و حماسه های فراوانی را در عملیاتهای آبی-خاکی هشت سال دفاع مقدس آفریدند. شهید یوسف خوئینی یکی از همین غواصهای هشت سال دفاع مقدس بود که در عملیات کربلای5 و در سی ام دیماه سال 65 به شهادت رسید. این غواص شهید از دیار شهرستان خوئین بود در وصیتنامهای که این روزها از او به جای مانده است از رسالت سنگین شهدا سخن میگوید.
متن وصیت نامه شهید یوسف خوئینی در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
همه چیز از اوست...
به نام او که همه چیز از اوست. زندگی و زنده ماندنم از اوست. به نام او که از اویم، بودنم و هستیم از اوست، رفتنم و بودنم از اوست. یادم از اوست. جانم اوست، مشعوقم و معبودم و مقصودم هست و بالاخره امیدم اوست. او را سپاس و حمد میگویم که در چنین عصر و دورهای که عصر پیشرفت اسلام در تمامی جهان است به خصوص در کشورمان به من و دوستانم است توفیق را نصیب کرد که در راه او به منزلهایی برسیم و قدمی هرچند کوتاه و کم ولی واقعی و محکم و استوار برداریم و بتوانیم دین خودمان را نسبت به اسلام و قرآن اداء کنیم.
سنگینی رسالت ما را کوهها هم نمیتوانند تحمل کنند
اسلامی که در آن روز توسط خاندان بنیامیه به ظاهر از بین رفت ولی شعله این آتش نه تنها از بین نرفت، بلکه شعلهورتر شد و دامنهاش گسترش یافت تا در این وهله از زمان، که انقلابی در کشورمان بوجود آمد، باز یزیدانی پیدا شدند و سد راه این انقلاب شدند در مقابل مومنانی پیدا شدند که حسین وار در مقابل این ستمها ایستادگی کردند و نگذاشتند این انقلاب در نطفه خفه شود و این امانت را صحیح و سالم بدست ما دادند و از اینجاست که رسالت ما شروع میشود، رسالتی که سنگینی آن را کوهها تحمل نمیکنند، زیرا ما باید پیامآور انسانهایی باشیم که در عرصه نبرد یا باطل به خیل شهدا پیوستند و راه گلگون شهیدان را پررنگتر کردند. رسالتی دیگر نیز هست و آن رسالت نبرد با باطل است که من در این مورد خداوند متعال را بسیار شکرگزار هستم که به من توفیق داد، در این نبرد شرکت کنم و نیز اگر خدا خواست در این راه جانم را نیز فدا میکنم. انشاء الله
خواهران و برادران! رسالت بر زمین افتاده ما را بر دوش بگیرید
با توجه به مقدمهای که در متن بالا آمده است از کلیه خواهران و برادرانی که نامه مرا میخوانند میخواهم که سعی کنند این رسالت را که از دوش ما به زمین افتاده است بر دوش بگیرند و زینبوار علیگونه رسالت را تا قیام منتظر ادامه دهند و سعی کنید همیشه به حرف امام امت گوش داده و به آن عمل کنید حجاب خود را حفظ کنید و با دشمنان داخلی و خارجی مقابله کنید. در وهله اول، نیروی باعظمت خداوند را از مدنظر دور ندارند و همیشه در تمام اموراتتان خداوند را شاهد و ناظر بگیرید.
در پایان سخنی چند با خانوادهام دارم: من از پدر و مادرم به خاطر اینکه مرا نگهداری کردهاند و بزرگ کردهاند، (زیرا مسبب اصلی خداست) تشکر نموده و از زحماتی که در مورد من کشیدهاند کمال تشکر را مینمایم و از ایشان میخواهم به خاطر اینکه به جبهه آمدهام و از میان آنها رفتهام نه تنها ناراحت نباشند، بلکه باید بدانید برای حق اسلام قرآن باید باز فرزندانی را تربیت کنند و تحویل اسلام و قرآن بدهند.
به امید زیارت و دیدار در کربلای حسینی
از بردارانم میخواهم که سعی کنند در همه امورشان جدی باشند و در مورد درس و فعالیت در ارگانها کمال کوشش خود را بکنند و در پایان از همگی دوستان و آشنایان و برادران پایگاهی میخواهم که مرا حلال نمایند و از حق خودشان گذشت نمایند. به امید بخشش. به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام و زیارت و دیدار در کربلای حسینی.