آغاز يك داستان
شهردارميانسال تهران همين ١٧ روز قبل
يعني اول شهريور تولد ٥٥ سالگياش را جشن گرفته است. شهريور اما براي قالی باف يادآورروزها
و خاطرات بسياري است؛ ماهي كه در آن سه دوره پياپي شهرداري تهران را به نامش زدند
و هديه تولدش كليد دفتر طبقه هفتم ساختمان بهشت شد. حالا دقيقا همين امروز، قالی
باف ركوردي ديگر را نيز به نام خود ميزند؛ ركورد طولانيترين شهردار بلديه
پايتخت. ركوردي كه تا پيش از اين به ترتيب دراختيار كرباسچي (با٩ سال رياست) و
كريم بوذرجمهري (شهردار سالهاي ١٣٠٢ تا ١٣١٢) بوده است.
سرنوشت بچه طرقبه از همان سن ١٥ ، ١٦
سالگي با حضور در سخنرانيهاي شخصيتهايي چون شهيد كامياب، آيتالله خامنهاي، شيخ
علي تهراني، شهيد هاشمي نژاد و شهيد ديالمه رقم خورد و وارد عرصهاي شد كه تا
كانديداتوري رياستجمهوري مملكتي ٧٠
ميليوني پيش رفت. حضور در جبهههاي
جنگ در ١٨ سالگي و فرماندهي تيپ امام رضا، نتيجهاش برايش فرماندهي قرارگاه
سازندگي خاتمالانبيا (درسال ٧٣)، فرماندهي نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب
اسلامي (در سال ٧٦) و فرماندهي نيروي انتظامي (از سال ٧٩) را به ارمغان داشت. اما
مردم قالی باف را با فرماندهي وي در نيروي انتظامي ميشناسند. قالی بافي با دو
چهره متفاوت. سردار سرتيپي كه از سويي مبدا پليس
١١٠ و ١٩٧ پليس بود و هزينههاي كلاني كه در آن دوران براي خريد بنزهاي گران قيمت
كرده بود وي را مديري نوگرا و امروزي معرفي ميكرد و از سويي اجراي طرحهايي مانند
طرح انضباط اجتماعي (كه در حقيقت نام ديگر مبارزه با
بدحجابي بود) و واكنش وي در برابر حادثه كوي دانشگاه، چهره يك اصولگراي متعصب را
از او به نمايش ميگذاشت. چند روز بعد از ماجراي كوي دانشگاه تهران (۱۸ تير ۱۳۷۸) كه مصادف با تصدي فرماندهي نيروي هوايي سپاه او بود روزنامه
كيهان نامه محرمانه جمعي از فرماندهان سپاه به محمد خاتمي، رياستجمهوري اسلامي
ايران را منتشر كرد. فرماندهان امضاكننده نامه نوشته بودند كه «كاسه صبر» ايشان
لبريز شده و «اگر دولت ناآراميها را كنترل نكند» وارد عمل خواهند شد. نام محمد
باقر قالی باف، فرمانده وقت نيروي هوايي سپاه پاسداران نيز در ميان امضاكنندگان
ديده ميشد. همچنين دفاع وي ازعكس منتشر شدهاي كه وي را سوار برترك موتوري نشان ميداد
كه براي مقابله با دانشجويان دانشگاه ميرفت، بار ديگرباعث شد تا نام وي در صدر
اصولگرايان تندرو قرارگيرد.
قالی باف در بهشت
روايت شهردار تهران اما به همين جا
ختم نميشود. حالا مشهدي تهراننشين، سوداي بزرگتري را در سر داشت. شايعاتي كه
حكايت ازورود وي به عرصه انتخابات رياستجمهوري و دنياي سياست داشت. گرچه وي همان
روزها در يكي از ديدارهاي مردمي خود در مركز ١٩٧، در جمع خبرنگاران اين مساله را
رد كرد، ولي انتخابات رياستجمهوري سال ٨٤ نام وي را نيزدرليست كانديداهاي
انتخاباتي داشت؛ حضوري كه در نهايت به ناكامي وي و پيروزي شهردار اسبق تهران منتهي
شد. شايد همين پيروزي محمود احمدينژاد بود كه باعث شد وي به يكباره از فضايي
نظامي به فكر حضور در عرصه مديريت شهري در قالب بالاترين رده مديريتي شهري بيفتد.
اينبار اما برخلاف بار پيشين، شهريور به كمك محمد باقر آمد و به لطف نمايندگان
كرسيهاي سبز رنگ شوراي شهر دوم، كليد اتاق شهرداري تهران را از آن خود كرد. از
اين به بعد مردم قالی بافي را ميديدند كه با شعار «مديريت» جهادي، بيشترين دغدغهاش
افتتاح پروژههاي نيمهكاره يا جديدي بود كه طرحهاي آن از سالها قبل به دلايل
مختلف هنوز اجرايي نشده بود. نصب تابلوهاي روز شمار براي پروژهها از جمله
ابتكارات وي بود، گرچه خيليها معتقدند، كه اين روزشمارها و اصرار قالی باف براي
سروقت تمام شدن پروژهها، بزرگترين دستاوردش، تلاش پيمانكاران براي اتمام پروژههاي
درحال احداث به هر قيمتي بود. به بياني پروژههايي چون برج ميلاد، بزرگراه رسالت،
تونل توحيد و بزرگراه صدر گرچه در زمان تعيين شده به اتمام رسيدند، اما به اذعان
بسياري از كارشناسان شهري و شهرسازي هر كدام بهايي گزاف را براي شهر به ارمغان
داشتند و هر كدام از لحاظ فني مشكلاتي اساسي دارند. به عنوان مثال اين منتقدين به
بياثر بودن احداث طبقه دوم بزرگراه چهار هزار ميليارد توماني براي حل مشكل آن
محدوده يا آب گرفتگي و سست بودن بناي تونل توحيد به عنوان نمونههايي از مشكلات
متعدد اين پروژهها ياد ميكنند.
آغاز راند دوم مديريت شهري
سال ١٣٨٨ است.
حالا قالی باف كه سابقه مديريتي چهار ساله را در حوزه شهري در چنته دارد و هنوز
غرق در شادي انتخاب به عنوان هشتمين شهردار برتر دنيا از سوي سايت شهرداريهاي
جهان در سال ۱۳۸۷ است، دوباره با راي آراي همان اعضاي شوراي
شهر بر كرسي شهرداري پايتخت تكيه ميزند تا راند دوم رياست خود برشهر تهران را
آغاز كند. اين دوره هم شهردار تهران چند پرونده جديد ديگر را به عنوان برگ برنده
در دست داشت؛ پروندههايي چون اجراي طرح تفصيلي تهران يا اجراي پروژه امام علي
(ع). طرح تفصيلي تهران همان طرحي بود كه پيش از آن نيز دوبار در سالهاي ١٣٤٩ و
١٣٦٨ تدوين شده بود ولي از آنجاييكه كارشناسان وقت معتقد بودند تهران هنوز بستر
مناسبي براي اجراي اين طرح ندارد، اين دو طرح توسعهاي هيچگاه عملياتي نشد. حالا قالی
باف آمده بود تا با طرحي كه از سال ٨٦ تدوين آن براي سومين بار آغاز شده بود، به
نحسي اجرا نشدن اين طرح خاتمه دهد. طرحي كه بالاخره در سال ١٣٩٠ با وجود تمام مخالفتهاي
برخي مديران شهري، با اصرار شهردار تهران ابلاغ شد؛ مخالفتهايي كه در نهايت
شهردار تهران را وادار به بركناري معاون شهرسازي وقت خود و جايگزيني جواني ٣١ ساله
به جاي او كرد. بدينترتيب عليرضا جاويد كه تا پيش از آن شهرداري مناطق ٤و ١٧ و
١را تجربه كرده بود و مشاوره طرح تفصيلي را نيز برعهده داشت، مجري طرحي شد كه بنا
بر برخي شنيدهها بيش از ٥٠ ميليارد تومان هزينه تدوين آن شده بود و گفته ميشد
برگ برنده قالی باف براي حضوري مجدد در عرصه انتخابات رياستجمهوري است. گرچه
دوران اين معاون جديد كه منتسب به يكي از مديران شهري نيز است، كمتر از دو سال
دوام آورد و وي در اقدامي كمسابقه دوباره عهدهدار شهرداري منطقه ٤ شد. دعواي بين
وي و شهردار تهران به قدري مشهود بود كه در جلسه معارفه وي در منطقه ٤، شهردار تهران
در واكنش به برخي انتقادهاي در لفافه گفته شده جاويد جوان در آن جلسه وقتي پشت
تريبون قرار گرفت، علنا اعلام كرد: ما در راه خدمت رساني به شهروندان چوب هر كسي
را كه بخواهد مانع راهمان شود ميشكنيم. از ديگر پروژههايي كه در اين دوران به
بهرهبرداري رسيد تبديل پادگان ٣٠٠ هكتاري قلعه مرغي به بوستاني ٧٠ هكتاري بود كه
البته هنوز ٢٠٠ هكتار آن بلاتكليف باقي مانده است ؛پروژهاي كه در كنار تبديل
زندان قصر، به بوستان و موزه قصر از جمله اقدامات قابل دفاع شهردار تهران محسوب ميشود.
فرار از دست عزراييل
قصه شهردار تهران به همين جا ختم نميشود.
وي در طول مديريت خود يكبار هم از دست عزراييل جان سالم به در برد. همان شبي كه
در سال ٩١ وي در بخش سيل زده مترو در حال احداث كرج حاضر شد و تمام معاونانش را
جمع كرد تا راه آب به محل يكي از متروهاي درحال احداث را كور كند. آن شب به ناگهان
يكي از دو بيل مكانيكي حاضر در محل به طرزي ناگهاني چپه شد و درست در چند
سانتيمتري آقاي شهردار به زمين كوبيده شد. اما در نهايت شهردار حتي بدون كوچكترين
جراحتي از آن حادثه جان سالم به دربرد. فيلم اين حادثه ماهها نقل شبكههاي اجتماعي،
سايتهاي خبري و شبكههاي تلويزيوني بود و به اعتقاد خيليها بهترين تبليغات براي
دومين كانديداتوري رياستجمهوري وي در سال بعد محسوب ميشد.
شهردار دوباره ناكام
سال ٩٢ برخلاف
سال ٨٤، قالی باف نه تنها حضورش در كسوت كانديداي رياستجمهوري را انكار نكرد كه
از ماهها قبل از برگزاري انتخابات، صندلي شهرداري را رها كرد و به دنبال ياران
ديرينهاش راه ستادهاي انتخاباتي و سفرهاي دورهاي انتخاباتي را در پيش گرفت؛
انتخاباتي كه با وجوديكه پيشبيني ميشد با پيروزي وي در اين دوره توام باشد، در
نهايت باز هم به ناكامي وي و پيروزي حسن روحاني منتهي شد ولي با اين وجود وي كه
حاضر نبود ميدان را خالي كند باز هم خود را كانديداي رياست شهرداري تهران براي
سومين دوره پياپي كرد تا ركورد حضور در مديريت شهري پايتخت را از آن خود كند. بدينترتيب
در چنين روزي يعني ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ شهردار تهران در يك ماراتن نفسگير با مهدي هاشمي، مديرعامل
اسبق مترو تهران و با برگزاري دو دور راند تنگاتنگ با راي ١٦ در مقابل ١٤ راي و يك
راي سفيد، براي باري ديگر بر مسند رياست شهرداري پايتخت نشست تا چهار سال ديگر نيز
مديريت شهري را برعهده داشته باشد. ظاهرا الهه راستگو كه در دور اول راي ممتنع
داده بود، در دور دوم به قالی باف راي داد و حسين رضازاده كه در دور اول به محسن
هاشمي راي داده بود، در دور دوم راي ممتنع داد.
مسابقه براي افتتاح پروژههاي شهري
دور سوم رياست قالی باف در شهرداري
مصادف بود با شركت در برنامههاي افتتاح پروژهها در مناطق مختلف تهران. چيزي شبيه
به برنامههاي پي در پي احمدينژاد براي افتتاح پروژههاي استاني و سفرهاي استاني
وي. با اين تفاوت كه مجري و متولي اين پروژهها خود شهردار تهران بود. حالا تصميم
داشت در دور سوم مديريتش، تمام پروژهاي نيمه كاره دوران خود را به بهرهبرداري برساند
و در تاريخ شهري به نام خود بزند. افتتاح انواع پروژههاي شهري از ايستگاههاي
مترو تا انواع بوستانها و مراكز فرهنگي و ورزشي و.... اقدامي كه به اعتقاد بسياري
از سياسيون گام جديدي است براي حضور مجدد در انتخابات رياستجمهوري سال ٩٦. اين
نظريه زماني قوت ميگيرد كه به خبري مبني بر تلاش قالی باف براي ثبت «حزب»ي جديد
توجه داشته باشيم؛ اقدامي كه گرچه وي آن را رد نكرد ولي در عوض در مورد آن گفت:
هنوز اين حزب به ثبت نرسيده است.
دركنار اين افتتاحييهها شهردار تهران
در اين دوره دو ساله اخير مديريت خود، بحرانهايي را نيز پشتسر گذاشته است. بحرانهايي
مانند جنجالي كه بر سر دستورالعمل وي در خصوص تفكيك زنان و مردان در محيط كار در
سال ٩٣ برايش رخ داد، يا صدور مجوزهاي غيرقانوني براي ساخت طبقه هفتم پاساژ علاءالدين
و ساختمان تجارت جهاني و پادگان عشرتآباد و ... كه در اكثر آنها قالی باف باز هم
در اقدامي نوگرايانه از طريق صفحه اينستاگرام خود، با مردم سخن ميگفت.
شفافيت مالي
يكي از مهمترين شايبههاي سيستمي كه
بودجهاش در سال جاري بيش از ١٧ هزار ميليارد تومان است و بيش از ٤٠ هزار نيرو را
در بخشهاي مختلف به كار گرفته، شفافيت مالي و نحوه نظارت برعملكرد چرخش مالي آن
است. بعد از انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا (۱۳۹۲) و ورود نفرات جديد به شوراي شهر تهران، برخي اعضاي اين شورا
نسبت به نحوه كسب درآمد و هزينههاي شهرداري تهران معترض شده و برخي فعاليتهاي
مالي شهرداري را غيرقانوني دانسته و خواستار رسيدگي به نحوه حسابهاي مالي متعدد
شهرداري تهران شدند.
در انتصاب شهردار تهران در سال ۱۳۹۲ عدم شفافيت مالي سازمانهاي تحت امر وي،
عامل انتقاد از وي از جانب اعضاي اصلاحطلب شوراي جديد قرار گرفت زيرا بر اساس
بررسيهاي حسابرسي شوراي شهر، در سال ۱۳۹۰،
تنها سه سازمان از ۲۱ سازمان زيرمجموعه شهرداري تهران داراي عملكرد مالي قابل قبول
بودند. با روي كار آمدن شوراي چهارم، هر از چند گاهي گزارشهايي مبني بر وجود
تناقضهايي در گزارشهاي مالي يا ابهام در عملكرد شهرداري از سوي اعضاي شورا منتشر
ميشود. قالی باف در واكنش به اين اظهارت چند روز قبل در مراسمي اعلام كرد: من
نميگويم اصلا در شهرداري فساد مالي وجود ندارد بلكه آنگونه كه ميگويند نيست. ما
با هر گونه تخلفي دربخش مالي بهشدت برخورد ميكنيم.
يكي ديگر از انتقادهايي كه به شهردار
پايتخت وارد ميشود، حلقه ياران وي است.
چندي پيش ليستي از مديران شهرداري در
فضاهاي مجازي منتشر شد كه حكايت از حضور دهها سردار نظامي در صف ياران قالی باف و
در مسندهاي مختلف شهري در شهرداري داشت. با اين وجود قالی باف همين چند روز قبل
در پاسخ «اعتماد»، گفت كه تنها اولويتش براي انتخاب مديرانش، قابليتهاي آنهاست نه
روابط شخصي. وي همچنين در مورد جابهجايي و
بركناريهاي مكرر و پيدرپي مديران خود نيز گفت: وقتي كه من ساعت پنج صبح سركارم
حاضر ميشوم و مديرم ساعت هشت ميآيد سركار و زماني كه مديري كارايي لازم را
ندارد، چرا نبايد بركنار شود؟ من در مورد حقوق مردم و شهر با كسي رودربايستي
ندارم.
شهردار يا رييسجمهور؟
آيا قالی باف به رسم نانوشته انتخابات
رياستجمهوري بارديگردر انتخابات رياستجمهوري سال ٩٦ شركت خواهد كرد و اينبار
موفق به تجربه كرسي رياستجمهوريخواهد شد يا در سمتي ديگر و حتي شايد بار ديگر در
همان كسوت شهرداري تهران به مردم خدمت خواهد كرد. شهرداري كه با وجود اقدامات
فراواني كه درشهر داشته است البته منتقديني هم دارد. قالی باف چندي پيش در نشستي صميمي
با خبرنگاران گفت: من همان قالی باف سال ٨٤ هستم. اگر هم تغييري كردهام به خاطر
شرايط بوده است و اگرنه من همان قالی باف هستم. قضاوت در اين زمينه با مردم خواهد
بود. همانهايي كه به گفته قالی باف ميتوانند بهترين قاضي براي قضاوت عملكرد ١٠
ساله وي باشند.