صراط: امسال فرا رسیدن روز پزشک، داغ دل جامعه پزشکی کشور را تازه کرد.
اين بار اين داغ به خاطر سطح تعرفههاي پزشكي يا يك سريال طنز تلويزيوني تازه نشده بلكه تحريف شخصيت بوعلي سينا، پدر طب سنتي ايران در يك فيلم آلماني باعث واكنش با تأخير جامعه پزشكي و برخي شخصيتهاي سياسي كشور شده است.
باز هم تحريف واقعيات تاريخ كشورمان در يك فيلم خارجي! فيلمي آلماني كه البته بسياري از مهرههايش همچون سر بن كينگزلي هاليوودي هستند و البته اين اثر سينمايي نيز از روي رمان نوا گوردون نويسنده امريكايي ساخته شده است. در اين فيلم تاريخ پزشكي و زندگي حكيم ابوعلي سينا، دانشمند برجسته كشورمان كاملاً تحريف شده است و در دروغي بزرگ زندگي او با خودكشي به پايان ميرسد. اخبار مرتبط با فيلم «پزشك» اثر فليپ اشتولتسل البته چندان جديد نيست؛ اين فيلم در سينماهاي جهان اكران شده و احتمالاً پخش خانگي آن نيز به پايان رسيده اما واكنشها از داخل كشور به اين فيلم با تأخير زيادي صورت گرفته است، از جمله اين واكنشها ميتوان به اعتراض تند علياكبر ولايتي اشاره كرد. ولايتي در موضعي نسبت به تحريفهاي فيلم «پزشك» گفته است: «حالا آلمانها چه شأني دارند در حوزه طب سنتي و اسلامي كه بخواهند اظهارنظر كنند و قصد داشته باشند چهره و واقعيات زندگي شيخالرئيس را بهطور واقعي به تصوير بكشند؟» چند روز پيش از اين اعتراض، سازمان بسيج جامعه پزشكي كشور هم به تحريف چهره ابن سينا در فيلم ضدايراني «پزشك» واكنش نشان داده بود. مجيد نوروزي، مديركل روابط عمومي اين سازمان خواستار توقف ساخت چنين فيلمهايي شده و از جامعه جهاني نيز خواسته بود تا به تحريف سابقه پزشكي ايران در فيلمها اعتراض كنند اما آيا واقعاً چنين اتفاقي خواهد افتاد؟
«پزشك» سرشار از دروغ
فيلم «پزشك» اثري است كه در مشتش هجمهاي از دروغها درباره تاريخ ايران، زندگي بوعلي سينا و وضعيت اجتماعي و مذهبي كشور در دوره ساماني وجود دارد؛ در اين فيلم «راب كول» يك جوان مسيحي انگليسي است كه براي فراگيري طبابت راهي ايران ميشود تا از طبيب ماهر ابن سينا علم بياموزد؛ طبق توهمات ذهني نويسنده امريكايي رمان «پزشك»، مسلمانان ايراني در آن دوران با مسيحيان بدرفتاري ميكردند و به همين خاطر كول مجبور ميشود در قامت يك يهودي پا به ايران بگذارد؛ در صورتي كه هيچ متن و منبع تاريخي دال بر رواج خشونت و آزار عليه مسيحيان در قلمرو ايران دوره سامانيان وجود ندارد؛ فيلم آلماني «پزشك» به سبك فيلمهاي ضدايراني هاليوودي از ايران آن دوران تصويري به شدت سياه، خشن، پرحيله و نيرنگ، عقبمانده، مملو از درد و رنج و طاعون زده و نيز رنجديده زير بار ظلم متعصبان مذهبي و افراطيها را نشان ميدهد. شهري كه در فيلم به عنوان شهر اصفهان القا ميشود نه شهري سرسبز و آباد و فرهيخته بلكه همچون فيلمهاي هاليوودي شبيه جامعه اعراب آن دوران است.
فيلمسازان غربي فهم دقيقي از تاريخ ايران ندارند
به طور مشخص، نويسندگان امريكايي و فيلمسازان غربي تا به دست آوردن فهم دقيق و موثق درباره تاريخ ايران هنوز راه درازي در پيش دارند كما اينكه در اشتياقشان براي ساخت فيلم درباره ايران و تاريخش هيچ انگيزه و تلاشي براي شناخت حقايق اين تاريخ يا نشان دادن آن به ساير مردم دنيا هم مشاهده نميشود. در اين شرايط تكليف ما در مقابل سير ساخته شدن اين فيلمها كه اكنون از مرز هاليوود هم خارج شده و به خاك آلمان رسيده است، چيست؟ پزشكان به اين اثر اعتراض كردهاند، روال فيلم به گونهاي است كه بوعلي سينا از ميانههاي راه، جوان انگليسي را شاگردي ميكند؛ جوان انگليسي به اسطوره طب پزشكي دنيا كه جرج سارتن او را يكي از بزرگترين انديشمندان و دانشمندان پزشكي ميخواند و كتابهايش در دانشگاههاي امريكا هنوز تدريس و تجديد چاپ ميشود، ميآموزد كه چگونه از علم تشريح و كالبد شكافي بهره بگيرد و در نهايت بوعلي سينا طبق نسخهاي كه نويسنده امريكايي اين فيلم برايش پيچيده سم ميخورد و خودكشي ميكند!
بوعلي سينا از جمله مفاخر بزرگي است كه زندگي او افتخار ساخت يك سريال قوي و ماندگار چون «بوعلي سينا» را نصيب رسانه ملي كرد اما اين اثر بردي ملي داشت؛ اين گونه تحريفهاي تاريخي در سينماي غرب همچنان ادامه دارد و پاسخي جهاني را ميطلبد؛ ما هنوز براي رسيدن به مرحلهاي كه بتوانيم با خيال راحت از كنار اين چالشها رد شويم راه زيادي را پيشرو داريم؛ چراكه همچون پرونده فيلمهاي «300»، «آرگو» و ساير فيلمهاي ضدايراني، براي رسيدن به يك واكنش اثرگذار به اين قبيل تحريفها دور باطل ميزنيم و واكنشهايمان به ندرت از مرز كلام وارد مرز عمل و ساخت فيلمهاي باشكوه درباره مفاخر و تاريخ پرافتخار ايران ميشود.
منبع: روزنامه جوان
اين بار اين داغ به خاطر سطح تعرفههاي پزشكي يا يك سريال طنز تلويزيوني تازه نشده بلكه تحريف شخصيت بوعلي سينا، پدر طب سنتي ايران در يك فيلم آلماني باعث واكنش با تأخير جامعه پزشكي و برخي شخصيتهاي سياسي كشور شده است.
باز هم تحريف واقعيات تاريخ كشورمان در يك فيلم خارجي! فيلمي آلماني كه البته بسياري از مهرههايش همچون سر بن كينگزلي هاليوودي هستند و البته اين اثر سينمايي نيز از روي رمان نوا گوردون نويسنده امريكايي ساخته شده است. در اين فيلم تاريخ پزشكي و زندگي حكيم ابوعلي سينا، دانشمند برجسته كشورمان كاملاً تحريف شده است و در دروغي بزرگ زندگي او با خودكشي به پايان ميرسد. اخبار مرتبط با فيلم «پزشك» اثر فليپ اشتولتسل البته چندان جديد نيست؛ اين فيلم در سينماهاي جهان اكران شده و احتمالاً پخش خانگي آن نيز به پايان رسيده اما واكنشها از داخل كشور به اين فيلم با تأخير زيادي صورت گرفته است، از جمله اين واكنشها ميتوان به اعتراض تند علياكبر ولايتي اشاره كرد. ولايتي در موضعي نسبت به تحريفهاي فيلم «پزشك» گفته است: «حالا آلمانها چه شأني دارند در حوزه طب سنتي و اسلامي كه بخواهند اظهارنظر كنند و قصد داشته باشند چهره و واقعيات زندگي شيخالرئيس را بهطور واقعي به تصوير بكشند؟» چند روز پيش از اين اعتراض، سازمان بسيج جامعه پزشكي كشور هم به تحريف چهره ابن سينا در فيلم ضدايراني «پزشك» واكنش نشان داده بود. مجيد نوروزي، مديركل روابط عمومي اين سازمان خواستار توقف ساخت چنين فيلمهايي شده و از جامعه جهاني نيز خواسته بود تا به تحريف سابقه پزشكي ايران در فيلمها اعتراض كنند اما آيا واقعاً چنين اتفاقي خواهد افتاد؟
«پزشك» سرشار از دروغ
فيلم «پزشك» اثري است كه در مشتش هجمهاي از دروغها درباره تاريخ ايران، زندگي بوعلي سينا و وضعيت اجتماعي و مذهبي كشور در دوره ساماني وجود دارد؛ در اين فيلم «راب كول» يك جوان مسيحي انگليسي است كه براي فراگيري طبابت راهي ايران ميشود تا از طبيب ماهر ابن سينا علم بياموزد؛ طبق توهمات ذهني نويسنده امريكايي رمان «پزشك»، مسلمانان ايراني در آن دوران با مسيحيان بدرفتاري ميكردند و به همين خاطر كول مجبور ميشود در قامت يك يهودي پا به ايران بگذارد؛ در صورتي كه هيچ متن و منبع تاريخي دال بر رواج خشونت و آزار عليه مسيحيان در قلمرو ايران دوره سامانيان وجود ندارد؛ فيلم آلماني «پزشك» به سبك فيلمهاي ضدايراني هاليوودي از ايران آن دوران تصويري به شدت سياه، خشن، پرحيله و نيرنگ، عقبمانده، مملو از درد و رنج و طاعون زده و نيز رنجديده زير بار ظلم متعصبان مذهبي و افراطيها را نشان ميدهد. شهري كه در فيلم به عنوان شهر اصفهان القا ميشود نه شهري سرسبز و آباد و فرهيخته بلكه همچون فيلمهاي هاليوودي شبيه جامعه اعراب آن دوران است.
فيلمسازان غربي فهم دقيقي از تاريخ ايران ندارند
به طور مشخص، نويسندگان امريكايي و فيلمسازان غربي تا به دست آوردن فهم دقيق و موثق درباره تاريخ ايران هنوز راه درازي در پيش دارند كما اينكه در اشتياقشان براي ساخت فيلم درباره ايران و تاريخش هيچ انگيزه و تلاشي براي شناخت حقايق اين تاريخ يا نشان دادن آن به ساير مردم دنيا هم مشاهده نميشود. در اين شرايط تكليف ما در مقابل سير ساخته شدن اين فيلمها كه اكنون از مرز هاليوود هم خارج شده و به خاك آلمان رسيده است، چيست؟ پزشكان به اين اثر اعتراض كردهاند، روال فيلم به گونهاي است كه بوعلي سينا از ميانههاي راه، جوان انگليسي را شاگردي ميكند؛ جوان انگليسي به اسطوره طب پزشكي دنيا كه جرج سارتن او را يكي از بزرگترين انديشمندان و دانشمندان پزشكي ميخواند و كتابهايش در دانشگاههاي امريكا هنوز تدريس و تجديد چاپ ميشود، ميآموزد كه چگونه از علم تشريح و كالبد شكافي بهره بگيرد و در نهايت بوعلي سينا طبق نسخهاي كه نويسنده امريكايي اين فيلم برايش پيچيده سم ميخورد و خودكشي ميكند!
بوعلي سينا از جمله مفاخر بزرگي است كه زندگي او افتخار ساخت يك سريال قوي و ماندگار چون «بوعلي سينا» را نصيب رسانه ملي كرد اما اين اثر بردي ملي داشت؛ اين گونه تحريفهاي تاريخي در سينماي غرب همچنان ادامه دارد و پاسخي جهاني را ميطلبد؛ ما هنوز براي رسيدن به مرحلهاي كه بتوانيم با خيال راحت از كنار اين چالشها رد شويم راه زيادي را پيشرو داريم؛ چراكه همچون پرونده فيلمهاي «300»، «آرگو» و ساير فيلمهاي ضدايراني، براي رسيدن به يك واكنش اثرگذار به اين قبيل تحريفها دور باطل ميزنيم و واكنشهايمان به ندرت از مرز كلام وارد مرز عمل و ساخت فيلمهاي باشكوه درباره مفاخر و تاريخ پرافتخار ايران ميشود.
منبع: روزنامه جوان