۱- اربعين و آذرماه گذشت. اسفند شد و فصل اكران هاي خصوصي فيلم «محمد رسولالله» رسيد؛ يك اكران در خاطرم جاودانه شد. «سردار قاسم سليماني»، خانواده عماد مغنيه از جمله فرزند كوچك ايشان، «مصطفي مغنيه» و افراد ديگري نيز از جريان مقاومت در اكران فيلم حضور داشتند. جملاتي را كه شنيده ام، «نقل به مضمون» مي كنم كه آن سردار بزرگ پس از اکران فیلم در سالن وزارت ارشاد از جاي برخاست و در كمال تواضع گفته بود: «سال ها فكر مي كردم كاري كه دوستانم در حوزه جبهه نبرد انجام مي دهند، جهاداكبر است اما بعد از ديدن «محمد رسولالله»(ص) آقاي مجيدي، دريافتم كه «جهاداكبر» را ايشان در حوزه فرهنگ و هنر انجام مي دهند.»
و جملات ديگر در وصف اين كارگردان بزرگ ايراني و فيلم ارزشمند «محمد رسولالله»(ص) بيان كردند و در پايان این اکران خاطره انگیز سردار به نشانه سپاس از مجیدی انگشتر خود را به مجيدي هديه دادند. وصف و بازگويي نحوه مواجهه تاريخي خانواده شهيد مغنيه با اين فيلم و اصرار دخترشان كه در آن جلسه حضور نداشت براي مشاهده اين فيلم كه منجر به سفر چندي پيش آنها به تهران شد؛ زواياي ديگري از جلسه و ماجراست كه به وقتش عوامل فيلم آن را بازگو خواهند كرد.
غرض از بيان آن اكران خاطره انگيز اين بود كه سردار سليماني در كمال خضوع جهاداكبر را در فيلم مجيدي ديده بود اما كيست كه نداند مجاهدتهاي سردار موجب اين آرامش و امنيت شده است و بستري را فراهم كرده كه بزرگاني چون مجيدي بتوانند به خوبي و با چيره دستي فيلمي بسازند كه مجاهدتي بزرگ و عامل عزت امت اسلامي شود.
بايد بر دستان «سليماني» و «مجيدي» بوسه زد كه ايثارگرانه در اين فضاي پر از هياهو مجاهدت كردند و اكنون انگشتر قاسم سليماني در دستان «مجيدي» است. اين انگشتر در دستان مجاهدان عرصه اقتصاد، سياست و فرهنگ مي تواند باشد تا امت اسلامي جهشي بزرگ را تجربه نمايد.
٢- تاكنون در دنياي اسلام دو فيلم براي وجود پربركت حضرت پيامبر(ص) ساخته شده است. يكي پيامبرِ«مصطفي عقاد»(۱۹۷۶) و اين بار «محمد رسولالله» مجيدمجيدي(۲۰۱۵). كار ماندگار و به يادماندني «عقاد» برش هايي زيبا از دوران زندگی پيامبر بود و داستاني يكدست نبود اما روايت مجيدي هر چند در مورد دوران كودكي حضرت ختمي مرتبت(ص) است اما روايتي يك دست و فيلم داراي داستان و سناريويي كامل است.
۳- فيلم با استحكام و قوت اين باور اصيل را بيان مي دارد كه محمد(ص) پيامبر خاتم است و ساير اديان پيش از او منسوخ و آنچه خدا از اكنون از بندگان مي خواهد، ايمان به «اسلام» است. در طول فيلم يك يهودي كه شباهت هاي بسياري با صهيونیست هاي امروزي دارد؛ تمام تلاشش را در محو محمد(ص) انجام مي دهد. با اين همه برخلاف همه فيلم هاي هاليوود، هيچ جسارت و توهيني به اديان و بزرگان آنها نمي شود و تعامل زيباي اسلام با مسيحيت و حتي يهوديت را مي بينيد. به نظرم حتي اگر يك مسيحي نيز فيلم «محمد رسولالله» را ببيند حس خصومت و دشمنی را نخواهد داشت. در ميان يهوديت هم لايه هاي افراطي و خشن آن(به قرائت من صهيوينست ها) نيز به روشني از ساير يهوديان جدا شده است.
۴- زنده به گور كردن دختران، يكي از دردناكترين روايت هاي تاريخ بشري است. مجيدي اين ماجراي سياه را به گونه اي روايت مي كند كه بيننده در کلام محمد(ص) «اميد» را یافته و در نهاد وجودي مخاطب جوانه مي زند. چيزي كه متاسفانه بسیاری از فيلم سازان ايراني از آن بي بهره بوده و گويي اميد تنها پارامتري است كه به آن نمي انديشند.
روایت بي همتاي مجيد مجیدی از اتفاق بزرگ عامالفیل، حمله سپاه ابرهه به کعبه و صحنه جذاب فيلم از دفاع ابابیل و همچنین سکانسها و ديالوگ هاي مربوط به تولد حضرت محمد(ص)، جوشیدن آب زمزم، شکستن زنجیره بتهای داخل کعبه و درخشش آسمان پرستاره همراه با موسیقی متن بیننده را مات و مبهوت خود مي نمايد و حتی صحنه دویدن شتر به سمت منزل عبدالمطلب و نشستن در حیاط منزل و چگونگي روایت وصال حلیمه، دایه پیامبر به ایشان یا قسمتهايي از فيلم كه مربوط به زنده به گور كردن دختران است و نحوه برخورد مهربانانه رئوفانه و رحیمانه پیامبر، همه و همه چيره دستي مجيدي را نشان مي دهد كه توانسته قطره كوچكي از مهرباني هاي محمد(ص) به روي پرده سينما بياورد.
۵- شايد برخي دغدغه مندان نگران اين باشند كه با جوسازي هاي جريان وهابيت در كشورهاي اسلامي مانع از اكران اين فيلم شوند اما تجربه نشان داده همه اين جوسازي ها موجب خواهد شد فيلم در قالب های غیررسمی و در فضاي وب با اقبال جهان اسلام ديده شود.
اما چه شگفت انگيز و معجزه آسا كه وقتي همه دنيا از هاليوود تا داعش دست به دست هم داده تا چهره خشن از اسلام و پيامبر مهرباني ها را به تصویر بکشند؛ فيلم «محمد رسولالله» اين فضا را شکسته و كار مخلصانه اينگونه است به موقع مي آيد و به موقع دل ها را از زنگار و غبار روزگاران مي زدايد.