یاد کودکیهایمان بخیر، روزهای شیرین و پر از شیطنتی که مرور خاطراتش
لبخندی به گوشه لبانمان میآورد و شاید دلمان بخواهد برای چند ساعتی هم که
شده به آن دوره باز گردیم.
ذوق همبازی شدن با بچههای مدرسه، عیدی گرفتنهای نوروز، قلکهای سفالی و غرق شدن در دنیای کارتون انگار دیگر هیچ وقت تکرار نمیشود.
جشن تولدها را هم که دیگر نگو. جمع شدن اعضای خانواده دور هم و چند نفر از همکلاسیهای مدرسه همراه با یک کیک خوشمزه شکلاتی و کادوهای کوچک و بزرگ با کاغذ کادوهای رنگی. این زیباترین خاطره هر کدام از ما از روزهای پاک کودکی است.
ذوق همبازی شدن با بچههای مدرسه، عیدی گرفتنهای نوروز، قلکهای سفالی و غرق شدن در دنیای کارتون انگار دیگر هیچ وقت تکرار نمیشود.
جشن تولدها را هم که دیگر نگو. جمع شدن اعضای خانواده دور هم و چند نفر از همکلاسیهای مدرسه همراه با یک کیک خوشمزه شکلاتی و کادوهای کوچک و بزرگ با کاغذ کادوهای رنگی. این زیباترین خاطره هر کدام از ما از روزهای پاک کودکی است.
ولی در روزگار ما دیگر خیلی خبری از جشنهای ساده نیست و تجملات و زرق و برق زندگی آدم بزرگها پا به دنیای پاک کودکان گذاشته و آن را از صمیمیت و سادگی دور کرده است.جشنهای مفصلی که کمترین شباهتی به تولد ندارد و حتی گاهی به بزرگی یک جشن بزرگ عروسی برگزار میشود.
هدیههای آن چنانی، میزهای متنوع شام، بریز و بپاشهای بیجا که سراغش را باید از تالارهای لوکس و رستورانهای مشهور شهر گرفت با یک سرچ ساده در اینترنت چشمتان به هزار و یک تبلیغ و آگهی متنوعی روشن میشود که برای هر چه مجللتر شدن مراسم تولد چه تدارکاتی که نمیبینید!؟
در یکی از این آگهیها از فضایی به وسعت 1200 متر با امکاناتی از قبیل موزیک زنده با اجرای برنامههای شاد توسط مجریهای معروف و همچنین برگزاری مسابقات و بازیهای گروهی متفاوت صحبت شده بود.
یا دیزاین محل تولد با تم انتخابی و نقاش مخصوص صورت کودکان که از خدمات جانبی آنهاست. همچنین جشن تولدهایی که به سبک کانادایی برگزار میشود و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را برای برپایی یک جشن تمام عیار ارائه میکند.
اما به راستی برپایی چنین جشنهایی تا چه اندازه توجیه دارد و پذیرفتنی است از این رو به سراغ یک جامعهشناس رفتیم و در این باره با وی صحبت کردیم.
جعفر بای، جامعهشناس در گفتگو با خبرنگار ما گفت: در طول تاریخ بینانگذار چنین مراسمی ایرانیان بودهاند که آیینها و جشنهایشان را بسیار ساده و البته با شکوه برگزار میکردند. آنان بیشتر مراسم را در قالب معمولی برپا کرده و با یک دوره همی ساده جشن میگرفتند ولی متأسفانه امروزه این روند به کلی تغییر کرده است.
وی افزود: تغییر نگرش افراد و تمایل آنان به خودنمایی و در اصطلاح پز دادن، جامعه را به سمت تشریفاتی شدن و هزینه کردنهای بیجا سوق میدهد که تکرار آن میتواند تأثیرات مخربی بر کودکان بگذارد.
وی خاطرنشان کرد: تجملاتی شدن و ریخت و پاشهای نامتعارف اولین آسیب را به اقتصاد خانوار میزند و پس از آن فرزندان خانواده را به شیوهای نادرست بار میآورد. به این ترتیب که برپایی این جشنها در نظر کودکان پسندیده جلوه میکند و به تدریج نهادینه میشود.
بای اظهار کرد: با همهگیر شدن این موضوع این انحراف بزرگ و رفتار ناپسند که طبقه مرفه جامعه برای ارضای خودنمایی انجام میدهند به شکل فرهنگ جا میافتد و اقشار کم درآمد را از برپایی این مراسم باز میدارد.
وی گفت: به اعتقاد من باید رسانهها و مدیران فرهنگی جامعه از این وضعیت انتقاد کنند و حتی ایراد بگیرند چرا که تجملگرایی ظلم بزرگی به همه افراد و به ویژه کودکان ماست. کودکانی که همیشه تأکید میکنیم نیاز به مراقبت دارند و باید برای شکلگیری شخصیت آنان تدابیر درستی را در نظر داشت.
بله. متأسفانه این روزها زیادهروی در برپایی مراسم و خرج کردنهای بیش از حد معمول خیلی کلاس دارد تا جایی که پخش شدن فیلم تولد بچههای شخصیتهای معروف مثل فوتبالیستها در شبکههای اجتماعی هزار بازدیدکننده پیدا میکند و همه انگشت به دهان میمانند که این همه هزینه و بریز و به پاش تنها برای یک تولد! آخر که چه!
اصلاً بیایید از بعد مالی قضیه فاکتور بگیریم اما اثرات منفی این جشنها در روحیه کودکان را که دیگر نمیشود ندید گرفت. ناز پرورده بار آمدن و مغرور شدن بچهها به تدریج و شکل گرفتن شخصیتی که هیچ شباهتی به الگوهای اسلامی، ایرانی ما ندارد. بیتوجهی به داشتهها، زیاده خواهی و خود بزرگبینی از جمله آثاری است که ناخودآگاه در فرد شکل میگیرد و رشد میکند.
واقعاً اگر فکری به حال خودمان نکنیم این رفتار به مثابه یک فرهنگ عمومی در میآید و آنوقت بچههایی که خانوادههای ضعیف و حتی متوسط دارند همیشه باید خلاء نداشتن خاطره یک جشن تولد را در ذهن داشته باشند و این یعنی ظلمی که خودمان داریم در حق خودمان میکنیم.