*رأی مثبت دادگاه "لاهه" نسبت به حقانیت ایران در اختلاف با انگلیس (1331 ش)
پس از ملی شدن صنعت نفت ایران در آخر اسفند 1329، شرکت نفتی انگلیس که طرف قرارداد شرکت نفت ایران بود، به این دلیل که متضرّر شده است خواهان ادامه همکاری با ایران گردید. ولی چون نفت، ملی اعلام شده بود، شرکت انگلیسی به دیوان بینالمللی دادگستری شکایت برد و خواهان احقاق حقوق خود بود. ایران، دیوان را برای رسیدگی به این پرونده دارای صلاحیت نمیدانست زیرا مسأله بر سر دولتها نبود، بلکه دو شرکت با هم اختلاف داشتند. سرانجام رأی دیوان بر حقانیت ایران صادر شد و از انگلستان در امور نفتی ایران خلع ید شد.
*مرگ "احمد قوام" سیاستمدار و نخست وزیر دوره قاجار و پهلوی (1334ش)
احمد قوام، معروف به قوام السلطنه، از بزرگترین رجال و سیاستمداران دوران معاصرایران در سال 1252 ش در تهران به دنیا آمد. وی از زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار وارد امور دیوانی شد و بعدها رئیس دفتر صدر اعظم شد.
بعدها فرمانروای خراسان و سیستان شد و پس از سیدضیاءالدین طباطبائی دوبار به صدارت رسید. قوام پس از دوره دوم نخستوزیری ظاهراً به جرم توطئهای علیه رضاخان وزیر جنگ تحت تعقیب قرار گرفت و پس از مدتی زندانی شدن، راهی اروپا شد.
او پس از چند سال به ایران بازگشت و در لاهیجان به کشاورزی پرداخت. قوام السلطنه از آن پس در کارهای سیاسی دخالت نکرد تا اینکه رضاخان پهلوی سقوط کرد. در این هنگام قوام بار دیگر به نخستوزیری رسید و در سالهای 1324 و 1331 نیز در این مقام بود.
وی در سال 1324 جهت حل مسأله حضور نیروهای روسی در ایران راهی مسکو شد و مذاکراتی انجام داد. در سال 1331 پس از اختلافی که بین مصدق و شاه بروز کرد، شاه برای اینکه حریف قَدَری در مقابل مصدق بتراشد، سراغ قوام السلطنه رفت. قوام السلطنه جاه طلب که در آن هنگام 80 سال از سنش میگذشت با اکثریت ضعیفی از مجلس رای اعتماد گرفت. اما این صدارت بیش از چهار روز دوام نیاورد و با مقاومت و خروش ملت مسلمان ایران به رهبری آیت اللَّه کاشانی، قوام در سی تیر 1331، مجبور به استعفا شد.
قوام پس از استعفا، مدتی در حالت اختفا میزیست و احساس خطر میکرد. مجلس حکم به مصادره اموال او داد و او که بعد از این جریان، کاملاً تاب و توان خود را از دست داده بود سرانجام در 31 تیرماه 1334 در 83 سالگی درگذشت.
احمد قوام، روی هم، پنج بار به نخست وزیری رسید و بیش از بیست بار به وزارت دست یافت. قوام ذاتاً مردی مستبد و قانونشکن و جاه طلب بود و از جنجال و سر و صدا لذت میبرد. از تملق لذت میبرد به همین دلیل، اطرافیان او را همیشه افراد چاپلوس تشکیل میدادند. او همچنین از علوم زمان بهره داشت و گاهی شعر هم میسرود.
*تهاجم وسیع ارتش بعث عراق به خاک ایران پس از پذیرفتن قطعنامه 598 (1367ش)
برگزاری جلسه مشترک شورای فرماندهی انقلاب عراق به ریاست صدام در 30 تیرماه 1367 نشان میداد که دولت عراق درصدد اقدام مهمی است که نشانههای آن با آغاز پیشروی نیروهای ارتش عراق به خاک ایران آشکار شد.
هدف این پیشبرد و تهاجم، آزاد کردن باقی مانده سرزمینهای عراق، انهدام نیروهای ایران و به اسارت درآوردن تعداد بیشتری از نیروهای ایرانی برای ایجاد برابری با تعداد اسرای عراقی اعلام شد.
بدین ترتیب، تنها سه روز پس از پذیرفتن قطعنامه 598 از سوی ایران، عراقیها در روز 31 تیرماه 1367 در شرایطی که وزیر خارجه وقت ایران در حال مذاکره با دبیر کل سازمان ملل بود، تهاجم خود را از دو محور کوشک و شلمچه در منطقه جنوب آغاز کردند و در سی کیلومتری شمالی خرمشهر مستقر شدند.
در این میان پیام امام به سپاه باعث گسیل نیروهای بسیجی به جبههها گردید که با کمترین امکانات در برابر یورش دشمن مقاومت کردند و طی چند روز درگیری با انهدام سنگینی که به قوای عراقی تحمیل شد، آنان را مجبور به عقب نشینی نمودند.
این تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق در حالی صورت میگرفت که با ادعاهای دروغین صلح طلبی در طول جنگ، مظلوم نمایی میکردند و ایران را متجاوز میخوانند. این حرکت عراق علاوه بر اینکه ناتوانی آنان را در برابر قوت اعتقاد و باور سپاه اسلام نمایان کرد، باعث رسوایی آنان در میان افکار عمومی شد.
**رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 5 شوال 1436 )
* حرکت امام علی(ع) ازطریق مداین برای جنگ صفین(37 ق)
*ورود "مسلم بن عقیل" نمایندهی امام حسین(ع) به کوفه(60 ق)
مسلم بن عقیل، نماینده و پسر عموی امام حسین(ع) به منظور دعوت ازمردم کوفه و آگاهی از میزان وفاداری آنان به امام، وارد این شهر شد.
مردم کوفه، قبلاً با ارسال نامه های فراوان، خواستار عزیمت امام به این شهر و رهبری آنان برای مبارزه با حکومت ستمکار اموی شده بودند.
در بدو ورود مسلم به کوفه، وی نامه امام را که حاکی از دعوت مردم کوفه به قیام بود، برای آنان قرائت کرد و دراندک زمانی، حدود 18 هزار نفر با وی بیعت کردند.
پس از آن، مسلم، بیعت گسترده اهالی کوفه را به اطلاع امام رساند. اما اندکی بعد، مردم کوفه تحت تأثیر تبلیغات و تهدید و تطمیع ابن زیاد، حاکم جدیدِ کوفه، بیعت خود را با امام حسین(ع) نادیده گرفتند.
آنها حتی پا را فراتر گذاردند و گروه از آنها عازم جنگ با امام شدند. مسلم بن عقیل هم که در کوفه تنها مانده بود، به دست ماموران اموی اسیر شد و به شهادت رسید.
*تولد "خواجوی کرمانی" شاعر و ادیب شهیر ایرانی(679 ق)
ابوالعطاء کمالالدین محمود بن علی بن محمود، معروف به خواجوی کرمانی در سال 679 ق در شهر کرمان به دنیا آمد.
او در جوانی در کرمان و فارس تحصیل کرد و از آن پس به مسافرت پرداخت. خواجو در اثنای مسافرت، با عدهای از مشایخ، سلاطین و وزرا ملاقات کرد و در پایان عمر، چندی نیز با حافظ شیرازی، شاعر بزرگِ غزل سرای قرن هشتم معاشرت داشت. دیوان قصیدهها، غزلها و رباعیها، مثنویهای همای و همایون، گل و نوروز، کمال نامه، گوهر نامه و... از آثار خواجوی کرمانی است.
در غالبِ این مثنویها، خواجو از نظامی پیروی کرده است. خواجو در غزلهای خود، شیوه سعدی را اساس قرار داده و آن را با افکار عرفانی در آمیخته است. روش ایجاد شده توسط خواجوی کرمانی به همت حافظ شیرازی کامل شده است. این ادیب نامدار ایرانی سرانجام در 753 ق در 74 سالگی درگذشت.
*رحلت "سیدجمالالدین حسینی اسدآبادی" متفکر و مصلح بزرگ جهان اسلام(1314 ق)
سیدمحمد بن سید صفدر معروف به سیدجمال، اندیشمند انقلابی، سخنور و از رهبران ضد استعماری ملل اسلامی است که بنا به گفته بسیاری از تاریخ نگاران، وی شیعه و ایرانی و در سال 1254 قمری در اسدآباد همدان چشم به جهان گشود. پدرش او را به کابل برد و به تحصیل علوم متنوع از جمله: تاریخ، فقه، ادبیات، منطق، حکمت و ریاضیات پرداخت.
در 18 سالگی در بسیاری از علوم متداوله به مقام عالی رسید. سیدجمالالدین از آن پس، به هندوستان و حجاز و مکه مسافرت کرد.
سپس به مصر رفت و در دانشگاه الازهر به تدریس منطق و فلسفه پرداخت و شیخ محمد عبده از محضر او استفاده نمود. از آن جا که سید، خود بنیانگذار اتحاد ملل اسلامی و وحدت شیعه و سنی بود، تعمّداً ملیت خود را مخفی نگه میداشت.
سید با مسافرت به اکثر کشورهای عربی و اسلامی و با ایراد خطابههای پرشور، از مسلمانان میخواست با اتحاد و همبستگی در برابر مفاسد و حاکمیت دست نشانده و استعماری اروپاییان ایستادگی کنند.
در نتیجه، دولتهای دست نشانده، تحمل چنین اندیشهای را در جامعه خویش نداشتند و چندین بار او را به هند، پاریس و لندن تبعید کردند.
سیدجمالالدین با همیاری محمد عبده، 18 شماره از روزنامه عروةالوثقی را در پاریس منتشر کرد، ولی با کارشکنی مقامات انگلیسی، این نشریه تعطیل شد.
وی همچنین به ایران و عثمانی سفر کرد و ملاقاتهایى با سران کشورهای اسلامی از جمله ناصرالدین شاه قاجار داشت، تا بلکه حرکت و رشد مسلمانانِ سرزمینهای اسلامی را فراهم نماید.
اما دول استعماری سخت با او مخالفت کردند. پس از آن راهی استامبول شد و چون ناصرالدین شاه قاجار، توسط یکی از یاران سید در شهر ری به قتل رسید، امپراتور عثمانی او را تحت نظر گرفت.
سرانجام سیدجمالالدین اسدآبادی در پنجم شوال 1314 قمری مصادف با 18 اسفند 1275 در 60 سالگی دیده از جهان فرو بست و در گورستان شیخلَر ترکیه به خاک سپرده شد.
**رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 22 جولای 2015 )
*درگذشت "یوهان سباستین ژان باخ" موسیقیدان و آهنگساز شهیر آلمانی (1750م)
یوهان سباستین ژان باخ موسیقیدان نامدار آلمانی در 21 مارس 1685م در آیْزْناخْ آلمان به دنیا آمد.
وی از خانوادهای هنرمند بود و پدر و برادرش نیز موسیقیدانان بزرگی بودند. وی زیرنظر برادرش فراگیری موسیقی را آغاز کرد.
علاقه به این هنر در یوهان به قدری بود که قطعاتی را که برادرش برای تمرین به او میداد در زمان کوتاهی فرا گرفت و پس از چندی، خود در این فن، به مهارت دست یافت.
وی از سال 1723م در لایپْزیک سکنی گزید و تا آخر عمر در آنجا به اداره امور موسیقی در چندین کلیسا مشغول بود. به عبارتی دیگر خط سیر زندگی فعال و سازنده باخ از شغل نسبتاً پایین نوازندگی مجلسی آغاز شد تا آن که به رهبری ارکستر دربار آلمان دست یافت.
نبوغ باخ به عنوانِ موسیقیدان و آهنگساز برجسته قرن هجدهم، در عصر خود شناخته نشد. آهنگهای باخ، یک قرن پس از مرگ او به طبع رسید و اجرای یکی از موسیقیهای معروف وی، در واقع پس از 100 سال، آغاز تجدید حیات وی بود. آثار باخ در باب موسیقی دینی از لحاظ غنا و عُلُوّ الهام و آهنگ، ممتاز است.
باخ به واسطه علاقه شدیدی که به مذهب داشت، آهنگهایی با رنگ دینی میساخت که ای مسیح(ع) و روح از آن جملهاند. وی موسیقی را به درجه کمال رسانید و در راه تعلیم موسیقی، شنوایی خود را از دست داد. یوهان باخ سرانجام در 22 ژوئیه 1750م در 65 سالگی درگذشت.