اکرمی در این باره گفته است:
واقعا جای تاسف بود برای آقای بنیصدر به خاطر حرفهای بسیار توهین آمیزی که به شهید رجایی زده بود. من با شهید رجایی زندان بودم و خیلی به ایشان ارادت داشتم. با آن همه مبارزهای که شهید رجایی انجام داده و آن همه شکنجهای که شده بود، درست نبود بنیصدر به چنین فردی آن همه حرف نامناسب بزند.
مجلس به آقای میرسلیم رای نداده بود و آقای رجایی را از همه انقلابیتر میدانست. به هر حال ایشان معرفی شد و رای آورد اما آقای بنیصدر به جای اینکه از چنین فرد انقلابی، درستکار و پاکیزهای که رغبتی به دنیا و این اسم و رسمها نداشت استفاده کند، برخوردهای موهنی کرد اما برعکس آقای رجایی تا جایی که میتوانست احترام آقای بنیصدر را داشت. در این باره یک خاطره نقل میکنم. آقای بنیصدر و آقای رجایی با هم میروند دانشکده افسری که روبهروی مجلس شورای اسلامی قدیم در خیابان امام خمینی بود، یکی از دوستان شهید رجایی نقل میکند که وقتی برمیگردند، رجایی وارد اتاقش میشود و این دوست پس از چند دقیقه وارد آن اتاق میشود و میبیند شهید رجایی در حال گریه کردن است. میرود جلوتر و میپرسد که چه اتفاقی افتاده است؟ شهید رجایی میگوید: «در تمام مدتی که در جمعیت افسران حضور داشتیم تلاش میکردم نزدیک بنیصدر باشم و نشان بدهم نخست وزیر هستم اما در برابر بنیصدر سعی میکرد نشان دهد با نخست وزیر اختلاف دارد و مرا قبول ندارد». این خاطره برای من بسیار دردآور بود که فردی تا این حد از نظر اخلاقی بیتوجه باشد که حتی اگر اختلاف دارد نباید پیش مردم بروز دهد.