صراط: عصر دهم اردیبهشت ماه سالجاری بود که زن جوانی به نام خدیجه رمضانی، 21 ساله و اهل روستای دارابکلای ساری، کودک شیرخوارهاش را به یکی از اقوام سپرد تا به مطب دندانپزشکی در ساری برود.
او از ورودی روستای دارابکلا سوار یکی از خودروهای عبوری شد، این خودرو دو سرنشین داشت که هر دو مرد و جوان بودند، وضع ظاهری زن جوان سبب شد که آنها نقشه سرقت را طراحی کنند، یکی از آنها با وارد آوردن ضربات چاقو به بدن زن جوان او را بیهوش ساخت، سپس آنها راه خود را به سمت شهر نکا و جاده جنگلی در پیش گرفته و با سرقت اموال مضروب، پیکر نیمهجان او را در جنگل قرار داده و در حال رفتن بودند.
در همین لحظه بود که زن جوان یکی از آنها را شناسایی کرد و شاید فکر میکرد با به زبان آوردن این موضوع، راه نجاتی برای خود بیابد یا دلی بهرحم بیاید اما تیغه تبر بود که ناجوانمردانه به جان او افتاد تا دیگر جانی در پیکر و سری در تن نماند!
حدود دو هفته از این اتفاق هولناک گذشت، مطبهای دندانپزشکی، بیمارستانها، مسافرخانهها، منزل اقوام و هر جایی که خانواده خدیجه رمضانی فکرش را میکردند به آنجا سر زدند، پلیس امنیتی و انتظامی و آگاهی نیز با جدیت وارد عمل شد.
سرانجام پس از حدود دو هفته مظنون اصلی و همدست او دستگیر شدند و به جرم خود اعتراف کردند، وقتی پلیس با نشانیهای متهمان آنها را برای بررسی بیشتر جرم به محل حادثه برد، جز چند تکه استخوان و اندکی موی سر چیز دیگری برای شناسایی نبود.
نتایج آزمایشات نیز ثابت کرد که آثار بر جای مانده از پیکر، متعلق به زن جوان است که دو هفته از ناپدید شدن او میگذرد، خانواده مقتول ناباورانه از این اتفاق در بهت و حیرت بهسر میبردند.
عصر پنجشنبه 24 اردیبهشتماه سالجاری مراسم تشییع مرحومه خدیجه رمضانی در روستای دارابکلای ساری با شرکت جمعیت زیادی از مردم و تعدادی از مسئولان انجام شد.
نفرت مردم از عاملان این جنایت بهحدی بود که آنها با تجمعات پیدرپی خواستار تسریع در اجرای روند رسیدگی به پرونده شدند، حالا 9 ماه از آن حادثه گذشته است، در روزهای گذشته دستوری مبنی بر صدور حکم اعدام قاتل مرحومه خدیجه رمضانی به نام «ع ـ ب» در 14 دی ماه سال جاری در فضاهای مجازی دستبهدست شد.
برخیها متن نامه و حکم صادره را تکذیب کردند اما در پی تماس خبرنگار فارس با دادستان مربوطه درباره انتشار چنین حکمی، وی متن نامه را تایید و بهنوعی اعلام کرد که حکم اعدام در زمان مقرر و در ملأ عام انجام میشود.
دادستان مربوطه از اعلام جزئیات بیشتر امتناع کرد اما موضوع مهم، تایید خبر است که نشان میدهد، دستگاه قضا حکم را بهصراحت اعلام و دوشنبه هفته جاری نیز آن را در میاندرود بهاجرا در میآورد.
سال گذشته در چنین روزهایی نیز زن جوانی به نام معصومه فولادی قصد رفتن به محل کار را داشت و از مسیر همیشگی سوار یک خودروی عبوری شد که سرنشین آن لباس سربازی به تن کرده بود.
پسر جوان مسیر راه خود را تغییر داد و قصد داشت زن جوان را به جای نامعلومی ببرد، زن نیز که حیثیت خود را در خطر دید، ترجیح داد تا خود را از خودرو به بیرون پرت کند، او پس از افتادن بر زمین دچار ضایعه نخاعی شد و در فروردین ماه 94 به علت شدت جراحات وارده، درگذشت.
پسر جوان که فراری شده بود، پس از دو هفته و در حالیکه قصد طراحی نقشه تعرض به مسافر دیگری را داشت، با هوشیاری زن میانسال، پلیس در همان روز موفق به دستگیری او شد.
یکی از علتهای اصلی اصرار مردم بر تسریع در روند رسیدگی به مجازاتهایی از این دست، جلوگیری از وقوع جرمهای مشابه و ایجاد امنیت در جامعه است، زیرا جامعه هیچگاه جنایتها و بزهکاریهایی که بهویژه هم خسارت مالی و جانی و هم حیثیتی بر پیکر اشخاص وارد میسازند را برنمیتابند.
اعدام قاتل زن جوان میاندرودی، هیچگاه التیام و پایانبخش خسارتهای روحی و روانی به خانواده آن مرحوم نیست، قاتل نیز با لحظهای اشتباه، عمر خود را تباه کرده و دیگر راه جبران وجود ندارد، اما تلنگر و هشدار روشن برای آنهاست که قصد ادامه فعالیتهای شرورانه را در سر میپرورانند.
حالا پس از اعلام حکم قاتل مرحومه خدیجه رمضانی، مردم منتظر حکم عامل کشته شدن زن جوان نکایی هستند که برای حفظ عفت، جان خود را از دست داده است.