صراط: گشایش نمایشگاه مطبوعات در غیاب بخشی از مهمترین رسانههای کشور که از قضا سهم اول در تولید اخبار را نیز دارا میباشند، واکنشها و تبعات مختلفی داشته و به بحث بسیاری از محافل تبدیل شده است.
فارغ از بسیاری از فضاسازیهای بیمارگونه، بدیهیترین چیزی که میتوان درباره این اقدام رسانههای منتقد دولت گفت این است که دوسال همراهی، سکوت و مماشات با رفتارهای پادگانی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و گروگانگیری حریت و آزادی نشریات در برابر یارانه و بیاثر بودن تمامی تلاشهای دلسوزان و نخبگان برای گشودن این گره،سرانجام به این اعتراض منجر شد .
حق انتخاب گرفته شد!
اما در حالیکه یک نشریه حق دارد انتخاب کند در یک نمایشگاه سالانه شرکت کند یا نکند،استفاده از این حق بدیهی،موجب آشفتگی و عصبانیت دولتمردان و حامیانشان شد و کاربه آنجا کشید که هرچه در دل داشتند،بر زبان جاری کنند! اما دربین همه واکنشها، واکنش رئیس جمهور محترم از همه خاصتر و جالبتر بود و طبق معمول توام باعصبانیت و هیجان شدید!
اما رئیس جمهور محترم که با هیجان از جواز نقد امام مسلمین هم سخن میگفت،به روی خودش نیاورد که انتقاد این همه رسانه منتقد و معترض -که دیدار سالانه با مخاطبانشان را ترک کرده اند- باید شنیده شده و مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه در عوض شنیدن آن، منتقدین آماج حمله و تهدید و توهین قرار گیرند!
رسالت رییس جمهور چیست؟
این از عجایب است که رئیس جمهور در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات،از اینکه رسانهای آزادی دارد و مینویسد ناراحت است و با دلخوری سوال میکند:« مگر قابل تحمل است که در یک کشوری برخی از رسانهها برای همیشه از تنبیه، توقیف و تعطیل و تهدید مصون باشند و یک حاشیه امن امنیتی دائمی برای آنها مقرر باشد که نه تنها هر چه میخواهد بگویند بلکه گاهی هم به عنوان پلیس مخفی عمل کنند؟»!
آیا رسالت رئیسجمهور در آیین افتتاح نمایشگاه، تهدید مطبوعات است یا دفاع از آزادی مطبوعات!؟ و آیا مسئول شنیدن نقد منتقدان است یا حمله به منتقدان همزمان با سردادن شعار پر طمطراق آزادی منتقد!؟
اما در آن مراسم جمله خاص دیگری هم از سوی رئیس جمهور محترم بیان شد که بسیار قابل توجه و تامل است و عدم تشریح و توصیف آن،می تواند به رسوب باور و برداشتی غلط در جامعه و نهادینه شدن خلاف گویی وامور خلاف واقع منجر گردد.
رئیس جمهور گفت: «برخی رسانهها با پول ملت و بیت المال اداره میشود، با پول بیت المال و حاکمیت علیه افتخار حاکمیت و با پول دولت علیه دولتی که منتخب مردم است، فعالیت میکنند... هیچ اشکالی ندارد کسی متقاضی یک روزنامه شود و با پول شخصی از اول تا آخر روزنامه، مخالف دولت بنویسد اما با اجازه چه کسی میخواهیم با پول مردم علیه راه مردم اقدام کنیم؟ پول مردم علیه مردم، نمیتواند برای جامعه قابل قبول باشد. »
واقعیت چیست؟/ دولت به کدام رسانه ها پول بیشتری می دهد؟
اما واقعا حمایت یارانهای دولت از رسانههای منتقد و غیرمنتقد یکسان است؟ آیا دولت واقعا و به معنی حقیقی کلمه بیت المال را به مطبوعات آگاهی ساز و روشنگر میدهد یا نه حاضر است در دهها و صدها موضوع خلاف مصالح ملی و حتی بعضا خلاف شرع هزینه کند اما به منتقدان ندهد!؟
این پرسشها و موارد مشابه آن ،بی تردید پس از سخنان روز یکشنبه آقای روحانی،در ذهن بسیاری نقش بسته و سکوت در برابر آن،پذیرش امور خلاف واقعی است که از قضا و در عالم واقع به شکلی صد در صد دیگرگونه در جریان است. بخوانید:
چند میگیری حمله کنی!؟
اما دربرابر اعتراض چند رسانه محروم از حق و استفاده از حق منطقی و قانونی برای عدم حضور در نمایشگاه،آنها که بر سر سفره بیتالمال نشستهاند، امروز باید جبران کمکهای سخاوتمندانه دولت از کیسه مردم را نمایند و منتقدان را با سخیفترین ادبیات مورد حمله قرار دهند!
گرچه حمله به منتقدان پس از مرور ادبیات تاریخی و فراموش نشدنی رئیس جمهور در مواجهه با منتقدان، چیز مهم و جدی به حساب نمیآید،اما مرور تیتر برخی منتقدان و تورق پولهایی که به حسابشان ریخته شده است،راز نمک گیری را بیشتر نشان میدهد.
روزنامه های یارانه بگیر و مهاجم!
روزنامه جمهوری اسلامی در تیتر نخست روز یکشنبه خود نوشت:« همه طیفها در نمایشگاه مطبوعات حضور دارند» بررسیهای آماری نشان میدهد این روزنامه در شش ماه سال جاری 459 میلیون تومان یارانه دریافت کرده است! و خوب طبیعتا امروز روز جبران است !
روزنامه مردم سالاری هم نوشت:« تحریم بیاثر نمایشگاه مطبوعات به بهانه تحدید قلم!»! این روزنامه هم در باشگاه بیش از صد میلیونیهای یارانه قرار دارد و ماهانه 22 میلیون تومان ناقابل کمک مستقیم دریافت میکند! این عدد ناقابل کافی بود تا مصطفی کواکبیان را وادار کند در نقش روابط عمومی معاونت مطبوعاتی در سیمای جمهوری اسلامی حاضر شود و تمام قد به دفاع از عملکرد ارشاد بپردازد و با ادبیات خاص خودش،نشریات منتقد را بنوازد! البته ظاهرا مردم سالاری ارزان فروشی کرده و نشریات هم رده او یارانه بیشتری گرفتهاند ! شاید هم دفاع اینچنین کواکبیان و ایفای نقش مدافع سینه چاک،حکایتی دیگر داشته باشد که از آن میگذریم
آشنا اعتراف کرد!
درست در زمانی که انتقاد و اعتراض دلسوزان و منتقدان به تخصیص یارانه به نور چشمیهای حامی دولت با چماق تکفیر و حتی ضدیت با انقلاب مواجه میشد،اعترافات جالب حسامالدین آشنا ،مشاور رئیس جمهور ،آب پاکی را روی دست جماعت سرکوبگر ریخت!آشنا صراحتا تخصیص یارانه به نور چشمیها را تایید کرد و گفت:« آنچه که واقعیت دارد این است که یک رابطه مستقیم و مشخصی بین کاهش یارانه دریافتی توسط بعضی رسانهها و میزان انتقادشان به سیاستهای دولت وجود دارد؛ لذا هر چه که میزان انتقاد به سیاستهای دولت بیشتر باشد یارانه آن رسانه کاهش مییابد»
این اقرار بیسابقه و تاریخی مشاور رئیس جمهور، جای همه گونه استدلالی رامی گیرد و نشان میدهد بیت المال فقط برای مدح دولت و سیاستهای آن است و جزای حق گویی تحریم اقتصادی است!آشنا حرف جالب دیگر هم میزند او معتقد است آنچه امروز به سر مطبوعات مستقل میرود، برگشتناپذیر است و اگر اعتراضی هم بوده :« باید در زمانی که شیوه یارانه دادن به رسانهها مصوب میشد مورد مخالفت قرار میگرفت »! وبدین ترتیب پرونده یارانه از نظر ایشان بسته شده و البته بسته شدنی توام با تایید صریح اعتراض منتقدان.
تیراژ واقعی یک روزنامه اصلاح طلب
چندی قبل و در جریان اعتراض یکی از سایتهای اصلاح طلب به روزنامه آرمان، بخاطر درج اخبارش بدون ذکر منبع-بخوانید سرقت خبر- معلوم شد که آن روزنامه تیراژی پنج هزارتایی دارد که نیمی از آن هم برگشتی است! اما موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانید همین روزنامه با فروش 2500 نسخه در روز،تنها در شش ماه نخست سال جاری226 میلیون تومان یارانه دریافت کرده است! با محاسبه قیمت فروش این روزنامه به سامانه توزیع و نیز محاسبه مبلغ فوق معلوم میشود که این روزنامه در تمام شش ماه نخست سال،پول همه نسخههای خود را پیشاپیش از ارشاد دریافت کرده است و فروش یا عدم فروش آن دیگر اهمیتی ندارد!
6 نفر 4 روزنامه درمی آورند!
از این قبیل بیشمارها فراوانند که بررسی پرونده تک تک آنها ،به تطویل این نوشتار میانجامد و بعنوان نمونهای کلی میتوان به نوشته اخیر روزنامه بهار اکتفا کرد که نوشته بود:«باورکردنی نیست اما در همین تهران، دفتری 50 متری را میتوان سراغ گرفت که با 6 نفر (درست خواندید 6 نفر!) همزمان «چهار» روزنامه 12 صفحهای را آماده و شبانه به چاپخانه ارسال و با تیراژهای 1000 (هزار!) تا 2000 (دو هزار!) نسخه به زیور چاپ میآرایند! البته فلسفه وجودی این دکانهای به اصطلاح مطبوعاتی که شأن و جایگاه اهل اصیل رسانه را نیز مخدوش کرده، «پول و درآمدهای هنگفت مالی» از طریق لابی کردن با برخی مراکز مختلف است که فضای آلوده و بس مفسدهانگیزی را در فضای رسانهای حاکم کردهاند. اینکه همین چسبیدهها در «به اصطلاح روزنامهها»ی فاکتور یک آگهی را دو میلیون صادر و 5/1 میلیون را به مسئول آگهیهای فلان مرکز تقدیم میکنند و 500 هزار تومان هم به جیب جمع محدود دوستانه خودشان ریخته میشود، یک دکان چند نبش با درآمدهای میلیاردی، آن هم در فضای راکد کنونی اقتصادی کشور نیست؟...»
عشق است کیش!
اما یارانههای آشکار و اعلام شده،تنها بخشی از چیزی است که روزنامههای حامی دولت را مورد تفقد و نوازش قرار میدهد و بخش بسیار بزرگتر ازآنچه اعلام شده را میتوان در قالب آگهیها و خبرهای سفارشی ملاحظه کرد که اغلب از چشم مخاطبان و حتی دستگاههای نظارتی پنهان میماند. بعنوان نمونه میتوان به گزارشهای زنجیرهای و تمام نشدنی مناطق آزاد و منطقه آزاد کیش در برخی روزنامههای نورچشمی اشاره کرد. گزارشهای هشت صفحهای که هر چند روز یکباربا عکسهایی شبیه بولتنهای روابط عمومیساز، از موفقیتهای بزرگ! مدیران مناطق آزاد رونمایی میکند.
میتوان سفارشهای مجموعههای نفتی وبانکها و ... را هم در این فهرست لحاظ نمود و رد آنها را در اخبار و رپرتاژهای این روزنامههای آزاد اندیش و مستقل جستجو کرد! جایی که یک نفر مارکسیست و ساواکی دستگیر شده و نشان دار، مسئولیت یک روزنامه اقتصادی را در دست دارد و از همه جور محبت مسئولان دولتی برخوردار است، و با تمام توان مشغول ترویج و فرهنگسازی برای سبک زندگی غربی است ،سخن گفتن از رسانههای مستقل، کمی مضحک به نظر میرسد!
اکنون بار دیگر سخنان رئیس جمهور و مشاور فرهنگی ایشان را مرور کنید، تردیدی نیست که جریانی هدفمند،مشغول شبکهسازی با پول بیتالمال برای سرکوب هر صدای منتقد و در مقابل ترویج آراء دشمن و روحیه تملق در کشور است.
فارغ از بسیاری از فضاسازیهای بیمارگونه، بدیهیترین چیزی که میتوان درباره این اقدام رسانههای منتقد دولت گفت این است که دوسال همراهی، سکوت و مماشات با رفتارهای پادگانی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و گروگانگیری حریت و آزادی نشریات در برابر یارانه و بیاثر بودن تمامی تلاشهای دلسوزان و نخبگان برای گشودن این گره،سرانجام به این اعتراض منجر شد .
حق انتخاب گرفته شد!
اما در حالیکه یک نشریه حق دارد انتخاب کند در یک نمایشگاه سالانه شرکت کند یا نکند،استفاده از این حق بدیهی،موجب آشفتگی و عصبانیت دولتمردان و حامیانشان شد و کاربه آنجا کشید که هرچه در دل داشتند،بر زبان جاری کنند! اما دربین همه واکنشها، واکنش رئیس جمهور محترم از همه خاصتر و جالبتر بود و طبق معمول توام باعصبانیت و هیجان شدید!
اما رئیس جمهور محترم که با هیجان از جواز نقد امام مسلمین هم سخن میگفت،به روی خودش نیاورد که انتقاد این همه رسانه منتقد و معترض -که دیدار سالانه با مخاطبانشان را ترک کرده اند- باید شنیده شده و مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه در عوض شنیدن آن، منتقدین آماج حمله و تهدید و توهین قرار گیرند!
رسالت رییس جمهور چیست؟
این از عجایب است که رئیس جمهور در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات،از اینکه رسانهای آزادی دارد و مینویسد ناراحت است و با دلخوری سوال میکند:« مگر قابل تحمل است که در یک کشوری برخی از رسانهها برای همیشه از تنبیه، توقیف و تعطیل و تهدید مصون باشند و یک حاشیه امن امنیتی دائمی برای آنها مقرر باشد که نه تنها هر چه میخواهد بگویند بلکه گاهی هم به عنوان پلیس مخفی عمل کنند؟»!
آیا رسالت رئیسجمهور در آیین افتتاح نمایشگاه، تهدید مطبوعات است یا دفاع از آزادی مطبوعات!؟ و آیا مسئول شنیدن نقد منتقدان است یا حمله به منتقدان همزمان با سردادن شعار پر طمطراق آزادی منتقد!؟
اما در آن مراسم جمله خاص دیگری هم از سوی رئیس جمهور محترم بیان شد که بسیار قابل توجه و تامل است و عدم تشریح و توصیف آن،می تواند به رسوب باور و برداشتی غلط در جامعه و نهادینه شدن خلاف گویی وامور خلاف واقع منجر گردد.
رئیس جمهور گفت: «برخی رسانهها با پول ملت و بیت المال اداره میشود، با پول بیت المال و حاکمیت علیه افتخار حاکمیت و با پول دولت علیه دولتی که منتخب مردم است، فعالیت میکنند... هیچ اشکالی ندارد کسی متقاضی یک روزنامه شود و با پول شخصی از اول تا آخر روزنامه، مخالف دولت بنویسد اما با اجازه چه کسی میخواهیم با پول مردم علیه راه مردم اقدام کنیم؟ پول مردم علیه مردم، نمیتواند برای جامعه قابل قبول باشد. »
واقعیت چیست؟/ دولت به کدام رسانه ها پول بیشتری می دهد؟
اما واقعا حمایت یارانهای دولت از رسانههای منتقد و غیرمنتقد یکسان است؟ آیا دولت واقعا و به معنی حقیقی کلمه بیت المال را به مطبوعات آگاهی ساز و روشنگر میدهد یا نه حاضر است در دهها و صدها موضوع خلاف مصالح ملی و حتی بعضا خلاف شرع هزینه کند اما به منتقدان ندهد!؟
این پرسشها و موارد مشابه آن ،بی تردید پس از سخنان روز یکشنبه آقای روحانی،در ذهن بسیاری نقش بسته و سکوت در برابر آن،پذیرش امور خلاف واقعی است که از قضا و در عالم واقع به شکلی صد در صد دیگرگونه در جریان است. بخوانید:
چند میگیری حمله کنی!؟
اما دربرابر اعتراض چند رسانه محروم از حق و استفاده از حق منطقی و قانونی برای عدم حضور در نمایشگاه،آنها که بر سر سفره بیتالمال نشستهاند، امروز باید جبران کمکهای سخاوتمندانه دولت از کیسه مردم را نمایند و منتقدان را با سخیفترین ادبیات مورد حمله قرار دهند!
گرچه حمله به منتقدان پس از مرور ادبیات تاریخی و فراموش نشدنی رئیس جمهور در مواجهه با منتقدان، چیز مهم و جدی به حساب نمیآید،اما مرور تیتر برخی منتقدان و تورق پولهایی که به حسابشان ریخته شده است،راز نمک گیری را بیشتر نشان میدهد.
روزنامه های یارانه بگیر و مهاجم!
روزنامه جمهوری اسلامی در تیتر نخست روز یکشنبه خود نوشت:« همه طیفها در نمایشگاه مطبوعات حضور دارند» بررسیهای آماری نشان میدهد این روزنامه در شش ماه سال جاری 459 میلیون تومان یارانه دریافت کرده است! و خوب طبیعتا امروز روز جبران است !
روزنامه مردم سالاری هم نوشت:« تحریم بیاثر نمایشگاه مطبوعات به بهانه تحدید قلم!»! این روزنامه هم در باشگاه بیش از صد میلیونیهای یارانه قرار دارد و ماهانه 22 میلیون تومان ناقابل کمک مستقیم دریافت میکند! این عدد ناقابل کافی بود تا مصطفی کواکبیان را وادار کند در نقش روابط عمومی معاونت مطبوعاتی در سیمای جمهوری اسلامی حاضر شود و تمام قد به دفاع از عملکرد ارشاد بپردازد و با ادبیات خاص خودش،نشریات منتقد را بنوازد! البته ظاهرا مردم سالاری ارزان فروشی کرده و نشریات هم رده او یارانه بیشتری گرفتهاند ! شاید هم دفاع اینچنین کواکبیان و ایفای نقش مدافع سینه چاک،حکایتی دیگر داشته باشد که از آن میگذریم
آشنا اعتراف کرد!
درست در زمانی که انتقاد و اعتراض دلسوزان و منتقدان به تخصیص یارانه به نور چشمیهای حامی دولت با چماق تکفیر و حتی ضدیت با انقلاب مواجه میشد،اعترافات جالب حسامالدین آشنا ،مشاور رئیس جمهور ،آب پاکی را روی دست جماعت سرکوبگر ریخت!آشنا صراحتا تخصیص یارانه به نور چشمیها را تایید کرد و گفت:« آنچه که واقعیت دارد این است که یک رابطه مستقیم و مشخصی بین کاهش یارانه دریافتی توسط بعضی رسانهها و میزان انتقادشان به سیاستهای دولت وجود دارد؛ لذا هر چه که میزان انتقاد به سیاستهای دولت بیشتر باشد یارانه آن رسانه کاهش مییابد»
این اقرار بیسابقه و تاریخی مشاور رئیس جمهور، جای همه گونه استدلالی رامی گیرد و نشان میدهد بیت المال فقط برای مدح دولت و سیاستهای آن است و جزای حق گویی تحریم اقتصادی است!آشنا حرف جالب دیگر هم میزند او معتقد است آنچه امروز به سر مطبوعات مستقل میرود، برگشتناپذیر است و اگر اعتراضی هم بوده :« باید در زمانی که شیوه یارانه دادن به رسانهها مصوب میشد مورد مخالفت قرار میگرفت »! وبدین ترتیب پرونده یارانه از نظر ایشان بسته شده و البته بسته شدنی توام با تایید صریح اعتراض منتقدان.
تیراژ واقعی یک روزنامه اصلاح طلب
چندی قبل و در جریان اعتراض یکی از سایتهای اصلاح طلب به روزنامه آرمان، بخاطر درج اخبارش بدون ذکر منبع-بخوانید سرقت خبر- معلوم شد که آن روزنامه تیراژی پنج هزارتایی دارد که نیمی از آن هم برگشتی است! اما موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانید همین روزنامه با فروش 2500 نسخه در روز،تنها در شش ماه نخست سال جاری226 میلیون تومان یارانه دریافت کرده است! با محاسبه قیمت فروش این روزنامه به سامانه توزیع و نیز محاسبه مبلغ فوق معلوم میشود که این روزنامه در تمام شش ماه نخست سال،پول همه نسخههای خود را پیشاپیش از ارشاد دریافت کرده است و فروش یا عدم فروش آن دیگر اهمیتی ندارد!
6 نفر 4 روزنامه درمی آورند!
از این قبیل بیشمارها فراوانند که بررسی پرونده تک تک آنها ،به تطویل این نوشتار میانجامد و بعنوان نمونهای کلی میتوان به نوشته اخیر روزنامه بهار اکتفا کرد که نوشته بود:«باورکردنی نیست اما در همین تهران، دفتری 50 متری را میتوان سراغ گرفت که با 6 نفر (درست خواندید 6 نفر!) همزمان «چهار» روزنامه 12 صفحهای را آماده و شبانه به چاپخانه ارسال و با تیراژهای 1000 (هزار!) تا 2000 (دو هزار!) نسخه به زیور چاپ میآرایند! البته فلسفه وجودی این دکانهای به اصطلاح مطبوعاتی که شأن و جایگاه اهل اصیل رسانه را نیز مخدوش کرده، «پول و درآمدهای هنگفت مالی» از طریق لابی کردن با برخی مراکز مختلف است که فضای آلوده و بس مفسدهانگیزی را در فضای رسانهای حاکم کردهاند. اینکه همین چسبیدهها در «به اصطلاح روزنامهها»ی فاکتور یک آگهی را دو میلیون صادر و 5/1 میلیون را به مسئول آگهیهای فلان مرکز تقدیم میکنند و 500 هزار تومان هم به جیب جمع محدود دوستانه خودشان ریخته میشود، یک دکان چند نبش با درآمدهای میلیاردی، آن هم در فضای راکد کنونی اقتصادی کشور نیست؟...»
عشق است کیش!
اما یارانههای آشکار و اعلام شده،تنها بخشی از چیزی است که روزنامههای حامی دولت را مورد تفقد و نوازش قرار میدهد و بخش بسیار بزرگتر ازآنچه اعلام شده را میتوان در قالب آگهیها و خبرهای سفارشی ملاحظه کرد که اغلب از چشم مخاطبان و حتی دستگاههای نظارتی پنهان میماند. بعنوان نمونه میتوان به گزارشهای زنجیرهای و تمام نشدنی مناطق آزاد و منطقه آزاد کیش در برخی روزنامههای نورچشمی اشاره کرد. گزارشهای هشت صفحهای که هر چند روز یکباربا عکسهایی شبیه بولتنهای روابط عمومیساز، از موفقیتهای بزرگ! مدیران مناطق آزاد رونمایی میکند.
میتوان سفارشهای مجموعههای نفتی وبانکها و ... را هم در این فهرست لحاظ نمود و رد آنها را در اخبار و رپرتاژهای این روزنامههای آزاد اندیش و مستقل جستجو کرد! جایی که یک نفر مارکسیست و ساواکی دستگیر شده و نشان دار، مسئولیت یک روزنامه اقتصادی را در دست دارد و از همه جور محبت مسئولان دولتی برخوردار است، و با تمام توان مشغول ترویج و فرهنگسازی برای سبک زندگی غربی است ،سخن گفتن از رسانههای مستقل، کمی مضحک به نظر میرسد!
اکنون بار دیگر سخنان رئیس جمهور و مشاور فرهنگی ایشان را مرور کنید، تردیدی نیست که جریانی هدفمند،مشغول شبکهسازی با پول بیتالمال برای سرکوب هر صدای منتقد و در مقابل ترویج آراء دشمن و روحیه تملق در کشور است.