صراط: «در سفرم به کاشان و مواجه شدن با جای خالی محراب 800 سالهی مسجد میدان سنگ، این ایده به ذهنم رسید که آن را با روایتی تازه اجرا کنم. این محراب با یک سرگذشت پیچیده اکنون در موزه هنرهای اسلامی برلین نگهداری میشود.»
این جملهها را «عباس اکبری» به بهانه برپایی تازهترین نمایشگاه انفرادیاش بیان کرد و دربارهی به
نمایش گذاشتن اثری که براساس محراب مسجد میدان سنگ کاشان ساخته است، توضیح
داد: زمانی که به کاشان رفتم و جای خالی این محراب را دیدم، با خودم فکر
کردم میشود این اثر را کار کرد. این محراب در مسجد میدان سنگ یا میرعماد
قرار داشت و با یک ماجرای عجیب سر از آلمان درآورد.
او اظهار کرد: کار ساخت این محراب از یک سال پیش آغاز شد و ساختن آن بیش از هزار ساعت زمان برد. اصل کار را 10 سال پیش در آلمان دیدم. آن زمان ایده اجرای این کار را داشتم، اما فرصتی که بتوانم آن را پیاده کنم، پیش نیامده بود. من هر سال در هر نمایشگاه، یکی از ایدههایم را بهنمایش میگذارم. محراب را برای امسال گذاشتم، چون فکر میکردم به یک پختگی نیاز دارد تا بین کارهایم قرار گیرد.
اکبری دربارهی تاریخچهی این اثر هنری، گفت: این محراب 800 سال پیش توسط حسن بن عربشاه ساخته و نزدیک به 100 سال پیش به دلایلی به روسها فروخته شد. آنها هم این محراب را به آلمانها فروختند. شوروی در زمان جنگ آن را بهعنوان غنیمت جنگی گرفت، اما آلمانها دوباره آن را پس گرفتند. این ماجراها در مقاله «مارکوس ریتر» با عنوان «زیباترین» در کتاب نمایشگاه آمده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا محراب ساختهشده کاملا شبیه اثر اصلی است؟ اظهار کرد: بهطور کلی نمیتوان این کارها را بهصورت عین به عین کپی کرد، بخصوص در تکنیک زرینفام؛ اما در زمینه نقش، ابعاد و اندازه کاملا مانند نمونه اصلی است. عکسهای نمونه اصلی را برایمان فرستادند و ما از روی آنها کار کردیم. بعد براساس آنها مدلسازی انجام و قالب گرفته شد. البته من تغییرات کوچکی در این اثر دادهام، چون در اصل اثر هم کمی تقارن رعایت نشده است، اما به لحاظ فرم 99 درصد عین به عین است.
این هنرمند ادامه داد: در محراب نمایشگاه چند جای خالی وجود دارد. بعضی کاشیها را برداشتم و به جای آنها کاشیهای آهنی گذاشتم. ادامه این روند باعث شد محرابهای معاصرتری بسازم که موضوعش نور است تا کلمات و نقشها. من از این کار قالب دارم و یک اثر را در جای خالی محراب جانمایی خواهیم کرد و یکی دو تا را هم با اهداف مختلف بازتولید میکنم. البته بیشتر از پنج محراب، تکثیر نخواهم کرد. آن چیزی هم که در جای محراب در مسجد جانمایی میشود مانند اصل اثر است و جاهای خالی را ندارد.
نمایش «تفکر نیایش ایرانی» در آثار انتزاعی
اکبری در بخش دیگری از سخنانش دربارهی کارهای انتزاعی نمایشگاهش نیز توضیح داد: پنج مجسمه که ترکیب سرامیک و فلز هستند و برداشتی از «تفکر ایرانی نسبت به نیایش» بهشمار میروند در معرض دید علاقهمندان قرار دارند. این آثار به زمانهای نیایش در قبل و بعد از اسلام اشاره دارند. ما قبل از اسلام هم دین زرتشت را داشتیم. برای این آثار پنج رنگ مختلف از سرامیکهایی با تکنیکهای احیایی را که تداعیکننده پنج زمان صبح، ظهر، عصر، مغرب و شام هستند، ساختم و با نمادهای آیینی ایرانی مثل سرو ترکیب کردم که نماد وقتهای نیایش هستند. علاوه بر اینکه نماد زمان نیایش بعد از اسلام هستند و به همان میزان، در فرهنگ نیایش قبل از اسلام هم ریشه دارند.
او دربارهی ظروف نمایشگاه نیز گفت: ظرفها حاصل کار میدانی 15 ساله و یک
مطالعه براساس کتابخوانی متون قدیمی هستند. ظروف این امکان را میدهد که به
کیفیتهای بهتری از سفال دست پیدا کنیم. هدفم از نوشتهها در این آثار هم
خوشنویسی نبود، بلکه میخواستم گِل را معرفی کنم. بیشتر دلم میخواست
قابلیت گِلی را که در دمایی زیر هزار درجه پخته میشود، بدنه آن سفید رنگ
است و باعث درخشان شدن لعابهای ویژه میشود، نشان دهم.
این هنرمند همچنین دربارهی استفاده از تکههای کاشی در آثارش، گفت: اینها قطعات به ظاهر بیاهمیتی هستند که از اطراف کاشان و در سفرهای کوتاهم جمعآوری کردهام و از دوره سلجوقیان تا تیموریان را شامل میشوند، چون من روی آنها مطالعه میکردم، هر کدامشان برایم ماجرایی داشت. برای اینکه شأنشان را رعایت کنم، آنها را بهصورت مجسمههای انتزاعی نشان دادهام.
اکبری به چاپ کتاب نمایشگاه توسط بخش خصوصی اشاره کرد و افزود: با حمایت بخش خصوصی، کتاب این نمایشگاه چاپ شد. چاپ چنین کتابی هم هزینهبر است و هم حمایت میخواهد. اینکه اسپانسری پیدا شود که این کار را بکند، واقعا انگیزهبخش است. در این کتاب مقاله «مارکوس ریتر» و ماجرای محراب در کنار عکسهای من چاپ شده که حکم یک کتاب مرجع را دربارهی یک اثر ایرانی دارد و نشان میدهد بقیهی آثار ایرانی چه ظرفیت بزرگی برای مطالعه و پژوهش دارند.
هنرمندان باید مسیر درستی را انتخاب کنند
این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش دربارهی اقدام تازهی جمهوری آذربایجان برای تصرف هنر نگارگری و مینیاتور ایرانی با چاپ یک کتاب و توزیع آن در اکسپوی 2015 میلان، اظهار کرد: به نظرم بخش بزرگی از این ماجرا به خود هنرمندان برمیگردد. بیشتر آنها بهصورت خیلی عجولانه به جریانهای هنری وارداتی و مدرنیسم وارد میشوند. موضوعاتی که من روی آنها کار میکنم، راحت نیستند. هنرمندان بهتر است ممارست و تمرین بیشتری داشته باشند و مسیری را پیدا کنند که هم شخصی و هم برگرفته از تجربههای زیستی خودشان باشد. عبارت «تجربههای زیستی» متأسفانه به ابتذال کشیده و دستمالی شده است، اما باید روی آن دست گذاشت و کار کرد.
او ادامه داد: منافاتی بین این کار و سوژه گرفتن از دامنههای خارج از کشور نیست، اما باید حواسمان باشد که انتخاب درستی داشته باشیم. انتخابی که ما را رشد بدهد و میراثمان را حفظ کند. در حوزه خصوصی، خود هنرمند مسؤول است که چه راهی را انتخاب کند.
اکبری به نقش دولتها نیز اشاره و اضافه کرد: گاهی ارگانهای دولتی هم جریانی میسازند و به آن طرف کمک میکنند. بهعنوان مثال، یک بیینال راه میاندازند که بیشتر سمتوسوی آن طرفی پیدا میکند. هر کسی در حوزه کاری خود میتواند مسیر خودش را تعیین کند. میراث فرهنگی مثل یک ثروت است که وقتی به آن بیتوجهی کنیم، دیگر حق اعتراض وجود ندارد.
نمایشگاه آثار این هنرمند از 22 آبانماه تا 24 آذرماه از ساعت 11 تا 20 در گالری «آن» به نشانی شمال میدان شیخ بهایی، خیابان سئول، شماره 40 میزبان علاقهمندان است.